
- کتاب خصائص الحسینیه
-
RE: کتاب خصائص الحسینیه
مجلس بيست و چهارم ؛ مجلسى در نزديكى كربلا؛ امام قبل از ورود به كربلا براى خود مرثيه عجيبى خواندند كه شنونده اين مجلس اهل بيت آن حضرت بودند. كيفيت اين مجلس بدين گونه بود كه وقتى امام در آخرين منزل فرود آمدند و خيمه ها را برپا كردند، فرزندان ، برادران و اهل بيتش را در جاى خاصى جمع كرد و به آنها نگاه كرد و ساعتى گريه نمود. امام به آنها مى نگريست و به خاطر مى آورد كه چه بر سرشان خواهد آمد، زيرا ديگر براى آنها كه از موطنشان و هر مكان امن ديگرى ، حتى حرم خدا - كه پناهگاه كافر، حيوانات ، درختان و گياهان است - رانده شده بودند، مكان امنى باقى نمانده بود. به همين خاطر ساعتى گريه كرد و از اين موضوع به درگاه الهى شكوه نمود و فرمود: بارالها! من عترت پيامبر تو هستم . آنها ما را طرد كردند و دچار رنج و زحمت نمودند و بنى اميه بر ما تعدى كرد.
مجلس بيست و پنجم ؛ مجلس امام در خارج از خيمه ها در عصر تاسوعا؛ امام در آستانه خيمه نشسته و بر شمشير خود تكيه كرده و سر را به پايين انداخته بود كه خواهرش صيحه اى شنيد، نزديك برادرش آمد و گفت : برادر! آيا اين صداها را كه نزديك شده اند، نمى شنوى ؟ امام حسين عليه السلام سر را بلند كرد و فرمود: من پيامبر خدا صلى الله عليه و آله را در اين ساعت در خواب ديدم كه به من فرمود: تو به سوى ما مى آيى . آنگاه خواهرش به صورت زد و فرياد واويلا سر داد و امام حسين عليه السلام به او گفت : خواهر! نوحه و زارى نكن ، ساكت باش ، خدا تو را مورد لطف و مرحمت قرار دهد.
در روايت سيد است كه ؛ امام گفت : اى خواهر! من همين الان جدم ، محمد صلى الله عليه و آله و پدرم على و مادرم فاطمه و برادرم حسن عليهم السلام را ديدم كه مى گويند: حسين ! تو بزودى نزد ما مى آيى . و در بعضى از روايات آمده است كه فردا (نزد ما مى آيى ). (سيد) گفته است : زينب به صورتش زد و فرياد كشيد؛ آنگاه امام حسين به او گفت : آرام باش تا مورد شماتت اين قوم واقع نشويم .
-
مجوز های ارسال و ویرایش
- شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
- شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
- شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
- شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
-
مشاهده قوانین
انجمن