اشعار فوق العاده عرفانی و ملکوتی مولوی در مثنوی و دیوان شمس-الفاظ ملکوتی - صفحه 2
صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 23

موضوع: اشعار فوق العاده عرفانی و ملکوتی مولوی در مثنوی و دیوان شمس-الفاظ ملکوتی

  1. #11
    پاسخگوی مسائل مذهبی طاهره وحیدیان آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2011
    محل سکونت
    روی زمین خدا جایی در این غربتکده...جایی در همین نزدیکی...
    نوشته ها
    4,275
    می پسندم
    220
    مورد پسند : 2,271 بار در 1,502 پست
    نوشته های وبلاگ
    9
    میزان امتیاز
    156

    بیان انحرافات و نقد مولوی – مولوی و سماع ” ۲ “

    بیان انحرافات و نقد مولوی – مولوی و سماع ” ۲ “
    مولوی به گواه تاریخ یکی از شخصیتهای افراطی و پر حرص در عرصه ی سماع است.یکی از نویسندگان علاقه مند به مولوی مینویسد :
    مولانا عاشق سماع و رقص بوده و آهنگهایی که (مطربان و نوازندگان) هنگام سماع (برای وی) مینواخته اند غالبا شاد و شفاف و پرجنبش و پویا بوده است.۱
    مکتب و طریقه ی مولوی در تاریخ تصوف و عرفان نیز به عنوان مکتب “وجد و سماع و عشق و ترانه” شناخته شده است.وی در این راه از هر فرصت و موقعیتی برای برپایی بساط سماع استفاده میکرد:شب۲ ، روز ، خانه ، مدرسه۳ ، کوچه ، بازار۴ ، حمام ۵، بیابان ۶، عروسی ، عزا ۷،وقت نماز ۸،و…. برای او فرق نمیکرد!سلطان ولد – فرزند و شاهد گویای حالات مولوی – وضعیت مولوی را بعد از فراق شمس تبریزی چنین تصویر میکند :یک نفس بی سماع و رقص نبودروز و شب لحظه ای نمی آسود ۹خلاصه از مراسم ختنه ی فرزندش تا مراسم تشییع جنازه ی خلیفه اش (صلاح الدین زرکوب) ، پهنه ی سماع مولوی بوده است.
    پی نوشت:
    __________________________________________________ ___________________________
    ۱) موسیقی شعر ص ۴۰۱۲) مناقب العارفین ۴۷۱۳) همان ۴۷۱ و ۵۵۷ و ۲۱۶۴) همان ۳۵۶۵) همان ۲۹۴۶) همان ۴۳۶۷) همان ۲۳۱ و ۲۳۳
    ۸ ) همان ۳۹۵۹) مولانا جلال الدین ، ۱۴۹ و ۱۵۰
    اِلهی قَوِّ عَلی خِدمَتِکَ جَوارِحی.....

  2. #12
    پاسخگوی مسائل مذهبی طاهره وحیدیان آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2011
    محل سکونت
    روی زمین خدا جایی در این غربتکده...جایی در همین نزدیکی...
    نوشته ها
    4,275
    می پسندم
    220
    مورد پسند : 2,271 بار در 1,502 پست
    نوشته های وبلاگ
    9
    میزان امتیاز
    156
    مولوی ، ابوسعید ابوالخیر (صوفی سده ی ۴ و ۵ ) را که هم مسلک وی در رقص و سماع و پایکوبی است ، می ستاید و او را سعادتمندی شایسته ی اقتدا میداند:
    این سعادتهای دنیا هیچ نیستآن سعادت جو که دارد بو سعید ۱۰مولوی سماع را “قضای جان عاشقان” ، “نماز عشاق” ، “آرام جان” ، “پیغام پنهانیان دل” ، “برتر از هر دو جهان” ، “نردبان آسمان” ، “رحیق حلال” و …. معرفی میکند :پس غذای عاشقان آمد سماع
    که درو باشد خیال اجــــــــتماع ۱۱

    *********************
    ســــــماع آرام جان زندگان است
    کسی داند که او را جانِ جانست ۱۲

    *********************

    اگر چه بلنــــــد است بام هفتم چـــرخ

    گذشته است از این بام نردبان سماع ۱۳

    *********************
    برون ز هر دو جهانی چو در سماع درآیی
    برون ز هر دو جهانست این جهان سماع ۱۴

    *********************
    سماع چیست ز پنهانیان دل پیغام
    دل غریب بیابد ز نــــــامه شان آرام ۱۵

    *********************

    تن و دلی که بنوشید از این رحیق حلال
    بر آتش غم هجران حرام گشت حــــــرام ۱۶
    __________________________________________________ ___________________________
    پی نوشت:

    ۱۰ ) کلیات شمس تبریزی ، ط نگاه ، ۳۳۶۱۱) مثنوی ، ط وزارت ارشاد ۵۵۲۱۲) کلیات شمس تبریزی ، ط نگاه ، غزل ۳۳۹۱۳) همان غزل ۱۲۹۵۱۴) همان غزل ۱۲۹۵
    ۱۵) همان غزل ۱۷۳۴۱۶) همان غزل ۱۷۳۴
    ویرایش توسط طاهره وحیدیان : 02-02-2012 در ساعت 09:57 PM
    اِلهی قَوِّ عَلی خِدمَتِکَ جَوارِحی.....

  3. کاربر مقابل پست طاهره وحیدیان عزیز را پسندیده است:

    امیرحسین (02-02-2012)

  4. #13
    پاسخگوی مسائل مذهبی طاهره وحیدیان آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2011
    محل سکونت
    روی زمین خدا جایی در این غربتکده...جایی در همین نزدیکی...
    نوشته ها
    4,275
    می پسندم
    220
    مورد پسند : 2,271 بار در 1,502 پست
    نوشته های وبلاگ
    9
    میزان امتیاز
    156

    بیان انحرافات و نقد مولوی – مولوی و سماع ” ۳ “ بیان انحرافات و نقد مولوی, مولوی و سما

    بیان انحرافات و نقد مولوی – مولوی و سماع ” ۳ “

    سماع در تاریخ تصوف سابقه ی چندصد ساله داشت اما مولوی چنان معرکه هایی از ساز و آواز و پای بازی در قونیه برپا می کرد که تاریخ صوفی گری کمتر به یاد داشت! ۱۷

    انرژی جنبشی و حرص و ولعِ سیر نشدنیِ وی به سماع ، برخی صوفیان و هم مسلکان وی را نیز به سماع وا میداشت! حتی دست آموزان و مریدان وی از همراهی با او عاجز می ماندند!
    نوازندگان و خوانندگان – همه ی کثرت و تعدد آنها – از نفس می افتادند ۱۸، اما مولوی همچنان میچرخیدند!
    مولوی در سماع بارگی از استاد خویش “شمس تبریزی” نیز پیشی گرفته بود.یک روز و دو روز و بیش تر و – به تعبیرهای اغراق آمیز افلاکی – گاهی تا یک هفته ۱۹ و یک ماه ۲۰ سماع مولوی ادامه میافت.
    آوازه خوانیِ تنها(همراه با رقص) ، اشتهای مولوی را سیر نمیکرد ، “طبل” ۲۱ ، “نی” ۲۲ ،دایره”،بویژه “رباب” (شبیه طنبور) باید ، تا مرغِ جان وی در آسمان تصوف و عرفان به پرواز درآید. او مرده و کشته ی “رباب” ۲۳ بود ، برای آن شعر میگفت و غزل می سرایید ، تعظیم و تقدیسش میکرد ، با آنان که به رباب بی حرمتی میکردند ستیزه و تندی میکرد. ۲۴
    چنان در سماع و چرخ و رقص غرق میشد که گاهی “تنها لباسِ او” ار بدنش بیرون می آمد و وی متوجه نمی شد!! ۲۵
    معرکه ای داغ بود و پرهیجان! مولوی پای بر زمین میکوبید و نعره ها میزد، شعر میگفت و غزل می سرایید ، داغ میشد و خیره خیره نگاه می کرد.گاه سنایی را در قیافه ی قوٌالان (آوازه خوانان) مجسم میدید
    پی نوشت:
    ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــ
    ۱۷) مناقب العارفین ، ۸۹٫ مولوی با هیجان و حرارت خاصی می چرخید و می رقصید و می گفت:
    چون بهشتِ جمله خوبان،شب و روز پایکوبان
    ســــر و آســـــتین فشانان،ز نشاط بی قراری (همان غزل ۲۸۴۹)
    *******************************************
    ما میوه های خامـــیم در تاب آفتابـت
    رقصی کنیم رقصی ، زیرا تو میپزانی (همان غزل ۲۹۶۰)
    ۱۸) مناقب العارفین ۴۰۶
    ۱۹) افلاکی مینویسد : …بعد از آن به سماع مشغول شد تا نه شبانه روز…. . مناقب العارفین ۴۸۷
    ۲۰) همان ۲۹۴
    ۲۱) همان ۲۱۱
    ۲۲) همان ۴۹۰
    ۲۳) همان ۴۸۴
    ۲۴) مولوی به نقل از افلاکی – در پاسخ اعتراض علما ، به علاقه ی مفرط وی به رباب ، می گفت :”والله ثم والله سر گورشان رباب خواهند زد”. مناقب العارفین ۵۶۲٫
    ۲۵) روزی در مدرسه ی مبارک تواجد نموده در سماع مست شده بود و تمامتِ جامها(جامه ها) به گویندگان(آوازه خوانها) بخشیده با تای پیراهن ، عریان رقص می کرد.از ناگاه گرِهِ آزار(شلوار – لنگ) گشوده شد ، همانا که حضرت چلپی حسام الدین چست (چالاک) برجست و حضرت مولانا رادر کنار گرفته ، فرجی(نوعی لباس) در (وی) پوشانید و به سماع شروع فرمود. مناقب العارفین ۶۰۲٫
    اِلهی قَوِّ عَلی خِدمَتِکَ جَوارِحی.....

  5. #14
    پاسخگوی مسائل مذهبی طاهره وحیدیان آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2011
    محل سکونت
    روی زمین خدا جایی در این غربتکده...جایی در همین نزدیکی...
    نوشته ها
    4,275
    می پسندم
    220
    مورد پسند : 2,271 بار در 1,502 پست
    نوشته های وبلاگ
    9
    میزان امتیاز
    156
    ، گاه حسام الدین را در آغوش می کشید و مغازله گرانه می گفت :بیا دین من! بیا ایمان من! بیا جانِ من! بیا سلطان من! ۲۶
    باری گویا محفل “دیثی رامب” ۲۷ بود و “آپولو” (الهه ی موسیقی) از کوه های “پارناس” ۲۸ یونان پایین آمده و در سرزمین روم و شهر قونیه ظهور کرده بود:۲۹
    امروز سماعـــست و سماعـــست و ســـــــماع
    نور است و شعاع است و شعاع است و شعاع ۳۰
    *******************************
    صــــلا ای صـــوفیان کــــامروز باری
    سماعست و نشاط و عیش و آری ۳۱
    مولوی خود را “سماع باره” ، “رقصان دین” ، “رقاص ترین درخت” و … میخواند!
    قومی شده رقصــان دین با صــد هزاران آفرین
    قومی دگر منکر چنین اندر سَفَه رقصان شده ۳۲
    *******************************
    رقصـــان تر درخت درین باغـــــها منم
    زیرا درخت بختم و اندر سرم صباست ۳۳
    ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــ
    پی نوشت:

    ۲۶) ….آن شب حضرت مولانا شورهای عظیم میکرد و نعره های پیاپی میزد…همچنان حضرت مولانا به سوی چلپی حسام الدین نگران (نظاره گر) گشته ، فرمود : بیا دین من! بیا ایمان من! بیا جانِ من! بیا سلطان من! پادشاه حقیقی و حضرت چلپی نعره ها میزد و اشکها می ریخت… مناقب العارفین ۱۰۰
    ۲۷) دیثی رامب Dithyramb در زبان یونانی به معنای آواز و رقص شوریده و دیوانه واری است که در جشنواره های مذهبی یونانیان کهن به افتخار “دیونوسِ” خدا برگزار میشده است.
    ۲۸) پارناس نام کوهی است که بنا به اسطوره های یونان قدیم ، آپولُن خداوند شعر و نُه خواهری که فرشتگان نگهبان هنرهای زیبا بودند در آن زندگی می کردند (فرهنگ اصطلاحات ادبی ص ۵۳).
    ۲۹) موسیقی جادوی عشق و عرفان مولوی بود. حتی اگر موسیقی نواز ، ارمنی شراب خوار بود ، مستحق لطف و عطای وی بود.همه نوع هم رقص و هم سماع داشت: پیر مردان ، جوانان و حتی به نقل افلاکی مجلس سماع زنانه نیز داشت و کنیزکانِ آوازه خوان (در آن مجلس) موسیقی و سرود عرفانی مینواختند و میخواندند(مناقب العارفین ۴۹۰ ). اگر هنگام نماز بود و صدای مؤذن به الله اکبر بلند ، (گاه) مولوی –به نقل افلاکی- در گرماگرم رقص بود و بی اعتنا به دعوت مؤذن ، که : سماع داعی جان است و اذان (نماز) داعی جسم!!!(همان ۳۹۵). اگر فقیهان و صوفیانِ معتدل ، فریاد اعتراض بر می آوردند ، باکی نداشت و میگفت : والله آهن سرد می کوبند! (همان ۵۶۲).
    ۳۰) کلیات شمس تبریزی ، ط نگاه ،۱۳۶۱
    ۳۱) همان غزل ۲۶۶۵
    ۳۲) همان غزل ۱۲۴۲
    ۳۳) همان غزل207
    اِلهی قَوِّ عَلی خِدمَتِکَ جَوارِحی.....

  6. #15
    پاسخگوی مسائل مذهبی طاهره وحیدیان آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2011
    محل سکونت
    روی زمین خدا جایی در این غربتکده...جایی در همین نزدیکی...
    نوشته ها
    4,275
    می پسندم
    220
    مورد پسند : 2,271 بار در 1,502 پست
    نوشته های وبلاگ
    9
    میزان امتیاز
    156

    بیان انحرافات و نقد مولوی – مولوی و سماع ” ۴ “ – ارکستر مولوی

    بیان انحرافات و نقد مولوی – مولوی و سماع ” ۴ “ – ارکستر مولوی

    مولوی برای بساط سماع – و به قول “لویی ماسینیون” کنسرت روحانی- خود یک “ارکستر” * کامل تشکیل داده بود تا بتواند اشتهای جوشان خویش را اشباع کند.

    “خوانندگان” ، “نوازندگان” ، از “طبّالان” (طبل زنان) ، “دفّافان” (دایره زنان) ، نی نوازان – به اضافه ی مریدانِ هم سماع و پر حرارات – همه دست به دست هم می دادند و بزم عرفانی مولوی را هر چه بیشتر داغ می کردند!
    نام تعدادی از اعضای ارکستر مولوی در تاریخ زندگانی وی – بویژه در کتاب مناقب العارفین – بصورت پراکنده آمده است.
    “شرف الدین عثمان” :خواننده و نوازنده ، که مناقب العارفین مهارت او را در حدّ “عبدالمومن” موسیقی دان معرفی میکند و می گوید:
    “…ندیم خاص حضرت (مولانا) بود و انگشت نمای جهان ، و ملوک زمانِ مَرَدَه (مریدان) ، صحبت (همنشینی) او بودند.” (مناقب العارفین ۴۸۶ ، رساله سپهسالار ، تعلیقات ۳۴۱).
    (عبدالمومن موسیقی دان یکی از موسیقی دانان مشهور و صاحب نظر و دارای تالیف در فن موسیقی است.وی در قرن هفتم میزیسته است.)

    در دیوان شمس آمده است :
    آمد عثمان شهاب دین هین
    واگــــو غـــــزل را مکـــــــرر
    ویرایش توسط طاهره وحیدیان : 02-02-2012 در ساعت 10:14 PM
    اِلهی قَوِّ عَلی خِدمَتِکَ جَوارِحی.....

  7. #16
    پاسخگوی مسائل مذهبی طاهره وحیدیان آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2011
    محل سکونت
    روی زمین خدا جایی در این غربتکده...جایی در همین نزدیکی...
    نوشته ها
    4,275
    می پسندم
    220
    مورد پسند : 2,271 بار در 1,502 پست
    نوشته های وبلاگ
    9
    میزان امتیاز
    156

    “کمال قوّال” : که – به قول افلاکی – مصنّف شهر و استاد دهر بود (مناقب العارفین ۴۵۴ ).


    “زکی قوّال” : که مولانا (درباره ی او) فرمود: …حالیا ، فتوحاتِ زکی (منظور اینجا خوانندگی با حالِ وی است) به از فتوحات مکیست (یعنی بهتر از فتوحات مکیه ی ابن عربیست) و به سماع شروع فرمود.( مناقب العارفین ۴۷۰) .


    همچنین : “حمزه ی نای زن” نی نواز ، “سراج الدین” مثنوی خوان و ….( مناقب العارفین ۲۷۲).


    آلات موسیقی مولوی نیز متنوع بود : “طبل” (همان ۲۱۱) ، “دفّ” (دایره) (گزیده ی غزلیات مولانا ، ص۱۴۶ از مناقب العارفین ۴۹۰) ، “نِی”

    (مناقب العارفین ۴۹۰) و بویژه “رَباب” (یکی از آلات موسیقی شبیه طنبور) که شیفته و دلباخته ی آن بود و در ستایش آن سخنها (غزل و…) گفته است(همان ۴۸۴) .

    مولوی میگوید :
    رباب مشرب عشق است مونس اصحاب
    کــه ابــــر را عـــربان کـــــترده اند رباب
    چنانــکه ابــر سقای گل و گلــستان است
    رباب قــــوت ضمیـــرست و ساقـــی اَلباب… (کلّیات شمس ، غزل ۳۱۳ )

    جلال الدین شخصا و به ابتکار خود فرمود که رباب را شش خانه ساختند ، چه از عهد قدیم رباب عرب چهارسو بوده…( مناقب العارفین ۸۸).


    گروهی از صاحب نظران معتقدند که مولوی خود “موسیقی دان” و “موسیقی نواز” بوده است. (مولوی نامه،۵۹۶،موسیقی شعر،۴۰۳).


    آقای همایی در مولوی نامه می نویسد : وی (مولوی) در فن موسیقی و ضرب اصول و الحان ، وقوف کامل داشته و خودِ او سازِ رباب را بسیار

    خوش و استادانه می زده است.(مولوی نامه ۵۹۶)

    __________________________________________________ ______________

    * گروه نوازندگان ، با مجموعه ی سازها که با همکاری ، قطعه ای را اجرا کنند.
    اِلهی قَوِّ عَلی خِدمَتِکَ جَوارِحی.....

  8. #17
    پاسخگوی مسائل مذهبی طاهره وحیدیان آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2011
    محل سکونت
    روی زمین خدا جایی در این غربتکده...جایی در همین نزدیکی...
    نوشته ها
    4,275
    می پسندم
    220
    مورد پسند : 2,271 بار در 1,502 پست
    نوشته های وبلاگ
    9
    میزان امتیاز
    156

    انحرافات و نقد مولوی – مولوی و سماع ” ۵ “ – بازتاب سماع مولوی و واکنش وی به اعتراضها

    انحرافات و نقد مولوی – مولوی و سماع ” ۵ “ – بازتاب سماع مولوی و واکنش وی به اعتراضها
    بازتاب سماع مولوی در قونیه
    با همه ی سابقه و پیشینه ای که سماع در میان صوفیان داشت و با همه ی توجیه و تاویلها و فضیلت سازیهایی که مشایخ تصوف برای سماع نموده بودند و با همه ی نفوذ و رواجی که تصوف در شهر مهم قونیه داشت (و برغم حمایتی که پادشاهان و وزیران سلجوقی حاکم بر قونیه و روم از این برنامه ی درویشی می کردند) ، برنامه های افراطی مولوی مخالفتها و اعتراض های وسیعی را از سوی گروه های مختلف مردم برمی انگیخت.در این اعتراض جمعی ، اقشار گوناگون مردم شرکت داشتند ، نه تنها متدینان و فقیهان که بسیاری از دانشمندان (غیر از فقیهان) و افراد دیگر نیز از تندرویهای مولوی ناخشنود بودند.
    حتی شمار زیادی از صوفیان و مشایخ آنها نیز در این جبهه ی ضدّ سماع حضور داشتند و فعالانه مبارزه می کردند. حکایتهای سپهسالار و افلاکی و حتی برخی شعرهای دفاع آمیز مولوی نشان دهنده ی حجم وسیع این اعتراضها است.مناقب العارفین نقل میکند :«علمای شهر که در آن عصر حضور داشتند و هر کدام در علوم مختلف استاد و مورد قبل بودند ، به اتفاق نزد عالم بزرگ شهر قونیه ، “قاضی سراج الدین” رفتند و از رواج سماع و رباب (توسط مولوی) شکایت کردند….۱ »همچنین مناقب العارفین در جای دیگر می نویسد :«در آن زمان نه چندان اعتراض و انکار می کردند و فتواها می نبشتند (مینوشتند) و در تحریم سماع و رباب ، بابها می خواندند که در بیان کتاب آید!۲ »جمله ی زیر – که همان کتاب از مولوی نقل کرده است – حجم وسیع اعتراضها را به وضوح نشان می دهد :«ای دریغا ! اهل قونیه از سماع چر ذوق ما ملول می شوند و زیر زیر طعنه می زنند….۳ »نشانه های متعدد دیگری از این اعتراض ها در موارد مختلف همان کتاب به چشم می خورد.۴
    پی نوشت:
    ) مناقب العارفین ۱۶۶۲) همان ۱۵۴۳) همان ۲۷۷۴) همان ۲۳۳ ، ۲۹۶ ، ۴۱۵ ، ۴۵۹ ، ۵۷۸ .
    اِلهی قَوِّ عَلی خِدمَتِکَ جَوارِحی.....

  9. #18
    پاسخگوی مسائل مذهبی طاهره وحیدیان آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2011
    محل سکونت
    روی زمین خدا جایی در این غربتکده...جایی در همین نزدیکی...
    نوشته ها
    4,275
    می پسندم
    220
    مورد پسند : 2,271 بار در 1,502 پست
    نوشته های وبلاگ
    9
    میزان امتیاز
    156
    همانطور که اشاره شد جبهه ی ضد سماع مولوی از گروه ها و اقشار مختلف از عالمان ، فقیهان ، صوفیان و … تشکیل شده بود.
    بازتاب سماع مولوی در قونیه

    همانطور که اشاره شد جبهه ی ضد سماع مولوی از گروه ها و اقشار مختلف از عالمان ، فقیهان ، صوفیان و … تشکیل شده بود.آقای فروزانفر مولوی شناس معاصر – در مورد تغییر موضع مولوی و روی آوردن به شعر و سماع و موسیقی – می نویسد :«اهل قونیه و اکابر زهاد و علما هم از تغییر روش مولانا خشمگین شدند….»از عالمان اسلامی و فقیهان که موضعی موافق با مولوی نداشتند شخصیت های زیر را میتوان نام برد :دانشمند معروف و نویسنده ی کتابهای متعدد (از جمله کتاب مشهور “مطالع الانوار”) ، قاضی سراج الدین ارموی.۵سید شرف الدین ، عالم سرشناس قونیه ۶، که مبارزه ی سخت و پیگیری بر ضد مولوی به راه انداخته بود.۷فرزند تاج الدین وزیر ، که معین الدین پروانه – حاکم قدرتمند روم –قصد داشت او را به سِمَت قضا منصوب کند.۸از صوفیان نیز ، تعدادی مخالف مولوی بودند که از جمله ی آنها “اخی احمد” از سرشناسان قونیه بود.۹

    پی نوشت:
    ۵) وی در قرن هفتم و در شهر قونیه می زیسته و از موقعیت ممتازی برخوردار بوده است. سراج الدین در اکثر علوم صاحب نظر و دارای تالیفهایی در این زمینه ها می باشد.البته افلاکی – چنان که شیوه ی اوست – سعی می کند او و سایر مخالفان را در نهایت (و بعد از مخالفت اولیه) موافق و مرید جلوه دهد.
    ۶) این مرد از دانشمندان نامیِ زمان خود…و فقیه کاملی بوده (تعلیقات رساله ی سپهسالار ، ۳۳۹)
    .۷) مناقب العارفین ۱۱۹ ، ۴۶۹
    .۸) همان ۴۱۵ . از آن جهت که منصب قضا ویژه ی فقیهان است ، فرد یاد شده را جزء عالمان آوردیم
    .۹) همان ۲۷۶ ، ۲۷۷ .
    اِلهی قَوِّ عَلی خِدمَتِکَ جَوارِحی.....

  10. #19
    پاسخگوی مسائل مذهبی طاهره وحیدیان آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2011
    محل سکونت
    روی زمین خدا جایی در این غربتکده...جایی در همین نزدیکی...
    نوشته ها
    4,275
    می پسندم
    220
    مورد پسند : 2,271 بار در 1,502 پست
    نوشته های وبلاگ
    9
    میزان امتیاز
    156
    واکنش مولوی در برابر اعتراض ها
    در برابر انتقادها و اعتراض های مکرر و مستمر مخالفان ، مولوی نوعا جواب روشن و قانع کننده (منطقی ) نمی داد. و به بیان های شاعرانه و احساسی ( و گاهی به تحقیر و توهین ) اکتفا می نمود. ۱۰
    در پاسخ اعتراض جماعتی از علما نسبت به شیفتگی وی به “رباب” اظهار می داشت :«آهن سرد می کوبند ! والله ثم والله سر گورشان رباب خواهند زد.۱۱ »در جای دیگر می گوید :«اگر “رباب” را که علمای دین حرام کرده بودند به کار آنها می آمد همانند چیزهای دیگر (از مدارس و خوانق و نقود و …)دست از آن می کشیدیم و نثار پیشوایان دین می کردیم. اما چون “رباب” را غریب یافتیم از سر غریب نوازی آن را نواختیم!۱۲ »سید شرف الدین (یکی از علما و مخالفان مولوی) به سخن مولوی که گفته بود - موسیقیِ رباب ، آوازِ درِ بهشت است - اعتراض کرد که :«چرا ما (و دیگران) صدای آن را نمی شنویم؟!»مولوی در جواب گفت:«آن چه ما می شنویم آواز باز شدن درِ بهشت است و آنچه او می شنود صدای بسته شدن درِ بهشت است! ۱۳ »مولوی در گرماگرم سماع ، می چرخید و می گفت:سماع گرم کن و خاطر خران کم جوکه جان جان سماعی و رونق ایام ۱۴بار دیگر یادآوری می شود که علاقه و گرایش افراطی مولوی به سماع (که علامت صوفیه بوده است) دلیل روشنی بر امتزاج تصوف و عرفان در عصر مولوی بوده است. اختلاطی که مولوی نیز از آن مصون نمانده و در موارد متعددی تحت تاثیر آن قرار گرفته است ، چنان که برخی از اساتید مولوی نیز از صوفیان شناخته شده بوده اند.
    پی نوشت:

    ۱۰) دلیل هایی که گهگاه مولوی برای تقدیس سماع بیان کرده است در بخش بعدی مورد بررسی قرار خواهد گرفت
    .۱۱) مناقب العارفین ۵۶۲
    .۱۲) همان
    ۱۶۷۱۳) همان
    ۴۸۴۱۴) کلیات شمس تبریزی ، طبع نگاه ، غزل ۱۷۳۴ . مولوی در برخی موارد در مقابل انتقاد دیگران بردباری و تحمل لازم را نداشت و چه بسا با تندی و توهین و دشنام با آنان برخورد می کرد (هر چند از صوفیان و هم مسلکان وی بوده باشد). داستان شخصی که از مثنوی انتقاد کرده بود – و گفته می شود از اصحاب صدرالدین قونوی بوده است – و آن را از نکات دقیق فنی خالی دانسته و غیر قابل قیاس با نوشته های کسانی چون ابن عربی و قونوی و … معرفی کرده بود و متقابلا جواب تند و دشنام آمیز مولوی … (که در مثنوی منعکس شده است) ، نمونه ای از برخورد های ستیز آمیز مولوی است :خر بطی نا گاه از خر خانه یسر برون آورد از طعّانه ی کاین سخن پستست یعنی مثنویقصه ی پیغمبر است و پیروی… ای سگ طاعن تو عوعو میکنیطعن قرآن را برون شو می کنی آن خداوندان که ره طی کرده اندگوش وا بانگ سگان کی کرده اند
    ویرایش توسط طاهره وحیدیان : 02-02-2012 در ساعت 10:44 PM
    اِلهی قَوِّ عَلی خِدمَتِکَ جَوارِحی.....

  11. #20
    پاسخگوی مسائل مذهبی طاهره وحیدیان آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2011
    محل سکونت
    روی زمین خدا جایی در این غربتکده...جایی در همین نزدیکی...
    نوشته ها
    4,275
    می پسندم
    220
    مورد پسند : 2,271 بار در 1,502 پست
    نوشته های وبلاگ
    9
    میزان امتیاز
    156
    انحرافات و نقد مولوی – مولوی و سماع ” ۶ “ – سماعِ زنانه !

    پدیده شگفت‌تری از سماع مولوی برپایی «سماع زنانه» با حضور و توسط مولوی است! در این مراسم (یعنی مراسم سماع صوفیانه – زنانه)، مولوی خود ستاره اصلی رقص و وجد عرفانی است و زنان – که برخی از آن‌ها از شاهزادگان و اشراف هستند- بر گرد او پروانه‌وار حلقه می­زنند و بعد از ایراد سخنانی توسّط مولوی، مراسم چرخ و رقص با خوانندگی کنیزکان خواننده و نوازنده درباری آغاز می‌شود و تا نیمه­های شب ادامه می­یابد.
    اینک متن یکی از گزارش­های «سماع زنانه» مولوی برای آگاهی بیشتر از موضوع درج می‌شود:
    « از کـُمَّلِ [= بـزرگان] اصحاب مـنقول است که: هـر شب آدینه، مجموعه خواتین اَکابر [= همسران بزرگان] قونیه پیش خاتون [= همسر] امین­الدّین­میکائیل، که نایب خاص سلطان بود، جمع می­آمدند و لابه‌ها[۱] می‌کردند که البته [از] حضرت خداوندگار [= مولوی]، [برای برپایی مراسم سماع] دعوت کند. چه، حضرتش را بدان خاتون آخرت، از حد بیرون التفات و عنایت‌ها بود و او را شیخ خواتین می­گفت. و چون آن جماعت [= زنان] جمع شدندی… بعد از نمازعشاء، حضرت مولانا، بی‌زحمت [= بی‌مزاحمت و] تنها و تنها [= به تنهایی] پیش ایشان رفتی و در میانه ایشان [= زنان] نشسته، هَمَشان [= همه آنـها] گرد آن قُطب [= مولوی] حلقه گشتندی و بر او گشتندی… و حضرتش در میان گل و گلاب غرق عرق گشته تا نصف­اللیل به معانی و اسرار و نصایح مشغول شدی. آخرالامر کنیزکان گوینده [= آوازه‌خوان] و دفّافانِ [= دایره‌زنان] نادِر و نای‌زنان [= نی زنان]، از [گروه] زنان، [به خوانندگی و نوازندگی] سرآغاز کردندی و حضرت مولانا به سماع شروع فرمودی و آن جماعت به حالی می­شدند که سر از پا و کلاه از سر ندانستندی…» (مناقب­العارفین، ص۴۹۰).
    کتاب مولانا­ جلال­الدّین نیز این داستان را نقل کرده است.
    اِلهی قَوِّ عَلی خِدمَتِکَ جَوارِحی.....

صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •