معرفى سلمان محمدى
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 14

موضوع: معرفى سلمان محمدى

  1. #1
    پاسخگوی مسائل مذهبی طاهره وحیدیان آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2011
    محل سکونت
    روی زمین خدا جایی در این غربتکده...جایی در همین نزدیکی...
    نوشته ها
    4,275
    می پسندم
    220
    مورد پسند : 2,271 بار در 1,502 پست
    نوشته های وبلاگ
    9
    میزان امتیاز
    156

    معرفى سلمان محمدى


    سرآغاز

    بررسى زندگانى مردان برجسته ،زمانى ضرورت جدى پيدا مى كند كه اين كار زمينه وفرصتى را ايجاد كند براى بررسى بسيارى از مفاهيم سازنده و شناخت حقايق زندگى وآگاهى از اسرار ژرف حيات از طريق بررسى انديشه ها،ديدگاهها و سپس مواضع وحركتهاى اين افراد برجسته تا با اين كنكاش و بررسى احساسات و عواطف ،سيراب شودبينش اعتقادى كه بر همه شؤ ون آدمى و در تمامىاحوال و اطوار او حاكم است ژرفا يابد...
    اما اگر بررسى زندگانى بزرگمردان به انگيزه شخص پرستى باشد و بدون معيارو ضابطه اى (جز رضاى هواهاى نفسانى و پاسخ به گرايشاتى كه نه موجب تعالىانسان است و نه حداقل زمينه اين تعالى را فراهم مى كند) تعظيم وتجليل بدون هدف آنان را در پى داشته باشد،اين گونه بررسى و تحقيق ضرورتىندارد. در اين صورت انگيزه بررسى نه تنها تعالى بخش يا زمينه ساز تعالى و رشدانسان نيست بلكه اين گرايش و انگيزه ،او را در بند قيود و حدود گرفتار مى كند و او رابه (نقطه اى از) زمين وابسته كرده موجب آن مى شود كه با تنگ نظرى ،تحجر فكرى،روح سخت و مسخ شده و حتى كينه جو به هر چيز بپردازد و بر همين اساس ،در بسيارىموارد به روشهاى لجوجانه و مواضع و رفتارهاى بى ثبات و خطاآلود و ننگ آميزمتوسل شود.
    اِلهی قَوِّ عَلی خِدمَتِکَ جَوارِحی.....

  2. کاربر مقابل پست طاهره وحیدیان عزیز را پسندیده است:

    امیرحسین (08-26-2012)

  3. #2
    پاسخگوی مسائل مذهبی طاهره وحیدیان آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2011
    محل سکونت
    روی زمین خدا جایی در این غربتکده...جایی در همین نزدیکی...
    نوشته ها
    4,275
    می پسندم
    220
    مورد پسند : 2,271 بار در 1,502 پست
    نوشته های وبلاگ
    9
    میزان امتیاز
    156
    اطلاعات مقدماتی

    نام : سلمان .
    كنيه : ((ابوعبدلله )) يا ((ابوالحسن )) يا ((ابواسحاق ))
    تاريخ تولد: نامعلوم .
    تاريخ وفات : سال سى و چهارم هجرى .
    مدت عمر: گفته شده كه سيصد سال زيست ،به قول ديگر كمتر و به قولى بيشتر.
    مُوطِن : ((جى )) از قراء اصفهان و گفته شده از ((رامهرمز)) فارس بوده است .
    مدفن : ((مدائن )) در نزديكى بغداد. قبر ((حذيفة بن اليمان )) نيز در آنجا واقع است .
    پدر: پدرش دهقان بوده است (يعنى رياست مردم منطقه خود را داشته است ).
    گروه و طبقه : از موالى (آزادشدگان ) رسول الله - صلى الله عليه و آله - شمرده مىشود. بيش از ده مَولى او را در بردگى داشتند تا اين كه پيامبر - صلى الله عليه و آله -او را خريد و آزاد فرمود.
    شغل و پيشه : در زمانى كه حاكم مدائن بود برگ درخت خرما مى بافت و آن را فروخته ارتزاق مى كرد.
    اسلام آوردن : در برخى از روايات ،او و على - عليه السلام - از سابقين و اولين (نخستين ايمان آورندگان ) شمرده شده اند چنانكه ((ابن مردويه )) چنين گفته است و چنانكه خواهدآمد. قول ديگر اين است كه در اوايل هجرت اسلام آورد.
    جنگها: روايت شده است در جنگ بدر و احد شركت داشته و پس از آن در هيچ كارزارى غايب نبوده است .
    حقوق و مواجب : پنج هزار درهم كه آن را صدقه مى داد وحاصل دسترنج خود را مى خورد.
    منزل مسكونى : خانه اى كه در آن مسكن نداشت و در زير سايه ديوارها و درختها به سرمى برد تا اين كه برخى او را راضى كردند و برايش سرپناهى ساختند كه چون برمى خاست سرش به سقف آن اصابت مى كرد و چون پاهايش را دراز مى كرد به ديوار آن مى خورد. و او در جستجوى دين حق ،كتابهايى خوانده بود.
    اِلهی قَوِّ عَلی خِدمَتِکَ جَوارِحی.....

  4. کاربر مقابل پست طاهره وحیدیان عزیز را پسندیده است:

    امیرحسین (08-26-2012)

  5. #3
    پاسخگوی مسائل مذهبی طاهره وحیدیان آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2011
    محل سکونت
    روی زمین خدا جایی در این غربتکده...جایی در همین نزدیکی...
    نوشته ها
    4,275
    می پسندم
    220
    مورد پسند : 2,271 بار در 1,502 پست
    نوشته های وبلاگ
    9
    میزان امتیاز
    156
    از ويژگيهاى سلمان
    از وضع مسكن سلمان ،پيشه او و كارى كه با حقوق و مواجبش مى كرد زهد آن جناب واعراض او را از دنيا دانستيم در اين جا بيش از اين به اين صفت او نمى پردازيم ...
    بعضى او را چنين وصف كرده اند: خير،فاضل،،عالم ،زاهد و به دور از رفاه و نعمت بود(2) و عبايى داشت كه قسمتى از آن را زيرخود مى انداخت و قسمت ديگرش را روى خود مى كشيد...فقيران را دوست مى داشت و ايشان رابر صاحبان ثروت و مكنت ،مقدم مى داشت .
    و به طورى كه گفته مى شود ((اسم اعظم )) را مى دانست .و از هوشمندان بود.و ايمانداراى ده درجه و مرتبه است سلمان از بالاترين درجه آن برخوردار بود. و علم و علما رادوست مى داشت .
    و بنابر آنچه از امام صادق - عليه السلام - روايت شده : ((سلمان بنده صالح ،حنيف ومسلم بود و از مشركان نبود)).
    و در حديثى از رسول الله - صلى الله عليه و آله و سلم - آمده است كه : ((در مورد سلمانتو را به اشتباه نيندازند. كه خداى تبارك و تعالى به من دستور داده كه او را از علمبلايا،مرگها،انساب و قضاوت باخبر سازم )).
    و علم اول و آخر را مى دانست ،دريايى بى پايان بود. و ازمقتل شهدا در كربلا و جريان خوارج خبر داده بود.
    اِلهی قَوِّ عَلی خِدمَتِکَ جَوارِحی.....

  6. #4
    پاسخگوی مسائل مذهبی طاهره وحیدیان آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2011
    محل سکونت
    روی زمین خدا جایی در این غربتکده...جایی در همین نزدیکی...
    نوشته ها
    4,275
    می پسندم
    220
    مورد پسند : 2,271 بار در 1,502 پست
    نوشته های وبلاگ
    9
    میزان امتیاز
    156
    مقام و منزلت سلمان

    بخشى از آنچه گذشت به والايى مقام و بلندى منزلت سلمان اشاره دارد و در اين بارهبه بيان بيشتر نيازى نمى بينم اما به اين حال اضافه مى كنيم كه : صاحب كتاب((الاستيعاب )) گفته است : از طرق مختلف روايت شده كه رسول الله - صلى الله عليه و آله و سلم - فرمود: ((اگر دين نزد ستارگان ثرياباشد سلمان بدان مى رسد)).
    و از عايشه روايت شده كه گفته است : ((سلمان شب هنگام بارسول الله صلى الله عليه و آله - نزد ما بود با او همنشين بود)).و- چنانكه نقل خواهد شد - رسول الله - صلى الله عليه و آله - فرمود: ((سلمان از خانواده ماست )).
    و از امام صادق - عليه السلام - روايت شده است كه((رسول الله - صلى الله عليه و آله و سلم - و اميرالمؤ منين - صلوات الله عليه - از علم مخزون و مكنون الهى چيزهايى را كه ديگران تحمل آن را نداشتند به سلمان مى گفتند)).
    و به او امر شد: اى سلمان ! به منزل فاطمه دختررسول خدا - صلى الله عليه و آله - برو كه او مشتاق ديدار توست ،مى خواهد هديه اى راكه از بهشت بدو اهدا شده به تو اهدا كند. و نيز حضرت فاطمه - سلام الله عليها - يكىاز دعاها را به او آموخت و از پيامبر - صلى الله عليه و آله و سلم - روايت شده كه فرمود:((سلمان از منست هر كس بدو جفا كند به من جفا كرده و هر كس او را بيازارد مرا آزرده ... و -بنابر آنچه روايت شده - امام صادق - عليه السلام - به منصور بن بزرج فرمود:((نگو سلمان فارسى بلكه بگو سلمان محمدى )).
    و گفتى اين كه : رسول الله - صلى الله عليه و آله و سلم - بين سلمان و ابوذر قراربرادرى گذاشت و بر ابوذر شرط كرد كه سلمان را نافرمانى نكند.و با اين كه خليفه دوم عمر بن خطاب به هر نحو از زن دادن به سلمان سرباز زد و درباره اين مرد بى همتاتعبير ((الكن !)) بر زبان آورد چنانكه - ان شاءالله - خواهيم ديد - به عللى خاص - اورا حاكم مدائن ساخت ... و گفته مى شود همانطور كه رسول الله - صلى الله عليه و آله - به سلمان گفته بود به هنگام تسخير فارس توسط مسلمانان تاج كسرى (پادشاه ايران ) بر سر سلمان گذاشته شد. و در موقع رفتن فاطمه - عليهما السلام - به خانه على - عليه السلام - فاطمه - سلام الله عليها -بر استر پيامبر - صلى الله عليه و آله - نشست ورسول الله به سلمان دستور داد افسار استر را در دست بگيرد و خود از عقب استر را مىراند.

    و سلمان - خدايش رحمت كند - يكى از كسانى بود كه پس از رحلت رسول الله - صلى الله عليه و آله - بدانچه آن حضرت فرموده بود وفادار ماند. وهمواره از جمله كسانى بود كه به برگرداندن خلافت از على به ديگران اعتراض كرد واو و ((ابى بن كعب )) را در اين باره با آن مردم گفتگوها و مباحثاتى بوده است .
    ویرایش توسط طاهره وحیدیان : 08-26-2012 در ساعت 09:22 AM
    اِلهی قَوِّ عَلی خِدمَتِکَ جَوارِحی.....

  7. #5
    پاسخگوی مسائل مذهبی طاهره وحیدیان آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2011
    محل سکونت
    روی زمین خدا جایی در این غربتکده...جایی در همین نزدیکی...
    نوشته ها
    4,275
    می پسندم
    220
    مورد پسند : 2,271 بار در 1,502 پست
    نوشته های وبلاگ
    9
    میزان امتیاز
    156
    درگذشت سلمان

    چون سلمان وفات يافت اميرالمؤ منين على - عليه السلام -غسل ،كفن ،نماز بر جنازه و دفن او را به انجام رسانيد آن حضرت به همين منظور از مدينه به ((مدائن )) آمد و اين ماجرا از كرامات معروف اميرالمؤ منين - عليه الصلاة و السلام -است . ابوالفضل تميمى اين ماجرا را به نظم آورده است :

    سمعت منى يسيرا من عجائبه
    و كل امر على لم يزل عجبا
    ادريت فى ليلة سار الوصى الى
    ارض المدائن لما ان لها طلبا
    فالحد الطهر سلمانا و عاد الى
    عراص يثرب و الاصباح ما قربا
    كاصف قبل رد الطرف من سباء
    بعرش بلقيس و افى تخرقى الحجبا
    فانت فى آصف لم تغل قلت بلى
    انا عبيد دغال ان ذا عجبا
    ان كان احمد خير المرسلين فذا
    خير الوصيين او كل الحديث هبا
    و قلت ما قلت من قول الغلاة فما
    ذنب الغلاة اذا قالوا الذى وجبا
    ویرایش توسط طاهره وحیدیان : 08-26-2012 در ساعت 09:21 AM
    اِلهی قَوِّ عَلی خِدمَتِکَ جَوارِحی.....

  8. #6
    پاسخگوی مسائل مذهبی طاهره وحیدیان آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2011
    محل سکونت
    روی زمین خدا جایی در این غربتکده...جایی در همین نزدیکی...
    نوشته ها
    4,275
    می پسندم
    220
    مورد پسند : 2,271 بار در 1,502 پست
    نوشته های وبلاگ
    9
    میزان امتیاز
    156
    مستنصر بالله و ابن الاقساسی
    راجع به اين قضيه گفته شده است : روزى خليفه عباسى المستنصر بالله همراه با سيدعزالدين ابن الاقساسى براى زيارت قبر سلمان - رحمه الله - خارج گشت . خليفه در بينراه به ابن الاقساسى گفت : از جمله اكاذيب اين است كه غلات شيعه مى گويند چون سلمان وفات يافت على بن ابى طالب - عليه السلام - از مدينه به مدائن آمد و او راغسل داد و همان شب به مدينه بازگشت . ابن الاقساسى به او جواب داده و ابيات گذشته را خواند.
    ظاهر اين است كه ابن الاقساسى به اين ابيات استشهاد كرده (و خود آنها را نسروده ) زيراالمستنصر بالله در سال 589 هجرى قمرى يعنى يكسال بعد از وفات ابن شهر آشوب (كه اين اشعار رانقل كرده ) متولد گشته است .
    خاتمه : اين اطلاعات مقدماتى ،بخش كوچكى بود از حيات سلمان محمدى كه چون دسته گلى از ميان هزاران گل زيبا برگزيديم و چه بسا از گلهايى زيباتر و عطر آگين ترصرف نظر كرده باشيم . شايد خواننده در فصول آينده بخشى ديگر از آن را بيابد. واز خواننده عذر تقصير مى طلبيم چرا كه پرداختن به همه مطالب ، برون از حد توان وفراتر از وسع و مجال است و ناچار بايد به مقدارى كه وقت و فرصت اجازه مى دهدبسنده كنيم . و اينك فصول و مطالب آينده .
    ویرایش توسط طاهره وحیدیان : 08-26-2012 در ساعت 09:20 AM
    اِلهی قَوِّ عَلی خِدمَتِکَ جَوارِحی.....

  9. #7
    پاسخگوی مسائل مذهبی طاهره وحیدیان آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2011
    محل سکونت
    روی زمین خدا جایی در این غربتکده...جایی در همین نزدیکی...
    نوشته ها
    4,275
    می پسندم
    220
    مورد پسند : 2,271 بار در 1,502 پست
    نوشته های وبلاگ
    9
    میزان امتیاز
    156
    فصل دوم : اسلام آوردن و آزاد شدن از بردگی

    داستان اسلام آوردن سلمان

    خداى تعالى سلمان محمدى معروف به سلمان فارسى - رحمت و رضوان خدا بر او وحشرنا الله معه را - كه در جستجوى دين حق از موطن خود هجرت كرد و رنجها و سختيهاىبسيار در اين راه تحمل كرد تا آنجا كه در اين راه به بردگى مبتلا گرديد، تا اين كه خداوند او را به دين حق هدايت فرمود و بر او منت نهاد. و او درسال اول هجرى و مشخصا - به طورى كه گفته شده - در ماه جمادى الاولى از آنسال به دين اسلام مشرف گشت . داستان چگونگى رسيدن او به مدينه و آنچه پيش ازوصول به مدينه بر او گشت مفصل است و اندكى داراى اختلاف كه ما در اينجا در پىبررسى آن وقايع نيستيم .
    اما در اين شكى نيست كه در خلال مهاجرت به بردگى گرفته شده و به منطقه حجاز ومشخصا مدينه آورده شده و به قولى ديگر به ((مكه )) يا ((وادى القرى )) برده شده و سپس به مدينه آورده شده است . او دانسته بود كه به زودى پيامبرى ظهور خواهد كردكه صدقه نمى خورد، هديه مى پذيرد و بين دو شانه اش مهر پيامبرى ممهور است . پسچون سلمان در محله ((قبا)) پيامبر - صلى الله عليه و آله - را ديد و مقدارى خرما به عنوان صدقه به او داد و ديد آن حضرت به ياران خود فرمود كه از آن بخورند و خود ازآن نخورد چون صدقه بود اين را يكى از آن سه نشانه شمرد. سپس در مدينه حضرتش راديد و مقدارى خرما از باب هديه تقديمش كرد و اين بار ديد خود او از آن خرماتناول فرمود.
    و زمانى ديگر در محل ((بقيع الغرقد)) آن حضرت را در تشييع جنازه يكى از صحابه خود ديد به او سلام كرد و پشت سرش رفت آن حضرت - صلى الله عليه و آله - جامه ازپشت خود كنار زد، چون مهر پيامبرى را بر پشت آن جناب ديد خود را بر آن افكند و آن مهررا بوسيد و گريه كرد آنگاه اسلام آورد و داستان خود را براىرسول الله - صلى الله عليه و آله - حكايت كرد. پس از اين - به طورى كه خواهيم گفت - از بردگى آزاد گرديد.
    ویرایش توسط طاهره وحیدیان : 08-26-2012 در ساعت 09:20 AM
    اِلهی قَوِّ عَلی خِدمَتِکَ جَوارِحی.....

  10. کاربر مقابل پست طاهره وحیدیان عزیز را پسندیده است:

    رویا (08-26-2012)

  11. #8
    پاسخگوی مسائل مذهبی طاهره وحیدیان آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2011
    محل سکونت
    روی زمین خدا جایی در این غربتکده...جایی در همین نزدیکی...
    نوشته ها
    4,275
    می پسندم
    220
    مورد پسند : 2,271 بار در 1,502 پست
    نوشته های وبلاگ
    9
    میزان امتیاز
    156
    آنچه ما از اين ماجرا مى فهميم

    از داستان اسلام آوردن سلمان دانسته مى شود كه سلمان به انگيزه احساسى و عاطفى يامصلحت جويى و يا بر اثر اعمال فشار بر او يا به سبب اقتضاى جو خاصى اسلام نياورده است ؛ بلكه پس از آن كه در جستجوى دين حق جلاى وطن كرد و زحمات و مشقات بسيارى در اين راه بر خود دين جلاى وطن كرد و زحمات و مشقات بسيارى در اين راه برخودهموار كرد تا آنجا كه به بردگى گرفتار آمد فقط به علت اقناع فكرى و پذيرشقلبى اسلام آورد. بعلاوه به طورى كه در برخى از روايات - كهنقل خواهد شد - آمده است او از آغاز، به شرك تظاهر مى كرده و ايمان خود را پنهان مىداشته است . مفهوم اين روايات بر اين دلالت مى كند كه دين دارى امرى فطرى است وعقل سليم انسان را به دين فرا ميخواند و سلمان از اين طريق به ايمان به خدا و انبياء وشرايع الهى راه يافت .

    زمان آزاد شدن سلمان

    گفته اند در آغاز سال پنجم هجرى ، سلمان به طوركامل از بند بردگى آزاد شده است ؛ يعنى پيش از جنگ خندق كه پاره اى از مورخانبرآنند كه در ماه ذى القعدى سال پنجم هجرى رخ داده است .
    1 - بر فرض اين كه بپذيريم غزوه خندق درسال پنجم هجرى بوده است همين امر مستلزم اين نيست كه آزاد شدن سلمان نيز در همانسال بوده باشد؛ زيرا ممكن است سلمان مثلا درسال چهارم هجرى چند ماهى بعد از غزوه احد آزاد شده باشد و بعد از گذشت يكسال يا كمتر يا بيشتر از آزاد شدنش در غزوه خندق حاضر شده باشد.
    2 - برخى از محدثين و مورخين گفته اند غزوه خندق به طور قطع و يقين درسال چهارم بوده است ، اين قول را ((نووى )) در ((الروضه )) و در شرح خود برصحيح مسلم ، صحيح دانسته است ،حتى ولى الدين عراقى گفته : ((مشهور اين استكه غزوه خندق در سال چهارم هجرى بوده است )) و ((عياض )) گفته : ((سعد بن معاذ پس از غزوه خندق بر اثر تيرى كه به او اصابت بود وفات كرد و آن به اجماع سيره نويسان - جز آنچه واقدى گفته - درسال چهارم بوده است )). بنابراين احتمال كه جمله ((به اجماع سيره نويسان )) مربوط باشد به اين كه غزوه خندق در سال چهارم بوده عياض معتقد بوده كه وقوع غزوه خندق درسال چهارم مجمع عليه است .
    اما احتمال هم دارد كه جمله ((و آن در سال چهارم بوده )) مجزا و معترضه حكايت نظر عياض درباره تاريخ غزوه خندق باشد و جمله ((به اجماع سيره نويسان ...)) مربوط باشدبه مرگ سعد بن معاذ بعد از خندق .
    ویرایش توسط طاهره وحیدیان : 08-26-2012 در ساعت 09:19 AM
    اِلهی قَوِّ عَلی خِدمَتِکَ جَوارِحی.....

  12. #9
    پاسخگوی مسائل مذهبی طاهره وحیدیان آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2011
    محل سکونت
    روی زمین خدا جایی در این غربتکده...جایی در همین نزدیکی...
    نوشته ها
    4,275
    می پسندم
    220
    مورد پسند : 2,271 بار در 1,502 پست
    نوشته های وبلاگ
    9
    میزان امتیاز
    156
    و از شواهد ديگر بر اين كه غزوه خندق در سال چهارم واقع شده اين كه : درباره زيد بن ثابت گفته اند: پدرش در روز ((بعاث )) در حالى كه او شش سال داشت كشته شد. و روز ((بعاث )) پنجسال قبل از هجرت بوده و در زمان ورودرسول الله - صلى الله عليه و آله - به مدينه ، زيد يازده سال داشت . و از طرف ديگر مى گويند نخستين جبهه جهادى كه زيد در آن حاضربود و جنگيد ((خندق )) بوده است. در حالى كه او پانزده سال داشت . پيامبر - صلى الله عليه و آله - در روز خندق به او اجازه جنگ داد. و غزوه خندق در شوال سال چهارم بوده است . و از زيد روايت شده كه گفته است : ((در روز خندق رسول الله - صلى الله عليه و آله - به من اجازه فرمود وبر من ((قبطيه )) پوشانيد)). و نيز گفته است : ((نه در بدر اجازه مبارزه يافتم و نه در احد اما در خندق اجازه يافتم )) و نيز گفته : ((در روز خندق اجازه مبارزه يافتم در حالى كه در واقعه بعاث (پنجسال قبل از هجرت ) شش ساله بودم . و راجع به تاريخ وفات زيد و مقدار عمراو گفته اند زيد در سال چهل و هشتم هجرى در پنجاه و نه سالگى وفات كرد.اماواقدى گفته او در سال چهل و پنجم در حالى پنجاه و ششسال داشت درگذشت . اين قول مؤ يد گفته ماست (خلاصه اين كه از مجموع اينروايات استفاده مى شود كه غزوه خندق در سال چهارم بوده است ).
    و نووى و ابن خلدون و چه بسا از ظاهر كلام بخارى هم بر مى آيد كه براى اثبات اينكه غزوه خندق در سال چهارم بود، .استدلال كرده اند به اين كه : اجماع كرده اندبر اين كه جنگ احد در سال سوم بوده و پيامبر - صلى الله عليه و آله - اجازه نداد ابنعمر در آن شركت كند چون او در آن زمان چهاردهسال داشت اما در واقعه خندق اجازه فرمود شركت كند چون در آن زمان پانزده سالهبود.بنابراين جنگ خندق يكسال بعد احد بوده است . بعضى سعى كرده اند بامطرح ساختن پاره اى از احتمالات دور به اين شواهد كه دلالت مى كنند بر اين كه غزوه خندق در سال چهارم بوده است جواب بدهند. ما در كتابمان ((حديث الافك )) صفحه 96الى 99 به اين احتمالات بعيد پاسخ داده ايم . در هرحال از اين نظر كه - به دلالت شواهد ياد شده - جنگ خندق درسال چهارم روى داده است احتمال اين كه آزاد شدن سلمان از بردگى پيش ازسال پنجم واقع شده قوت مى يابد.
    اما اين كه تاريخ آزاد شدن او چه زمان بوده است ؟:
    اِلهی قَوِّ عَلی خِدمَتِکَ جَوارِحی.....

  13. #10
    پاسخگوی مسائل مذهبی طاهره وحیدیان آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2011
    محل سکونت
    روی زمین خدا جایی در این غربتکده...جایی در همین نزدیکی...
    نوشته ها
    4,275
    می پسندم
    220
    مورد پسند : 2,271 بار در 1,502 پست
    نوشته های وبلاگ
    9
    میزان امتیاز
    156
    تاريخ آزاد شدن

    ما تقريبا اطمينان داريم به اين كه سلمان درسال اول هجرى از بردگى آزاد شده و حتى در بعضى از روايات آمده است كه در مكه آزادشده است . آنچه كه بر آزاد شدن سلمان درسال نخست هجرى دلالت مى كند عبارت است از:
    1 - برخى از روايات مربوط به آزاد شدن سلمان بر اين دلالت مى كنند كه سلمان بلافاصله پس از اسلام آوردنش - يا بگو اظهار اسلامش - كه درسال نخست هجرى بوده آزاد شده است .

    2 -
    بعضى - مانند نويسنده كتاب ((تاريخ گزيده )) تصريح كرده اند به اين كهرسول الله - صلى الله عليه و آله - سلمان را درسال نخست هجرى خريد. بزودى به هنگام سخن گفتن از اين كه سلمان ازآزادشدگان رسول الله - صلى الله عليه و آله - بوده تصريح به اين كه پيامبر -صلى الله عليه و آله - سلمان را در سال اول هجرى خريد، از ((شعبى )) و ((بريده ))نقل خواهد شد.

    3 -
    شاهد ديگرى كه بر آزاد شدن سلمان درسال اول هجرى دلالت مى كند عبارت است از:

    قرارداد خريد سلمان

    نوشته اند پيامبر اكرم - صلى الله عليه و آله - راجع به خريد سلمان قراردادى را به امير المؤ منين على بن ابى طالب - عليه السلام - املاء فرمود اين قرارداد - به نقل ابونعيم - اين چنين است .
    ((اين چنين است كه محمد بن عبدالله فرستاده خدا، فديه داده غرس ‍ سيصد درخت خرما وچهل اوقيه طلا را در مقابل سلمان فارسى به عثمان بناشهل يهودى قرظى (منسوب به بنى قريظه ). با اين فديه ذمه محمد بن عبدالله فرستاده خدا از قيمت سلمان فارسى برى ء شد و ولايت سلمان با محمد بن عبدالله رسول خدا و خانواده اوست و احدى را بر او سلطه اى نيست . اين ((مفادات )) را ابوبكرصديق ، عمر بن خطاب ، على بن ابى طالب ، حذيفة بن يمان ، ابوذر غفارى ، مقداد بناسود و بلال ، غلام آزاد شده ابوبكر و عبدالرحمان بن عوف - رضى الله عنهم - شاهدهستند. على بن ابى طالب در روز دوشنبه در ماه جمادىالاول سال هجرت محمد بن عبدالله رسول خدا اين قرارداد را نوشت )) .
    در بعضى از منابع اين قرارداد بدون ذكرى از شهود آورده شده است .
    ویرایش توسط طاهره وحیدیان : 08-26-2012 در ساعت 09:26 AM
    اِلهی قَوِّ عَلی خِدمَتِکَ جَوارِحی.....

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •