سوره هود [11] - صفحه 3
صفحه 3 از 6 نخستنخست 12345 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 59

موضوع: سوره هود [11]

  1. #21
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره هود [11]

    (آيه 37)- به هر حال اين گروه عصيانگر و لجوج بايد مجازات شوند، مجازاتى كه جهان را از لوث وجود آنها پاك كند و مؤمنان را براى هميشه از چنگالشان رها سازد.

    نخست مى‏فرمايد: به نوح فرمان داديم كه «كشتى بساز، در حضور ما و طبق فرمان ما» (وَ اصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنا وَ وَحْيِنا).

    در پايان آيه به نوح هشدار مى‏دهد كه از اين به بعد «در باره ستمگران شفاعت و تقاضاى عفو مكن چرا كه آنها (محكوم به عذابند و) مسلما غرق خواهند شد (وَ لا تُخاطِبْنِي فِي الَّذِينَ ظَلَمُوا إِنَّهُمْ مُغْرَقُونَ).

    اين جمله به خوبى مى‏فهماند كه شفاعت شرائطى دارد كه اگر در كسى موجود نباشد پيامبر خدا هم حق شفاعت و تقاضاى عفو در مورد او را ندارد.

    (آيه 38)- اما چند جمله هم در باره قوم نوح بشنويم: آنها به جاى اين كه يك لحظه با مسأله دعوت نوح بطور جدى برخورد كنند و حد اقل احتمال دهند كه ممكن است اين همه اصرار نوح (ع) و دعوتهاى مكررش از وحى الهى سر چشمه گرفته و مسأله طوفان و عذاب حتمى باشد، باز همانطور كه عادت همه افراد مستكبر و مغرور است به استهزاء و مسخره ادامه دادند «او مشغول ساختن كشتى بود و هر زمان كه گروهى از قومش از كنار او مى‏گذشتند (و او و يارانش را سرگرم تلاش براى آماده ساختن چوبها و ميخها و وسائل كشتى سازى مى‏ديدند) او را مسخره مى‏كردند» (وَ يَصْنَعُ الْفُلْكَ وَ كُلَّما مَرَّ عَلَيْهِ مَلَأٌ مِنْ قَوْمِهِ سَخِرُوا مِنْهُ).

    اما نوح با استقامت فوق العاده‏اى كه زاييده ايمان است با جديت فراوان به كار خود ادامه مى‏داد، و بى‏اعتنا به گفته‏هاى بى‏اساس اين كوردلان از خود راضى بسرعت پيشروى مى‏كرد، و روز به روز اسكلت كشتى آماده‏تر و مهياتر مى‏شد، فقط گاهى سر بلند مى‏كرد و اين جمله كوتاه و پرمعنى را به آنها «مى‏گفت: اگر (امروز) ما را مسخره مى‏كنيد ما نيز شما را همين گونه (در آينده نزديكى) مسخره خواهيم كرد»! (قالَ إِنْ تَسْخَرُوا مِنَّا فَإِنَّا نَسْخَرُ مِنْكُمْ كَما تَسْخَرُونَ).

    آن روز كه شما در ميان طوفان سرگردان خواهيد شد و سراسيمه به هر سو مى‏دويد و هيچ پناهگاهى نخواهيد داشت و از ميان امواج فرياد مى‏كشيد و التماس مى‏كنيد كه ما را نجات ده! آرى آن روز مؤمنان بر افكار شما و غفلت و جهل و بى‏خبرتيان مى‏خندند.

  2. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    Soham 313 (06-19-2013)

  3. #22
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره هود [11]

    (آيه 39)- «پس به زودى خواهيد دانست چه كسى عذاب خوار كننده به سراغ او خواهد آمد و مجازات جاودان دامنش را خواهد گرفت» (فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ مَنْ يَأْتِيهِ عَذابٌ يُخْزِيهِ وَ يَحِلُّ عَلَيْهِ عَذابٌ مُقِيمٌ).

    در بعضى از روايات اسلامى آمده است كه مدت چهل سال قبل از ظهور طوفان يك نوع بيمارى به زنان قوم نوح دست داد كه ديگر از آنان بچه‏اى متولد نشد و اين در واقع مقدمه‏اى براى مجازات و عذاب آنان بود.

    كشتى نوح- بدون شك كشتى نوح يك كشتى ساده‏اى نبود و ساخت آن با وسائل آن روز به آسانى و سهولت پايان نيافت، كشتى بزرگى بود كه علاوه بر مؤمنان راستين يك جفت از نسل هر حيوانى را در خود جاى مى‏داد و آذوقه فراوانى كه براى مدتها زندگى انسانها و حيوانهايى كه در آن جاى داشتند حمل مى‏كرد، چنين كشتى با چنان ظرفيت حتما در آن روز بى‏سابقه بوده است، به خصوص كه اين كشتى بايد از دريايى به وسعت اين جهان با امواجى كوه پيكر سالم بگذرد و نابود نشود، لذا در بعضى از روايات مفسرين مى‏خوانيم كه اين كشتى هزار و دويست ذراع طول و ششصد ذراع عرض داشت! (هر ذراع حدود نيم متر است).

    (آيه 40)- طوفان شروع مى‏شود! در آيات گذشته ديديم كه چگونه نوح و مؤمنان راستين دست به ساختن كشتى نجات زدند و تن به تمام مشكلات و سخريه‏هاى اكثريت بى‏ايمان مغرور دادند، و خود را براى طوفان آماده ساختند:

    در اينجا سومين فراز اين سرگذشت يعنى چگونگى نزول عذاب را بر اين قوم ستمگر به طرز گويايى تشريح مى‏كند.

    نخست مى‏گويد: اين وضع همچنان ادامه داشت «تا فرمان ما صادر شد (و طلايع عذاب آشكار گشت) و آب از درون تنور جوشيدن گرفت»! (حَتَّى إِذا جاءَ أَمْرُنا وَ فارَ التَّنُّورُ).

    شايد قوم غافل و بى‏خبر جوشيدن آب را از درون تنور خانه‏هايشان ديدند ولى مانند هميشه از كنار اين گونه اخطارهاى پرمعنى الهى چشم و گوش بسته گذشتند، حتى براى يك لحظه نيز به خود اجازه تفكر ندادند كه شايد حادثه‏اى در شرف تكوين باشد، شايد اخطارهاى نوح واقعيت داشته باشد.

    در اين هنگام به نوح «فرمان داديم كه از هر نوعى از انواع حيوانات يك جفت (نر و ماده) بر كشتى سوار كن» تا در غرقاب، نسل آنها قطع نشود (قُلْنَا احْمِلْ فِيها مِنْ كُلٍّ زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ).

    «و همچنين خاندانت را جز آنها كه قبلا وعده هلاك آنها داده شده و نيز مؤمنان را بر كشتى سوار كن» (وَ أَهْلَكَ إِلَّا مَنْ سَبَقَ عَلَيْهِ الْقَوْلُ وَ مَنْ آمَنَ).

    «اما جز افراد كمى به او ايمان نياورده بودند» (وَ ما آمَنَ مَعَهُ إِلَّا قَلِيلٌ).

    اين آيه از يك سو اشاره به همسر بى‏ايمان نوح و فرزندش «كنعان» مى‏كند كه بر اثر انحراف از مسير ايمان و همكارى با گناهكاران رابطه و پيوند خود را از نوح بريدند و حق سوار شدن بر آن كشتى نجات نداشتند.

    و از سوى ديگر اشاره به اين مى‏كند كه محصول ساليان بسيار دراز تلاش پيگير نوح (ع) در راه تبليغ آيين خويش چيزى جز گروهى اندك از مؤمنان نبود.

  4. #23
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره هود [11]

    (آيه 41)- نوح بسرعت بستگان و ياران با ايمان خود را جمع كرد و چون لحظه طوفان و فرا رسيدن مجازاتهاى كوبنده الهى نزديك مى‏شد «به آنها دستور داد كه به نام خدا بر كشتى سوار شويد، به هنگام حركت و توقف كشتى نام خدا را بر زبان جارى سازيد و به ياد او باشيد» (وَ قالَ ارْكَبُوا فِيها بِسْمِ اللَّهِ مَجْراها وَ مُرْساها).

    چرا مى‏گويم: در همه حال به ياد او باشيد و از ياد و نام او مدد بگيريد؟

    «براى اين كه پروردگار من آمرزنده مهربان است» (إِنَّ رَبِّي لَغَفُورٌ رَحِيمٌ).

    به مقتضاى رحمتش اين وسيله نجات را در اختيار شما بندگان با ايمان قرار داده و به مقتضاى آمرزشش از لغزشهاى شما مى‏گذرد.

    (آيه 42)- سر انجام لحظه نهايى فرا رسيد و فرمان مجازات اين قوم سركش صادر شد، ابرهاى تيره و تار همچون پاره‏هاى شب ظلمانى سراسر آسمان را فرا گرفت، و آنچنان روى هم متراكم گرديد كه نظيرش هيچ گاه ديده نشده بود، صداى غرش رعد و پرتو خيره كننده برق پى‏درپى در فضاى آسمان پخش مى‏شد و خبر از حادثه بسيار عظيم و وحشتناكى مى‏داد.

    باران شروع شد، قطره‏ها درشت و درشت‏تر شد. از سوى ديگر سطح آب زير زمينى آنقدر بالا آمد كه از هر گوشه‏اى چشمه خروشانى جوشيدن گرفت.

    و به زودى سطح زمين به صورت اقيانوسى در آمد، وزش بادها امواج كوه پيكرى روى اين اقيانوس ترسيم مى‏كرد و اين امواج از سر و دوش هم بالا مى‏رفتند و روى يكديگر مى‏غلتيدند.

    «و كشتى نوح با سرنشينانش سينه امواج كوه پيكر را مى‏شكافت و همچنان پيش مى‏رفت» (وَ هِيَ تَجْرِي بِهِمْ فِي مَوْجٍ كَالْجِبالِ).

    «نوح فرزندش را كه در كنارى جدا از پدر قرار گرفته بود مخاطب ساخت و فرياد زد فرزندم! با ما سوار شو و با كافران مباش» كه فنا و نابودى دامنت را خواهد گرفت (وَ نادى‏ نُوحٌ ابْنَهُ وَ كانَ فِي مَعْزِلٍ يا بُنَيَّ ارْكَبْ مَعَنا وَ لا تَكُنْ مَعَ الْكافِرِينَ).

    اما متأسفانه تأثير همنشين بد بيش از آن بود كه گفتار اين پدر دلسوز تأثير مطلوب خود را ببخشد.

  5. #24
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره هود [11]

    (آيه 43)- لذا اين فرزند لجوج و كوتاه فكر به گمان اين كه با خشم خدا مى‏توان به مبارزه برخاست، فرياد زد (پدر براى من جوش نزن) به زودى به كوهى پناه مى‏برم كه (دست اين سيلاب به دامنش هرگز نخواهد رسيد و) مرا در دامان خود پناه خواهد داد» (قالَ سَآوِي إِلى‏ جَبَلٍ يَعْصِمُنِي مِنَ الْماءِ).

    نوح باز مأيوس نشد، بار ديگر به اندرز و نصيحت پرداخت، شايد فرزند كوتاه فكر از مركب غرور و خيره سرى فرود آيد و راه حق پيش گيرد، به او «گفت:

    فرزندم امروز هيچ قدرتى در برابر فرمان خدا پناه نخواهد داد» (قالَ لا عاصِمَ الْيَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ). «تنها نجات از آن كسى است كه مشمول رحمت خدا باشد و بس» (إِلَّا مَنْ رَحِمَ).

    «در اين هنگام موج (ى برخاست و فرزند نوح را همچون پر كاهى از جا كند و) در ميان آن دو حائل شد و او در زمره غرق شدگان قرار گرفت» (وَ حالَ بَيْنَهُمَا الْمَوْجُ فَكانَ مِنَ الْمُغْرَقِينَ).

    درسهاى تربيتى در طوفان نوح:

    همان گونه كه مى‏دانيم هدف اصلى قرآن از بيان سرگذشت پيشينيان بيان درسهاى عبرت و نكات آموزنده و تربيتى است و در همين قسمت نكته‏هاى بسيار مهمى نهفته است كه به قسمتى از آن ذيلا اشاره مى‏شود:

    1- پاكسازى روى زمين:

    درست است كه خداوند، «رحيم» و مهربان است ولى نبايد فراموش كرد كه او در عين حال، «حكيم» نيز مى‏باشد، به مقتضاى حكمتش هرگاه قوم و ملتى فاسد شوند و دعوت ناصحان و مربيان الهى در آنها اثر نكند، حق حيات براى آنها نيست، سر انجام از طريق انقلابهاى اجتماعى و يا انقلابهاى طبيعى، سازمان آنها در هم كوبيده و نابود مى‏شود.

    اين نه منحصر به قوم نوح بوده است و نه به زمان و وقت معينى، يك سنت الهى است در همه اعصار و قرون و همه اقوام و ملتها و حتى در عصر و زمان ما! و چه بسا جنگهاى جهانى اول و دوم اشكالى از اين پاكسازى باشد.

    2- مجازات با طوفان چرا؟

    درست است كه يك قوم و ملت فاسد بايد نابود شوند و وسيله نابودى آنها هر چه باشد تفاوت نمى‏كند، ولى دقت در آيات قرآن نشان مى‏دهد كه بالاخره تناسبى ميان نحوه مجازاتها و گناهان اقوام بوده و هست.

    فرعون تكيه گاه قدرتش را رود «عظيم نيل» و آبهاى پربركت آن قرار داده بود و جالب اين كه نابودى او هم به وسيله همان شد! قوم نوح جمعيت كشاورز و دامدار بودند و چنين جمعيتى همه چيز خود را از دانه‏هاى حياتبخش باران مى‏داند، اما سر انجام همين باران آنها را از بين برد.

    و اگر مى‏بينيم انسانهاى طغيانگر عصر ما در جنگهاى جهانى اول و دوم به وسيله مدرنترين سلاحهايشان در هم كوبيده شدند، نبايد مايه تعجب ما باشد چرا كه همين صنايع پيشرفته بود كه تكيه گاه آنها در استعمار و استثمار خلقهاى مستضعف جهان محسوب مى‏شد!

    3- پناهگاههاى پوشالى:

    معمولا هر كس در مشكلات زندگى به چيزى پناه مى‏برد، گروهى به ثروتشان، گروهى به مقام و منصبشان، عده‏اى به قدرت جسمانيشان، و جمعى به نيروى فكريشان، ولى همان گونه كه آيات فوق به ما مى‏گويد، و تاريخ نشان داده، هيچ يك از اينها در برابر فرمان پروردگار كمترين تاب مقاومت ندارد، و همچون تارهاى عنكبوت كه در برابر وزش طوفان قرار گيرد بسرعت درهم مى‏ريزد.

    فرزند نادان و خيره سر نوح پيامبر (ع) نيز در همين اشتباه بود، گمان مى‏كرد كوه مى‏تواند در برابر طوفان خشم خدا به او پناه دهد، اما چه اشتباه بزرگى! حركت يك موج كار او را ساخت و به ديار عدمش فرستاد.

    4- كشتى نجات:

    در رواياتى كه از پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله در كتب شيعه و اهل تسنن آمده است خاندان او يعنى امامان اهل بيت و حاملات مكتب اسلام به عنوان «كشتى نجات» معرفى شده‏اند. يعنى، هنگامى كه توفانهاى فكرى و عقيدتى و اجتماعى در جامعه اسلامى رخ مى‏دهد تنها راه نجات، پناه بردن به مكتب اهل بيت عليهم السّلام است.

  6. #25
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره هود [11]

    (آيه 44)- پايان يك ماجرا! نوح زمام كشتى را به دست خدا سپرده امواج، كشتى را به هر سو مى‏برد. در روايات آمده است كه شش ماه تمام اين كشتى سرگردان بود و نقاط مختلفى و حتى طبق پاره‏اى از روايات سرزمين مكه و اطراف خانه كعبه را سير كرد.

    سر انجام فرمان پايان مجازات و بازگشت زمين به حالت عادى صادر شد. اين آيه چگونگى اين فرمان و جزئيات و نتيجه آن را در عبارات بسيار كوتاه و مختصر و در عين حال فوق العاده رسا و زيبا در ضمن شش جمله بيان مى‏كند و مى‏گويد: «به زمين دستور داده شد، اى زمين آبت را در كام فرو بر»! (وَ قِيلَ يا أَرْضُ ابْلَعِي ماءَكِ).

    «و (به آسمان دستور داده شد) اى آسمان دست نگهدار» (وَ يا سَماءُ أَقْلِعِي).

    «و آب فرو نشست» (وَ غِيضَ الْماءُ).

    «و كار پايان يافت» (وَ قُضِيَ الْأَمْرُ).

    «و كشتى بر دامنه كوه جودى پهلو گرفت» (وَ اسْتَوَتْ عَلَى الْجُودِيِّ).

    و آن كوه معروفى در نزديكى «موصل» مى‏باشد.

    «و در اين هنگام گفته شد: دور باد قوم ستمگر»! (وَ قِيلَ بُعْداً لِلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ).

    به گفته جمعى از دانشمندان عرب اين آيه «فصيحترين و بليغترين» آيات قرآن محسوب مى‏شود.

    شاهد گوياى اين سخن همان است كه در روايات و تواريخ اسلامى مى‏خوانيم كه گروهى از كفار قريش، به مبارزه با قرآن برخاستند و تصميم گرفتند آياتى همچون آيات قرآن ابداع كنند، علاقمندانشان براى مدت چهل روز بهترين غذاها و مشروبات مورد علاقه آنان برايشان تدارك ديدند، مغز گندم خالص، گوشت گوسفند و شراب كهنه! تا با خيال راحت به تركيب جمله‏هايى همانند قرآن بپردازند! اما هنگامى كه به آيه فوق رسيدند، چنان آنها را تكان داد كه بعضى به بعض ديگر نگاه كردند و گفتند: اين سخنى است كه هيچ كلامى شبيه آن نيست، و اصولا شباهت به كلام مخلوقين ندارد، اين را گفتند و از تصميم خود منصرف شدند و مأيوسانه پراكنده گشتند.

  7. #26
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره هود [11]

    (آيه 45)- سرگذشت دردناك فرزند نوح: در آيات گذشته خوانديم كه فرزند نوح، نصيحت و اندرز پدر را نشنيد و تا آخرين نفس دست از لجاجت و خيره‏سرى بر نداشت.

    در اينجا قسمت ديگرى از همين ماجرا را بيان مى‏كند و آن اين كه وقتى نوح فرزند خود را در ميان امواج ديد، عاطفه پدرى به جوش آمد و به ياد وعده الهى در باره نجات خاندانش افتاد، رو به درگاه خدا كرد «و صدا زد پروردگارا! فرزندم از خاندان من است (و تو وعده فرمودى كه خاندان مرا از طوفان و هلاكت رهايى بخشى) و وعده تو در مورد نجات خاندانم حقّ است. و تو از همه حكم كنندگان برترى» و در وفاى به عهد از همه ثابت‏ترى (وَ نادى‏ نُوحٌ رَبَّهُ فَقالَ رَبِّ إِنَّ ابْنِي مِنْ أَهْلِي وَ إِنَّ وَعْدَكَ الْحَقُّ وَ أَنْتَ أَحْكَمُ الْحاكِمِينَ).

    اين وعده اشاره به همان چيزى است كه در آيه 40 همين سوره گذشت.

    (آيه 46)- اما بلافاصله پاسخ شنيد، پاسخى تكان دهنده و روشنگر از يك واقعيت بزرگ، واقعيتى كه پيوند مكتبى را مافوق پيوند نسبى و خويشاوندى قرار مى‏دهد.

    «خداوند گفت: اى نوح! او از اهل تو نيست»! (قالَ يا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ).

    «بلكه او عملى است غير صالح» (إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صالِحٍ).

    فرد ناشايسته‏اى است كه بر اثر بريدن پيوند مكتبيش از تو، پيوند خانواده‏گيش به چيزى شمرده نمى‏شود.

    «حال كه چنين است، چيزى را كه به آن علم ندارى از من تقاضا مكن» (فَلا تَسْئَلْنِ ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ). «من به تو موعظه مى‏كنم تا از جاهلان نباشى» (إِنِّي أَعِظُكَ أَنْ تَكُونَ مِنَ الْجاهِلِينَ).

    از امام على بن موسى الرضا عليه السّلام نقل شده كه روزى از دوستان خود پرسيد:

    مردم اين آيه را چگونه تفسير مى‏كنند «إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صالِحٍ» يكى از حاضران عرض كرد بعضى معتقدند كه معنى آن اين است كه فرزند نوح (كنعان) فرزند حقيقى او نبود. امام فرمود: «نه چنين نيست، او به راستى فرزند نوح بود، اما هنگامى كه گناه كرد و از جاده اطاعت فرمان خدا قدم بيرون گذاشت خداوند فرزندى او را نفى كرد، همچنين كسانى كه از ما باشند ولى اطاعت خدا نكنند، از ما نيستند».

  8. #27
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره هود [11]

    (آيه 47)- به هر حال نوح دريافت كه اين تقاضا از پيشگاه پروردگار درست نبوده است و هرگز نبايد نجات چنين فرزندى را مشمول وعده الهى دائر بر نجات خاندانش بداند، لذا رو به درگاه پروردگار كرد و گفت: پروردگارا! من به تو پناه مى‏برم از اينكه چيزى از تو بخواهم كه به آن آگاهى ندارم» (قالَ رَبِّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ أَنْ أَسْئَلَكَ ما لَيْسَ لِي بِهِ عِلْمٌ).

    «و اگر مرا نبخشى و مشمول رحمتت قرار ندهى از زيانكاران خواهم بود» (وَ إِلَّا تَغْفِرْ لِي وَ تَرْحَمْنِي أَكُنْ مِنَ الْخاسِرِينَ).

    (آيه 48)- نوح به سلامت فرود آمد! در اين آيه اشاره به فرود آمدن نوح از كشتى و تجديد حيات و زندگى عادى بر روى زمين شده است.

    نخست مى‏گويد: «به نوح خطاب شد كه اى نوح! به سلامت و با بركت از ناحيه ما بر تو و بر آنها كه با تواند فرود آى» (قِيلَ يا نُوحُ اهْبِطْ بِسَلامٍ مِنَّا وَ بَرَكاتٍ عَلَيْكَ وَ عَلى‏ أُمَمٍ مِمَّنْ مَعَكَ).

    بدون شك «طوفان» همه آثار حيات را در هم كوبيده بود، و طبعا زمينهاى آباد، مراتع سرسبز و باغهاى خرم، همگى ويران شده بودند، و در اين هنگام بيم آن مى‏رفت كه نوح و يارانش از نظر «زندگى» و «تغذيه» در مضيقه شديد قرار گيرند، اما خداوند به اين گروه مؤمنان اطمينان داد كه درهاى بركات الهى به روى شما گشوده خواهد شد و از نظر زندگى هيچ گونه نگرانى به خود راه ندهيد كه محيطى «سالم» و پربركت براى شما فراهم است.

    سپس اضافه مى‏كند: با اين همه باز در آينده از نسل همين مؤمنان «امتهايى به وجود مى‏آيند كه انواع نعمتها را به آنها مى‏بخشيم (ولى آنها در غرور و غفلت فرو مى‏روند) سپس عذاب دردناكى از سوى ما به آنها مى‏رسد» (وَ أُمَمٌ سَنُمَتِّعُهُمْ ثُمَّ يَمَسُّهُمْ مِنَّا عَذابٌ أَلِيمٌ).

  9. #28
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره هود [11]

    (آيه 49)- در اين آيه كه با آن داستان نوح در اين سوره پايان مى‏گيرد، يك اشاره كلى به تمام آنچه گذشت مى‏كند و مى‏فرمايد: «اينها همه از اخبار غيب است كه به تو (اى پيامبر) وحى مى‏كنيم» (تِلْكَ مِنْ أَنْباءِ الْغَيْبِ نُوحِيها إِلَيْكَ).

    «هيچ گاه نه تو و نه قوم تو قبل از اين از آن آگاهى نداشتيد» (ما كُنْتَ تَعْلَمُها أَنْتَ وَ لا قَوْمُكَ مِنْ قَبْلِ هذا).

    با توجه به آنچه در باره نوح به تو وحى شد و آن همه مشكلاتى كه نوح در دعوتش با آن رو برو بود، و با اين حال استقامت ورزيد «تو هم صبر و استقامت كن، چرا كه سر انجام پيروزى براى پرهيزكاران است» (فَاصْبِرْ إِنَّ الْعاقِبَةَ لِلْمُتَّقِينَ).

    از اين آيه استفاده مى‏شود كه بر خلاف آنچه برخى مى‏پندارند، پيامبران (از علم غيب آگاهى داشتند، منتها اين آگاهى از طريق الهى و به مقدارى كه خدا مى‏خواست بود، نه اين كه از پيش خود چيزى بدانند.

    در اينجا داستان نوح را با تمام شگفتيها و عبرتهايش رها كرده و به سراغ پيامبر بزرگ ديگرى يعنى هود كه اين سوره به نام او ناميده شده است مى‏رويم.

    (آيه 50)- بت شكن شجاع! نخست در مورد اين ماجرا مى‏فرمايد: «ما به سوى قوم عاد برادرشان هود را فرستاديم» (وَ إِلى‏ عادٍ أَخاهُمْ هُوداً).

    در اينجا از «هود» تعبير به برادر مى‏كند، اين تعبير يا به خاطر آن است كه عرب از تمام افراد قبيله تعبير به برادر مى‏كند. و يا اشاره به اين است كه رفتار هود مانند ساير انبياء با قوم خود كاملا برادرانه بود، نه در شكل يك امير و فرمانده، و يا حتى يك پدر نسبت به فرزندان، بلكه همچون يك برادر در برابر برادران ديگر بدون هر گونه امتياز و برترى جويى.

    نخستين دعوت هود، همان دعوت تمام انبياء بود، دعوت به سوى توحيد و نفى هر گونه شرك: «هود به آنها گفت: اى قوم من! خدا را پرستش كنيد» (قالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ).

    «چرا كه هيچ اله و معبود شايسته‏اى جز او وجود ندارد» (ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ).

    «شما (در اعتقادى كه به بتها داريد در اشتباهيد و) فقط تهمت مى‏زنيد» و بتها را شريك او مى‏خوانيد (إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا مُفْتَرُونَ).

    اين بتها نه شريك او هستند و نه منشأ خير و شر، هيچ كارى از آنها ساخته نيست، چه افترا و تهمتى از اين بالاتر كه براى چنين موجودات بى‏ارزشى اين همه مقام قائل شويد.

  10. #29
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره هود

    (آيه 51)- سپس حضرت هود اضافه كرد: «اى قوم من! در دعوت خودم (هيچ گونه چشمداشتى از شما ندارم) هيچ گونه پاداشى از شما نمى‏خواهم» (يا قَوْمِ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً). تا گمان كنيد فرياد و جوش و خروش من براى رسيدن به مال و مقام است، و يا شما به خاطر سنگينى بار پاداشى كه مى‏خواهيد براى من در نظر بگيريد تن به تسليم ندهيد.

    «تنها اجر و پاداش من بر آن كسى است كه مرا آفريده» (إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى الَّذِي فَطَرَنِي). به من روح و جسم بخشيده و در همه چيز مديون او هستم همان خالق و رازق من.

    اصولا من اگر گامى براى هدايت و سعادت شما بر مى‏دارم به خاطر اطاعت فرمان اوست و بنابراين بايد اجر و پاداش از او بخواهم نه از شما.

    به علاوه مگر شما چيزى از خود داريد كه به من بدهيد هر چه شما داريد از ناحيه او است «آيا نمى‏فهميد»؟ (أَ فَلا تَعْقِلُونَ).

    (آيه 52)- سر انجام براى تشويق آنها و استفاده از تمام وسائل ممكن براى بيدار ساختن روح حق طلبى اين قوم گمراه، متوسل به بيان پاداشهاى مادى مشروط مى‏شود كه خداوند در اختيار مؤمنان در اين جهان مى‏گذارد، مى‏گويد: «اى قوم من! از خدا به خاطر گناهانتان طلب بخشش كنيد» (وَ يا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ).

    «سپس توبه كنيد و به سوى او باز گرديد» (ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ).

    اگر شما چنين كنيد «به آسمان فرمان مى‏دهد قطره‏هاى حياتبخش باران را بر شما پى‏درپى فرو فرستد» (يُرْسِلِ السَّماءَ عَلَيْكُمْ مِدْراراً).

    تا كشت و زرع و باغهاى شما به كم آبى و بى آبى تهديد نشوند و همواره سرسبز و خرم باشند. به علاوه در سايه ايمان و تقوا و پرهيز از گناه و بازگشت به سوى خدا «نيرويى بر نيروى شما مى‏افزايد» (وَ يَزِدْكُمْ قُوَّةً إِلى‏ قُوَّتِكُمْ).

    هرگز فكر نكنيد كه ايمان و تقوا از نيروى شما مى‏كاهد، نه هرگز.

    بنابراين «از راه حق روى بر نتابيد و در جاده گناه قدم مگذاريد» (وَ لا تَتَوَلَّوْا مُجْرِمِينَ).

    توحيد خمير مايه دعوت همه پيامبران-

    تاريخ انبياء نشان مى‏دهد كه همه آنها دعوت خود را از توحيد و نفى شركت و هرگونه بت پرستى آغاز كردند، و در واقع هيچ اصلاحى در جوامع انسانى بدون اين دعوت ميسر نيست، چرا كه وحدت جامعه و همكارى و تعاون و ايثار و فداكارى همه امورى هستند كه از ريشه توحيد معبود سيراب مى‏شوند.

    اما شرك سر چشمه هرگونه پراكندگى و تضاد و تعارض و خودكامگى و خود محورى و انحصار طلبى است، و پيوند اين مفاهيم با شرك و بت پرستى به مفهوم وسيعش چندان مخفى نيست.

  11. #30
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره هود

    (آيه 53)- منطق نيرومند هود! حال ببينيم اين قوم سركش و مغرور يعنى عاد در برابر برادرشان هود (ع) و نصايح و اندرزها و راهنماييهاى او چه واكنشى نشان دادند.

    «آنها گفتند: اى هود تو دليل روشنى براى ما نياورده‏اى» (قالُوا يا هُودُ ما جِئْتَنا بِبَيِّنَةٍ). «و ما هرگز به خاطر سخنان تو دست از دامن بتها و خدايانمان بر نمى‏داريم» (وَ ما نَحْنُ بِتارِكِي آلِهَتِنا عَنْ قَوْلِكَ).

    «و ما هرگز به تو ايمان نخواهيم آورد»! (وَ ما نَحْنُ لَكَ بِمُؤْمِنِينَ).

    (آيه 54)- و پس از اين سه جمله غير منطقى، اضافه كردند: «ما (در باره تو) فقط مى‏گوييم: بعضى از خدايان ما به تو زيان رسانده (و عقلت را ربوده) اند» (إِنْ نَقُولُ إِلَّا اعْتَراكَ بَعْضُ آلِهَتِنا بِسُوءٍ).

    بدون شك هود- همان گونه كه برنامه و وظيفه تمام پيامبران است- معجزه يا معجزاتى براى اثبات حقانيت خويش به آنها عرضه داشته بود، ولى آنها به خاطر كبر و غرورى كه داشتند مانند ساير اقوام لجوج، معجزات را انكار كردند.

    به هر حال هود مى‏بايد پاسخى دندان شكن به اين قوم گمراه و لجوج بدهد، پاسخى كه هم آميخته با منطق باشد، و هم از موضع قدرت ادا شود.

    قرآن مى‏گويد: او در پاسخ آنها اين چند جمله را بيان كرد:

    «گفت: من خدا را به شهادت مى‏طلبم و همه شما نيز شاهد باشيد كه من از اين بتها و خدايانتان بيزارم» (قالَ إِنِّي أُشْهِدُ اللَّهَ وَ اشْهَدُوا أَنِّي بَرِي‏ءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ).

    اشاره به اين كه اگر اين بتها قدرتى دارند از آنها بخواهيد مرا از ميان بردارند، من كه آشكارا به جنگ آنها برخاسته‏ام چرا مرا نابود نمى‏كنند؟!

    (آيه 55)- سپس اضافه مى‏كند: نه فقط كارى از آنها ساخته نيست، شما هم با اين انبوه جمعيتتان قادر بر چيزى نيستيد، «از آنچه غير او (مى‏پرستيد) حال كه چنين است همگى دست به دست هم بدهيد و هر نقشه‏اى را مى‏توانيد بر ضد من بكشيد و لحظه‏اى مرا مهلت ندهيد» اما بدانيد كارى از دست شما ساخته نيست (مِنْ دُونِهِ فَكِيدُونِي جَمِيعاً ثُمَّ لا تُنْظِرُونِ).

صفحه 3 از 6 نخستنخست 12345 ... آخرینآخرین

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •