سوره نساء [4] - صفحه 3
صفحه 3 از 12 نخستنخست 12345 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 116

موضوع: سوره نساء [4]

  1. #21
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره نساء

    (آيه 26)- اين محدوديتها براى چيست؟ به دنبال احكام مختلف در زمينه ازدواج كه در آيات پيش بيان شد ممكن است اين سؤال پيش آيد كه منظور از اين همه محدوديتها و قيد و بندهاى قانونى چيست؟ در اين آيه و دو آيه بعد پاسخ به اين سؤالات مى‏دهد، و مى‏گويد: «خداوند مى‏خواهد (با اين دستورات راههاى خوشبختى و سعادت را) براى شما آشكار سازد» (يُرِيدُ اللَّهُ لِيُبَيِّنَ لَكُمْ).

    وانگهى شما در اين برنامه تنها نيستيد «و (خداوند مى‏خواهد شما را) به سنتهاى (صحيح) پيشينيان رهبرى كند» (وَ يَهْدِيَكُمْ سُنَنَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ).
    علاوه بر اين «توبه شما را بپذيرد» (وَ يَتُوبَ عَلَيْكُمْ).

    و نعمتهاى خود را كه بر اثر انحرافات شما قطع شده بار ديگر به شما باز گرداند و اين در صورتى است كه شما از آن راههاى انحرافى كه در زمان جاهليت و قبل از اسلام داشتيد، باز گرديد.
    در پايان آيه مى‏فرمايد: «خداوند دانا و حكيم است» (وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ).
    از اسرار احكام خود آگاه، و روى حكمت خود آنها را براى شما تشريع كرده است.

    (آيه 27)- در اين آيه مجددا تأكيد مى‏كند، كه «خدا مى‏خواهد شما را ببخشد (و از آلودگى پاك نمايد) و نعمتها و بركات را به شما بازگرداند» (وَ اللَّهُ يُرِيدُ أَنْ يَتُوبَ عَلَيْكُمْ).
    «ولى شهوت‏پرستانى كه در امواج گناهان غرق هستند، مى‏خواهند شما از طريق سعادت بكلى منحرف شويد» و همانند آنها از فرق تا قدم آلوده انواع گناهان گرديد (وَ يُرِيدُ الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الشَّهَواتِ أَنْ تَمِيلُوا مَيْلًا عَظِيماً).

    اكنون شما فكر كنيد، آيا آن محدوديت آميخته با سعادت و افتخار براى شما بهتر است، يا اين آزادى و بى‏بندوبارى توأم با آلودگى و نكبت و انحطاط؟! اين آيات در حقيقت به افرادى كه در عصر و زمان ما نيز به قوانين مذهبى مخصوصا در زمينه مسائل جنسى ايراد مى‏كنند، پاسخ مى‏گويد، كه اين آزاديهاى بى‏قيد و شرط سرابى بيش نيست و نتيجه آن گرفتار شدن در بيراهه‏ها و پرتگاههاست كه نمونه‏هاى زيادى از آن را با چشم خودمان به شكل متلاشى شدن خانواده‏ها، انواع جنايات جنسى و فرزندان نامشروع جنايت پيشه مشاهده مى‏كنيم.

  2. #22
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره نساء

    (آيه 28)- در اين آيه مى‏گويد: «خدا مى‏خواهد (با دستورهاى مربوط به ازدواج با كنيزان و مانند آن) كار را بر شما سبك كند» (يُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُخَفِّفَ عَنْكُمْ).

    و در بيان علت آن مى‏فرمايد: «زيرا انسان، ضعيف آفريده شده» (وَ خُلِقَ الْإِنْسانُ ضَعِيفاً).
    و در برابر توفان غرايز گوناگون كه از هر سو به او حمله‏ور مى‏شود بايد طرق مشروعى براى ارضاى غرايز به او ارائه شود تا بتواند خود را از انحراف حفظ كند.

    (آيه 29)- بستگى سلامت اجتماع به سلامت اقتصاد! اين آيه در واقع‏ زير بناى قوانين اسلامى را در مسائل مربوط به «معاملات و مبادلات مالى» تشكيل مى‏دهد، و به همين دليل فقهاى اسلام در تمام ابواب معاملات به آن استدلال مى‏كنند، آيه خطاب به افراد با ايمان كرده و مى‏گويد: «اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! اموال يكديگر را به باطل (و از طرق نامشروع) نخوريد» (يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَأْكُلُوا أَمْوالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْباطِلِ).

    بنابراين، هر گونه تجاوز، تقلب، غش، معاملات ربوى، معاملاتى كه حد و حدود آن كاملا مشخص نباشد، خريد و فروش اجناسى كه فايده منطقى و عقلايى در آن نباشد، خريد و فروش وسايل فساد و گناه، همه در تحت اين قانون كلى قرار دارد.
    در جمله بعد به عنوان يك استثناء مى‏فرمايد: «مگر اين كه (تصرف شما در اموال ديگران از طريق) تجارتى باشد كه با رضايت شما انجام مى‏گيرد» (إِلَّا أَنْ تَكُونَ تِجارَةً عَنْ تَراضٍ مِنْكُمْ).

    در پايان آيه، مردم را از قتل نفس باز مى‏دارد و ظاهر آن به قرينه آخرين جمله آيه نهى از خودكشى و انتحار است، مى‏فرمايد: «و خودكشى نكنيد، خداوند نسبت به شما مهربان است» (وَ لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ إِنَّ اللَّهَ كانَ بِكُمْ رَحِيماً).

    در حقيقت قرآن با ذكر اين دو حكم پشت سر هم اشاره به يك نكته مهم اجتماعى كرده است و آن اين كه اگر روابط مالى مردم بر اساس صحيح استوار نباشد و اقتصاد جامعه به صورت سالم پيش نرود و در اموال يكديگر به ناحق تصرف كنند، جامعه گرفتار يك نوع خودكشى و انتحار خواهد شد، و علاوه بر اين كه انتحارهاى شخصى افزايش خواهد يافت، انتحار اجتماعى هم از آثار ضمنى آن است.

  3. #23
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره نساء

    (آيه 30)- در اين آيه به مجازات كسانى كه از قوانين الهى سرپيچى كنند اشاره كرده و مى‏فرمايد: «و هر كس اين عمل را از روى تجاوز و ستم انجام دهد (و خود را آلوده خوردن اموال ديگران به ناحق سازد و يا دست به انتحار و خودكشى زند، نه تنها به آتش اين جهان مى‏سوزد بلكه) در آتش قهر و غضب پروردگار (نيز) خواهد سوخت» (وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ عُدْواناً وَ ظُلْماً فَسَوْفَ نُصْلِيهِ ناراً).
    در پايان آيه مى‏فرمايد: «و اين كار براى خدا آسان است» (وَ كانَ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيراً).

    (آيه 31)- گناهان كبيره و صغيره! اين آيه با صراحت مى‏گويد: «اگر گناهان كبيره‏اى كه از آن نهى شده ترك گوييد گناهان كوچك شما را مى‏پوشانيم و مى‏بخشيم و در جايگاه نيكويى شما را وارد مى‏كنيم» (إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ نُدْخِلْكُمْ مُدْخَلًا كَرِيماً).

    از اين تعبير استفاده مى‏شود كه گناهان بر دو دسته‏اند، دسته‏اى كه قرآن نام آنها را «كبيره» و دسته‏اى كه نام آنها را «سيّئة» گذاشته است، و در آيه 32 سوره نجم به جاى «سيئة» تعبير به «لمم» نموده است، و در آيه 49 سوره كهف در برابر كبيره، «صغيره» را ذكر فرموده است.

    «كبيره» هر گناهى است كه از نظر اسلام بزرگ و پراهميت است، و نشانه اهميت آن مى‏تواند اين باشد كه در قرآن مجيد، تنها به نهى از آن قناعت نشده، بلكه به دنبال آن تهديد به عذاب دوزخ گرديده است، مانند قتل نفس و رباخوارى و زنا و امثال آنها.
    البته گناهان «صغيره» در صورتى صغيره هستند كه تكرار نشوند و علاوه بر آن به عنوان بى‏اعتنايى و يا غرور و طغيان و كوچك شمردن گناه انجام نگيرند.

  4. #24
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره نساء

    (آيه 32)

    شأن نزول:
    در مورد نزول اين آيه چنين نقل شده كه: امّ سلمه (يكى از همسران پيامبر) به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله عرض كرد: «چرا مردان به جهاد مى‏روند و زنان جهاد نمى‏كنند؟ و چرا براى ما نصف ميراث آنها مقرر شده؟ اى كاش ما هم مرد بوديم و همانند آنها به جهاد مى‏رفتيم، و موقعيت اجتماعى آنها را داشتيم».
    آيه نازل گرديد و به اين سؤالات و مانند آن پاسخ گفت.

    تفسير:
    تفاوت سهم ارث مردان و زنان براى جمعى از مسلمانان به صورت يك سؤال درآمده بود، آنها گويا توجه نداشتند كه اين تفاوت به خاطر آن است كه هزينه زندگى، عموما بر دوش مردان مى‏باشد، و زنان از آن معافند، به علاوه هزينه خود آنها نيز بر دوش مردان است، و همان طور كه سابقا اشاره شد سهميه زنان عملا دو برابر مردان خواهد بود، لذا آيه شريفه مى‏گويد: «برتريهايى را كه خداوند براى بعضى از شما نسبت به بعضى ديگر قائل شده هرگز آرزو نكنيد» (وَ لا تَتَمَنَّوْا ما فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلى‏ بَعْضٍ).
    زيرا اين تفاوتها هر كدام اسرارى دارد كه از شما پوشيده و پنهان است.

    البته نبايد اشتباه كرد كه آيه اشاره به تفاوتهاى واقعى و طبيعى مى‏كند نه تفاوتهاى ساختگى كه بر اثر «استعمار» و «استثمار» طبقاتى به وجود مى‏آيد.
    لذا بلافاصله مى‏فرمايد: «مردان و زنان هر كدام بهره‏اى از كوششها و تلاشها و موقعيت خود دارند» (لِلرِّجالِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَ لِلنِّساءِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ).

    خواه موقعيت طبيعى باشد (مانند تفاوت دو جنس مرد و زن با يكديگر) و يا تفاوت به خاطر تلاشها و كوششهاى اختيارى.
    سپس مى‏فرمايد: «به جاى آرزو كردن اين گونه تفاوتها، از فضل خدا و لطف و كرم او تمنا كنيد كه به شما از نعمتهاى مختلف و موقعيتها و پاداشهاى نيك ارزانى دارد» (وَ سْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ). و در نتيجه افرادى خوشبخت و سعادتمند باشيد.
    و در پايان مى‏فرمايد: «چون خداوند به همه چيز داناست» (إِنَّ اللَّهَ كانَ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَلِيماً).

    و مى‏داند براى نظام اجتماعى چه تفاوتهايى از نظر طبيعى و يا حقوقى لازم است، و نيز از اسرار درون مردم باخبر است و مى‏داند چه افرادى آرزوهاى نادرست در دل مى‏پرورانند و چه افرادى به آنچه مثبت و سازنده است مى‏انديشند.

  5. #25
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره نساء

    (آيه 33)- بار ديگر قرآن در اين آيه به مسائل ارث بازگشته و مى‏گويد:
    «براى هر كس (اعم از زن و مرد) وارثانى قرار داديم كه از ميراث پدر و مادر و نزديكان ارث ببرند» (وَ لِكُلٍّ جَعَلْنا مَوالِيَ مِمَّا تَرَكَ الْوالِدانِ وَ الْأَقْرَبُونَ).

    سپس اضافه مى‏كند: «كسانى كه با آنها پيمان بسته‏ايد، نصيب و سهم آنها را از ارث بپردازيد» (وَ الَّذِينَ عَقَدَتْ أَيْمانُكُمْ فَآتُوهُمْ نَصِيبَهُمْ).

    در باره «هم‏پيمانها» يى كه بايد سهم ارث آنها را پرداخت آنچه به مفهوم آيه نزديكتر است همان پيمان «ضمان جريره» مى‏باشد كه قبل از اسلام وجود داشت، و آن چنين بود كه: «دو نفر با هم قرار مى‏گذاشتند كه در كارها «برادروار» به يكديگر كمك كنند، و در برابر مشكلات، يكديگر را يارى نمايند و به هنگامى كه يكى از آنها از دنيا برود، شخصى كه بازمانده از وى ارث ببرد اسلام اين «پيمان دوستى» و برادرى را به رسميت شناخت، ولى تأكيد كرد كه ارث بردن چنين هم پيمانى منحصرا در زمانى است كه خويشاوندى براى ميت وجود نداشته باشد.

    سپس در پايان آيه مى‏فرمايد: اگر در دادن سهام صاحبان ارث كوتاهى كنيد و يا حق آنها را كاملا ادا نماييد در هر حال خدا آگاه است «زيرا خداوند شاهد و ناظر بر هر كار و هر چيزى مى‏باشد» (إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ شَهِيداً).

  6. #26
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره نساء

    (آيه 34)- سرپرستى در نظام خانواده. خانواده يك واحد كوچك اجتماعى است و همانند يك اجتماع بزرگ بايد رهبر و سر پرست واحدى داشته باشد، زيرا رهبرى و سرپرستى دسته جمعى كه زن و مرد مشتركا آن را به عهده بگيرند مفهومى ندارد در نتيجه مرد يا زن يكى بايد «رئيس» خانواده و ديگرى «معاون» و تحت نظارت او باشد، قرآن در اينجا تصريح مى‏كند كه مقام سرپرستى بايد به مرد داده شود، مى‏گويد: «مردان سرپرست و نگهبان زنانند» (الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ).

    البته مقصود از اين تعبير استبداد و اجحاف و تعدى نيست، بلكه منظور رهبرى واحد منظم با توجه به مسؤوليتها و مشورتهاى لازم است.

    جمله بعد كه دو بخش است در قسمت اول مى‏فرمايد: «اين سرپرستى به خاطر برتريهايى است كه (از نظر نظام اجتماع) خداوند براى بعضى نسبت به بعضى ديگر قرار داده است» (بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلى‏ بَعْضٍ).
    و در قسمت دوم مى‏فرمايد: «و نيز اين سرپرستى به خاطر تعهداتى است كه مردان در مورد پرداختهاى مالى در برابر زنان و خانواده به عهده دارند» (وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِمْ).

    سپس اضافه مى‏كند كه زنان در برابر وظايفى كه در خانواده به عهده دارند به دو دسته‏اند:
    دسته اول: «و زنان صالح، زنانى هستند كه متواضعند و در غياب (همسر خود) حفظ اسرار و حقوق او را در مقابل حقوقى كه خدا براى آنان قرار داده، مى‏كنند» (فَالصَّالِحاتُ قانِتاتٌ حافِظاتٌ لِلْغَيْبِ بِما حَفِظَ اللَّهُ).
    يعنى مرتكب خيانت چه از نظر مال و چه از نظر ناموس و چه از نظر حفظ شخصيت شوهر و اسرار خانواده در غياب او نمى‏شوند، و وظايف و مسؤوليتهاى خود را به خوبى انجام مى‏دهند.

    دسته دوم: زنانى هستند كه از وظايف خود سرپيچى مى‏كنند و نشانه‏هاى ناسازگارى در آنها ديده مى‏شود، مردان در مقابل اين گونه زنان وظايفى دارند كه بايد مرحله به مرحله اجرا گردد، در مرحله اول مى‏فرمايد: «زنانى را كه از طغيان و سركشى آنها مى‏ترسيد پند و اندرز دهيد» (وَ اللَّاتِي تَخافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ).
    در مرحله دوم مى‏فرمايد: «در صورتى كه اندرزهاى شما سودى نداد، در بستر از آنها دورى كنيد» (وَ اهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضاجِعِ).

    و در مرحله سوم: در صورتى كه سركشى و پشت پا زدن به وظايف و مسؤوليتها از حد بگذرد و همچنان در راه قانون‏شكنى با لجاجت و سرسختى گام بردارند، نه اندرزها تأثير كند، و نه جدا شدن در بستر، و كم اعتنايى نفعى نبخشد، و راهى جز «شدت عمل» باقى نماند «آنها را تنبيه بدنى كنيد» (وَ اضْرِبُوهُنَّ).

    مسلم است كه اگر يكى از اين مراحل مؤثر واقع شود و زن به انجام وظيفه خود اقدام كند مرد حق ندارد بهانه‏گيرى كرده، در صدد آزار زن برآيد، لذا به دنبال اين جمله مى‏فرمايد: «پس اگر آنها از شما اطاعت كردند، راهى براى تعدّى بر آنها مجوييد» (فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلًا).

    و در پايان آيه مجددا به مردان هشدار مى‏دهد كه از موقعيت سرپرستى خود در خانواده سوء استفاده نكنند و به قدرت خدا كه بالاتر از همه قدرتهاست بينديشند «زيرا خداوند بلند مرتبه و بزرگ است» (إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلِيًّا كَبِيراً).

  7. #27
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره نساء

    (آيه 35)- محكمه صلح خانوادگى! در اين آيه اشاره به مسأله بروز اختلاف و نزاع ميان دو همسر كرده، مى‏گويد: «و اگر از جدايى و شكاف ميان آنان‏ (دو همسر) بيم داشته باشيد يك داور از خانواده شوهر، و داورى از خانواده زن انتخاب كنيد» تا به كار آنان رسيدگى كنند (وَ إِنْ خِفْتُمْ شِقاقَ بَيْنِهِما فَابْعَثُوا حَكَماً مِنْ أَهْلِهِ وَ حَكَماً مِنْ أَهْلِها).
    سپس مى‏فرمايد: «اگر اين دو داور (با حسن نيت و دلسوزى وارد كار شوند و) هدفشان اصلاح ميان دو همسر بوده باشد، خداوند كمك مى‏كند و به وسيله آنان ميان دو همسر الفت مى‏دهد» (إِنْ يُرِيدا إِصْلاحاً يُوَفِّقِ اللَّهُ بَيْنَهُما).

    و براى اين كه به داوران هشدار دهد كه حسن نيت به خرج دهند در پايان آيه مى‏فرمايد: «خداوند (از نيت آنها) با خبر و آگاه است» (إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلِيماً خَبِيراً).

    محكمه صلح خانوادگى كه در آيه فوق به آن اشاره شده يكى از شاهكارهاى اسلام است. اين محكمه امتيازاتى دارد كه ساير محاكم فاقد آن هستند، از جمله:

    1- در محيط خانواده نمى‏توان تنها با مقياس خشك قانون و مقررات بى‏روح گام برداشت، لذا دستور مى‏دهد كه داوران اين محكمه كسانى باشند كه پيوند خويشاوندى به دو همسر دارند و مى‏توانند عواطف آنها را در مسير اصلاح تحريك كنند.

    2- در محاكم عادى قضايى طرفين دعوا مجبورند براى دفاع از خود، هر گونه اسرارى كه دارند فاش سازند. مسلم است كه اگر زن و مرد در برابر افراد بيگانه و اجنبى اسرار زناشويى خود را فاش سازند احساسات يكديگر را چنان جريحه‏دار مى‏كنند كه اگر به اجبار به منزل و خانه باز گردند، ديگر از آن صميميت و محبت سابق خبرى نخواهد بود.

    3- داوران در محاكم معمولى، در جريان اختلافات غالبا بى‏تفاوتند در حالى كه در محكمه صلح فاميلى حكمين نهايت كوشش را به خرج مى‏دهند كه صلح و صميميت در ميان اين دو برقرار شود و به اصطلاح آب رفته، به جوى باز گردد!

    4- از همه اينها گذشته چنين محكمه‏اى هيچ يك از مشكلات و هزينه‏هاى سرسام‏آور و سرگردانى محاكم معمولى را ندارد.

  8. #28
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره نساء

    (آيه 36)- در اين آيه يك سلسله از حقوق اعم از حق خدا و بندگان و آداب معاشرت با مردم بيان شده است، و روى هم رفته ده دستور از آن استفاده مى‏شود.

    1- نخست مردم را دعوت به عبادت و بندگى پروردگار و ترك شرك و بت پرستى كه ريشه اصلى تمام برنامه‏هاى اسلامى است مى‏كند، دعوت به توحيد و يگانه پرستى روح را پاك، و نيت را خالص، و اراده را قوى، و تصميم را براى انجام هر برنامه مفيدى محكم مى‏سازد، و از آنجا كه آيه بيان يك رشته از حقوق اسلامى است، قبل از هر چيز اشاره به حق خداوند بر مردم كرده، مى‏گويد: «و خدا را بپرستيد و هيچ چيز را شريك او قرار ندهيد» (وَ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ لا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئاً).

    2- سپس مى‏گويد: «و به پدر و مادر نيكى كنيد» (وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً).
    حق پدر و مادر از مسائلى است كه در قرآن مجيد زياد روى آن تكيه شده و كمتر موضوعى است كه اين قدر مورد تأكيد واقع شده باشد، و در چهار مورد از قرآن، بعد از توحيد قرار گرفته است.

    3- «همچنين به خويشاوندان» نيكى كنيد (وَ بِذِي الْقُرْبى‏).
    اين موضوع نيز از مسائلى است كه در قرآن تأكيد فراوان در باره آن شده است، گاهى به عنوان «صله رحم»، و گاهى به عنوان «احسان و نيكى به خويشاوندان».

    4- سپس اشاره به حقوق «ايتام» كرده، و افراد با ايمان را توصيه به نيكى در حق «يتيمان» مى‏كند (وَ الْيَتامى‏). زيرا در هر اجتماعى بر اثر حوادث گوناگون هميشه كودكان يتيمى وجود دارند كه فراموش كردن آنها نه فقط وضع آنان را به خطر مى‏افكند، بلكه وضع اجتماع را نيز به خطر مى‏اندازد.

    5- بعد از آن حقوق «مستمندان» را ياد آورى مى‏كند (وَ الْمَساكِينِ).
    زيرا در هر اجتماعى افرادى معلول و از كار افتاده و مانند آن وجود دارند كه فراموش كردن آنها بر خلاف تمام اصول انسانى است.

    6- سپس توصيه به نيكى در حق «همسايگان نزديك» مى‏كند (وَ الْجارِ ذِي الْقُرْبى‏).

    7- سپس در باره «همسايگان دور» سفارش مى‏كند (وَ الْجارِ الْجُنُبِ).

    «حق همسايگى» در اسلام به قدرى اهميت دارد كه در وصاياى معروف امير مؤمنان عليه السّلام مى‏خوانيم: ما زال (رسول
    اللّه) يوصى بهم حتّى ظننا انّه سيورّثهم:
    «آنقدر پيامبر صلّى اللّه عليه و آله در باره آنها سفارش كرد، كه ما فكر كرديم شايد دستور دهد همسايگان از يكديگر ارث ببرند».
    در حديث ديگرى از پيامبر صلّى اللّه عليه و آله نقل شده كه در يكى از روزها سه بار فرمود:
    و اللّه لا يؤمن: «به خدا سوگند چنين كسى ايمان ندارد ...».
    يكى پرسيد چه كسى؟ پيامبر صلّى اللّه عليه و آله فرمود: الّذى لا يأمن جاره بوائقه: «كسى كه همسايه او از مزاحمت او در امان نيست»!

    8- سپس قرآن در باره كسانى كه با انسان دوستى و مصاحبت دارند، توصيه كرده، مى‏فرمايد: «و به دوست و همنشين» نيكى كنيد (وَ الصَّاحِبِ بِالْجَنْبِ).
    البته «صاحب بالجنب» معنايى وسيعتر از دوست و رفيق دارد، به اين ترتيب آيه يك دستور جامع و كلى براى حسن معاشرت نسبت به تمام كسانى كه با انسان ارتباط دارند مى‏باشد، اعم از دوستان واقعى، و همكاران، و همسفران، و مراجعان، و شاگردان، و مشاوران، و خدمتگزاران.

    9- دسته ديگرى كه در اينجا در باره آنها سفارش شده، كسانى هستند كه در سفر و بلاد غربت احتياج پيدا مى‏كنند و با اين كه ممكن است در شهر خود افراد متمكنى باشند، در سفر به علتى وا مى‏مانند مى‏فرمايد: «و واماندگان» (وَ ابْنِ السَّبِيلِ).

    10- در آخرين مرحله توصيه به نيكى كردن نسبت به بردگان كرده، مى‏فرمايد: «و بردگانى كه مالك آنها هستيد» (وَ ما مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ).
    در حقيقت آيه با حق خدا شروع شده و با حقوق بردگان ختم مى‏گردد و تنها اين آيه نيست كه در آن در باره بردگان توصيه شده، بلكه در آيات مختلف ديگر نيز در اين زمينه بحث شده است.

    در پايان آيه هشدار مى‏دهد و مى‏گويد: «خداوند افراد متكبر و فخر فروش را دوست نمى‏دارد» (إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ مَنْ كانَ مُخْتالًا فَخُوراً).

    به اين ترتيب هر كس از فرمان خدا سرپيچى كند و به خاطر تكبر، از رعايت حقوق خويشاوندان، پدر و مادر، يتيمان، مسكينان، ابن السبيل و دوستان سر باز زند محبوب خدا و مورد لطف او نيست. و هر كس كه مشمول لطف او نباشد از هر خير و سعادتى محروم است.

  9. #29
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره نساء

    (آيه 37)- انفاقهاى ريايى و الهى! اين آيه در حقيقت، دنباله آيات پيش و اشاره به افراد متكبر و خودخواه است «آنها كسانى هستند كه (نه تنها خودشان از نيكى كردن به مردم) بخل مى‏ورزند، بلكه مردم را نيز به بخل دعوت مى‏كنند» (الَّذِينَ يَبْخَلُونَ وَ يَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبُخْلِ).

    علاوه بر اين سعى دارند «آنچه را كه خداوند از فضل (و رحمت) خود به آنان داده كتمان كنند» مبادا افراد اجتماع از آنها توقعى پيدا كنند (وَ يَكْتُمُونَ ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ).
    سپس سر انجام و عاقبت كار آنها را چنين بيان مى‏كند كه: «ما براى كافران عذاب خواركننده‏اى مهيا ساخته‏ايم» (وَ أَعْتَدْنا لِلْكافِرِينَ عَذاباً مُهِيناً).

    شايد سرّ تعبير به «كافرين» آن باشد كه «بخل» غالبا از كفر سر چشمه مى‏گيرد، زيرا افراد بخيل، در واقع ايمان كامل به مواهب بى‏پايان پروردگار نسبت به نيكوكاران ندارند، و اين كه مى‏گويد: «عذاب آنها خواركننده است» براى اين است كه جزاى «تكبر» و «خود برتربينى» را از اين راه ببينند.

    (آيه 38)- در اين آيه به يكى ديگر از صفات متكبران خود خواه اشاره كرده، مى‏فرمايد: «و آنها كسانى هستند كه اموال خود را براى نشان دادن به مردم (و كسب شهرت و مقام) انفاق مى‏كنند و ايمان به خدا و روز رستاخيز ندارند» (وَ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ رِئاءَ النَّاسِ وَ لا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ لا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ).
    و از آنجا كه هدف آنها جلب رضايت خالق نيست بلكه خدمت به خلق است، دائما در اين فكرند كه چگونه انفاق كنند تا بيشتر بتوانند از آن بهره‏بردارى به سود خود نموده، و موقعيت خود را تثبيت كنند.

    آنها شيطان را دوست و رفيق خود انتخاب كردند «و كسى كه شيطان قرين اوست بد قرينى براى خود انتخاب كرده» و سرنوشتى بهتر از اين نخواهد داشت (وَ مَنْ يَكُنِ الشَّيْطانُ لَهُ قَرِيناً فَساءَ قَرِيناً).

    از اين آيه استفاده مى‏شود كه رابطه «متكبران» با «شيطان و اعمال شيطانى» يك رابطه مستمر است نه موقت و گاهگاهى.

  10. #30
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره نساء

    (آيه 39)- در اين آيه به عنوان اظهار تأسف به حال اين عده مى‏فرمايد: «چه مى‏شد اگر آنها (از اين بيراهه‏ها باز مى‏گشتند و) ايمان به خدا و روز رستاخيز مى‏آوردند و از مواهبى كه خداوند در اختيار آنها گذاشته با اخلاص نيت و فكر پاك به بندگان خدا مى‏دادند» و از اين راه براى خود كسب سعادت و خوشبختى دنيا و آخرت مى‏كردند (وَ ما ذا عَلَيْهِمْ لَوْ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ أَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقَهُمُ اللَّهُ).

    «و در هر حال خداوند از نيات و اعمال آنها باخبر است» و بر طبق آن به آنها جزا و كيفر مى‏دهد» (وَ كانَ اللَّهُ بِهِمْ عَلِيماً).

    ( (40)- اين آيه به افراد بى‏ايمان و بخيل كه حال آنها در آيات قبل گذشت مى‏گويد: «خداوند حتى به اندازه سنگينى ذره‏اى ستم نمى‏كند» (إِنَّ اللَّهَ لا يَظْلِمُ مِثْقالَ ذَرَّةٍ).

    «ذرّه» در اصل به معنى مورچه‏هاى بسيار كوچكى است كه به زحمت ديده مى‏شود، ولى تدريجا به هر چيز كوچكى ذرّه گفته شده است، و امروز به «اتم» كه كوچكترين جزء اجسام است نيز ذرّه گفته مى‏شود. و از آنجا كه «مثقال» به معنى «سنگينى» است، تعبير «مثقال ذرّة» به معنى سنگينى يك جسم فوق العاده كوچك مى‏باشد.

    سپس اضافه مى‏كند، خداوند تنها ستم نمى‏كند، بلكه «اگر كار نيكى انجام شود آن را مضاعف مى‏نمايد، و پاداش عظيم از طرف خود در برابر آن مى‏دهد» (وَ إِنْ تَكُ حَسَنَةً يُضاعِفْها وَ يُؤْتِ مِنْ لَدُنْهُ أَجْراً عَظِيماً).

    چرا خداوند ظلم نمى‏كند؟!
    از آنجا كه ظلم و ستم معمولا يا بر اثر جهل است و يا احتياج و يا كمبودهاى روانى، كسى كه نسبت به همه چيز و همه كس عالم و از همه بى‏نياز و هيچ كمبودى در ذات مقدس او نيست، ظلم كردن در باره او ممكن نيست نه اين كه نمى‏تواند ظلم كند، بلكه در عين توانايى به خاطر اين كه حكيم و عالم است از ظلم كردن، خوددارى مى‏نمايد.

صفحه 3 از 12 نخستنخست 12345 ... آخرینآخرین

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •