گفتم: فدایت شوم، می خواهد شما را بیازماید و دانشتان را بشناسد... .
فرمود: «آیا می ترسی آنان دلیل مرا باطل سازند؟»
گفتم: نه بخدا سوگند، هرگز چنین بیمی ندارم، و امید می دارم خدا ترا بر آنان پیروز گرداند.
فرمود: « ای نوفلی! دوست داری بدانی مأمون چه وقت پشیمان می شود؟»
گفتم: آری.
فرمود: «آنگاه که من بر اهل تورات با توراتشان، و بر اهل انجیل با انجیلشان، و بر اهل زبور با زبورشان، و بر صابئین با زبان عبری خودشان، بر هر بزان با زبان پارسیشان، وبر رومیان با زبان خودشان، و بر اصحاب مقالات با لغتشان استدلال کنم، و آنگاه که هر دسته*یی را محکوم کردم و دلیلشان را باطل ساختم، و دست از عقیده و گفتار خود کشیدند و به گفتار من گراییدند، مأمون در می*یابد مسندی که بر آن تکیه کرده است حق او نیست و در این هنگام مأمون پشیمان می*گردد و بعد امام فرمود: «ولا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم...»