با اينكه همين طلحه و زبير هنگام محاصره و قتل خليفه سوم در مدينه بودند از وى دفاع نكردند (42) و پس از كشته شدن وى(عثمان) اولين كسى بودند كه از طرف خود و مهاجرين با على بيعت كردند (43) و همچنين ام المؤمنين عايشه خود از كسانى بود كه مردم را به قتل خليفه سوم تحريص(تشویق) مى كرد (44) و براى اولى بار كه قتل خليفه سوم را شنيد به وى دشنام داد و اظهار مسرت نمود.اساسا مسببين اصلى قتل خليفه،صحابه بودند كه از مدينه به اطراف نامه ها نوشته مردم را بر خليفه مى شورانيدند.
سبب جنگ دوم كه جنگ صفين ناميده مى شود و يك سال و نيم طول كشيد،طمعى بود كه معاويه در خلافت داشت و به عنوان خونخواهى خليفه سوم اين جنگ را بر پا كرد و بيشتر از صد هزار خون ناحق ريخت و البته معاويه در اين جنگ حمله مىكرد نه دفاع،زيرا خونخواهى هرگز به شكل دفاع صورت نمىگيرد.
عنوان اين جنگ«خونخواهى خليفه سوم»بود با اينكه خود خليفه سوم در آخرين روزهاى زندگى خود براى دفع آشوب از معاويه استمداد نمود وى با لشگرى از شام به سوى مدينه حركت نموده آنقدر عمدا در راه توقف كرد تا خليفه را كشتند آنگاه به شام برگشته به خونخواهى خليفه قيام كرد (45) .
پی نوشت:
.
42-تاريخ يعقوبى،ج 2،ص 152.
43-تاريخ يعقوبى،ج 2،ص 154.تاريخ ابى الفداء،ج 1،ص 171.
44-تاريخ يعقوبى،ج 2،ص 152.
45-هنگامى كه عثمان در محاصره شورشيان بود به وسيله نامه از معاويه استمداد كرد،معاويه دوازده هزار لشكر مجهز تهيه كرده به سوى مدينه حركت نمود ولى دستور داد در حدود شام توقف نمايند و خودش نزد عثمان آمد آمادگى لشگر را گزارش داد،عثمان گفت:تو عمدا لشگر را در آنجا متوقف كردى تا من كشته شوم سپس خونخواهى مرا بهانه كرده قيام كنى (تاريخ يعقوبى،ج 2،ص 152.مروج الذهب،ج 3،ص 25.تاريخ طبرى،ص 402)