RE: خاطره قرائتی از دختر زیبا در اتاق رئیس
حدیث داریم روز قیامت افرادی میگویند: ما جبهه بودیم. خدا و فرشتهها میگویند: دروغگو، تو جبهه رفتی که بگویند: فلانی شجاع است. عدهای میگویند: ما در راه خدا، پول خرج کردیم. خدا و فرشتهها میگویند: دروغ میگویی. پول خرج کردی تا پز بدهی. عدهای میگویند: ما قاری قرآن بودیم. خدا و فرشتهها میگویند: دروغ میگویی. قرآن میخواندی تا بگویند: فلانی صوتش خوب است. ما نمیدانیم چه چیزی از مرز رد میشود. چه چیزی از مرز رد میشود. چه چیزی قبول میشود؟
یک دعا میکنم به اخلاص امام حسین به همهی کارها اخلاص بده. اخلاص خیلی مهم است. میدانید معنای اخلاص چیست؟ کلمهی اخلاص معنایش این است که اگر من روی منبر هستم، یک آقای دیگر وارد مسجد میشود. یک نامه می نویسند که جناب آقای قرائتی این روحانی محترم وارد شده، بحثهایش هم بحثهای خوبی است. اگر میشود یک چند دقیقه کم حرف بزنید، سخنرانیتان را کوتاه کنید که ما از ایشان هم استفاده کنیم. اگر به من برنخورد معلوم میشود که اخلاص دارم.
انشاءالله خدا امام جمعهی قبل شیراز را شفا بدهد. آیت الله حائری دید پای نماز جمعهاش یک کسی آمده و او هم خوب حرف میزند. گفت: اما خطبهی دوم شما را سفارش میکنم به تقوا و خطبهی دوم هم وقف این آقا. والسلام علیکم و رحمة الله! اصلاً خطبهی دوم را نخواند. به حداقل اکتفا کرد و گفت: وقف! مخلص این است. راحت بگذرد. چه اصراری داریم حتماً از این خیابان برویم. مگر امام حسین در این خیابان است از این خیابان برو. چه اصرار داریم که مثلاً...