غروب قبله هفتم بر عاشقانش تسلیت باد - صفحه 3
صفحه 3 از 6 نخستنخست 12345 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 55

موضوع: غروب قبله هفتم بر عاشقانش تسلیت باد

  1. #21
    پاسخگوی مسائل مذهبی طاهره وحیدیان آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2011
    محل سکونت
    روی زمین خدا جایی در این غربتکده...جایی در همین نزدیکی...
    نوشته ها
    4,275
    می پسندم
    220
    مورد پسند : 2,271 بار در 1,502 پست
    نوشته های وبلاگ
    9
    میزان امتیاز
    156
    پیشنهاد مأمون
    پس از ورود امام به مرو، مأمون پیام فرستاد که می*خواهم از خلافت کناره*گیری کنم و این کار را به شما واگذارم، نظر شما چیست؟
    امام نپذیرفت، مأمون بار دیگر پیغام داد چون پیشنهاد اول مرا نپذیرفت ناچار باید ولایتعهدی مرا بپذیرد. امام به شدت از پذیرفتن این پیشنهاد نیز خودداری کرد. مأمون امام را نزد خود طلبید و با او خلوت کرد، «فضل بن سهل ذوالریاستین» نیز در آن مجلس بود. مأمون گفت: نظر من این است که خلافت و امور مسلمانان را به شما واگذارم. امام قبول نکرد، مأمون پیشنهاد ولایتعهدی را تکرار کرد باز امام از پذیرش آن ابا فرمود.
    مأمون گفت: «عمر بن خطاب» برای خلافت بعد از خود شورایی با عضویت شش نفر تعیین کرد و یکی از آنان جد شما علی بن ابیطالب بود، و عمر دستور داد هر یک از آنان مخالفت کند گردنش را بزنند، اینک چاره*یی جز قبول آنچه اراده کرده*ام نداری، چون من راه و چاره*ی دیگری نمی*یابم.
    مأمون با بیان این مطلب تلویحاًَ امام را تهدید به مرگ کرد، و امام ناچار با اکراه و اجبار ولیعهدی را پذیرفت و فرمود:
    «ولایتعهدی را می*پذیرم بشرط آنکه آمر و ناهی و مفتی و قاضی نباشم و کسی را عزل و نصب نکنم و چیزی را تبدیل و تغییر ندهم.»*
    و مأمون همه*ی این شرایط را پذیرفت ، و بدین ترتیب ولایتعهدی خود را بر امام تحمیل کرد تا با این توطئه هم امام را زیر نظر داشته باشد که نتواند مردم را به سوی خویش بخواند، و هم علویان و شیعیان را آرام سازد، و پایه*های حکومت خود را تحکیم بخشد.
    اِلهی قَوِّ عَلی خِدمَتِکَ جَوارِحی.....

  2. #22
    پاسخگوی مسائل مذهبی طاهره وحیدیان آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2011
    محل سکونت
    روی زمین خدا جایی در این غربتکده...جایی در همین نزدیکی...
    نوشته ها
    4,275
    می پسندم
    220
    مورد پسند : 2,271 بار در 1,502 پست
    نوشته های وبلاگ
    9
    میزان امتیاز
    156
    بحث و مناظره
    مأمون در سیاست مزورانه*ی خود علیه امام، توطئه*های دیگری نیز اندیشیده بود؛ او که از عظمت مقام معنوی در جامعه رنج می*برد می*کوشید با روبرو کردن دانشمندان با آن حضرت، و به بهانه*ی بحث و مناظره*ی علمی و استفاده از دانش امام، شکستی بر آن گرامی وارد سازد تا شاید بدین وسیله از محبوبیت او در جامعه بکاهد، و در نظر مردم امام را بیمایه و بیمقدار سازد، اما این خدعه و مکر مأمون نتیجه*یی جز افزایش شرمساری مأمون نداشت، و آفتاب دانش الهی امام در مجالس علمی چنان می*درخشید که خفاش مزوری چون مأمون را هر بار در آتش حسد کورتر می*ساخت.
    «شیخ صدوق» فقیه و محدث بزرگوار شیعه که پیش از هزار سال پیش می*زیسته است، می*نویسد: «مأمون از متکلمان گروههای مختلف و گمراه افرادی را دعوت می*کرد، و حریص بر آن بود که آنان بر امام غلبه کنند، و این بجهت رشگ و حسدی بود که نسبت به امام در دل داشت؛ اما آن حضرت با کسی به بحث ننشست جز آنکه در پایان به فضیلت امام اعتراف کرد و به استدلال امام سر فرود آورد... »
    «نوفلی» می*گوید: مأمون عباسی به «فضل بن سهل» فرمان داد سران مذاهب گوناگون همچون «جاثلیق» و «راس الجالوت» و بزرگان «ثابئین» و «هربذاکبر» و پیروان زرتشت، و «نسطاس رومی» و متکلمان را جمع کند؛ «فضل» ایشان را گرد آورد...
    مأمون به وسیله*ی «یاسر» متصدی امور امام رضا علیه*السلام از امام تقاضا کرد در صورت تمایل با سران مذاهب سخن بگوید، و امام پاسخ داد: فردا خواهم آمد، چون یاسر بازگشت امام به من فرمود: «ای نوفلی! تو عراقی هستی و عراقی هوشیار است؛ از اینکه مأمون مشرکان و صاحبان عقائد را گرد آورده است چه می*فهمی؟»
    اِلهی قَوِّ عَلی خِدمَتِکَ جَوارِحی.....

  3. #23
    پاسخگوی مسائل مذهبی طاهره وحیدیان آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2011
    محل سکونت
    روی زمین خدا جایی در این غربتکده...جایی در همین نزدیکی...
    نوشته ها
    4,275
    می پسندم
    220
    مورد پسند : 2,271 بار در 1,502 پست
    نوشته های وبلاگ
    9
    میزان امتیاز
    156
    گفتم: فدایت شوم، می خواهد شما را بیازماید و دانشتان را بشناسد... .
    فرمود: «آیا می ترسی آنان دلیل مرا باطل سازند؟»
    گفتم: نه بخدا سوگند، هرگز چنین بیمی ندارم، و امید می دارم خدا ترا بر آنان پیروز گرداند.
    فرمود: « ای نوفلی! دوست داری بدانی مأمون چه وقت پشیمان می شود؟»
    گفتم: آری.
    فرمود: «آنگاه که من بر اهل تورات با توراتشان، و بر اهل انجیل با انجیلشان، و بر اهل زبور با زبورشان، و بر صابئین با زبان عبری خودشان، بر هر بزان با زبان پارسیشان، وبر رومیان با زبان خودشان، و بر اصحاب مقالات با لغتشان استدلال کنم، و آنگاه که هر دسته*یی را محکوم کردم و دلیلشان را باطل ساختم، و دست از عقیده و گفتار خود کشیدند و به گفتار من گراییدند، مأمون در می*یابد مسندی که بر آن تکیه کرده است حق او نیست و در این هنگام مأمون پشیمان می*گردد و بعد امام فرمود: «ولا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم...»
    اِلهی قَوِّ عَلی خِدمَتِکَ جَوارِحی.....

  4. #24
    پاسخگوی مسائل مذهبی طاهره وحیدیان آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2011
    محل سکونت
    روی زمین خدا جایی در این غربتکده...جایی در همین نزدیکی...
    نوشته ها
    4,275
    می پسندم
    220
    مورد پسند : 2,271 بار در 1,502 پست
    نوشته های وبلاگ
    9
    میزان امتیاز
    156
    شهادت امام
    سرانجام مأمون تصمیم به قتل امام گرفت، زیرا در یافته بود که به هیچ روی نمی*تواند امام را آلت دست خویش قرار دهد، و عظمت امام و توجه جامعه نسبت به آن گرامی نیز روزافزران بود، و با تمام کوششهای مأمون که مایل بود بر شخصیت اجتماعی امام لطمه*یی وارد سازد،شخصیت و احترام امام روز به روز اوج می*گرفت، و مأمون می*دانست هر چه وقت بگذرد حقانیت امام و تزویر مأمون بر ملاتر می*شود؛ و از سوی دیگر عباسیان و طرفداران آنان از عمل مأمون در واگذاری ولیعهدی خود به امام،*ناراضی بودند و حتی به عنوان مخالفت در بغداد با «ابراهیم بن مهدی عباسی» بیعت کردند، و بدین ترتیب حکومت مأمون از جهات مختلف در خطر قرار گرفته بود، لذا پنهانی درصدد نابودی امام برآمد و او رامسموم ساخت تا هم از امام خلاصی یابد و هم بنی عباس و طرفدارانش را به سوی خود جلب کند، و پس از شهادت آن گرامی به بنی عباس نوشت: «شما انتقاد می*کردید که چرا مقام ولایتعهدی را به علی بن موسی الرضا واگذاشتم، آگاه باشید که او درگذشت، پس به اطاعت من درآیید.»
    مأمون می*کوشید طرفداران و پیروان امام رضا (علیه*السلام) از شهادت امام مطلع نشوند، و با تظاهر و عوامفریبی می*خواست جنایت خود را پنهان سازد و وانمود کند که امام به مرگ طبیعی درگذشته است، اما حقیقت پنهان نماند و یاران ویژه*ی امام و وابستگان از ماجرا با خبر شدند.
    اِلهی قَوِّ عَلی خِدمَتِکَ جَوارِحی.....

  5. #25
    پاسخگوی مسائل مذهبی طاهره وحیدیان آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2011
    محل سکونت
    روی زمین خدا جایی در این غربتکده...جایی در همین نزدیکی...
    نوشته ها
    4,275
    می پسندم
    220
    مورد پسند : 2,271 بار در 1,502 پست
    نوشته های وبلاگ
    9
    میزان امتیاز
    156
    «اباصلت هروی» که از یاران نزدیک امام رضا (علیه*السلام) است، گفتاری دارد که چگونگی امور فیما بین مأمون و امام، و سرانجام قتل آن گرامی را برای ما بازگو می*کند: «احمد بن علی انصاری» می*گوید از «اباصلت» پرسیدم: چگونه مأمون با آنکه به احترام و دوستداری امام تظاهر می*کرد و او را ولیعهد خود ساخت، ممکن است به قتل او اقدام کرده باشد؟
    «اباصلت» گفت: مأمون چون عظمت وبزرگواری امام را دیده بود اظهار احترام و دوستی می*کرد، و او را ولیعهد خود نمود تا به مردم وانمود کند که امام دنیا دوست است، و در چشم مردم سقوط کند، اما چون دید بر زهد و تقوای امام لطمه*یی وارد نیامد و مردم از امام چیزی بر خلاف قدس و تقوی ندیدند، و بهمین جهت مقام و فضیلت امام نزد مردم روزافزون شد، مأمون از متلکمان شهرهای مختلف افرادی را گردآورد به امید آنکه یکی از آنان در بحث علمی بر امام غلبه کند و مقام علمی آن نزد دانشمندان شکست بخورد، و آنگاه بوسیله*ی آنان نقص امام نزد عامه*ی مردم مشهور شود؛ اما هیچکس از یهودیان و مسیحیان و آتش پرستان و صابئین و برهمنان و ملحدان و دهری مذهبان و نیز هیچ جدل کننده*یی از فرقه*های مسلمانان با امام سخن نگفت مگر آنکه امام بر او پیروز شد و او را به استدلال خویش معترف ساخت، و چون چنین شد مردم می*گفتند: « به خدا سوگند امام برای خلافت اولی و شایسته*تر از مأمون است» و مأموران مأمون این خبر ها را برای او بازگو می کردند و او سخت خشمگین می*شد و آتش حسدش زبانه می*کشید. و نیز امام (علیه*السلام) از گفتن حق در برابر مأمون بود پروا نداشت و در بسیاری مواقع چیزهایی که ناخوشایند مأمون بود می*فرمود، و این نیز موجب شدت خشم مأمون و کینه*ی او نسبت به امام می*شد، و سرانجام چون از حیله*های گوناگون خود علیه امام نتیجه نگرفت پنهانی امام را مسموم ساخت.»
    و نیز «اباصلت» که خود همراه امام بوده، و در دفن امام نیز شرکت داشته است می*گوید در راه بازگشت از مرو به بغداد در طوس مأمون امام را با انگور مسموم و به قتل رساند.
    اِلهی قَوِّ عَلی خِدمَتِکَ جَوارِحی.....

  6. #26
    پاسخگوی مسائل مذهبی طاهره وحیدیان آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2011
    محل سکونت
    روی زمین خدا جایی در این غربتکده...جایی در همین نزدیکی...
    نوشته ها
    4,275
    می پسندم
    220
    مورد پسند : 2,271 بار در 1,502 پست
    نوشته های وبلاگ
    9
    میزان امتیاز
    156
    پیکر پاک امام، در همان بقعه*یی که هارون قبلا مدفون شده بود، در جلوی قبر هارون به خاک سپرده شد. واقعه*ی شهادت امام رضا (علیه*السلام) در روز آخر ماه صفر سال ۲۰۳ هجری بود و در این هنگام امام پنجاه و پنج سال داشت... .
    درود خدا و پیامبران و پاکان و نیکان بر روح مقدس آن بزرگوار.
    باری،سکوت و تحریف تواریخ موجب آن شده که ابعاد جنایات برخی ستمگران و از آن جلمه مأمون عباسی برای آیندگان بدرستی آشکار نباشد، مأمون با رذیلت و حیله*گری نه تنها امام (علیه*السلام) را سرانجام مسموم و مقتول ساخت، بلکه بسیاری از وابستگان امام وعلویان بزرگوار و شیعیان وفادار به امام را نیز یا نابود کرد یا آواره*ی شهرها و دشتها و کوهها نمود، و چنان عرصه را بر آنان تنگ ساخت که آن گرامیان پنهان و گمنام هر یک بگوشه*یی فراری شدند، و سرانجام برخی شربت شهادت نوشیدند و برخی نیز گمنام زیستند و مردند، و از تاریخ زندگی بسیاری از آنان هیچ خبری در دست نیست وبرخی خبرهای پراکنده نیز توسط شیعیان ضبط و محفوظ مانده است... .
    اِلهی قَوِّ عَلی خِدمَتِکَ جَوارِحی.....

  7. #27
    پاسخگوی مسائل مذهبی طاهره وحیدیان آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2011
    محل سکونت
    روی زمین خدا جایی در این غربتکده...جایی در همین نزدیکی...
    نوشته ها
    4,275
    می پسندم
    220
    مورد پسند : 2,271 بار در 1,502 پست
    نوشته های وبلاگ
    9
    میزان امتیاز
    156
    چند گفتار از امام رضا (علیه*السلام)
    برای تبرک و نیز بهره*وری از دانش امام علی بن موسی الرضا (علیهماالسلام)، برخی سخنان آن عزیز بزرگوار را ذکر می*کنیم:
    ۱ـ مرد زیر زبانش پنهان است و چون سخن بگوید شناخته می*شود.
    ۲ـ تدبیر واندیشه پیش از انجام کار تو را از پشیمانی ایمن می*دارد.
    ۳ـ همنشینی با اشرار و بدکاران موجب بدبینی نسبت به نیکان و درستکاران می*شود.
    ۴ـ دشمنی با بندگان خدا بد توشه*یی است برای آخرت.
    ۵ـ شخصیکه قدر ومنزلت خویش را بشناسد هلاک نمی*گردد.
    ۶ـ هدیه کینه*ها را از دلها می*زداید.
    ۷ـ در قیامت آنکس به من نزدیکتر است که در دنیا خوش اخلاقتر و نسبت به خانواده*ی خود نیکوکارتر باشد.
    ۸ـ کسی که به مسلمانی خیانت کند از ما نیست.
    ۹ـ مؤمن چون خشمگین شود خشمش او را از رعایت حق بیرون نمی*برد.
    ۱۰ـ خداوند قیل و قال و ضایع کردن مال و پرسش بسیار (و بی مورد) را دشمن می*دارد
    ۱۱ـ محبت کردن با مردم نصف عقل است.
    ۱۲ـ سختترین کارها سه چیز است: انصاف و حقگویی اگر چه علیه خود باشد ـ در همه حال بیاد خدا بودن ـ با برادران ایمانی در اموال مواسات کردن.
    ۱۳ـ شخص با سخاوت از غذایی که مردم برایش آماده کرده*اند می*خورد تا دیگران نیز از غذایی که او آماده می*سازد بخورند.
    ۱۴ـ قرآن کلام و سخن خداست از آن نگذرید و هدایت را در غیر آن نجوئید که گمراه می*شوید.
    اِلهی قَوِّ عَلی خِدمَتِکَ جَوارِحی.....

  8. #28
    پاسخگوی مسائل مذهبی طاهره وحیدیان آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2011
    محل سکونت
    روی زمین خدا جایی در این غربتکده...جایی در همین نزدیکی...
    نوشته ها
    4,275
    می پسندم
    220
    مورد پسند : 2,271 بار در 1,502 پست
    نوشته های وبلاگ
    9
    میزان امتیاز
    156

    چرا امام رضاعلیه السلام و لایتعهدى مأمون را پذیرفت

    چرا امام رضاعلیه السلام و لایتعهدى مأمون را پذیرفت و اگر به این کارمجبور بود چگونه در برابر او به مبارزه ایستاد ؟
    پیش از گفتن پاسخ به این پرسش، ناچار باید به وضع جنبش مکتبى، هنگام به امامت رسیدن آن‏حضرت پس از پدرش، نگاهى بیفکنیم.
    در حدیثى آمده است : تقدیر آن بود که امام موسى کاظم، قائم‏آل‏محمّدصلى الله علیه وآله باشد، امّا شیعه این امر را افشا کرد و خداوند تغییر مشیت‏داده و آن را تا سرآمدى نامعلوم به تأخیر انداخت.
    این سخن بدان معنى است که جنبش مکتبى در آن روز در سطح تصدّى‏امور امّت بود. اگر چه امام کاظم در زندان هارون به زهر کشته شد، جنبش -همچنان که از حدیث استنباط مى‏شود- چندان آسیب ندید.

    بدین ترتیب امامت امام رضا یکى از دو فرصت به شمار مى‏آمد :
    نخست : اقدام به حرکت مسلحانه که منجر به نابودى جنبش مى‏شد.
    دوّم : پاسخ به رویارویى و مبارزه مأمون با پذیرفتن ولایتعهدى اوجهت اقدام از طریق حکومت بدون آنکه آن را قانونى بشناسد. همچنان‏که یوسف پیامبرعلیه السلام از عزیز مصر خواست تا او را بر گنجینه‏هاى زمین‏بگمارد و سپس از راهى که مى‏توانست از درون نظام، دست به اصلاحات‏زد و نیز همان‏گونه که امام امیرالمؤمنین‏علیه السلام با خلفاى پیش از خود به‏عنوان یکى از اعضاى شوراى شش نفره همکاریهایى مى‏کرد.
    کمترین فایده این فرصت دوّم عبارت بود از حمایت جنبش مکتبى ازحذف و نابودى و پذیرش آن به عنوان یک جنبش مخالف رسمى.
    بنابراین درمى‏یابیم که امام‏علیه السلام رهبرى جنبش مکتبى را رها نکردبلکه از مرکز جدید خود براى حمایت و تقویت جنبش مکتبى شیعه سودجُست و بدین ترتیب شیعیان توانستند خود را بر نظام تحمیل کنند.
    اِلهی قَوِّ عَلی خِدمَتِکَ جَوارِحی.....

  9. #29
    پاسخگوی مسائل مذهبی طاهره وحیدیان آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2011
    محل سکونت
    روی زمین خدا جایی در این غربتکده...جایی در همین نزدیکی...
    نوشته ها
    4,275
    می پسندم
    220
    مورد پسند : 2,271 بار در 1,502 پست
    نوشته های وبلاگ
    9
    میزان امتیاز
    156
    براى تحقیق این اهداف، امام از شیوه زیر استفاده کرد :
    اوّلاً : از پذیرفتن خلافتى که مأمون در ابتدا بر او عرضه داشته بود، خوددارى ورزید و عدم پذیرش خود را به مأمون اعلام کرد. شاید ردّخلافت از سوى امام به خاطر دو مسأله بوده‏است :
    الف - چنین خلافتى جامه‏اى بود دوخته شده بر قامت مأمون و امثال‏او و نه زیبنده حجّت بالغه الهى، زیرا این خلافت بر شالوده‏اى فاسداستوار شده بود. سپاه، نظام، قوانین و هر آنچه در این خلافت وجودداشت فاسد و نادرست بود و اگر امام چنین خلافتى را مى‏پذیرفت، مى‏بایست آن را ویران مى‏کرد و از داخل مى‏ساخت و چنین کارى در آن‏شرایط امکان‏پذیر نبود.
    ب - مأمون در پیشنهاد خود صادق نبود بلکه او و حزب نیرنگ‏بازش‏نقشه‏اى را طرح‏ریزى مى‏کردند تا پس از کسب مشروعیت براى خود ازامام، او را از بین‏ببرند همچنان که همین توطئه را در ارتباط با ولایتعهدى‏آن‏حضرت عملى ساختند.
    ثانیاً : امام رضا شرط پذیرش ولایتعهدى خود را این قرار داد که او به‏هیچ وجه در کارهاى حکومتى دخالت نکند. این امر موجب شد تاحکومت نتواند کارها را به نام امام پیش ببرد و یا از آن‏حضرت کسب‏مشروعیت کند. بدین‏گونه براى جهانیان و نیز براى تاریخ تا ابد روشن شدکه آن‏حضرت به هیچ وجه به شرعى بودن نظام اعتراف نکرد. مأمون‏بارها کوشید تا امام را اندک اندک به دخالت در امور حکومتى بکشاند، ولى امام کوششهاى او را بى‏پاسخ گذارد. حدیث زیر نشانگر همین نکته‏است.
    هنگامى که مأمون خواست براى خود به عنوان امیرالمؤمنین و براى‏امام رضا به عنوان ولیعهد و براى فضل بن سهل به عنوان وزارت بیعت‏گیرد، دستور داد سه صندلى براى آنها بگذارند. چون هر سه نشستند به‏مردم اذن ورود داده شد. مردم داخل مى‏شدند و با دست راست خویش به‏دست راست هر سه نفر، از بالاى انگشت ابهام تا انگشت کوچک، مى‏زدند و بیرون رفتند. پس امام رضا تبسّمى کرد و فرمود :
    "تمام کسانى که با ما بیعت کردند، به فسخ بیعت، بیعت کردند جزاین جوان که به عقد بیعت، با ما بیعت کرد".
    اِلهی قَوِّ عَلی خِدمَتِکَ جَوارِحی.....

  10. #30
    پاسخگوی مسائل مذهبی طاهره وحیدیان آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2011
    محل سکونت
    روی زمین خدا جایی در این غربتکده...جایی در همین نزدیکی...
    نوشته ها
    4,275
    می پسندم
    220
    مورد پسند : 2,271 بار در 1,502 پست
    نوشته های وبلاگ
    9
    میزان امتیاز
    156
    مأمون پرسید : تفاوت فسخ بیعت با عقد آن چیست ؟ امام فرمود :
    "عقد بیعت از بالاى انگشت کوچک تا بالاى انگشت ابهام است‏وفسخ بیعت از بالاى انگشت ابهام تا بالاى انگشت کوچک!".
    مردم با شنیدن این سخن برآشفتند و مأمون دستور داد تا مردم رابازگردانند تا دوباره به شیوه‏اى که امام فرموده بود، تجدید بیعت کنند. مردم مى‏گفتند : چگونه کسى که به عقد بیعت آگاهى ندارد براى پیشوایى‏شایسته است و بدرستى آن کس که این نکته را مى‏داند از او، که نمى‏داند، سزاوارتر و شایسته‏تر است. راوى این حدیث گوید : همین امر موجب‏شد که مأمون، امام رضا را با دادن زهر از میان بردارد. (۱)
    ثالثاً : از همان روزهاى نخستین ولایتعهدى، امام رضاعلیه السلام از هرفرصت به دست آمده براى گسترش فرهنگ وحى سود مى‏جست و اعلام‏مى‏کرد که از دیگران به خلافت سزاوارتر است. به عنوان نمونه درعهدنامه ولایتعهدى آن‏حضرت به نکاتى بر مى‏خوریم حاکى از آنکه‏مأمون در ابراز لطف و مهربانى به اهل بیت رسالت به تکلیف واجب‏خویش عمل کرده است!! اجازه دهید عهد نامه زیر را با هم بخوانیم و درآن بیندیشیم :

    پی نوشت:
    ۱) بحارالانوار، ج‏۴۹، ص‏۱۴۴.
    اِلهی قَوِّ عَلی خِدمَتِکَ جَوارِحی.....

صفحه 3 از 6 نخستنخست 12345 ... آخرینآخرین

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •