آقا روح‌الله مظهر صدق و راستی است و چشمهایش نقطه اوج آن. هزاران حرف ناگفته دارد این نگاه داغ و سوزان که تا عمق جان نفوذ می‌کند و قلب را آتش می‌زند که این ابرمرد تاریخ معاصر که هنوز بسیاری از سیاسیون و جامعه شناسان به دنبال درک راز ابهت و قوت قلب او هستند، چه نگاه لطیف و پنبه گونی دارد به دخترش؛ این ارتباط را با تک‌تک افراد خانواده مخصوصا همسر بزرگوارشان نیز بسیار شنیدیم. همسری که سال‌ها سختی و رنج را به جان خریده بود و غربت و دوری از یار را چشیده بود و لحظه‌ای هم دم برنیاورد تا مانع رسالت بزرگ روح‌الله شود.

البته آقا روح‌الله هم برای یار دیرین خود کم نگذاشته است؛ چرا که تنها اوست که هم می‌تواند به گورباچف نامه بنویسد و از حضور کمونیسم در موزه تاریخ سخن بگوید و هم همسرش را در ایام فراغ و دوری اینگونه خطاب کند که “تصدقت شوم، الهی قربانت بروم، در این مدت که مبتلای به جدایی از آن نور چشم عزیز و قوت قلبم گردیدم،متذکر شما هستم و صورت زیبایت در آیینه قلبم منقوش است. عزیزم، امیدوارم خداوند شما را به سلامت و خوش در پناه خودش حفظ کند.”