سپر انسان در مورد کبر و غرور علمی
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

موضوع: سپر انسان در مورد کبر و غرور علمی

  1. #1
    کاربر کانون
    تاریخ عضویت
    Mar 2012
    نوشته ها
    7
    می پسندم
    21
    مورد پسند : 8 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    25

    Post
    سپر انسان در مورد کبر و غرور علمی



    365.jpg


    سپر انسان در برابر کبر و غرور علمی

    پایه قرار دادن «دانسته‏ها» برای كشف و ره‏بردن به «ندانسته‏ها» ، روز به روز بر رشد علمی انسان می‏افزاید .
    آنچه به عنوان یك «مانع‏» ، این راه را می‏بندد، «غرور» نسبت‏به دانسته‏ها و «كبر» نسبت‏به پرسیدن و آگاه شدن است .
    «احساس بی‏نیازی‏» ، نه تنها در قلمرو ثروت، بلكه در گستره دانش هم فسادآور است و شخص را به «طغیان‏» می‏كشد .
    این كه گفته‏اند: علوم بشری با این همه رشد و شكوفایی، تنها توانسته خراشی بر دیواره عظیم مجهولات بیندازد، سخن درستی است و قبول آن، «غرور شكن‏» است .
    و این كه گفته‏اند: نهایت علم و دانایی انسان آن است كه به این نتیجه برسد كه چیزی نمی‏داند، این نیز گامی در «كبرزدایی‏» از دل است .
    گفتن «نمی‏دانم‏» ، از سپرهای حفاظتی انسان در برابر كبر و غرور علمی است . آنان كه فاقد این سپر و جوشن ضد غروراند، زود آسیب می‏بینند و برای حفظ وجهه موهوم و پرستیژ خیالی، به حرف‏های بی‏مدرك و سخنان خام و نپخته روی می‏آورد، حتی از بافتن دروغ‏های بزرگ نیز پروا نمی‏كند .
    این سخن نغز از «ابن مسعود» ، صحابی بزرگوار رسول خدا (ص) نقل شده است كه: «دیوانه كسی است كه درباره هر چه از او بپرسند، نظر و فتوا دهد . «نمی‏دانم‏» سپر انسان داناست‏» . (1)
    اگر پیرو مكتب امام صادق «ع‏» هم باشیم، این كلام از آن حضرت است: «اذا سئل الرجل منكم عما لا یعلم، فلیقل: لا ادری؛ (2) اگر از كسی از شما چیزی پرسیدند كه نمی‏داند، بگوید: نمی‏دانم‏» .
    این آموزه و عمل به این توصیه، «شجاعت‏» می‏خواهد . هر كس طاقت و تاب تحمل بار سنگین «نمی‏دانم‏» را ندارد .
    این نكته از علامه طباطبایی كه از چهره‏های پرفروغ دانش فلسفه وعرفان و تفسیر است، شنیدنی است .
    یكی از شاگردان وی در خاطراتش از استاد، می‏گوید:
    «در طول سی سال كه افتخار درك محضر ایشان را داشتم، هرگز كلمه «من‏» از ایشان نشنیدم . در عوض، عبارت «نمی‏دانم‏» را بارها در پاسخ سؤالات، از ایشان شنیده‏ام، همان عبارتی كه افراد كم‏مایه، از گفتن آن عار دارند، ولی این دریای پرتلاطم علم و حكمت، از فرط تواضع و فروتنی به آسانی می‏گفت . جالب این جاست كه به دنبال آن، پاسخ سؤال را به صورت احتمال و با عبارت «به نظر می‏رسد» بیان می‏كرد .» (3)
    این گونه مردان خود ساخته، الگوی سلوك علمی‏اند، آنان كه «علم‏» ، مغرورشان نمی‏سازد و تواضع علمی زینت‏بخش حیات علمی آنان است .
    كسی كه فكر كند همه چیز را می‏داند و قادر به تحلیل همه چیز است و در همه زمینه‏ها آگاهی دارد و در هر موضوعی اظهار نظر می‏كند و روی نظرها و دیدگاه هایش نیز جزمیت نشان می‏دهد و هیچ گونه انعطاف‏پذیر نیست، علاوه بر آن كه بی‏ظرفیتی خویش را می‏شناساند، از رشد و ارتقاء به درجات بالاتر هم محروم می‏ماند .
    علم‏زدگان مغرور، همه هستی را با متراژ دانسته‏های خویش محاسبه می‏كنند . تنها چیزی را می‏پذیرند كه در محدوده تنگ و در فضای علمی ذهنشان بگنجد . ناچار، بسیاری از حقایق عالم را تنها به این سبب كه در محاسبات علمی آنان نمی‏گنجد، رد می‏كنند .
    غرور علمی، گاهی فرد را به رد و انكار روشن‏ترین حقایق و بدیهی‏ترین واقعیات می‏كشاند . عناد و لجاجت در بحث و زیر بار «حق‏» نرفتن در مناظرات و گفت‏وگوها، ریشه در همین غرور دارد . از این رو، به توجیه یك خطا و اشتباه می‏پذیرند، چون كه شهامت پذیرش حق و اعتراف به ضعف آگاهی ندارند .
    سال‏های نخست ورود به محیطهای دانش (چه در مقطع ابتدایی، چه دانشگاه) همراه با این «غرور» است . اگر چه دانش بیش‏تر شد، تواضع هم افزوده گشت و به موازات ارتقاء سطح علمی، برای دانشجو روشن گشت كه چیزی نمی‏داند و دانسته‏هایش بسیار بسیار ناچیز است، این را می‏توان شاهدی بر «مسیر درست‏» در علم آموزی دانست .
    باری، گفتن «نمی‏دانم‏» ، هم نشانه شجاعت است، هم دلیل خود ساخته بودن .
    وقتی چیزی را نمی‏دانیم، بی‏جهت آسمان و ریسمان به هم نبافیم و دیگران را هم به اشتباه نیندازیم و اطلاعات غلط ندهیم و به «بافندگی‏» نپردازیم، كه چنین بافته‏هایی بسیار پوسیده است و زود از هم وا می‏رود .
    فروتنی، زمینه ساز رشد علمی و معنوی است .
    پیامبر خدا (ص) فرموده است: «تواضعوا لمن تعلمون منه، و تواضعوا لمن تعلمونه؛ (4) تواضع، هم نسبت‏به استادی داشته باشید كه از او دانش می‏آموزید، هم نسبت‏به شاگردی كه به او علم می‏آموزید» .
    این فروتنی، در پاسخ به سؤال دیگران هم خود را نشان می‏دهد، آن هم با گفتن «نمی‏دانم‏» .
    چه بسیار كسانی كه از جواب‏های بی‏حساب و بدون تأمل خویش، پشیمان شده‏اند . جواب گفتن بی‏درنگ هم، نوعی خودخواهی و غرور است . . . «مزن بی‏تأمل به گفتار، دم‏» .
    نه انسان، دانای همه چیز است، نه بی‏نیاز از پرسیدن . اعتراف به جهل، نوعی كمال اخلاقی است .
    كسی كه از گفتن «لا ادری‏» شرم دارد، اما بدون شرم، حرف‏های حساب نكرده و نادرست می‏گوید، گرفتار نوعی احساس كاذب شخصیت و دچار غروری است كه گاهی صاحبش را با مغز بر زمین می‏كوبد .
    كدام یك شرم آورتر است؟ گفتن «نمی‏دانم‏» ، یا دروغ بافی و نظر دادن درباره مباحثی كه از حوزه علم و تخصص انسان بیرون است؟
    دریغا كه گاهی شیطان، چگونه از انسان سواری می‏كشد و او را به «مردم فریبی‏» ، یا حتی «خود فریبی‏» سوق می‏دهد .
    از حضرت علی (ع) روایت‏شده است: هر گاه از كسی سؤالی شد، درباره چیزی كه نمی‏داند، از گفتن «نمی‏دانم‏» شرم نكند . (5)
    این گام سلوك را از یاد نبریم .
    این، عصایی است كه در مسیر طولانی علم‏آموزی، به شدت به آن محتاجیم و بدون آن، زمین می‏خوریم .
    پی‏نوشت:
    1 . محجة البیضاء، ج‏1، ص‏146 .
    2 . همان، ص‏147 .
    3 . یادنامه علامه طباطبایی (نشریه، شماره 47حزب جمهوری)، ص‏61 .
    4 . نهج الفصاحه، كلام 1185 .
    5 . غررالحكم، ج‏6، ص‏277 .

  2. کاربر مقابل پست فریاد عزیز را پسندیده است:

    امیرحسین (06-12-2012)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •