RE: فصل اوّل: گناهواقسام آن
اميرمؤمنان على عليه السلام فرمود:
«اياك و الاصرار فانه من اكبر الكبائر و اعظم الجرائم» «1»
«از اصرار بر گناه بپرهيز، چرا كه از بزرگترين جرايم است.»
از گناهان كوچك غافل نشويم
امام صادق عليه السلام فرمود: رسول خدا صلى الله عليه و آله همراه ياران (در سفرى) در سرزمين بى آب و علفى فرود آمد، به يارانش فرمود: «ائتوابحطب»، «هيزم بياوريد» كه از آن آتش روشن كنيم تا غذا بپزيم.
ياران عرض كردند: اينجا سرزمين خشكى است و هيچگونه هيزم در آن نيست!.
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: «برويد هر كدام هر مقدار مىتوانيد جمع كنيد» آنها رفتند و هر يك مختصرى هيزم يا چوب خشكيدهاى با خود آورد و همه را در پيش روى پيامبر صلى الله عليه و آله روى هم ريختند، پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود:
«هكذا تجتمع الذنوب» «اينگونه گناهان، روى هم انباشته مىشوند»، سپس فرمود:
«ايّاكم و الُمحقّرات من الذّنوب ...» «2»
«از گناهان كوچك بپرهيزيد كه همه آنها جمع و ثبت مىگردد.»
امام صادق عليه السلام فرمود:
«لا صَغيرة مع الاصرار» «3»
«در صورت اصرار، گناه صغيرهاى نباشد.»
__________________________________________________
(1). غررالحكم، ج 1 ص 151
(2). كافى، ج 2 ص 288
(3). بحار، ج 8 ص 351
RE: فصل اوّل: گناهواقسام آن
2- كوچك شمردن گناه
كوچك شمردن گناه، آن را به گناه بزرگ تبديل مىكند، براى روشن شدن موضوع، به اين مثال توجه كنيد:
اگر كسى سنگى به سوى ما پرتاب كند، ولى بعداً پشيمان شده و عذرخواهى كند، ممكن است او را ببخشيم، ولى اگر سنگريزهاى به ما بزند، و در مقابلِ اعتراض بگويد: اين كه چيزى نيست، بىخيالش. او را نمىبخشيم، زيرا اين كار، از روح استكبارى او پرده برمىدارد و بيانگر آن است كه او گناهش را كوچك مىشمرد. به اين روايات توجه كنيد:
1- امام حسن عسكرى عليه السلام فرمود:
«من الذّنوب التّى لا يغفر ليتنى لا أُؤاخَذُ الّا بهذا» «1»
«از گناهان نابخشودنى اين است كه انسان بگويد: كاش مرا به غير از اين گناه مجازات نكنند.»
يعنى آن گناهِ مورد اشاره را كوچك بشمرد.
2- اميرمؤمنان على عليه السلام مىفرمايد:
«أشدّ الذّنوب ما استَهان به صاحبه» «2»
«بدترين گناهان، آن است كه صاحبش آن را كوچك بشمرد.»
3- امام صادق عليه السلام فرمود:
«از گناه حقير و ريز، بپرهيز (سبك مشمار) كه آمرزيده نشود.»
عرض كردم: گناهان حقير چيست!؟ فرمود آن است كه:
«الرّجل يَذنب فيَقول طُوبى لى لو لم يَكن لى غير ذلك» «3»
«كسى گناه كند و بگويد خوشا به حال من اگر غير از اين گناه نداشتم.»
4- حضرت سجاد عليه السلام در ضمن دعا، به خدا عرض مىكند:
«الّلهم اعُوذُ بِكَ مِن ... الاصرارِ عَلى المَأثَم و استِصغار المَعصيَة» «4»
«پروردگارا! به تو پناه مىبرم از اصرار بر گناهان، و كوچك شمردن گناه.»
__________________________________________________
(1). تحف العقول، ص 487
(2). نهج البلاغه، حكمت 348، غرر الحكم، ج 1 ص 193
(3). كافى، ج 2 ص 287
(4). صحيفهى سجاديه، دعاى هشتم
RE: فصل اوّل: گناهواقسام آن
3- اظهار خوشحالى هنگام گناه
لذت بردن از گناه و شادمانى هنگام انجام گناه، از امورى است كه گناه را بزرگ مىكند و موجب كيفر بيشتر مىشود. در اينجا به چند روايت توجه كنيد:
اميرمؤمنان على عليه السلام فرمود:
«شر الاشرار من تبهّج بالشر» «1»
«بدترين بدها كسى است كه به انجام بدى خوشحال گردد.»
و نيز فرمود:
«مَن تَلذّذ بمعاصِى الله ذُلّ» «2»
«كسى كه از انجام گناه، لذت ببرد خداوند ذلّت را به جاى آن لذّت به او مىرساند.»
امام سجاد عليه السلام فرمود:
«إيّاك و ابتهاج الذّنب فانّه أعظم من ركوبه» «3»
«از شاد شدن هنگام گناه بپرهيز، كه اين شادى بزرگتر از انجام خود گناه است.»
و نيز فرمود:
«حلاوة المعصية يفسدها اليم العقوبة» «4»
«عذاب دردناك گناه شيرينى آن را تباه مىسازد.»
و از سخنان امام سجاد عليه السلام است:
«لا خير فى لذّة من بعدها النّار» «5»
«در لذتى كه بعد از آن آتش دوزخ است خيرى نيست.»
رسول اكرم صلى الله عليه و آله فرمود:
«من اذنب ذنبا و هو ضاحك دخل النار و هو باك» «6»
«كسى كه گناه كند و در آن حال خندان باشد وارد آتش دوزخ مىشود در حالى كه گريان است.»
__________________________________________________
(1). غرر الحكم، ج 1 ص 446
(2). فهرست غرر، ص 130
(3). بحار، ج 78 ص 159
(4). بحار، ج 78 ص 159
(5). بحار، ج 78 ص 159
(6). مشكاة الانوار، ص 394، وسائل الشيعه، ج 11 ص 168
RE: فصل اوّل: گناهواقسام آن
4- گناه از روى طغيان
يكى ديگر از امورى كه موجب تبديل گناه كوچك به گناه بزرگ مىشود، طغيان و سركشى در انجام گناه است؛
«امّا مَن طَغى وَ اثَر الحَياة الدّنيا فَانّ الجَحِيمَ هِىَ المَأوى» «1»
«و اما آنها كه طغيان كردند و زندگى دنيا را مقدم شمردند، بىگمان جايگاهشان دوزخ است.»
5- مغرور شدن به مهلت الهى
ديگر از امورى كه گناه كوچك را به گناه بزرگ تبديل مىكند، آن است كه گنهكار مهلت خدا و مجازات نكردن سريع او را دليل رضايت خدا بداند و يا خود را محبوب خدا بداند؛
«و يقولون فى انفسهم لولا يعذّبنا اللّه بما نقول حسبهم جهنّم يصلونها فَبِئسَ المَصير» «2»
«گناهكاران در دل مىگويند: چرا خدواند مارا به خاطر گناهانمان عذاب نمىكند؟ جهنم براى آنها كافى است، وارد آن مىشوند و بد جايگاهى است.»
وعده عذاب جهنم براى چنين افرادى، دليل آن است كه گناه افرادى كه مغرور به عدم مجازات سريع خداوند هستند، گناه كبيره است.
__________________________________________________
(1). نازعات/ 37- 39
(2). مجادله/ 8
RE: فصل اوّل: گناهواقسام آن
6- تجاهر به گناه
آشكار نمودن گناه نيز، گناه صغيره را تبديل به گناه كبيره مىكند، شايد از اين نظر كه آشكار نمودن گناه حاكى از تجرّى و بىباكى بيشتر گنهكار است، و موجب آلوده كردن جامعه، و عادى نمودن گناه مىگردد.
اميرمؤمنان على عليه السلام فرمود:
«ايّاك و المجاهرة بالفُجور فانّه من اشدّ المآثم» «2»
«از آشكار نمودن گناهان بپرهيز، كه آن از سختترين گناهان است.»
و حضرت رضا عليه السلام فرمود:
«المستتر بالحسنة يعدل سبعين حسنة و المذيع بالسيّئة مخذول» «3»
«پاداش پنهان كننده كردار نيك، معادل هفتار كار نيك است، و آشكار كننده گناه، خوار مىباشد.»
7- گناه شخصيتها
گناه آنان كه در جامعه، داراى موقعيت خاص هستند، با گناه ديگران يكسان نيست، و چه بسا گناه صغيره آنها، حكم گناه كبيره را داشته باشد، زيرا گناه آنها داراى دو بعد است: بعد فردى و بعد اجتماعى.
گناه شخصيتها و بزرگان از نظر بعد اجتماعى مىتواند زمينهى اغوا و انحراف جامعه و موجب سستى دين مردم شود.
بر همين اساس، حساب خداوند با بزرگان و شخصيت ها، غير از حساب او با ديگران است.
__________________________________________________
(1). مجادله/ 8
(2). غررالحكم، ج 1 ص 151
(3). مشكاة الانوار، ص 394، كافى، ج 2 ص 428
RE: فصل اوّل: گناهواقسام آن
گناه بزرگان از ديدگاه قرآن
در آيه 44 تا 48 سوره حاقهّ مىخوانيم:
«و لو تَقَوّلَ علينا بعض الاقاويل. لَاخَذنا منِه بِالَيمين. ثمّ لَقطعنا مِنه الوَتين. فَما مِنكم مِن احد حاجِزين.»
«و اگر او (پيامبر) سخن دروغ بر ما مىبست، ما او را با قدرت مىگرفتيم، سپس رگ قلبش (يعنى شاهرگش) را قطع مىكرديم، و احدى از شما نمىتوانست مانع شود و از او حمايت كند.»
در قرآن افراد بدعتگذار و تحريفگر بسيارى مطرح شدهاند اما خدا دربارهى هيچكدام از آنها اين گونه سخن نگفت كه: «رگ گردنت را مىزنيم» ولى به پيامبر صلى الله عليه و آله به خاطر عصمت و مقام علم و آگاهيش چنين مىفرمايد، زيرا او شخص بزرگى است كه گناهش نيز بسيار بزرگ است.
بنابراين آنان كه داراى شخصيت علمى و دينى هستند و انتسابشان به دستگاه دين بيشتر است، مسئوليت بيشترى دارند.
مَثَل دانشمند غير متعهّد در قرآن
در قرآن دانشمندان بى عمل به الاغ و سگ، تشبيه شدهاند.
در مورد بلعم باعورا دانشمند گنهكار مىخوانيم:
«فَمَثله كَمَثل الكَلبِ ان تَحمِل عَلَيه يَلهَث او تَترُكه يَلهَث» «1»
«مثال او همانند سگ (هار) است كه اگر به او حمله كنى دهانش را باز و زبانش را از دهانش بيرون مىآورد، و اگر او را به حال خود واگذارى، باز همين كار را مىكند. (آنچنان تشنهى دنيا است كه هميشه دهانش باز است).»
و در آيهى 5 سورهى جمعه مىخوانيم:
«مَثَل الَّذينَ حُمِّلُوا التّوراةِ ثمّ لم يَحمِلوها كَمَثل الحِمارِ يَحمل اسفاراً»
«مثال كسانى كه به دستورات تورات، تكليف شدند، ولى حق آن را ادا ننمودند، همانند مثال الاغى است كه كتابهايى با خود حمل كند (و از كتابها بهرهاى نبرد جز سنگينى بار آن!).»
در آيهى 30 سورهى احزاب مىخوانيم:
«يا نِساءَ النّبى مَن يَاتِ مِنكُنّ بِفاحِشَة مُبيِّنَة يُضاعَف لَها العَذاب ضِعفَين»
«اى همسران پيامبر هر كدام از شما گناه آشكارى مرتكب شود، عذاب او دو برابر است.»
__________________________________________________
(1). اعراف/ 176
RE: فصل اوّل: گناهواقسام آن
همسران پيامبر به خاطر اينكه در جامعه داراى موقعيت خاصى بودند گناه آنها كيفر مضاعف داشت.
مراد از «گناه آشكار» آنها، شايد اشاره به اثر اجتماعى آن گناه باشد، كه به همين خاطر كيفرِ چند برابر دارند.
بر همين اساس روايت شده شخصى به امام سجاد عليه السلام عرض كرد:
«انكم اهلبيت مغفور له»
«شما از خاندانى هستيد كه مشمول آمرزش خداوند مىباشيد.»
آن حضرت با شنيدن اين سخن خشمگين شد و در پاسخ فرمود:
«آنگونه كه تو مىگويى نيست، ما در مورد نيكوكاران خود، دو پاداش و در مورد گنهكاران خود، دو كيفر قايل هستيم.»
سپس آيه 30 و 31 احزاب را تلاوت فرمودند. «1»
گناه بزرگان از ديدگاه روايات
1- امام صادق عليه السلام در ضمن گفتارى فرمود:
«يغفر للجاهل سبعون ذنباً قبل ان يغفر للعالم ذنب واحد» «2»
«هفتاد گناه از جاهل، بخشيده مىشود قبل از آنكه يك گناه از عالم، بخشيده گردد.»
2- رسول اكرم صلى الله عليه و آله در ضمن گفتارى فرمود:
«اگر عالمان دين و زمامداران، فاسد شدند، مردم نيز فاسد مىشوند.» «3»
__________________________________________________
(1). مجمع البيان، ج 8 ص 354
(2). كافى، ج 1 ص 47
(3). بحار، چاپ بيروت، ج 74 ص 154
RE: فصل اوّل: گناهواقسام آن
و در سخن ديگر فرمود:
«عوام امت من اصلاح نمىشوند مگر با اصلاح خواص امت من!»
شخصى پرسيد: خواص امت چه كسانى هستند؟. فرمود:
«خواص امتى اربعة: الملوك و العلماء و العباد و التجار»
خواص امت من چهار دستهاند: 1- زمامداران. 2- دانشمندان. 3- عابدان.4- تاجران.
شخصى ديگر پرسيد: چگونه؟ پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود:
«زمامداران چوپانان مردمند، وقتى چوپان گرگ شود، گوسفندان چگونه بچرند؟ و علما طبيبان مردمند، وقتى طبيب بيمار باشد، بيماران را چه كسى درمان كند، بندگانِ عابد خداوند راهنماى مردمند، اگر راهنما گمراه شد، چه كسى راه رونده را هدايت مىكند؟ و تاجران امين مردمند، وقتى كه امين خيانت كرد، به چه كسى بايد اطمينان نمود؟» «1»
3- نيز رسول اكرم صلى الله عليه و آله فرمود:
در روز قيامت، خداوند با سه كس سخن نگويد، و به آنها توجه نكند و آنها را پاك نسازد و براى آنها عذاب دردناك است:
«شيخ زان و ملك جبّار و مُقِلّ مُختال» «2»
«پير زناكار، و سلطان جبار و فقير متكبر.»
4- امام صادق عليه السلام به يكى از اصحاب به نام شقرانى فرمود:
«ان الحسن من كل احد حسنٌ و انّه منك احسن لمكانك منّا، و انّ القبيح من كل احد قبيح و انّه منك اقبح» «3»
«اى شقرانى! نيكى از هر شخص نيكو است، ولى از تو كه به ما نسبت دارى نيكوتر است، و زشتى از هر كسى زشت است ولى از تو زشتتر.»
__________________________________________________
(1). المواعظ العدديه، ص 125
(2). كافى، ج 2 ص 311
(3). سفينة البحار، ج 1 ص 708
RE: فصل اوّل: گناهواقسام آن
5- اميرمؤمنان على عليه السلام فرمود:
«زَلّةُ العالم تُفسد العَوالِم» «1»
«لغزش عالم، همهى عالمها را تباه مىسازد.»
و نيز فرمود:
«زلّة العالم كانكِسار السّفينَة تُغَرق و تُغرقُ معَها غَيرها» «2»
«لغزش عالم همانند شكسته شدن كشتى در دريا است هم خود غرق مىشود و هم موجب غرق شدن سرنشينانش مىگردد.»
بنابراين گناه مسئولين، چهرهها، علما، نهادها، نويسندگان، بزرگان و سادات بيشتر به حساب مىآيد.
گناهان كليدى
همان گونه كه پيرى و ضعف، زمينه هجوم كسالت و بيمارىهاى گوناگون مىگردد، گاهى عيب و يا گناهى زمينه و كليد انواع گناهان مىشود. مثلًا:
1- حسادت، انسان را به انواع گناهان مانند كارشكنى، تهمت، دروغ و سوء قصدها و ... وادار مىكند. امام صادق عليه السلام فرمود:
«ان الحَسَد يَاكُل الايمانَ كَما تَاكُلُ النّار الحَطَب» «3»
«همانگونه كه آتش، هيزم را مىبلعد، حسادت ايمان را مىبلعد.»
انسان حسود به هر تلاشى كه رقيب خود را بشكند، دست مىزند.
__________________________________________________
(1) غررالحكم ج 1 ص 426
(2) غررالحكم ج 1 ص 426
(3) بحار ج 73 ص 255
RE: فصل اوّل: گناهواقسام آن
2- بخل و حرص، بخل سبب ندادن زكات و خمس و ترك انفاق و مىشود، به علاوه مردم از بخيل ناراحتند و همين موجب بدگويىها و سوء ظنها مىگردد؛
اميرمؤمنان على عليه السلام فرمود:
«البُخلُ جامِع لِمساوِى العُيُوب وَ هُو زمام يقادُ بِه الى كلّ سوء» «1»
«بخل، جامع و گرد آورنده همهى بدىها است، و افسارى است كه همهى بدىها را بسوى خود مىكشاند.»
حرص نيز سبب گناهانى مانند: كم فروشى، احتكار، گران فروشى، رشوه خوارى، تملق و انواع بى تقوايىها مىشود.
3- دروغ، انسان با دروغ گناهان خود را توجيه مىكند و زير پوشش توجيههاى دروغين، صدها گناه ديگر بروز مىكند، امام حسن عسكرى عليه السلام فرمود:
«جُعِلَت الخَبائِثُ كُلّها فى بَيتٍ و جُعِلَ مِفتاحُها الكذب» «2»
«تمام زشتىها در اتاقى قرار داده شده، و كليد آن، دروغ است»
4- خشم و بداخلاقى، عيبى است كه سبب فحش، غيبت، دشمن تراشى و انواع زشتىها مىشود، امام حسن عسكرى عليه السلام فرمود:
«الغضب مفتاح كل شر» «3»
«خشمِ (بىكنترل) كليد هر بدى است.»
عيوب و گناهان ديگرى نيز وجود دارند كه زمينهساز گناهان ديگر مىشوند، مانند: بدگمانى، حرام خوارى، شراب خورى، ستيزهجويى، ترس، تكبر و .... كه براى رعايت اختصار از شرح بيشتر خوددارى شد.
__________________________________________________
(1). بحار، ج 73 ص 307. نهج البلاغه، حكمت 370
(2). بحار، ج 72 ص 262
(3). تحف العقول، ص 581، كافى، ج 2 ص 303 از امام صادق عليه السلام