
- کتاب خصائص الحسینیه
-
ديگر امام بعد از اين از كسى طلب يارى نكرد و از وجود يار و ياور نااميد شد و مشخص شد كه كسى آن حضرت را يارى نمى كند و آن جهادى كه عبارت باشد از طلب يارى كردن و پيروز شدن بر دشمنان از ايشان ساقط شد و تكليف ايشان به جهاد خاص كه همان جنگيدن تا كشته شدن بود، روشن شد. لذا اصحاب خود را جمع كرد تا به آنها خبر دهد كه يار و ياورى ندارد و تكليف جهاد براى نصرت و احتمال پيروزى مرتفع شده است و ديگر آنها در اين باره تكليفى ندارند. آنگاه برخاست و با قلبى شكسته ، ماءيوس و نااميد به اصحاب فرمود: امرى كه شما خودتان ملاحظه مى كنيد، نازل شده است . دنيا دگرگون شده و معروف آن به منكر تبديل گرديده است . تا اينكه سخنانى به اين مضمون بيان فرمود: من ديگر اميدى به يارى كسى ندارم ، بلكه از نصرت و يارى مردم نااميد شده ام ، همه مرا بى يار و ياور گذاشتند، از جانب من حقى بر شما در مورد تكليف به جهاد به همراه من براى يارى كردن و پيروزى بر دشمنان و احتمال پيروزى نيست . خداوند براى من و كسانى كه به همراه من هستند، شهادت را مقدر فرموده است . هر كس مصمم به اين كار است ، براى كشته شدن با من بيعت كند و هر كس مايل به اين كار نيست همين امشب برود، اين گروه جز من مقصود ديگرى ندارند. آنگاه اصحاب آن حضرت سخنان عجيبى گفتند كه ما آنها را در عنوان شهداء ذكر خواهيم كرد. سپس براى بار دوم با ايشان بيعت نمودند.
ج : لبيك هاى هفتگانه ، در پاسخ به استغاثه هاى هفتگانه آن حضرت مى باشد. امام حسين عليه السلام براى امور خاصى استغاثه كرد، اما كسى در آن امور به داد ايشان نرسيد.
استغاثه اول به منظور سيراب كردن اهل و اصحابش بود. استغاثه دوم امام به منظور سيراب كردن طفل شيرخوار، كودكان و زنان بود. امام خطاب به دشمن فرمود: آنها كه نسبت به شما گناهى مرتكب نشده اند و هرگز با شما نمى جنگند.
-
مجوز های ارسال و ویرایش
- شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
- شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
- شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
- شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
-
مشاهده قوانین
انجمن