در حالات آن حضرت نوشته‏اند: "همواره چنین بود که وقتى از نماز صبح فارغ مى‏شد، با هیچ کس سخن نمى‏گفت تا آنگاه که خورشید طلوع مى‏کرد."
آن حضرت هیچگاه خدا را فراموش نکرد و در تمام عمر خویش به یاد محبوب بود . از دورى دوست و خوف و عظمت او اشک مى‏ریخت. حتى آنگاه که در بستر شهادت قرار گرفت، گریه‏اش شدت گرفت، عرض کردند: اى پسر رسول خدا! گریه مى‏کنى در حالى که محبوب رسول خدا هستى و رسول خدا درباره تو بسیار تعریف کرد و سخن گفت و تو بیست نوبت پیاده به حج مشرف شدى . فرمود:"بخاطر دو چیز مى‏گریم; وحشت آنچه در پیش دارم و جدائى دوستان."