پی نوشت:
مسجدهاى آخر زمان و اهل آن
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
در صورتى كه قرآن كريم از جور و ستم به هيچ نحو نگذرد گمراهانى هستند سرگردان كه به غير دين خداى عزوجل ديندارى كنند، و براى غير خدا سر تعظيم فرود آورند.
مساجد ايشان در آن زمان از گمراهى آباد و از هدايت ويران است (در آنها به جاى تعاليم عاليه قرآن به سخنان يهود و نصارى مى پردازند و مردم را مشتاق آنها مى كنند و يا آنكه جماعت ملعونه و مبغوضه صوفيه در آنجا ترويج مى كنند يا بدعت گذاران ).
قاريان قرآن و آباد كنندگان مساجد در آن زمان نااميدترين خلق خدايند (نه دين دارند و نه دنيا زيرا امر آنان بر ريا است ) گمراهى از آنان سرچشمه مى گيرد و به آنها باز مى گردد (زيرا در تعاليم قرآن دست برده مردم را گمراه مى كنند و سازندگان مسجد نيز آن را براى بدعت گذاران آماده مى سازند) و از اين رو حضور در مساجد ايشان و رفتن به سوى آنها كفر به خداى بزرگ است مگر آن كس كه به مساجد آنها برود و گمراهى آنان را بداند (يقين كند كه گمراه نمى شود و مى تواند دست عده اى را بگيرد و نجات دهد).
و در نتيجه كردارى كه به آن روش دارند مساجد آنها از هدايت ويران و از گمراهى آباد است .
سنت خدا دگرگون شده و حدود مقرراتش مورد تجاوز قرار گرفته ، و به هدايت دعوت نكنند، و غنائم را به اهلش تقسيم نكنند و به عهد و پيمان وفادار نيستند.
كشته هاى خود را كه به اين طريق (ضلالت ) در جنگها كشته شوند (نابجا) شهيد خوانند و با افترا و انكار به نزد خداوند روند (كافر هستند).
به وسيله جهل و نادانى از علم بى نيازى جويند، و اينها پيش از اين مردان نيك و شايسته را به انواع شكنجه ها زجر دادند و سخن راست آنها را افتراء بر خدا ناميدند، و كار نيك آنها را به بدى پاداش دادند.
سپس حضرت پس از آنكه دوباره از حضرت رسول تمجيد فرموده و درباره مرگ و توبه بياناتى فرمود به اينجا رسيد كه فرمود: و بدانيد كه شما رشد (يعنى راه درست و حق ) را نمى شناسيد مگر پس از آنكه تارك و رها كننده آن را بشناسيد (چنانچه در مثل است كه گويند ادب را از بى ادبان آموختم يا تعرف الاشياء با ضدادها) و نتوانيد به عهد و پيمان كتاب چنگ زنيد جز آنكه پيمان شكن قرآن را بشناسيد، و نتوانيد به آن تمسك جوئيد مگر آنكه پشت كننده به قرآن را بشناسيد، و نتوانيد قرآن را آن طور كه بايد بخوانيد مگر آنكه تحريف كننده آن را بشناسيد و گمراهى را نشناسيد تا وقتى كه هدايت را بشناسيد، و تقوى و پرهيزكارى را نشناسيد تا وقتى كه متجاوز را بشناسيد.
قرآن را از اهلش فرا بگيريد نه از ديگران
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
و چون اينها را شناختيد بدعتها و زورگوئيها را خواهيد شناخت ، و افتراى بر خدا و رسولش و تحريف قرآن را خواهيد يافت ، و مى بينيد كه خداوند هدايت يافتگان را چگونه هدايت كرده ، مبادا كسانى كه (معارف كتاب و سنت ) را نمى دانند شما را به نادانى و (گمراهى ) اندازد، چونكه براستى علم قرآن را نداند كه چيست جز آنكه طعمش را چشيده باشد، و به وسيله علم آن نادانى خود را به دانائى و كورى را به بينائى و كرى خود را به شنوائى مبدل سازد.
و كارهاى نيك خود را در نزد خداى كه نامش بلند باد ثبت كرده و كارهاى بد را محو و نابود كرده است و به مقام رضوان (خشنودى خداى تبارك و تعالى ) نائل گشته .
پس علم قرآن را تنها از اهل آن بجوئيد كه تنها همانها هستند كه نورى كه از آن بايد پرتو گرفت و آن پيشوايانى كه به آنها بايد اقتدا كرد، و آنهايند مايه زندگى ، علم و دانش و وسيله مرگ جهل و نادانى . و هم كه حكمهاى آنان شما را از علم و دانششان آگاه سازد، و همان خموشى آنها (مردم را) از منطق (صواب ) آنان با خبر سازد. و ظاهرشان دليل باطن آنها است (يكى است ) با دين و آئين مخالفت نكنند و اختلافى هم در آن ندارند و همان دين (يا قرآن ) در ميان آنها گواهى صادق است ، و خاموشى است گويا (به ظاهر خموش است ولى بر اهلش گويا) پس آنانند كه به خاطر مقام و عظمتى كه دارند گواهان هستند به آن حقى كه نازل فرموده و خبر دهندگانى هستند راستگو، نه با حق مخالفت دارند و نه در آن اختلاف كنند، سابقه آنها در علم ازلى خدا نيك است ، و قضاوت درست خداى عزوجل درباره آنها صادر گشته ، و در همين عبرتى است براى پندگيران .
پس هرگاه حق به گوشتان خورد بخوبى درك كنيد آن را (يعنى آن را مورد عمل و اعتقاد قرار دهيد نه اينكه براى نقل كردن و ذهن خود بسپاريد) زيرا روايت كنندگان و ناقلان كتاب بسيارند ولى مراعات كنندگان و عمل كنندگان به آن اندكند و الله المستعان .(394)
394- الروضة من الكافى ، ص 245.