سوره زخرف [43] - صفحه 4
صفحه 4 از 4 نخستنخست ... 234
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 33 , از مجموع 33

موضوع: سوره زخرف [43]

  1. #31
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره زخرف [43]

    (آيه 84)- اين آيه و آيه بعد ادامه سخن پيرامون مسأله توحيد است كه از يك نظر نتيجه‏اى است براى آيات قبل و از يك نظر دليلى براى تحكيم و تكميل آن و در آن هفت توصيف براى خداوند آمده است كه همه در تحكيم مبانى توحيد مؤثر است.

    نخست در مقابل مشركان كه براى آسمان و زمين اله و معبود جداگانه قائل بودند و حتى خداى دريا، خداى صحرا، خداى جنگ و خداى صلح، و خدايان مختلفى مطابق انواع موجودات در پندار خود ساخته بودند، مى‏فرمايد: «او كسى است كه در آسمان معبود است و در زمين معبود» (وَ هُوَ الَّذِي فِي السَّماءِ إِلهٌ وَ فِي الْأَرْضِ إِلهٌ).

    سپس در توصيف دوم و سوم مى‏افزايد: «او حكيم و عليم است» (وَ هُوَ الْحَكِيمُ الْعَلِيمُ).

    تمام كارهايش روى حساب و حكمت است، و از همه چيز آگاه و با خبر، و به اين ترتيب اعمال بندگان را به خوبى مى‏داند و بر طبق حكمتش آنها را پاداش و كيفر مى‏دهد.

    (آيه 85)- در چهارمين و پنجمين توصيف، از بركات فراوان و دائم وجود او و مالكيتش نسبت به آسمانها و زمين سخن مى‏گويد، مى‏فرمايد: «پر بركت و زوال ناپذير است كسى كه مالك آسمانها و زمين و آنچه ميان آن دو است مى‏باشد» (وَ تَبارَكَ الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما).

    و بالاخره در ششمين و هفتمين توصيف مى‏افزايد: «آگاهى از قيام قيامت مخصوص ذات اوست، و همگى به سوى او باز گردانده مى‏شويد» (وَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ).

    بنابر اين اگر خير و بركتى مى‏خواهيد از او بخواهيد نه از بتها چرا كه سرنوشت شما در قيامت به دست اوست، و مرجع شما در آن روز تنها خداست.

  2. #32
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره زخرف [43]

    (آيه 86)- چه كسى قادر بر شفاعت است؟ در اينجا همچنان سخن در باره ابطال عقيده شرك و سر انجام تلخ مشركان است، و با دلائل ديگرى بطلان اعتقاد آنها را آشكار مى‏سازد، نخست مى‏فرمايد: اگر آنها به گمان شفاعت به سراغ اين معبودان مى‏روند بايد بدانند كه «معبودانى كه آنها غير از خدا مى‏خوانند مالك و قادر بر هيچ گونه شفاعتى نيستند» (وَ لا يَمْلِكُ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ الشَّفاعَةَ).

    ولى از آنجا كه در ميان معبودان آنها فرشتگان و مانند آنان وجود داشتند در ذيل آيه آنها را استثنا كرده، مى‏فرمايد: «مگر كسانى كه شهادت به حق داده‏اند» (إِلَّا مَنْ شَهِدَ بِالْحَقِّ).

    ولى چنان نيست كه آنها براى هركس، هر چند بت‏پرست و مشرك و منحرف از آيين توحيد باشد شفاعت كنند، بلكه «آنها به خوبى مى‏دانند» براى چه كسى اجازه شفاعت دارند (وَ هُمْ يَعْلَمُونَ).

    (آيه 87)- سپس از معتقدات خود مشركان گرفته، به آنها پاسخ دندان شكن داده، مى‏گويد: «و اگر از آنها سؤال كنى چه كسى آنها را آفريده است؟ بطور مسلم مى‏گويند: اللّه»! (وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَهُمْ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ).

    لذا در پايان آيه به عنوان ملامت و سرزنش مى‏گويد: «اكنون (كه چنين است) چگونه از عبادت خدا به سوى غير او باز گردانده و منحرف مى‏شوند»؟! (فَأَنَّى يُؤْفَكُونَ).

    (آيه 88)- اين آيه از شكايت پيامبر در پيشگاه خدا از اين قوم لجوج و بى‏منطق سخن گفته، مى‏فرمايد: «آنها چگونه از شكايت پيامبر (در پيشگاه خداوند) كه مى‏گويد: پروردگارا! اينها قومى هستند كه ايمان نمى‏آورند» غافل مى‏شوند؟ (وَ قِيلِهِ يا رَبِّ إِنَّ هؤُلاءِ قَوْمٌ لا يُؤْمِنُونَ).

    او مى‏گويد: من شب و روز با آنها سخن گفتم، از طريق بشارت و انذار وارد شدم، سرگذشت دردناك اقوام پيشين را براى آنها بر شمردم، و آنچه گفتنى بود، گفتم اما با اين همه سخنان گرم من در قلب سرد آنها اثر نگذاشت و ايمان نياوردند، تو مى‏دانى و آنها.

  3. #33
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره زخرف [43]

    (آيه 89)- و در آخرين آيه به او دستور مى‏دهد: «اكنون (كه چنين است) از آنها روى برگردان» (فَاصْفَحْ عَنْهُمْ).

    در عين حال روى گردانى تو به معنى قهر و جدائى توأم با خشونت و پرخاشگرى نباشد بلكه «به آنها بگو: سلام بر شما» (وَ قُلْ سَلامٌ).

    نه سلامى به عنوان دوستى و تحيت، بلكه به عنوان جدائى و بيگانگى.

    اين سلام در حقيقت شبيه سلامى است كه در آيه 63 سوره فرقان آمده است: «وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً» هنگامى كه جاهلان آنها را (با سخنان زشت خود) مورد خطاب قرار دهند در پاسخ آنها مى‏گويند: سلام» سلامى كه نشانه بى‏اعتنايى توأم با بزرگوارى است.

    با اين حال آنها را با جمله‏اى پرمعنى تهديد مى‏كند، تا گمان نكنند اين جدائى و وداع دليل بر آن است كه خدا كارى با آنها ندارد، مى‏فرمايد: «اما به زودى خواهند دانست» (فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ).

    آرى! خواهند دانست چه آتش سوزان و عذاب دردناكى با لجاجتهاى خود براى خويشتن فراهم ساخته‏اند؟!

    «پايان سوره زخرف»

صفحه 4 از 4 نخستنخست ... 234

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •