حسن ختام برنامه، دستگاهی مکعب شکل است که وقتی مدیر نمایشگاه مشخصات آن را توضیح می دهد، مترجم ابتکار می زند و می گوید: «اجازه بدهید از خودشان بپرسیم که می دانند این دستگاه چیست یا نه؟» هر کس چیزی می گوید. یکی می گوید بی سیم. یکی می گوید تقویت کننده. بالاخره حدس یک نفر درست از آب در می آید: «ماهواره» و مدیر نمایشگاه توضیح می دهد که این اولین ماهواره ایران است که به فضا پرتاب شده. آن هم با موشک ماهواره بر ایرانی. دومی و سومی هم به زودی پرتاب می شود و الان ایران جزء معدود کشورهایی است که این تکنولوژی را دارند. صدای الحمدلله و سبحان الله توی جمع می پیچد. مدیر نمایشگاه حرفش را این طور تکمیل می کند: «ما در همان پرتاب اول موفق شدیم این موشک را به فضا بفرستیم. در حالی که بعضی کشورها تا 30 بار در پرتاب آن دچار خطا شده اند.» یک نفر به عربی می گوید: «چون اسلامی بود.» بقیه هم کار قبلی شان را تکرار می کنند: «تکبیر».
****************************
نمایشگاه به پایان می رسد و مدیر نمایشگاه مجدد از معطلی اول نمایشگاه و طولانی شدن زمان بازدید عذرخواهی می کند. میهمان ها که دیگر حالا خودشان هم متوجه شده اند چرا بازدید قبلی این قدر طولانی شده، مرتب تشکر می کنند. وقتی هم می شنوند که این نمایشگاه فقط مخصوص مسوولان رده اول کشورهای مختلف است و کس دیگری اجازه ورود به آن را ندارد، ناخودآگاه شروع می کنند به کف زدن.
***************************
موقع خداحافظی رسیده. اما انگار بعضی ها دلشان نمی آید از این نمایشگاه بروند. یکی می پرسد آیا این نمایشگاه «دفتر یادبود» دارد و وقتی می فهمد ندارد، علامت فلزی پرچم کشورش را به مدیرنمایشگاه هدیه می دهد. یکی می گوید امیدواریم لیبی هم به اینجا برسد. دیگری می گوید اینجا کشور دوم ماست. یکی می گوید ما «قذافی» را بیرون کردیم، همانطور که شما «شاه» را بیرون کردید. آن یکی می گوید هروقت خواستید با اسرائیل بجنگید، به ما هم بگویید. دیگری حرفش را تکمیل می کند که برای درگیری با هر کشور غیر اسلامی آماده ایم. و یکی هم آخرین حرف را می زند: «تا وقتی متحدیم، پیروزیم.» آخرین حرفی که با آخرین تکبیرهای جمع همراه می شود.