RE: اثبات کافر بودن دشمنان علی(ع) با احادیثی از پیامبر
- شیخ یوسف بحرانی گوید: آیهای که دلالت بر حرمت غیبت دارد گرچه اول آن مجمل است، جز آنکه ادامه آن که میفرماید: “آیا یکی از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟” میرساند که مراد برادران مؤمن است، زیرا اثبات برادری میان مؤمن (شیعه) و کسی که مخالف دین اوست چیزی است که آن را ادعا نمیکند کسی که بویی از ایمان به مشامش رسیده و از احادیث امامان - علیهم السلام - کاملاً آگاه باشد، زیرا آن احادیث در حد مستفیض بر وجوب دشمنی با مخالفان و بیزاری از آنان دلالت دارند.( الحدائق الناضرة 18 / 150.)
- صاحب جواهر گوید: (و اما اگر امام جماعت از کسانی باشد که به او اقتدا نتوان کرد) زیرا از مخالفان است (خواندن قرائت واجب است) در نمازی که از روی تقیه پشت سر او خوانده میشود، چنانکه گروهی از اصحاب [شیعه] بدان تصریح نمودهاند، بلکه خلافی در این زمینه میان آنان ندیدهام همان گونه که در کتاب منتهی نیز بدان اعتراف کردهاست... و به دلیل روایت زُراره که از امام باقر علیه السلام درباره نماز پشت سر مخالفان پرسید، فرمود: “آنان در نظر من به منزله دیوارند”. و به دلیل قول امام صادق علیه السلام که فرمود: “هرگاه پشت سر امامی که اقتدای به او جایز نیست نماز خواندی خودت حمد و سوره را بخوان، چه صدای قرائت او را بشنوی یا نه”. و قول امام کاظم علیه السلام در حدیث صحیح ابنیقطین که فرمود: “برای خودت حمد و سوره را بخوان، و اگر صدای خودت را نشنوی اشکال ندارد”. و احادیث دیگری که حکم مزبور از منطوق و مفهوم آنها استفاده میشود.( جواهرالکلام 13 / 195.)
RE: اثبات کافر بودن دشمنان علی(ع) با احادیثی از پیامبر
- و نیز گوید: ظاهر روایتها و فتواها آن است که واجب نیست نمازی را که پشت سر مخالف خوانده شدهاست قضا کند در صورتی که همه امور گذشته را از خواندن حمد و سوره و جز آن مراعات کرده باشد اگر چه وقت هم باقی باشد، حتی اگر میتوانسته به چنین نمازی حاضر نشود، که این قسمت اخیر موافق نظر برخی از فقها و مخالف نظر برخی دیگر است؛ زیرا اطلاق گذشته (که جواز خواندن نماز پشت سر مخالف است) و تأکیدی که بر حضور جماعت آنان و شرکت در صف اول و مبالغه در فضیلت آن شدهاست چنین حکمی را میرساند، حتی در برخی روایات تشبیه به نماز رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم شده (وسائل، باب 5 از ابواب نماز جماعت) و در برخی دیگر مانند شمشیر کشیدن در راه خدا دانستهشده (همان کتاب)، با ظهور وجه حکمتی که در آن نهفته است و آن این است که مخالفان گویند: خداوند جعفر را رحمت کند، یاران خود را چه خوب تربیت کردهاست! و نیز این کار موجب جلب دلهای آنان و طعن نزدن بر مذهب شیعه و شیعیان و دفع ضرر از آنان میگردد... آری، از برخی احادیث معتبره ظاهر میشود که بهتر است نماز را در منزل خود بخواند سپس به نماز جماعت آنان حاضر گردد (وسائل، باب 6 از ابواب نماز جماعت).( جواهر الکلام 13 / 200.)
RE: اثبات کافر بودن دشمنان علی(ع) با احادیثی از پیامبر
- محقق حلّی درباره مستحقان زکات گوید: و همچنین زکات را به غیر امامی نباید داد گرچه مسلمان باشد، و مراد ما هرکسی است که با اعتقاد حق امامیه مخالف باشد مانند خوارج و دیگر فرقههایی که اعتقادشان آنان را از ایمان بیرون میبرد و همه کسانی که با جمیع جمهور (شیعه) در این اعتقاد مخالف باشند و تنها به نام اسلام بسنده کردهباشند. دلیل ما آن است که ایمان عبارت است از باور داشتن پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در هر آنچه آوردهاست، و کفرْ انکار آنهاست. پس کسی که مؤمن نباشد کافر خواهدبود، و به کافر زکات نمیرسد... یک مسأله: هرگاه مؤمن پیدا نشد آیا میتوان زکات را به غیر امامیه داد؟ در آن دو قول است، اشبه آن است که زکات مال را به غیر اهل ولایت نتوان داد.( معتبر / 281.) ظاهراً مراد از مخالف در خصوص این اخبار اعم از ناصبیهایی است که پس از آشکار شدن حق باز هم عناد میورزند؛ یعنی همه مخالفان مذهب ما را شامل میشود و آنان کسانیاند که از راه ولایت منحرف گردیدهاند، ناصبی باشند یا نه، چنانکه خواهد آمد. نکوهش ناصبی امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند آفریدهای بدتر از سگ نیافریدهاست، و دشمن ناصبی ما نزد خدا از سگ پستتر است.( جواهر الکلام 6 / 63.)و فرمود: خدای متعال آفریدهای نجستر از سگ نیافریدهاست، و دشمن ناصبی ما خاندان، از سگ نجستر است.( وسائل 1 / 159.)
RE: اثبات کافر بودن دشمنان علی(ع) با احادیثی از پیامبر
- ناصبی کیست؟
- در اقربالموارد آمده است: “ناصبیّه و نواصب کسانی هستند که اعتقاد به دشمنی علی علیه السلام دارند، زیرا نصب به معنای دشمنی است”. در قاموس نیز نظیر همین را گوید. طریحی در مجمع البحرین گوید: نصب به معنای دشمنی است، گویند: نصبت فلاناً یعنی او را دشمن داشتم. و ناصبی نیز از همین ریشه است و او کسی است که تظاهر به دشمنی اهل بیت - علیهم السلام - یا دوستان آنان به جهت آنکه پیرو اهل بیت هستند میکند. یکی از فاضلان گوید: در تحقیق معنای ناصبی اختلاف است، برخی پندارند که ناصبی کسی است که با اهل بیت - علیهم السلام - دشمنی ورزد. و برخی دیگر پندارند که کسی است که با شیعیان اهل بیت دشمنی ورزد، و در احادیثی معنای دوم تصریح گردیدهاست. امام صادق علیه السلام فرمود: ناصبی کسی نیست که ما خاندان را دشمن بدارد، زیرا نمییابی مردی را که گوید: “من محمّد و آل محمّد صلی الله علیه و آله و سلم را دشمن میدارم، بلکه ناصبی کسی است که با شما (شیعیان) دشمنی ورزد در حالی که میداند شما ما را دوست میدارید و از شیعیان ما هستید”. به این توجیه ایرادی وارد است که خواهد آمد. در کتاب جواهر الکلام 6 / 66 از شرح فاضل مقداد نقل کردهاست که: “ناصبی پنج قسم است: 1) کسی که از خوارج باشد و درباره علی علیه السلام طعن زند. 2) کسی که به یکی از امامان - علیهم السلام - نسبتی دهد که موجب سقوط عدالت باشد. 3)کسی که اگر فضیلت آنان را بشنود انکار کند. 4) کسی که معتقد به برتری دیگران بر علی علیه السلام باشد. 5) کسی که منکر وجود نصّ بر علی علیه السلام باشد”. صاحب جواهر گوید: این معنا در نفس تقویت میشود که ناصبی عموم دشمنان اهل بیت - علیهم السلام - را گویند گرچه معتقد به دشمنی با آنان نباشند... بلکه در جامعالمقاصد و مجمعالبحرین آن را به دشمن شیعیان اهل بیت نیز عمومیت دادهاند.
RE: اثبات کافر بودن دشمنان علی(ع) با احادیثی از پیامبر
- علّامه کبیر حاج آقا رضا همدانی گوید: مراد از ناصبی در روایات ظاهراً مطلق مخالفان است نه خصوص کسی که اظهار دشمنی اهل بیت کند و معتقد به دشمنی با آنان باشد، چنانکه خبر مُعَلّیبن خُنَیس شاهد آن است، که گفت: از امام صادق علیه السلام شنیدم که میفرمود: “ناصبی کسی نیست که با ما اهل بیت دشمنی ورزد، زیرا نمییابی کسی را که گوید: من محمد و آل محمد را دشمن میدارم، بلکه ناصبی کسی است که با شما دشمنی ورزد با آنکه میداند شما ما را دوست میدارید و از دشمنان ما بیزاری میجویید”. و نیز دلالت دارد بر تحقق معنای نصب به صِرفِ کنارزدن امامان - علیهم السلام - از مقامشان و دشمنی با شیعیانی که حق امامان را میشناسند روایتی که ابنادریس در مستطرفات سرائر (ص 479) از محمدبن عیسی آوردهاست که گفت: “در نامهای از امام هادی علیه السلام پرسیدم از ناصبی، که آیا در آزمایش و شناخت او نیازی هست به بیش از آنکه جبت و طاغوت را مقدم بدارد و معتقد به امامت آن دو باشد؟ پاسخ آمد: هرکه چنین باشد ناصبی است”.( مصباح الفقیه، کتابالطهارة / 568.) خبر معلّیبن خنیس با اخباری که دلالت دارد ناصبی به دشمن اهل بیت و شیعیان و دوستانشان گویند برابری نتواند کرد، زیرا اولاً معلّی از راویان ضعیف است، و ثانیاً حدیث وی خلاف اعتبار و واقعیت خارجی است، زیرا وجود دشمنان امیرمؤمنان و اولاد معصوم او - علیهم السلام - که تظاهر به دشمنی آنان کنند مشهورتر و آشکارتر از آن است که کسی بتواند انکار کند، علاوه آنکه آخر خبر که گوید: “ناصبی کسی است که شما را به خاطر ولایتتان به ما دشمن بدارد” ظهور در دشمنی آنان با اهل بیت - علیهم السلام - دارد زیرا علت دشمنی آنان با شیعیان آن زمانی است که نتوانند دشمنی خود را با اهلبیت - علیهم السلام - آشکار کنند. همچنین فرق میان دشمنان و معاندان اهل بیت - علیهم السلام - با کسانی که اهل بیت را نشناختهاند اما دشمنی هم ندارند روشن است و نیازی به بیان بیش از این ندارد. اما خبر محمّدبن عیسی معنایش آن است که ناصبی کسی است که با علم به شأن اهل بیت - علیهم السلام - و آن که حق با ایشان است باز دیگران را بر آنان مقدم بدارد و از آنان برتر شمارد. و مراد کسی نیست که مقام آنان را نمیشناسد یا معتقد به عصمت آنان نیست و آنان را حجت خدا بر آفریدگان نمیداند. و فرق میان کسی که دانسته حق را انکار کند و با آن عناد ورزد و کسی که جویای حق است اما به آن نرسیده و به خطا رفته جداً بسیار است و بر کسی پوشیده نیست.
RE: اثبات کافر بودن دشمنان علی(ع) با احادیثی از پیامبر
- و در جواهر از حدائق نقل کردهاست که: حکم به کفر مخالفان و دشمنی آنان و حکم به نجاستشان در کلام اصحاب پیشین ما مشهور است؛ و سخن شیخ ابننوبخت را که از متقدمان اصحاب ماست شاهد آورده که در کتاب فصّ الیاقوت گفتهاست: آنان که نصّ را رد میکنند در نزد جمهور اصحاب ما کافر به حساب میآیند...( جواهر الکلام 6 / 61.)
- ...ولی بیشتر علمای امامیه حکم به طهارت مخالفان و نجاست ناصبیان و خوارج کردهاند. استاد کل، شیخ اعظم: انصاری فرمودهاست: ظاهر آن است که عامه (اهل سنت) چند قسماند، برخی ناصبی، برخی مستضعف و برخی میان اینها هستند، نه اینند و نه آن. و آن گروه که به سبب وجود اخبار و اجماع محکوم به نجاستند همان قسم اولند. بلکه بسا حکم به نجاست آنها نیز مشکل به نظر میرسد، زیرا آنچه از اخبار و تواریخ ظاهر است آن است که بسیاری از یاران پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و کسانی که در زمان حضرت امیر علیه السلام بودند و اصحاب جمل و صفّین بلکه همه شامیان و بسیاری از مردم مکه و مدینه در عداوت سختی نسبت به اهل بیت - علیهم السلام - بودند، و روایت شدهاست که: “شامیان از رومیان بدترند، و اهل مکه آشکارا به خدا کفر میورزیدند ولی اهل مدینه هفتاد مرتبه از آنها پلیدترند” و با این حال نقل نشده که از آنان دوری میجستهاند... آری، ممکن است این شبهه را چنین رد کرد که معلوم نیست همه کسانی که در بالا شمرده شدند دشمن واقعی بودهاند بلکه بسیاری از آنان -به ویژه در دولت بنیامیه- از روی تقیه اظهار دشمنی مینمودهاند... به علاوه ممکن است که حکم به نجاست ناصبی در زمان امام باقر و امام صادق - علیهما السلام - انتشار یافته باشد، زیرا بسیاری از احکام پیش از زمان آن دو بزرگوار مخفی بود چنانکه از پارهای اخبار و سخنان برخی از نیکان ظاهر میشود. و سخن درباره خوارج نیز از آنچه درباره ناصبی گفتیم معلوم میشود، زیرا آنان سختترین ناصبیانند به علاوه که در زیارت جامعه نام مشرک بر آنان اطلاق شدهاست: “و هرکه با شما جنگید مشرک است”. و خلاصه هیچ چیز روشنتر و آشکارتر از کفر یزید نیست که لعنت خدا بر او (و بر هوادارانش) باد.( مصباح الفقیه، کتاب الطهارة / 334.)
RE: اثبات کافر بودن دشمنان علی(ع) با احادیثی از پیامبر
- و نیز فرمودهاست: بلکه در شرح المفاتیح آمدهاست: از بدیهیات مذهب آن است که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم با منافقان مشورت میکرد و از آنان دوری نمیجست. مگر آن که گفته شود: این گونه معامله با منافقانی که اظهار اسلام میکردند مخصوص صدر اسلام بودهاست. و از همین جا استدلالی که در کتاب معتبر برای پاکی عامه آورده ضعیف مینماید که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از فلان مرد و فلان مرد و فلان زن و فلان زن دوری نمیجست؛ زیرا اگر این استدلال تمام باشد بر عدم نجاست ناصبیان نیز دلالت میکند. پس ناگزیر باید آن را بر مصلحتی حمل نمود که عدم تحرّز از آنان و امثالشان از دیگر منافقان را ایجاب مینمودهاست... البته نباید از حکم به طهارت آنان حکم به ثبوت مزیتی برای آنان توهّم شود؛ ما تنها برای برداشتن حَرَج از مؤمنان حکم به طهارت آنان میکنیم.( مصباح الفقیه، کتاب الطهارة / 334.)
- فقیه بزرگوار حاج آقا رضا همدانی گوید: گاه حکم به کفر آنان مشکل مینماید، زیرا دشمنی با اهل بیت - علیهم السلام - در دولت بنیامیه و اختلاط یاران أئمّه - علیهم السلام - با ناصبیان و خوارج شایع بودهاست و پرهیز أئمّه - علیهم السلام - و یارانشان از آنان معروف نیست، بلکه ظاهر آن است که با آنان مانند سایر مسلمانان معاشرت میکردهاند؛ و این که این گونه معاشرت را در زمانهای دراز حمل بر تقیه کنیم در غایت بُعد است. و گاه از این شبهه این گونه پاسخ دادهاند که بیشتر مردم از ترس سلطان جور اظهار دشمنی و بیزاری از ائمه - علیهم السلام - میکردهاند و در واقع ناصبی نبودهاند. اما این پاسخ درست نیست، زیرا ظاهر قول و فعل هرکس حجتی بسیار خوب است که نمیتوان آن را نادیده گرفت. و بهترین پاسخ همان است که شیخ ما مرتضی دادهاست که اغلب احکام شرعی در عصر امام باقر و امام صادق - علیهما السلام - منتشر شدهاست، و مانعی ندارد که کفر ناصبیان نیز از همان احکام باشد، بنابراین یاران ائمّه در دولت بنیامیه با ناصبیان آمیزش داشتند بدون آنکه از حکم آنان باخبرباشند؛ اما خودائمّه -صلوات اللَّه علیهم- معلوم نیست که در غیر مقام تقیه با ناصبیان و خوارج آمیزش داشته باشند؛ و اللَّه اعلم.( مصباح الفقیه، کتابالطهارة / 568.)