داستان های جذاب و شنیدنی از قرآن کریم - صفحه 2
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 16 , از مجموع 16

موضوع: داستان های جذاب و شنیدنی از قرآن کریم

  1. #11
    کاربر کانون پرواز آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    محل سکونت
    tehran
    نوشته ها
    818
    می پسندم
    967
    مورد پسند : 909 بار در 506 پست
    میزان امتیاز
    60
    10-
    داستان اصحاب حجر

    سوره ی حجر-(آيه 80)- و اما در مورد «اصحاب الحجر»، همان قوم سركشى كه در سرزمينى به نام «حجر» زندگى مرفهى داشتند و پيامبر بزرگشان «صالح» براى هدايت آنها مبعوث شد، چنين مى‏گويد: «و اصحاب حجر، فرستادگان خدا را تكذيب كردند» (وَ لَقَدْ كَذَّبَ أَصْحابُ الْحِجْرِ الْمُرْسَلِينَ).

    اين نكته قابل توجه است كه قرآن در مورد اصحاب الحجر- و همچنين در مورد قوم نوح و قوم شعيب و قوم لوط در آيات سوره شعراء به ترتيب آيه 105 و 123 و 160 و بعضى ديگر از اقوام پيشين- مى‏گويد: آنها «پيامبران» را تكذيب كردند، در حالى كه ظاهر امر چنين نشان مى‏دهد كه هر كدام يك پيامبر بيشتر نداشتند و تنها او را تكذيب نمودند.

    اين تعبير شايد به خاطر آن است كه برنامه و هدف پيامبران، آنچنان با يكديگر پيوستگى دارد كه تكذيب يكى از آنها تكذيب همه آنها خواهد بود.


    (آيه 81)- به هر حال قرآن در باره «اصحاب الحجر» چنين ادامه مى‏دهد:

    «و ما آيات خود را به آنان داديم ولى آنها از آن روى گرداندند»! (وَ آتَيْناهُمْ آياتِنا فَكانُوا عَنْها مُعْرِضِينَ).

    تعبير به «اعراض» (روى گرداندن) نشان مى‏دهد كه آنها حتى حاضر نبودند اين آيات را بشنوند و يا به آن نظر بيفكنند.

    (آيه 82)- اما به عكس در كار زندگى دنيايشان آن قدر سخت كوش بودند كه:

    «براى خود خانه‏هاى امن و امانى در دل كوهها مى‏تراشيدند» (وَ كانُوا يَنْحِتُونَ مِنَ الْجِبالِ بُيُوتاً آمِنِينَ).

    عجيب است كه انسان براى چند روز زندگى دنيا اين همه محكم كارى مى‏كند، ولى براى زندگى جاويدان و ابديش آنچنان سهل انگار است كه حتى گاهى حاضر به شنيدن سخن خدا و نظر افكندن در آيات او نيست!


    (آيه 83)- خوب، چه انتظارى در باره چنين قومى مى‏توان داشت، جز اين كه طبق قانون «انتخاب اصلح الهى» و ندادن حق ادامه حيات به اقوامى كه بكلى فاسد و مفسد مى‏شوند، بلاى نابود كننده‏اى بر سر آنها فرود آيد و نابودشان سازد، لذا قرآن مى‏گويد: «سر انجام صيحه (آسمانى) صبحگاهان دامانشان را گرفت» (فَأَخَذَتْهُمُ الصَّيْحَةُ مُصْبِحِينَ).

    اين صيحه صداى صاعقه مرگبارى بوده كه بر خانه‏هاى آنها فرود آمد.



    (آيه 84)- نه آن كوههاى سر به آسمان كشيده و نه آن خانه‏هاى امن و امان و نه اندام نيرومند اين قوم سركش و نه آن ثروت سرشار، هيچ كدام نتوانستند در برابر اين عذاب الهى مقاومت كنند، لذا در پايان داستان آنها مى‏فرمايد:

    «و آنچه را به دست آورده بودند، آنان را از عذاب الهى نجات نداد» (فَما أَغْنى‏ عَنْهُمْ ما كانُوا يَكْسِبُونَ).



    +منبع:برگزیده تفسیر نمونه-سوره ی حجر
    ویرایش توسط پرواز : 07-17-2012 در ساعت 02:09 PM

  2. 2 کاربر پست پرواز عزیز را پسندیده اند .

    آســـــمان (07-13-2012), امیرحسین (07-13-2012)

  3. #12
    کاربر کانون پرواز آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    محل سکونت
    tehran
    نوشته ها
    818
    می پسندم
    967
    مورد پسند : 909 بار در 506 پست
    میزان امتیاز
    60
    11-
    وحی به زنبور عسل



    سوره ی نحل -
    (آيه 68)- پروردگارت به زنبور عسل وحى فرستاد! در اينجا لحن قرآن به طرز شگفت انگيزى تغيير مى‏يابد و در عين ادامه دادن بحثهاى پيشين در زمينه نعمتهاى مختلف الهى و بيان اسرار آفرينش، سخن از «زنبور عسل» (نحل) و سپس خود عسل به ميان مى‏آورد، اما در شكل يك مأموريت الهى و الهام مرموز كه نام «وحى» بر آن گذارده شده است.

    نخست مى‏گويد:
    «و پروردگار تو به زنبور عسل، وحى كرد كه خانه‏هايى از كوهها و درختان و داربستهايى كه مردم مى‏سازند انتخاب كن» (وَ أَوْحى‏ رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبالِ بُيُوتاً وَ مِنَ الشَّجَرِ وَ مِمَّا يَعْرِشُونَ).

    «وحى» در اينجا همان فرمان غريزه و انگيزه‏ها و الهام ناخودآگاهى است كه خداوند در جانداران مختلف آفريده است.

    نخستين مأموريت زنبوران در اين آيه مأموريت خانه سازى ذكر شده، و اين شايد به خاطر آن است كه مسأله مسكن مناسب نخستين شرط زندگى است و به دنبال آن فعاليتهاى ديگر امكان پذير مى‏شود.


    (آيه 69)- بعد دومين مأموريت زنبور عسل شروع مى‏شود چنانكه قرآن مى‏گويد: ما به او الهام كرديم كه:
    «سپس از تمام ثمرات تناول كن» (ثُمَّ كُلِي مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ).

    «و راههايى را كه پروردگارت براى تو تعيين كرده به راحتى بپيما» (فَاسْلُكِي سُبُلَ رَبِّكِ ذُلُلًا).


    سر انجام آخرين مرحله مأموريت آنها را (به صورت يك نتيجه) اين چنين بيان مى‏كند:
    «از درون زنبوران عسل نوشيدنى مخصوصى خارج مى‏شود كه رنگهاى مختلفى دارد» (يَخْرُجُ مِنْ بُطُونِها شَرابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُهُ).

    رنگ عسل بر حسب آن كه بر چه گل و ثمره‏اى نشسته و از آن بهره گيرى كرده تفاوت مى‏كند.

    «در اين (شراب حلال) داروى شفابخش مهمى براى مردم است» (فِيهِ شِفاءٌ لِلنَّاسِ).


    مى‏دانيم در گلها و گياهان، داروهاى حيات بخشى نهفته شده است و جالب اين كه دانشمندان از طريق تجربه به اين حقيقت رسيده‏اند كه زنبوران به هنگام ساختن عسل آن چنان ماهرانه عمل مى‏كنند كه خواص درمانى و دارويى گياهان كاملا به عسل منتقل شده و محفوظ مى‏ماند!
    «و در اين (ماجراى برنامه زندگى زنبوران عسل و ارمغانى كه آنها براى جهان انسانيت مى‏آورند، كه هم غذاست، هم شفا و هم درس زندگى) نشانه روشنى (از عظمت و قدرت پروردگار) است براى جمعيتى كه مى‏انديشند» (إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ).


    +منبع:برگزیده تفسیر نمونه-سوره ی نحل

  4. 2 کاربر پست پرواز عزیز را پسندیده اند .

    آســـــمان (09-02-2012), امیرحسین (07-17-2012)

  5. #13
    کاربر کانون پرواز آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    محل سکونت
    tehran
    نوشته ها
    818
    می پسندم
    967
    مورد پسند : 909 بار در 506 پست
    میزان امتیاز
    60
    12
    داستان پیامبری که خداوند او را یکصد سال می میراند (اثبات معاد)


    آیه 259-سوره ی بقره

    به نام خدا

    (آيه 259)- در اين آيه سرگذشت يكى ديگر از انبياء پيشين بيان شده، كه مشتمل بر شواهد زنده‏اى بر مسائل معاد است.
    آيه اشاره به سرگذشت كسى مى‏كند كه در اثناى سفر خود در حالى كه بر مركبى سوار بود و مقدارى آشاميدنى و خوراكى همراه داشت از كنار يك آبادى گذشت در حالى كه به شكل وحشتناكى در هم ريخته و ويران شده بود و اجساد و استخوانهاى پوسيده ساكنان آن به چشم مى‏خورد هنگامى كه اين منظره وحشتزا را ديد گفت چگونه خداوند اين مردگان را زنده مى‏كند؟ شرح بيشتر اين ماجرا را از زبان قرآن بشنويم.


    مى‏فرمايد: «يا همانند كسى كه از كنار يك آبادى عبور مى‏كرد در حالى كه ديوارهاى آن به روى سقفها فرو ريخته بود، (و اجساد و استخوانهاى اهل آن در هر سو پراكنده بود، او از روى تعجب با خود) گفت: چگونه خدا اينها را بعد از مرگ زنده مى‏كند»! (أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلى‏ قَرْيَةٍ وَ هِيَ خاوِيَةٌ عَلى‏ عُرُوشِها قالَ أَنَّى يُحْيِي هذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِها).

    در ادامه مى‏فرمايد: «خداوند او را يكصد سال ميراند، سپس او را زنده كرد و به او گفت: چقدر درنگ كردى؟ گفت: يك روز يا قسمتى از يك روز، فرمود (نه) بلكه يكصد سال درنگ كردى» (فَأَماتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قالَ كَمْ لَبِثْتَ قالَ لَبِثْتُ يَوْماً أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قالَ بَلْ لَبِثْتَ مِائَةَ عامٍ).

    سپس براى اين كه آن پيامبر، اطمينان بيشترى به اين مسأله پيدا كند، به او دستور داده شد كه به غذا و نوشيدنى و همچنين مركب سواريش كه همراه داشته، نگاهى بيفكند كه اولى كاملا سالم مانده بود و دومى به كلى متلاشى شده بود، تا هم گذشت زمان را مشاهده كند، و هم قدرت خدا را بر نگهدارى هر چه اراده داشته باشد، مى‏فرمايد: به او گفته شد «پس حالا نگاه كن به غذا و نوشيدنيت (كه همراه داشتى ببين كه با گذشت سالها) هيچ گونه تغيير نيافته» (فَانْظُرْ إِلى‏ طَعامِكَ وَ شَرابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ).

    بنابراين، خدايى كه مى‏تواند غذا و نوشيدنى تو را كه قاعدتا بايد زود فاسد گردد، به حال اول نگهدارد، زنده كردن مردگان براى او مشكل نيست، زيرا ادامه حيات چنين غذاى فاسد شدنى كه عمر آن معمولا بسيار كوتاه است، در اين مدت طولانى ساده‏تر از زنده كردن مردگان نيست.

    سپس مى‏افزايد: «ولى نگاه به الاغ خود كن (كه چگونه از هم متلاشى شده براى اين كه اطمينان به زندگى پس از مرگ پيدا كنى) و تو را نشانه‏اى براى مردم قرار دهيم» آن را زنده مى‏سازيم (وَ انْظُرْ إِلى‏ حِمارِكَ وَ لِنَجْعَلَكَ آيَةً لِلنَّاسِ).

    به هر حال در تكميل همين مسأله مى‏افزايد: «به استخوانها نگاه كن (كه از مركب سواريت باقى مانده) و ببين چگونه آنها را بر مى‏داريم و به هم پيوند مى‏دهيم‏ و گوشت بر آن مى‏پوشانيم» (وَ انْظُرْ إِلَى الْعِظامِ كَيْفَ نُنْشِزُها ثُمَّ نَكْسُوها لَحْماً).

    و در پايان آيه مى‏فرمايد: «هنگامى كه با مشاهده اين نشانه‏هاى واضح (همه چيز) براى او روشن شد گفت: مى‏دانم كه خدا بر هر كارى قادر است» (فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ).

    در باره اين كه او كداميك از پيامبران بوده مشهور و معروف اين است كه «عزير» بوده و در حديثى از امام صادق عليه السّلام اين موضوع تأييد شده است.

    +منبع:تفسیر سوره ی بقره


  6. 2 کاربر پست پرواز عزیز را پسندیده اند .

    آســـــمان (09-02-2012), امیرحسین (07-24-2012)

  7. #14
    کاربر کانون پرواز آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    محل سکونت
    tehran
    نوشته ها
    818
    می پسندم
    967
    مورد پسند : 909 بار در 506 پست
    میزان امتیاز
    60
    13
    مائده ی آسمانی


    مائده-(آيه 112)- سپس اشاره به جريان معروف نزول مائده آسمانى كرده، مى‏گويد:
    «ياران خاص مسيح به عيسى گفتند: آيا پروردگار تو مى‏تواند غذايى از آسمان براى ما بفرستد»؟ (إِذْ قالَ الْحَوارِيُّونَ يا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ هَلْ يَسْتَطِيعُ رَبُّكَ أَنْ يُنَزِّلَ عَلَيْنا مائِدَةً مِنَ السَّماءِ).


    مسيح از اين تقاضا كه بوى شك و ترديد مى‏داد پس از آوردن آن همه آيات و نشانه‏هاى ديگر نگران شد و به آنها هشدار داد و گفت:
    «از خدا بترسيد اگر ايمان داريد» (قالَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ).


    (آيه 113)- ولى به زودى به اطلاع عيسى رسانيدند كه ما هدف نادرستى از اين پيشنهاد نداريم، و غرض ما لجاجت‏ورزى نيست بلكه
    «گفتند: مى‏خواهيم از اين مائده بخوريم (و علاوه بر نورانيتى كه بر اثر تغذيه از غذاى آسمانى در قلب ما پيدا مى‏شود، زيرا تغذيه بطور مسلم در روح انسان مؤثر است) قلب ما اطمينان و آرامش پيدا كند و با مشاهده اين معجزه بزرگ به سر حد عين اليقين برسيم و بدانيم آنچه به ما گفته‏اى راست بوده و بتوانيم بر آن گواهى دهيم» (قالُوا نُرِيدُ أَنْ نَأْكُلَ مِنْها وَ تَطْمَئِنَّ قُلُوبُنا وَ نَعْلَمَ أَنْ قَدْ صَدَقْتَنا وَ نَكُونَ عَلَيْها مِنَ الشَّاهِدِينَ).


    (آيه 114)- هنگامى كه عيسى از حسن نيت آنها در اين تقاضا آگاه شد، خواسته آنها را به پيشگاه پروردگار به اين صورت منعكس كرد:
    «خداوندا! مائده‏اى از آسمان براى ما بفرست كه عيدى براى اول و آخر ما باشد، و نشانه‏اى از ناحيه تو محسوب شود و به ما روزى ده، تو بهترين روزى دهندگان هستى» (قالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ اللَّهُمَّ رَبَّنا أَنْزِلْ عَلَيْنا مائِدَةً مِنَ السَّماءِ تَكُونُ لَنا عِيداً لِأَوَّلِنا وَ آخِرِنا وَ آيَةً مِنْكَ وَ ارْزُقْنا وَ أَنْتَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ).


    (آيه 115)- خداوند اين دعايى را كه از روى حسن نيت و اخلاص صادر شده بود اجابت كرد، و به آنها
    «فرمود: من چنين مائده‏اى را بر شما نازل مى‏كنم، ولى توجه داشته باشيد، بعد از نزول اين مائده مسؤوليت شما بسيار سنگين‏تر مى‏شود و با مشاهده چنين معجزه آشكارى هر كس بعد از آن، راه كفر را بپويد او را چنان مجازاتى خواهم كرد كه احدى از جهانيان را چنين مجازاتى نكرده باشم»! (قالَ اللَّهُ إِنِّي مُنَزِّلُها عَلَيْكُمْ فَمَنْ يَكْفُرْ بَعْدُ مِنْكُمْ فَإِنِّي أُعَذِّبُهُ عَذاباً لا أُعَذِّبُهُ أَحَداً مِنَ الْعالَمِينَ).

  8. 2 کاربر پست پرواز عزیز را پسندیده اند .

    آســـــمان (09-02-2012), امیرحسین (08-02-2012)

  9. #15
    کاربر کانون پرواز آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    محل سکونت
    tehran
    نوشته ها
    818
    می پسندم
    967
    مورد پسند : 909 بار در 506 پست
    میزان امتیاز
    60
    14-

    مژده تولد اسحاق

    سوره هود

    71-

    «به دنبال آن به او بشارت داديم كه اسحاق از او متولد خواهد شد و پس از اسحاق، يعقوب» از اسحاق متولد مى‏گردد، (فَبَشَّرْناها بِإِسْحاقَ وَ مِنْ وَراءِ إِسْحاقَ يَعْقُوبَ).


    در حقيقت هم به او بشارت فرزند دادند، و هم «نوه»، يكى اسحاق و ديگرى يعقوب كه هر دو از پيامبران خدا بودند.

    (آيه 72)- همسر ابراهيم «ساره» كه با توجه به سن زياد خود و همسرش سخت از دارا شدن فرزند مأيوس و نوميد بود، با لحن بسيار تعجب آميزى
    «فرياد كشيد كه اى واى بر من! آيا من فرزند مى‏آورم در حالى كه پيرزنم، و شوهرم نيز پير است، اين مسأله بسيار عجيبى است»!؟ (قالَتْ يا وَيْلَتى‏ أَ أَلِدُ وَ أَنَا عَجُوزٌ وَ هذا بَعْلِي شَيْخاً إِنَّ هذا لَشَيْ‏ءٌ عَجِيبٌ).

    (آيه 73)- به هر حال رسولان پروردگار فورا او را از اين تعجب در آوردند، و سوابق نعمتهاى فوق العاده الهى را بر اين خانواده و نجات معجز آسايشان را از چنگال حوادث يادآور شدند و به او
    «گفتند: آيا از فرمان خداوند تعجب مى‏كنى»؟(قالُوا أَ تَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ).


    در حالى كه
    «رحمت خدا و بركاتش بر شما اهل بيت بوده و هست» (رَحْمَتُ اللَّهِ وَ بَرَكاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ).


    همان خدايى كه ابراهيم را از چنگال نمرود ستمگر رهايى بخشيد، و در دل آتش سالم نگاه داشت.

    اين رحمت و بركت الهى تنها آن روز و آن زمان نبود بلكه در اين خاندان همچنان ادامه داشته و دارد، چه بركتى بالاتر از وجود پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله و امامان معصوم كه در اين خاندان آشكار شده‏اند.

    و در پايان آيه براى تأكيد بيشتر، فرشتگان گفتند:
    «او (خدايى است) كه حميد و مجيد است» (إِنَّهُ حَمِيدٌ مَجِيدٌ).

  10. 2 کاربر پست پرواز عزیز را پسندیده اند .

    آســـــمان (09-02-2012), امیرحسین (08-02-2012)

  11. #16
    کاربر کانون پرواز آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    محل سکونت
    tehran
    نوشته ها
    818
    می پسندم
    967
    مورد پسند : 909 بار در 506 پست
    میزان امتیاز
    60
    15-
    نسب و سرگذشت لوط (ع)

    سوره اعراف-
    به نام خداوند بخشنده ی مهربان

    (آيه 80)- سرنوشت دردناك قوم لوط:
    «به خاطر بياوريد لوط پيامبر را هنگامى كه به قوم خود گفت: آيا شما عمل زشت و ننگينى انجام مى‏دهيد كه احدى از جهانيان تاكنون مرتكب آن نشده است»؟
    (وَ لُوطاً إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ أَ تَأْتُونَ الْفاحِشَةَ ما سَبَقَكُمْ بِها مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعالَمِينَ).

    (آيه 81)- در اين آيه گناهى را كه در آيه قبل بطور سر بسته ذكر شده بود، تشريح مى‏كند و مى‏گويد:
    «شما از روى شهوت به سراغ مردان مى‏رويد، و از زنان صرف نظر مى‏كنيد» (إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّساءِ).


    و در پايان آيه به عنوان تأكيد مى‏گويد:
    «بلكه شما جمعيت اسراف كاريد» (بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ).
    يعنى از حدود الهى قدم بيرون گذارده و در سنگلاخ انحراف و تجاوز از مرز فطرت سرگردان شده‏ايد.


    نسب و سرگذشت لوط (ع)

    فارابی درباره ی حضرت لوط (ع) و نام وی می گوید :
    گفته شده است لوط عربی است و اصل آن از لَوط به معنای چسبندگی است .
    آن حضرت به این مناسبت اوط نامیده شد که دوستی وی به قلب حضرت ابراهیم (ع) چسبید . او پسر هاران بن تارخ , یعنی برادر زاده ابراهیم (ع) بود . خداوند او را به پنج شهر در ناحیه اردن فرستاد که "موءتفکات"نام گرفتند و هیچ کدام از قوم وی به او ایمان نیاوردند و از اعمال زشت خود اعراض نکردند .
    از آیات قرآن نیز استفاده می شود که او به حضرت ابراهیم (ع) ایمان آورد و با آن حضرت به سرزمین مقدس شامات مهاجرت کرد و سپس به سوی قومی که برای اولین بار مرتکب گناه زشت همجنس گرایی شده بودند , فرستاده شد . طبق نقل تاریخ , آن قوم در سرزمین سَدوم زندگی می کردند . به همین جهت هنگامی که قومش را انذار کرد , در پاسخ او گفتند " خاندان لوط را از شهر و دیار خود بیرون کنید ... " زیرا آنها اهل آن سرزمین نبودند .
    در آخر نیز خدا به لطف خود , لوط و خانواده اش به جز همسرش را نجات بخشید و فرشتگان الهی , آن قوم را سنگ باران و سرزمین آنان را زیرو و رو کردند .


    +منبع: قرآن حکیم و شرح آیات منتخب -حضرت آیت الله مکارم شیرازی

  12. 2 کاربر پست پرواز عزیز را پسندیده اند .

    آســـــمان (09-02-2012), امیرحسین (09-03-2012)

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •