سوره غافر [40] - صفحه 2
صفحه 2 از 6 نخستنخست 1234 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 51

موضوع: سوره غافر [40]

  1. #11
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره غافر [40]

    (آيه 15)- اين آيه خدا را با چند وصف مهم از اوصافش توصيف كرده، مى‏گويد: «او درجات (بندگان صالح) را بالا مى‏برد» (رَفِيعُ الدَّرَجاتِ).

    او در علمش بلند مرتبه است، و در قدرتش نيز بلند مرتبه، تمام اوصاف كمال و جمالش آن قدر مرتفع و بالاست كه هماى بلند پرواز و دانش بشرى هرگز به اوج آن نمى‏رسد.

    سپس مى‏افزايد: «او صاحب عرش است» (ذُو الْعَرْشِ).

    سر تا سر عالم هستى تحت قدرت و حكومت اوست.

    در سومين توصيف مى‏گويد: «روح (مقدس) را به فرمانش بر هر كسى از بندگانش كه بخواهد القاء مى‏كند» (يُلْقِي الرُّوحَ مِنْ أَمْرِهِ عَلى‏ مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ).

    اين روح همان قرآن و مقام نبوت و وحى است كه مايه حيات دلها و همانند روح در پيكر انسانى است.

    جالب اين كه در آيات پيشين سخن از نزول باران و ارزاق جسمانى در ميان بود و در اينجا سخن از نزول وحى و رزق روحانى است.

    اكنون ببينيم هدف از القاى «روح القدس» بر پيامبران چيست؟ و آنها اين راه پر نشيب و فراز و طولانى و پر مشقت را براى چه هدفى تعقيب مى‏كنند؟

    در آخرين جمله آيه به اين سؤال پاسخ داده شده، مى‏گويد: «هدف اين است «تا (مردم را) از روز ملاقات [روز رستاخيز] بيم دهد»! (لِيُنْذِرَ يَوْمَ التَّلاقِ).

    روزى كه بندگان با پروردگارشان از طريق شهود باطنى ملاقات مى‏كنند.

    روزى كه گذشتگان و آيندگان همه با هم تلاقى دارند.

    روز ملاقات پيشوايان حق و باطل با پيروانشان.

    روز لقاى مستضعفين و مستكبرين و ملاقات ظالم و مظلوم.
    روز ديدار انسانها و فرشتگان.

    و بالأخره روز تلاقى انسان با اعمال و گفتار و كردارش و با دادگاه عدل خداوند.

  2. #12
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره غافر [40]

    (آيه 16)- روز تلاقى! اين آيه و چند آيه بعد از آن توضيح و تفسيرى است براى «يوم التلاق» كه از نامهاى قيامت است، و در آيه قبل به آن اشاره شد.

    نخست مى‏فرمايد: روز تلاقى «روزى كه همه آنان آشكار مى‏شوند» (يَوْمَ هُمْ بارِزُونَ). و تمام پرده‏ها و حجابها كنار مى‏رود و اسرار درون همگان آشكار مى‏گردد.

    در دومين توصيف از آن روز مى‏افزايد: «چيزى از مردم بر خدا پنهان نخواهد ماند» (لا يَخْفى‏ عَلَى اللَّهِ مِنْهُمْ شَيْ‏ءٌ).

    در اين جهان و امروز نيز چيزى بر خداوند عالم و قادر مخفى نيست، ولى ظهور اشياء در آن روز از تأكيد بيشترى برخوردار است، جايى كه ديگران نيز از اسرار هم آگاه شوند در مورد خداوند مسأله نياز به بحث و گفتگو ندارد.

    سومين ويژگى آن روز حاكميت مطلقه پروردگار است، چنانكه در دنباله آيه مى‏فرمايد: در آن روز گفته مى‏شود: «حكومت امروز براى كيست»؟ (لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ).

    و در پاسخ مى‏گويند: «براى خداوند يكتاى قهّار است» (لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ).

    اين سؤال و جواب از سوى فرد خاصى عنوان نمى‏شود سؤالى است كه از سوى خالق و مخلوق، فرشته و انسان، مؤمن و كافر و از تمام ذرات وجود و در ديوار عالم هستى بدون استثنا مطرح است، و همگى نيز با زبان حال به آن پاسخ مى‏گويند، يعنى به هر جا بنگرى آثار حاكميت او نمايان است و بر هر چه نگاه كنى نشانه‏هاى قاهريت او در آن ظاهر است.

    به زمزمه هر ذره‏اى گوش فرادهى «لمن الملك» مى‏گويد، و در پاسخ «للّه الواحد القهّار» از آن مى‏شنوى.

  3. #13
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره غافر [40]

    (آيه 17)- ويژگى چهارم آن روز اين است كه روز پاداش و كيفر است، چنانكه در آيه شريفه مى‏فرمايد: «امروز هركسى در برابر كارى كه انجام داده جزا داده مى‏شود» (الْيَوْمَ تُجْزى‏ كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ).

    آرى! آن ظهور و بروز و آن احاطه علمى خداوند و حاكميت و مالكيت و قهاريت او همه دليلى است روشن بر اين حقيقت بزرگ و اميد بخش و بيم آفرين.

    ويژگى پنجم همان است كه در جمله بعد مى‏افزايد: «امروز هيچ ظلم و ستمى (بر هيچ كس) نخواهد بود» (لا ظُلْمَ الْيَوْمَ).

    چگونه ممكن است ظلم و ستمى تحقق يابد در حالى كه ظلم يا به خاطر جهل است كه او بر همه چيز احاطه علمى دارد. يا به خاطر عجز است كه او قاهر و مالك و حاكم بر همه چيز است.

    ششمين و آخرين ويژگى سرعت محاسبه اعمال بندگان است، چنانكه در پايان آيه مى‏فرمايد: «خداوند سريع الحساب است» (إِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسابِ).

    سرعت حسابش در آنجا به قدرى است كه در حديث آمده است: «خداوند حساب همه بندگان را در يك چشم بر هم زدن مى‏رسد»!

  4. #14
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره غافر [40]

    (آيه 18)- روزى كه جانها به لب مى‏رسد! اين آيه همچنان ادامه توصيف قيامت است.
    نخست مى‏گويد: «آنها را از روز نزديك بترسان» (وَ أَنْذِرْهُمْ يَوْمَ الْآزِفَةِ).

    اگر درست بنگريم مجموعه عمر دنيا در برابر عمر قيامت لحظه زود گذرى بيش نيست، و چون هيچ تاريخى از سوى خداوند براى آن به كسى حتى به پيامبران اعلام نشده است بايد هميشه آماده استقبال از آن بود.

    دومين توصيف اين كه: «در آن روز (از شدت هول و ترس) دلها به گلوگاه مى‏رسد»! (إِذِ الْقُلُوبُ لَدَى الْحَناجِرِ).

    در توصيف سوم مى‏گويد: «تمامى وجود آنها مملو از اندوه مى‏گردد» اما توانايى اظهار آن را ندارند (كاظِمِينَ).

    اگر انسان گرفتار اندوه و غم جانكاهى شود اما بتواند فرياد كند ممكن است كمى آرام گيرد، اما افسوس كه در آنجا حتى جاى فرياد و نعره زدن نيست، آنجا پيشگاه داورى حق و محضر عدل پروردگار، و حضور جميع خلايق است، فرياد چه سودى دارد؟! چهارمين توصيف اين كه: «براى ستمكاران دوستى وجود ندارد» (ما لِلظَّالِمِينَ مِنْ حَمِيمٍ).

    آن گروه از دغل دوستان كه همچون مگسان گرد شيرينى به هنگام قدرت اطراف آنها را گرفته بودند، همه گرفتار كار خويشند، و به ديگرى نمى‏پردازند، آرى در آن روز نه دوستى براى انسان وجود دارد و نه غمخوارى براى درد دل كردن.

    در پنجمين توصيف مى‏فرمايد: «و نه شفاعت كننده‏اى كه شفاعتش پذيرفته شود» (وَ لا شَفِيعٍ يُطاعُ).

    چرا كه شفاعت شافعان راستين مانند انبيا و اولياء نيز به اذن پروردگار است، و به اين ترتيب قلم بطلان بر پندار بت‏پرستان مى‏كشد.

  5. #15
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره غافر [40]

    (آيه 19)- در ششمين مرحله يكى از اوصاف خدا را بيان مى‏كند كه در ضمن توصيفى براى چگونگى قيامت است، مى‏گويد: «خدا چشمهايى را كه به خيانت گردش مى‏كند مى‏داند، و آنچه را در سينه‏ها پنهان مى‏دارند» مى‏داند (يَعْلَمُ خائِنَةَ الْأَعْيُنِ وَ ما تُخْفِي الصُّدُورُ).

    آرى! خدائى كه از حركات مخفيانه چشمها و اسرار درون سينه‏ها آگاه است در آن روز در باره خلايق دادرسى و قضاوت مى‏كند.

    (آيه 20)- در هفتمين توصيف از قيامت كه آن نيز به صورت توصيف خداوند مطرح شده، مى‏فرمايد: «خداوند به حق داورى مى‏كند» (وَ اللَّهُ يَقْضِي بِالْحَقِّ).

    «و معبودهايى را كه غير از او مى‏خوانند هيچ گونه داورى ندارند» (وَ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ لا يَقْضُونَ بِشَيْ‏ءٍ).

    آرى! آن روز مقام داورى مخصوص به خداست، و او هم جز به حق داورى نمى‏كند.

    سر انجام به عنوان تأكيد بر آنچه در اين آيات گذشت سخن را با اين جمله پايان مى‏دهد: «خداوند شنوا و بيناست» (إِنَّ اللَّهَ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ).

    بلكه بينائى و شنوائى به معنى واقعى كلمه، يعنى حضور همه مسموعات و مبصرات و تمام شنيدنيها و ديدنيها نزد او منحصر به ذات پاك خداست، و اين تأكيدى است بر علم و آگاهى او بر همه چيز، و داورى او به حق چرا كه تا كسى سميع و بصير مطلق نباشد داور حق نخواهد بود.

  6. #16
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره غافر [40]

    (آيه 21)- عاقبت دردناك پيشينيان ستمگر را بنگريد! از آنجا كه روش قرآن در بسيارى از آيات اين است كه بعد از ذكر كليات در مورد مسائل حساس و اصولى آن را با مسائل جزئى و محسوس مى‏آميزد، در اينجا نيز بعد از گفتگوهاى گذشته پيرامون مبدأ و معاد مردم را به مطالعه حالات پيشينيان و از جمله وضع فرعون و فرعونيان دعوت مى‏كند.

    نخست مى‏فرمايد: «آيا آنها روى زمين سير نكردند تا ببينند عاقبت كسانى كه پيش از آنان بودند چگونه بود»؟! (أَ وَ لَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذِينَ كانُوا مِنْ قَبْلِهِمْ).

    اين تاريخ مدون نيست كه در اصالت و صحت آن ترديد شود، اين تاريخ زنده‏اى است كه با زبان بى‏زبانى فرياد مى‏كشد، و تاريخ واقعى را بى‏كم و كاست شرح مى‏دهد.

    سپس مى‏افزايد: «آنها كسانى بودند كه در قوت و قدرت و به وجود آوردن آثار مهمى در زمين از اينها نيرومندتر بودند» (كانُوا هُمْ أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَ آثاراً فِي الْأَرْضِ).

    آن چنان حكومت قوى و لشكريان عظيم و تمدن مادى درخشان داشتند كه زندگى مشركان مكّه در برابر آنها بازيچه‏اى بيش نيست! و در پايان آيه سرنوشت اين اقوام سركش را در يك جمله كوتاه چنين بازگو مى‏كند: «ولى خداوند آنها را به گناهانشان گرفت و در برابر عذاب او مدافعى نداشتند»! (فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ بِذُنُوبِهِمْ وَ ما كانَ لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ واقٍ).

    نه كثرت نفرات آنها مانع از عذاب الهى شد، و نه قدرت و شوكت و مال و ثروت بى‏حسابشان.

    (آيه 22)- در اين آيه آنچه را بطور اجمال قبلا گفته است شرح داده، مى‏فرمايد: «اين (مجازات دردناك الهى) بخاطر اين بود كه فرستادگان آنها پيوسته با دلائل روشن به سراغشان مى‏آمدند و آنها همه را انكار مى‏كردند» (ذلِكَ بِأَنَّهُمْ كانَتْ تَأْتِيهِمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَكَفَرُوا).

    چنان نبود كه آنها غافل و بى‏خبر باشند، و يا كفر و گناهشان ناشى از عدم اتمام حجت گردد، نه رسولان آنها پى در پى مى‏آمدند اما آنها هرگز در برابر اوامر الهى تسليم نشدند.

    «اينجا بود كه خداوند آنها را گرفت و كيفر داد» (فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ).

    «زيرا او قوى و مجازاتش شديد است» (إِنَّهُ قَوِيٌّ شَدِيدُ الْعِقابِ).

    در جاى رحمت «ارحم الراحمين» است، و در جاى خشم و غضب «اشد المعاقبين».

  7. #17
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره غافر [40]

    (آيه 23)- به دنبال اشاره‏اى كه در آيات قبل پيرامون سرنوشت دردناك اقوام پيشين آمده بود در اينجا به شرح يكى از اين ماجراها پرداخته، و انگشت روى داستان موسى و فرعون و هامان و قارون مى‏گذارد.

    نخست مى‏فرمايد: «ما موسى را با آيات خود و دليل روشن فرستاديم ...»
    (وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مُوسى‏ بِآياتِنا وَ سُلْطانٍ مُبِينٍ).

    تعبير به «آيات» اشاره به «معجزات موسى» و «سلطان مبين» به معنى منطق نيرومند و دلائل دندان شكنى است كه موسى در برابر فرعونيان داشت.

    به اين ترتيب موسى (ع) مأمور بود به ظلم حاكمان بيدادگر، و شيطنت سياستمداران خائن، و تعدّى ثروتمندان مستكبر پايان دهد و جامعه‏اى بر اساس عدالت و داد از نظر سياسى و فرهنگى و اقتصادى بسازد.

    (آيه 24)- آرى! ما موسى را فرستاديم «به سوى فرعون و هامان و قارون، اما آنها گفتند: او ساحرى بسيار دروغگوست»! (إِلى‏ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ قارُونَ فَقالُوا ساحِرٌ كَذَّابٌ).

    (آيه 25)- اين آيه بخشى از طرحهاى شيطانى آنها را بازگو كرده، مى‏گويد:
    «پس هنگامى كه حق از نزد ما به سراغ آنها آمد (به جاى اين كه آن را مغتنم بشمرند به مقابله برخاستند، و) گفتند: پسران كسانى را كه با موسى ايمان آورده‏اند به قتل برسانيد، و زنانشان را (براى اسارت و خدمت) زنده بگذاريد»! (فَلَمَّا جاءَهُمْ بِالْحَقِّ مِنْ عِنْدِنا قالُوا اقْتُلُوا أَبْناءَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ وَ اسْتَحْيُوا نِساءَهُمْ).

    اين تعبير نشان مى‏دهد كه مسأله قتل فرزندان پسر و زنده نگهداشتن دختران تنها در دوران قبل از تولد موسى (ع) نبوده، بلكه بعد از قيام و نبوت او نيز اين كار تكرار شد.

    و اين يك نقشه شوم و مستمر حكومتهاى شيطانى است كه نيروهاى فعال را به نابودى مى‏كشانند و نيروهاى غير فعال را براى بهره كشى زنده نگه مى‏دارند.

    قرآن در پايان آيه مى‏افزايد: «اما نقشه كافران جز در گمراهى نيست» (وَ ما كَيْدُ الْكافِرِينَ إِلَّا فِي ضَلالٍ).

    تيرهايى است كه در تاريكى جهل و ضلال پرتاب مى‏كنند و به سنگ مى‏خورد. و از آنجايى كه هرگز باور ندارند، فاجعه‏ها دامنگيرشان مى‏شود، اين مشيت الهى است كه نيروهاى حق سر انجام بر نيروى باطل غلبه كنند.

  8. #18
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره غافر [40]

    (آيه 26)- درگيرى و نزاع ميان موسى (ع) و پيروانش از يك سو، و فرعون و طرفدارانش از سوى ديگر بالا گرفت.

    قرآن مى‏گويد: «فرعون گفت: بگذاريد موسى را بكشم و او پروردگارش را بخواند» تا نجاتش دهد! (وَ قالَ فِرْعَوْنُ ذَرُونِي أَقْتُلْ مُوسى‏ وَ لْيَدْعُ رَبَّهُ).

    از اين تعبير استفاده مى‏شود كه اكثريت مشاوران كه مانع قتل موسى بودند يا لا اقل بعضى از آنان به اين امر استدلال مى‏كردند كه با توجه به كارهاى خارق العاده موسى ممكن است نفرينى كند و خدايش عذاب بر ما نازل كند، اما فرعون مغرور مى‏گويد: من او را مى‏كشم هر آنچه بادا باد! سپس فرعون براى توجيه تصميم قتل موسى دو دليل براى اطرافيانش؟

    مى‏كند: يكى جنبه به اصطلاح دينى و معنوى دارد، و ديگر جنبه دنيوى و مادى مى‏گويد: «من از اين مى‏ترسم كه آيين شما را عوض كند!» و دين نياكانتان را بر هم زند! (إِنِّي أَخافُ أَنْ يُبَدِّلَ دِينَكُمْ).

    «يا اين كه فسادى بر روى زمين آشكار سازد» (أَوْ أَنْ يُظْهِرَ فِي الْأَرْضِ الْفَسادَ).

    و اگر امروز سكوت كنم و بعد از مدتى اقدام به مبارزه با موسى نمايم هواخواهان بسيارى پيدا مى‏كند و درگيرى شديدى به وجود مى‏آيد كه مايه خونريزى و فساد و ناآرامى در سطح كشور خواهد بود، بنابر اين مصلحت اين است كه هر چه زودتر او را به قتل برسانم.

    (آيه 27)- اكنون ببينيم موسى (ع) كه ظاهرا در آن مجلس حضور داشت چه عكس العملى نشان داد؟

    آيه شريفه مى‏گويد: «موسى گفت: من به پروردگارم و پروردگار شما پناه مى‏برم از هر متكبرى كه به روز حساب ايمان نمى‏آورد»! (وَ قالَ مُوسى‏ إِنِّي عُذْتُ بِرَبِّي وَ رَبِّكُمْ مِنْ كُلِّ مُتَكَبِّرٍ لا يُؤْمِنُ بِيَوْمِ الْحِسابِ).

    اين گفتار موسى (ع) به خوبى نشان مى‏دهد افرادى كه داراى دو ويژگى «تكبر» و «عدم ايمان به روز قيامت» باشند آدمهاى خطرناكى محسوب مى‏شوند.
    و بايد از چنين افرادى به خدا پناه برد!

  9. #19
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره غافر [40]

    (آيه 28)- آيا كسى را به خاطر دعوت به سوى خدا مى‏كشند؟
    از اينجا فراز ديگرى از تاريخ موسى (ع) و فرعون شروع مى‏شود كه در قرآن مجيد تنها در اين سوره مطرح شده است و آن داستان «مؤمن آل فرعون» است، كه از نزديكان فرعون بود دعوت موسى (ع) را به توحيد پذيرفت ولى ايمان خود را آشكار نمى‏كرد، هنگامى كه مشاهده كرد با خشم شديد فرعون جان موسى (ع) به خطر افتاده مردانه قدم پيش نهاد و با بيانات مؤثر خود توطئه قتل او را بر هم زد.

    چنانكه آيه مى‏فرمايد: «و مرد مؤمنى از آل فرعون كه ايمان خود را كتمان مى‏كرد گفت: آيا مى‏خواهيد مردى را بكشيد به خاطر اين كه مى‏گويد: پروردگار من اللّه است»؟! (وَ قالَ رَجُلٌ مُؤْمِنٌ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَكْتُمُ إِيمانَهُ أَ تَقْتُلُونَ رَجُلًا أَنْ يَقُولَ رَبِّيَ اللَّهُ).

    «در حالى كه معجزات و دلائل روشنى از سوى پروردگارتان با خود آورده است» (وَ قَدْ جاءَكُمْ بِالْبَيِّناتِ مِنْ رَبِّكُمْ).

    آيا شما مى‏توانيد معجزات او را مانند معجزه «عصا» و «يد بيضا» انكار كنيد؟
    خوب فكر كنيد، دست به كار عجولانه و شتاب زده‏اى نزنيد، و در عاقبت كار خود درست بينديشيد و گر نه پشيمان خواهيد شد.

    از همه اينها گذشته از دو حال خارج نيست: «اگر او دروغگو باشد دروغش دامن خودش را خواهد گرفت، و اگر راستگو باشد لا اقل بعضى از عذابهايى را كه وعده مى‏دهد دامن شما را خواهد گرفت» (وَ إِنْ يَكُ كاذِباً فَعَلَيْهِ كَذِبُهُ وَ إِنْ يَكُ صادِقاً يُصِبْكُمْ بَعْضُ الَّذِي يَعِدُكُمْ).

    سپس افزود: «خداوند كسى را كه اسرافكار و بسيار دروغگوست هدايت نمى‏كند» (إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ كَذَّابٌ).

    اگر موسى راه تجاوز و اسراف و دروغ را پيش گرفته باشد مسلما مشمول هدايت الهى نخواهد شد، و اگر شما چنين باشيد شما نيز از هدايتش محروم خواهيد گشت.

  10. #20
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره غافر [40]

    (آيه 29)- مؤمن آل فرعون به اين مقدار هم قناعت نكرد و باز ادامه داد، با لحنى دوستانه و خيرخواهانه آنها را مخاطب ساخته، چنين گفت: «اى قوم من! امروز حكومت (در اين سرزمين پهناور مصر) از آن شماست، و از هر نظر غالب و پيروزيد (اين نعمتهاى فراوان را كفران نكنيد) اگر عذاب الهى به سراغ ما آيد چه كسى ما را يارى خواهد كرد»؟! (يا قَوْمِ لَكُمُ الْمُلْكُ الْيَوْمَ ظاهِرِينَ فِي الْأَرْضِ فَمَنْ يَنْصُرُنا مِنْ بَأْسِ اللَّهِ إِنْ جاءَنا).

    اين سخنان ظاهرا در «اطرافيان فرعون» بى‏اثر نبود، آنها را ملايم ساخت، و از خشمشان فرو كاست.

    ولى «فرعون گفت: من جز آنچه را معتقدم به شما ارائه نمى‏دهم» (قالَ فِرْعَوْنُ ما أُرِيكُمْ إِلَّا ما أَرى‏).
    «و (بدانيد) شما را جز به راه صحيح راهنمايى نمى‏كنم» دستور همان قتل موسى است (وَ ما أَهْدِيكُمْ إِلَّا سَبِيلَ الرَّشادِ).

    و چنين است حال همه جبّاران و طاغوتها در طول تاريخ، و در گذشته و امروز كه هميشه رأى صواب را رأى خود مى‏پندارند.

    (آيه 30)- من به شما اخطار مى‏كنم! مردم مصر به حكم اين كه در آن زمان نيز نسبتا متمدن و با سواد بودند گفتگوهاى مورخان را در باره اقوام پيشين، اقوامى همچون قوم نوح و عاد و ثمود كه سرزمين آنها غالبا فاصله زيادى از آنها نداشت شنيده بودند، و از سرنوشت دردناك آنها كم و بيش خبر داشتند.

    لذا مؤمن آل فرعون بعد از آن كه با نقشه قتل موسى به مخالفت پرداخت و با مقاومت سر سختانه فرعون رو برو شد كه دستور قبل را مجددا تأييد كرد به اين فكر افتاد كه اين بار دست اين قوم سركش را گرفته و به اعماق تاريخ پيشينيان ببرد، شايد بيدار شوند و در تصميم خود تجديد نظر كنند. آيه مى‏گويد: «آن مرد با ايمان گفت:

    اى قوم من! من بر شما از روزى همانند روز (عذاب) اقوام پيشين بيمناكم» (وَ قالَ الَّذِي آمَنَ يا قَوْمِ إِنِّي أَخافُ عَلَيْكُمْ مِثْلَ يَوْمِ الْأَحْزابِ).

صفحه 2 از 6 نخستنخست 1234 ... آخرینآخرین

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •