قسمت اول - صفحه 3
صفحه 3 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 46

موضوع: قسمت اول

  1. #21
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: قسمت اول

    --كناره گرفتن از نيكوكارى
    نيكى و نيكوكارى و خوبى و احسان به مردم از نشانه هاى ايمان و انسانيت است . نيكوكاران بنا بر آيات قرآن مجيد مورد محبت حضرت حقند :
    ( . . . وَاللّهُ يُحِبُّ الْمحُسِنينَ )( آل عمران : 134)

    نيكوكاران نبايد در هر شرايطى از نيكى و احسان به مردم دست بردارند . احسان و نيكى به مردم در حقيقت عبادت خداست و بهره و پاداشش عظيم و سبب خوشنودى خداى مهربان است .
    بدون ترديد كناره گرفتن از نيكوكارى ، گناهى بزرگ و در نهايت دور ماندن از فيوضات خاصّه ى پروردگار و عارى شدن از اخلاق حسنه و زمينه ى محروميت از رحمت خدا و پاداش هاى بى حساب است .

    --كفران نعمت
    كفران و ناسپاسى نعمت ، گناهى است كه به گفته ى قرآن مجيد عذاب شديدى به دنبال دارد :
    ( . . . وَلَئِن كَفَرتُم إِنَّ عَذابِى لَشَديدٌ )(ابراهيم : 7)
    زشت ترين صورت كفران نعمت ، هزينه كردن نعمت در گناه و معصيت و شهوات حرام و خواسته هاى نابجاى ديگران است .

    --ترك سپاسگذارى و شكر
    *شكر و سپاسگذارى نسبت به حضرت حق كه انواع نعمت هاى مادى و معنوى را براى رشد جسمى و روحى در اختيار انسان قرار داده ، واجب و لازم ، و ترك آن خلاف انصاف و مروّت و دور از شأن آدميت و انسانيت است .

    *حقيقت شكر ، شناخت نعمت دهنده و نعمت ، به ويژه مصرف كردن نعمت در امورى است كه صاحب نعمت دستور داده است .

    *شكر نعمت قلب ، آراسته كردن آن به ايمان به خدا و يقين به قيامت و اعتقاد به انبيا و امامان و قرآن كريم و فرشتگان است .

    *شكر نعمت چشم ، تماشاى جهان طبيعت براى پى بردن به عظمت و قدرت حق و بكارگيرى آن در مسير تحصيل علم و قرائت قرآن و حفظ آن از محرمّات الهى است .

    *شكر نعمت گوش ، استماع حق ، شنيدن حقايق ، و نگهدارى و حفظش از شنيدن باطل و غنا و غيبت و تهمت و برنامه هاى شيطانى است .

    *شكر نعمت زبان ، گفتار نيك ، خيرخواهى نسبت به مردم ، راهنمايى گمراه ، قرائت قرآن ، اداى نماز و نگاهداريش از غيبت و دروغ و تهمت و شايعه ى بى اساس و باطل گويى و مسخره كردن مردم و تحقير بندگان خداست .

    *شكر نعمت شكم ، به اندازه خوردن ، حلال خوردن و دورى از انباشته شدن حرام در آن است .

    *شكر نعمت شهوت ، مصرفش در طريق ازدواج شرعى و دور نگاهداشتن آن از امور حرام است .

    *شكر نعمت قدم ، پاى گذاشتن در مساجد ، شركت در مجلس علم ، رفتن به ديدن اقوام و برادران دينى و قدم برداشتن براى حلّ مشكل مردم است .

    *شكر نعمت مال ، هزينه كردن براى زن و فرزند ، پرداخت به اقوام مستمند ، خرج كردن در امور خير ، اداى زكات ، پرداخت خمس و انفاق و صدقه است كه ترك هر يك از اين امور كه شعاعى از شكر و سپاسگذارى است گناه و معصيت و سبب تغيير نعمت به بلا و عذاب و مشكلات و مصائب است .

  2. #22
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: قسمت اول

    « اَللَّهُمَّ اغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتِى تَحْبِسُ الدُّعَاءَ »

    « خدايا ! براى من بيامرز گناهانى كه دعا را از مستجاب شدن باز مى دارد » .

    --موانع استجابت دعا
    حضرت سجاد (عليه السلام) هفت گناه را از موانع استجابت دعا مى داند :

    1 ـ نيت بد . 2 ـ صفات پنهانى زشت . 3 ـ دو رويى و نفاق با برادران دينى . 4 ـ باور نداشتن و از دست رفتن اوقات آنها . 5 ـ به تأخير انداختن نمازهاى واجب تا گذشتن و از دست رفتن اوقات آنها . 6 ـ ترك نيكى و صدقه كه وسيله ى تقرب به خداست . 7 ـ به كار بردن كلمات زشت و ركيك در گفتار با مردم و آلوده بودن زبان به فحش و ناسزا(معانى الاخبار : 269)

    توضیحی برای همه این موارد هست که من به دلیل کم بودن فرصت و دوری از طولانی شدن مطلب، به دو مورد اشاره میکنم. اگر خواستید که یکی از موضوع ها که مورد نظر شماست، گفته بشه، بگید تا من بذارم موضوع مورد نظر شما رو !

    --محبت به دشمنان خدا
    دوست داشتن دشمنان خدا ، ناشى از بيمارى قلب است . انسان بايد خوبيها و خوبان را دوست داشته باشد و به بديها و بدكاران دشمنى ورزد ; اگر حالت قلب جز اين نشانه گيرد ، دليل بر بيمارى اوست و اين بيمارى بايد با آيات قرآن و روايات درمان شود ، و گرنه عواقب خطرناكى در دنيا و آخرت به دنبال
    خواهد داشت .

    قرآن ، پيامبر و پيروانش را سخت گير به كافران و در حوزه ى ايمان نسبت به يكديگر رحيم و مهربان مى داند :

    ( مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّآءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَآءُ بَيْنَهُمْ . . . ).

    « محمد پيامبر خداست ; و كسانى كه با اويند ، با كافران سخت گير « و » با هم ديگر مهربانند »

    قرآن به مؤمنان مى گويد :

    ( . . . لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّى وَعَدُوَّكُم أَوْلِيَآءَ تُلْقُونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَقَد كَفَروا بِما جَآءَكُم مِنَ الْحَقِّ ).

    « دشمنان من و دشمنان خود را به ولايت و سرپرستى مگيريد كه با آنان طرح محبت دراندازيد ، آنان به قرآنى كه به سوى شما آمده كفر مىورزند » .

    قرآن در سوره ى مجادله مى فرمايد :

    گروهى كه به خدا و روز قيامت ايمان داشته باشند نمى يابى كه با مخالفان خدا و رسولش دوستى كنند ، گرچه مخالفان پدران يا پسران يا برادران يا خويشاوندانشان باشند.

  3. #23
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: قسمت اول

    ترك نيكى و صدقه
    احسان به مردم و صدقه دادن به نيازمند ، سبب جلب خوشنودى و رضايت خدا ، و عامل نزول رحمت و اجابت دعاست .
    رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود :

    الصَّدَقَةُ تَمْنَعُ سَبعِينَ نَوعاً مِن أَنْواعِ البَلاءِ أَهْوَنُهَا الجُذامُ وَالبَرَصُ(1) .

    « صدقه هفتاد نوع از انواع بلا را از انسان باز مى دارد ، سبك ترينش جذام و پيسى است » .

    و نيز آن حضرت فرمود : صدقه بپردازيد و بيمارانتان را با صدقه مداواكنيد ، مسلماً صدقه ناراحتى هاى زايل شدنى و بيماريها را دفع مى كند ، صدقه عمر شما و خوبيهايتان را مى افزايد(2) .

    --- داستانى شگفت از صدقه
    مردى بنام عابد، از نيكان قوم موسى، سى سال از حضرت حق درخواست فرزند داشت ولى دعايش به اجابت نرسيد . به صومعه ى يكى از انبياى بنى اسرائيل رفت و گفت : اى پيامبر خدا ! براى من دعا كن تا خدا فرزندى به من عطا كند ، من سى سال است از خدا درخواست فرزند دارم ولى دعايم به اجابت نمى رسد .

    آن پيامبر دعا كرد و گفت : اى عابد ! دعايم براى تو به اجابت رسيد ، به زودى فرزندى به تو عطا مى شود ، ولى قضاى الهى بر اين قرار گرفته كه شب عروسى آن فرزند شب مرگ اوست !!

    عابد به خانه آمد و داستان را براى همسرش گفت ; همسرش در جواب عابد گفت : ما به سبب دعاى پيامبر از خدا فرزند خواستيم تا در كنار او در دنيا راحت بينيم ، چون به حد بلوغ رسد به جاى آن راحت ، ما را محنت رسد ، در هر صورت بايد به قضاى حق راضى بود . شوهر گفت : ما هر دو پير و ناتوان شده ايم چه بسا كه وقت بلوغ او عمر ما به پايان رسد و ما از محنت فراق او راحت باشيم .
    پس از نُه ماه پسرى نيكو منظر و زيبا طلعت به آنان عطا شد ; براى رشد و تربيت او رنج فراوان بردند تا به حد رشد و كمال رسيد ; از پدر و مادر درخواست همسرى لايق و شايسته كرد ; پدر و مادر نسبت به ازدواج او سستى روا مى داشتند ، تا از ديدار او بهره ى بيشترى برند ; بناچار كار به جايى رسيد كه لازم آمد براى او شب زفاف برپا كنند ; شب عروسى به انتظار بودند كه چه وقت سپاه قضا درآيد و فرزندشان را از كنار آنان بربايد ; عروس و داماد شب را به سلامت به صبح رساندند و هم چنان به سلامت بودند تا يك هفته بر آنان گذشت ، پدر و مادر شادى كنان به نزد پيامبر زمان آمدند و گفتند : با دعايت از خدا براى ما فرزندى خواستى و گفتى كه شب زفاف او با شب مرگ او يكى است ، اكنون يك هفته گذشته و فرزند ما در كمال سلامت است !

    پيامبر گفت : شگفتا ! آنچه من گفتم از نزد خود نگفتم ، بلكه به الهام حق بود ، بايد ديد فرزند شما چه كارى انجام داد كه خداى بزرگ ، قضايش را از او دفع كرد . در آن لحظه جبرئيل امين آمد و گفت : خدايت سلام مى رساند و مى گويد : به پدر و مادر آن جوان بگو : قضا همان بود كه بر زبان تو راندم ، ولى از آن جوان خيرى صادر شد كه من حكم مرگ را از پرونده اش محو كردم و حكم ديگر به ثبت رساندم ، و آن خير اين بود كه : آن جوان در شب عروسى مشغول غذا خوردن شد ، پيرى محتاج و نيازمند در خانه آمد و غذا خواست ، آن جوان غذاى مخصوص خود را نزد او نهاد ، آن پير محتاج غذا را كه در ذائقه اش خوش آمده بود ، خورد و دست به جانب من برداشت و گفت : پروردگارا ! بر عمرش بيفزا . من كه آفريننده ى جهانم به بركت دعاى آن نيازمند هشتاد سال بر عمر آن جوان افزودم تا جهانيان بدانند كه هيچ كس در معامله با من از درگاه من زيانكار برنگردد و اجر كسى به دربار من ضايع و تباه نشود(الستين الجامع : 44)

  4. #24
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: قسمت اول

    اَللَّهُمَّ اغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتِى تُنْزِلُ الْبَلاَءَ

    « خدايا ! براى من بيامرز گناهانى كه بلا را نازل مى كند » .

    گناهانى كه سبب نزول بلاست سه گناه است :

    1 ـ بى توجهى به فريادخواهى محزون دل سوخته . 2 ـ ترك كمك به ستمديده . 3 ـ ضايع كردن امر بمعروف و نهى از منكر .

    --- ضايع كردن امر به معروف و نهى از منكر
    امر به معروف و نهى از منكر ، دو فريضه ى مهم از فرائض الهى ، و دو برنامه ى واجب از واجبات دينى است ; كه اجرايش بر كسى كه واجد شرايط است ، يعنى معروف و منكر را مى شناسد و خود آراسته به معروف و دور از منكر است ، لازم و حتمى است ; و ترك اين دو فريضه و ضايع گذاشتنش ، گناهى بزرگ و سبب نزول بلاست .

    امر به معروف و نهى از منكر ، بزرگترين محور دين و حقيقت بسيار مهمى است كه همه ى انبيا به خاطر برپا داشتنش ، مبعوث به رسالت شده اند .

    اگر بساط اين دو فريضه برچيده شود ، و علم و عمل به آن از بين برود ، حركت نبوت تعطيل مى شود و دين به نابودى مى رسد و گمراهى همه را مى گيرد و نادانى و جهالت شيوع پيدا مى كند و فساد به همه ى امور مردم سرايت مى يابد و شهرها رو به خرابى مى رود و انسانها به چاه هلاكت مى افتند .

    قرآن مى فرمايد :

    ( وَلْتَكُن مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرونَ بِالْمَعْروفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحونَ ).

    « از شما ملّت اسلام بايد گروهى باشند كه همه را به خير دعوت كنند و امر به معروف و نهى از منكر نمايند ، اينان كه به امر به معروف و نهى از منكر اقدام مى كنند ، همان رستگارانند » .

    ( وَالمُؤْمِنونَ وَالمُؤْمِناتُ بَعْضُهُم أَوْلِيآءُ بَعْض يَأمُرُونَ بِالمَعْروفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ المُنْكَرِ . . . ).

    « مؤمنان و مؤمنات دوستان يكديگرند امر به معروف و نهى از منكر مى كنند » .

    رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود :

    لَتَأمُرُنَّ بِالمَعروفِ وَلَتَنهَوُنَّ عَنِ المُنْكَرِ أَو لَيُسَلِّطَنَّ اللّهُ عَليكُم شِرارَكُم ثُمَّ يَدعُو خِيارُكم فلا يُستَجابَ لَهُم.

    « شما مردم بايد امر به معروف و نهى از منكر كنيد يا خدا اشرارتان را بر شما چيره مى سازد ، پس خوبانتان دعا مى كنند ولى دعايشان مستجاب نمى شود » .

    پيامبر فرمود : از نشستن در جادّه ها كه محل رفت و آمد مردم است بپرهيزيد . گفتند : ما را از آن چاره اى نيست چون مجالس گفتگوى ماست . فرمود : اگر چاره اى نداريد پس حق جاده را رعايت كنيد . گفتند : حق جادّه چيست ؟ فرمود : فروپوشى چشم از نامحرم ، خوددارى از آزار مردم ، پاسخ سلام و امر به معروف و نهى از منكر.

    و نيز آن حضرت فرمود : همه ى سخنان انسان به زيان اوست نه به سودش ، مگر امر به معروف و نهى از منكر و ذكر خدا.

    حضرت باقر (عليه السلام) فرمود : خدا به شعيب وحى كرد : از قوم تو صد هزار نفر را عذاب مى كنم ، چهل هزار نفر از اشرار و شصت هزار نفر از خوبان . گفت : پروردگارا ! عذاب اشرار در جاى خود صحيح است ، خوبان چرا ؟ خدا وحى فرمود : خوبان ، نسبت به اشرار خيرخواهى نكردند و از بديها بازشان نداشتند و به آنان اعتراض نكردند و به خاطر خشم من بر آنان خشم نگرفتند.

    مردى از قبيله ى خثعم خدمت رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) رسيد و گفت : اى رسول خدا ! مرا خبر ده بهترين برنامه ى اسلام چيست ؟ فرمود : ايمان به خدا . گفت : پس از آن ؟ فرمود : صله ى رحم . پرسيد : بعد از آن ؟ فرمود : امر به معروف و نهى از منكر . پرسيد : كدام عمل نزد خدا مبغوض تر است ؟ فرمود : شريك انگاشتن براى خدا . گفت : پس از آن ؟ فرمود : قطع رحم . پرسيد : بعد از آن ؟ فرمود : امر به منكر و نهى از معروف.

  5. #25
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: قسمت اول

    « اَللَّهُمَّ اغْفِرْ لِى كُلَّ ذَنْب أَذْنَبْتُهُ وَكُلَّ خَطِيئَة أَخْطَأْتُهَا »

    « خدايا ! براى من بيامرز هر گناهى كه انجام دادم و هر خطايى كه مرتكب شدم » .

    جاذبه ى گناه و كشش معصيت ، هنگامى كه در قلب انسان نقش ثابت و استوارى نبسته ، بلكه گاهى آدمى را دچار عمل خلاف مى كند ، در اصطلاح اهل تحقيق « ذنب » است ، و زمانى كه در قلب جاى پايش ثابت و استوار مى شود و به تعبير اهل فن براى قلب ملكه مى شود ، تا جايى كه انسان در هر زمان و در هر كجا و در هر موقعيت و شرايطى دست به گناه و معصيت مى زند ، در اصطلاح اهل لغت به « خطيئه » تعبير مى شود .

    گداى درگاه حضرت رب و سائل پيشگاه خداى مهربان ، پس از آمرزش خواهى از گناهانى كه پرده ى حرمت بين عبد و خدا را پاره مى كند و سبب نزول نقمت و عذاب مى شود و نعمت ها را تغيير مى دهد و مانع اجابت دعا مى شود و بلاهاى سنگين بر انسان فرود مى آورد ، به پروردگارش مى گويد : همه ى گناهان و خطاهايى كه در مدت عمرم از من سر زده بيامرز ، چه گناه صغيره چه كبيره ، چه آنچه به عمد از من سر زده يا به سهو ، چه در زمان كودكى چه هنگام نوجوانى ، چه اول بلوغ و چه در اوج بلوغ ، چه در پنهان و چه در آشكار ; زيرا كسى جز تو نيست كه همه ى گناهان و خطاها را بيامرزد . تويى كه در قرآن مجيد در كمال لطف و مهربانى و آقايى و بزرگوارى ، اعلام كرده اى :

    ( . . . لاتَقْنَطُوا مِن رَحْمَةِ اللّهِ إِنَّ اللّهَ يَغْفِرُ الذُّنوبَ جَميعاً إِنَّهُ هُوَ الغَفُورُ الرَّحيمُ )(زمر : 53)
    « از رحمت خدا نااميد مشويد ، يقيناً خدا همه ى گناهان را مى آمرزد ، مسلماً او بسيار آمرزنده و مهربانيش هميشگى است ».

    بار خدايا من بدنام را *** رند غزل خوان مى آشام را

    كز ظُلَم دمبدم روزگار *** تار شده هم چو شبم روزگار

    نام شده شهره به بدناميم *** كام به دل گشته به ناكاميم

    غنچه ى دل چون گل افسردگى *** روى نهادست به پژمردگى

    از شرر افروزى نار بلا *** وز قدر اندوزى شست قضا

    خشك شده گلبن انديشه ام *** پنجه فرو برده به خون ريشه ام

    كار من ارچه همه جرم و خطاست *** ليك اميدم زتو عفو و عطاست

    رحمتى آور به گنه كاريم *** درگذر از جرم و تبه كاريم

    در حرم وصل خودت راه ده *** طبع سليم و دل آگاه ده

    معتكف ميكده ى خاص كن *** جرعه كش باده ى اخلاص كن

    باده ى توفيق به جامم بريز *** ساغر تحقيق به كامم بريز

  6. #26
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: قسمت اول

    اَللَّهُمَّ إِنِّى أَتَقَرَّبُ إِلَيْكَ بِذِكْرِكَ
    « خدايا ! من به سبب ذكر تو به سوى تو تقرّب مى جويم » .

    --خرابه ى هجران
    تعلّق بيش از اندازه ى قلب به امور مادى ، تا جايى كه آن امور چون حجابى سنگين بين عبد و رب شوند ، ميل بى اندازه به شهوات ، فرو رفتن در كام لذّات و ...، همه و همه از نشانه هاى زيستن در خرابه ى هجران است .

    خرابه اى كه ، آدميانش به آثار ظاهر ، انسان و به كردار ، حيوان ، همه سرگرم قيل و قال و بى خبر از وجد و حال ، تصديقشان از تصور مبرّا و تحقيقشان از حقيقت جدا ، گروهى بيهوده پرداز و از دست داده پر و بال پرواز ، همه كر و كور و با گمان و خيال هم آغوش و از ايمان و يقين دور .

    --كشور وصال
    بر گرفتار خرابه ى هجران ، به فتواى عقل و شرع واجب است بار سنگين تعلقات بى ثمر را از دوش قلب بر زمين نهد ، و بال پرواز براى سفر و هجرت به سوى كشور وصال بگشايد ، و با عشق و همت به حركت درآيد ، و با كمك گرفتن از قدرت « ذكر » به آن كشور ، كه كشوری الهیست، درآيد و مزه ى شيرين مقام قرب به حق را بچشد.

    قرآن، در رابطه با اين سفر و اين هجرت آگاهانه و حركت عاشقانه ، كه حركت و هجرت از همه ى زشتى ها و بدى ها به سوى همه ى خوبيها و نيكى هاست مى فرمايد :
    ( وَمَن يُهاجِرْ فِى سَبِيلِ اللّهِ يَجِدْ فِى الأَرْضِ مُراغَماً كَثيراً وَسَعَةً وَمَن يَخْرُجْ مِن بَيْتِهِ مُهاجِراً إِلَى اللّهِ وَرَسولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ المَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللّهِ وَكانَ اللّهُ غَفُوراً رَحيماً )(نساء : 100 )

    « و هركس در راه خدا هجرت كند ، پناهگاههاى بسيار ، و فراخى و گشايش در زمين مى يابد و هركس از خانه اش براى هجرت به سوى خدا و رسولش بيرون آيد ، آنگاه مرگ او را در رسد مسلماً پاداشش بر عهده ى خداست و خدا بسيار آمرزنده و مهربانيش هميشگى است » .


    --ذكر
    اهل تحقيق مى گويند ، در كلمه ى نورانى « بذكرك » « باء » به معناى سببيت است . بنابراين معناى جمله مى شود : خدايا ! من به سبب ذكر تو ، به تو تقرب مى جويم .
    --معانى ذكر
    براى كلمه ى « ذكر » سه معنا بيان شده است : 1 ـ توجّه و ياد قلبى و باطنى نسبت به حضرت حق . 2 ـ قرآن . 3 ـ پيامبر و اهل بيت (عليهم السلام) .

  7. #27
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: قسمت اول

    1 - توجه و ياد قلبى و باطنى
    ياد و توجه و ذكر و تذكر ، ضد غفلت است . غافل از خدا ، از اين كه عمرش تباه شود و دچار محرمات و معاصى گردد و حقوق مردم را پايمال كند و از عبادت و بندگى محروم ماند و به حرام خوارى دچار آيد و دست شقاوت و محروميت و بدبختى گريبانش را بگيرد ، باك نخواهد داشت .

    ولى كسى كه ياد خداست و دلش خانه ى ذكر محبوب است و قلبش براى او مى تپد. در همه امور جز خوشنودى حق و پاداش الهى را نمى طلبد .
    اين ذكر و توجه ، كه امرى باطنى و قلبى است ، آن چنان قدرتى براى آراسته شدن به حسنات به انسان مى دهد ، كه انسان پس از مدتى اندك به عرصه گاه قرب دوست مى رسد و شاهد وصال را به آغوش جان مى گيرد و لذت مناجات و عبادت و خدمت به بندگان را مى چشد .

    قوم يونس كه دچار غفلت سنگين بودند ، با راهنمايى مردى عالم و عاشقى عارف ، متذكر حق شدند و به ياد خدا افتادند و با كمك گيرى از ياد دوست پرده ى غفلت را از برابر ديده ى قلب كنار زدند و سر به بيابان گذاشتند و صورت بر خاك ذلت نهادند و با آب ديدگان ، غبار از چهره ى جان شستند و وجودشان را به توبه ى واقعى آراستند و با اين واقعيات ، ابر صاعقه زا و مرگبار را از ديار خود راندند و به عرصه گاه قرب دوست نشستند و باقيمانده ى عمر را در درستى و راستى و عبادت و بندگى سپرى كردند و سپس در آغوش خوشنودى و كرامت و رحمت حق جان دادند و قدم به سراى آخرت گذاشتند ، تا در آنجا براى ابد در بهشت رضوان جاى گيرند .

    گناهكاران و فاسقان و فاجرانى كه عاقبت به خير شدند و دست از گناه شستند و از وادى ضلالت ، به بوستان هدايت ، هجرت كردند و از شيطنت و حيلت دست باز داشته ، به عرصه ى سلامت و امنيت آمدند و با عبادت و بندگى همه ى گذشته ى تاريك خود را جبران كردند ، از بركت ياد و توجه قلبى به اين مقامات رسيدند و با توبه و بازگشت خود به خدا ، براى آيندگان اسوه و سرمشق شدند و حجت حق را بر همگان تمام كردند .

  8. #28
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: قسمت اول

    2 - قرآن
    توجه باطنى به قرآن و انديشه در آيات اين كتاب ، بيمارى خطرناك جهل را معالجه و قلب را تبديل به كانون معرفت مى كند .
    دانش گذشته ، و آگاهى نسبت به آينده ، و دواى دردها ، و نظم امور زندگى در قرآن است .

    پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله وسلم) به وسيله ى قرآن از بدترين مردم ، بهترين مردم را ساخت و عرب جاهلى و عجم دور از حقيقت را از لبه ى پرتگاه جهنم نجات داد و به مرزهاى خوشبختى و سعادت و بهشت آخرت رساند .

    رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود :
    « هنگامى كه فتنه ها چون پاره هاى شب تاريك ، امور را بر شما مشتبه ساخت ، بر شما باد به قرآن ، زيرا قرآن شفاعت كننده ايست كه شفاعتش پذيرفته مى شود ، و شكايت كننده ايست كه شكايتش پذيرفته است ; و كسى كه قرآن را پيشرو خود قرار دهد ، او را به بهشت مى برد ; و هركس آن را پشت سر اندازد ، او را به دوزخ سوق مى دهد » .

    امام سجاد (عليه السلام) فرمود :
    « اگر همه ى كسانى كه بين مشرق و مغربند بميرند بعد از اين كه قرآن با من است ، دچار وحشت نمى شوم » .

    كسى كه در آيات قرآن انديشه كند و مفاهيم ملكوتى آيات را بيابد ، سپس آنها را عمل كند و همه ى حركات ظاهر و باطن خود را با قرآن هماهنگ نمايد ، قدرت و نيروى حركت به سوى مقام قرب را پيدا كند ، و به سبب قرآن ـ كه ذكر خداست ـ در عرصه گاه قرب محبوب قرار مى گيرد و چشم دل از تماشاى جمالش تا ابد برنمى دارد.

  9. #29
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: قسمت اول

    3 - پيامبر و اهل بيت (عليهم السلام)
    حضرت باقر العلوم (عليه السلام) در توضيح آيه ى شريفه ى : ( إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهَى عَنِ الفَحْشآءِ وَالمُنْكَرِ وَلَذِكْرُ اللّهِ أَكْبَرُ )(عنكبوت : 45) فرموده اند :
    بى شك منظور از « ذكر » پيامبر و دوازده معصوم هستند ، دوازده امامى كه وارث ايمان و اخلاق و دانش و آگاهى و بصيرت پيامبرند .

    آنان ، يادآور همه ى حقايق و روشن كننده ى واقعيات و گنجينه هاى علم و عرفان و مظاهر صفات و اسماء الهى اند .

    از آنجا كه امامان معصوم قرآن ناطقند ، حضرت باقر (عليه السلام) فرمود :
    « ما ذكر خداييم و ما ذكر بزرگتر هستيم » .

    رسول اسلام (صلى الله عليه وآله وسلم) در لحظات پايان عمرش به امت اعلام كرد : من دو چيز گرانبها در ميان شما مى گذارم ، قرآن و عترتم كه اهل بيت من هستند ، اين دو از هم جدا نمى شوند تا در كنار حوض بر من وارد شوند ، چنانچه به اين دو چيز گرانبها تمسك جوييد پس از من براى ابد روى گمراهى نخواهيد ديد.

  10. #30
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: قسمت اول

    توجه به اين حقيقت لازم است كه : حضور دائمى در محضر مبارك او و قدم نهادن در هر كارى و حركت به سوى هر برنامه اى و غافل نبودن از او و بى خبر نماندن از حضرتش در آنى از آنات و وقتى از اوقات و انجام هر عبادتى كه انسان نسبت به آن مكلّف است و پرداختن به هر عمل خيرى و هرگونه خدمت مثبتى به مردم به قصد تحصيل خوشنودى او ، « ذكر » است .

    هنگامى كه خانه ى دل ، مظهر مفاهيم و معانى اسماء و صفات حضرت محبوب شود ، و آثار اين مفاهيم و معانى در روح و نفس و اعضاء و جوارح ظاهر گردد ، محبّتى عطرآگين و عشقى آتشين ، كه ميوه ى شيرين معرفت به مفاهيم اسماء و صفات است ، سراسر خانه ى دل را به تصرف خود در مى آورد و جلوه ى ( أَشَدُّ حُبّاً لِلّهِ )(بقره : 165) همه ى وجود انسان را محاصره مى كند و آدمى را در گروه ( رِجالٌ لا تُلْهِيهِمْ تِجارَةٌ وَلا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللّهِ )(نور : 37) كه مقامى جامع و كامل است قرار مى دهد و بر كرسى خلافت و جانشينى از خدا مى نشاند و لذت و شيرينى مقام قرب را به انسان مى چشاند .

    در اين جايگاه رفيع است كه انسان از دسترس هر شيطان اغواگرى مصون است و هيچ چيز قدرت منصرف كردن انسان را از خدا ندارد و آدمى در اين عرصه گاه نورانى جز خدا نمى شناسد و جز خدا نمى بيند و جز خدا نمى خواهد و جز خدا نمى داند و جز خدا نمى يابد .

    امام علی (ع)، اسوه ى عاشقان با همه ى وجود مترنّم به اين ترانه ى عاشقانه بود :
    ما رَأيْتُ شَيئاً إلاّ وَرَأيتُ اللّهَ قَبْلَهُ وَمَعَهُ وَبَعْدَهُ .
    « چيزى را نديدم مگر آنكه پيش از آن و همراه آن و بعد از آن خدا را ديدم » .

    و تربيت شده ى دامن معرفت و بصيرتش، حضرت سيد الشهداء (عليه السلام) در اوج تشنگى و گرسنگى و در حالى كه همه ى مصائب او را محاصره كرده بود ، در ميان گودال ، در كنار هفتاد و يك بدن قطعه قطعه و با شنيدن ناله ى جانسوز زنان و دختران اهل بيت (عليهم السلام) صورت خون آلود بر پيشگاه محبوب بر خاك مى گذارد و مى گويد :

    إلهى ! رضاً بِقَضائِكَ صَبراً عَلى بَلائِكَ تَسليماً لاِمْرِكَ لا مَعبُودَ لِى سِواكَ . . . .
    « خدايا ! به قضاى تو خوشنود و راضيم ، بر آزمايش و بلايت صابرم ، در برابر فرامينت تسليمم ، براى من معبودى جز تو وجود ندارد » .
    ---پایان قسمت " اَللَّهُمَّ إِنِّى أَتَقَرَّبُ إِلَيْكَ بِذِكْرِكَ "---

صفحه 3 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •