در زمان ابى العبّاس وقتى حضرت ابى عبد اللّه عليه السّلام به كوفه تشريف آوردند سوار مركب بوده در حالى كه لباسهاى سفر به تن داشتند، حضرت روى پل كوفه
حضرت به محبت داشتن و ثواب محبت به آن دو بزرگوار
توقف فرموده سپس به غلام فرمودند:
به من آب بده.
غلام كوزه كشتيبانى را گرفت و در آن آب ريخت و سپس به حضرت آب داد.
آن جناب آب را نوشيدند در حالى كه آب از دو گوشه دهانشان جارى بود و بر محاسن شريف و لباسهاى آن حضرت مى‏ريخت سپس دو باره آب طلبيدند و غلام به حضرتش آب داد حضرت حمد و ستايش حقتعالى به جاى آورده سپس فرمودند:
فرات نهر آبى است و چقدر بركتش زياد مى‏باشد در اين آب هر روز هفت قطره از بهشت مى‏ريزد و اگر مردم به بركتى كه در اين آب هست واقف بودند مسلّما در اطراف آن خيمه مى‏زدند و از آن توشه برمى‏داشتند.
سپس حضرت فرمودند:
اگر گناه‏كاران در آن داخل نشده بودند به طور قطع و جزم هر مريض و آفت زده‏اى كه داخلش مى‏شد و در آن فرو مى‏رفت مرضش بهبود مى‏يافت و آفتش برطرف مى‏گشت.