سپس به قسمتى از مجادلات پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و ائمّه عليهم السّلام پرداختم، و گاهى بين كلام آن بزرگواران، به اقتضاى حال، گفتار تنى چند از شيعيان به ميان آمد. (1) و اسناد بسيارى از اخبار را بدلائلى چون اجماع، عقل، و تواتر در كتب فريقين نياوردم. بجز احاديث امام حسن عسكرى عليه السّلام كه در حدّ تواتر باقى احاديث نبود، هر چند از نظر محتوى مانند آنها است. و إسناد آن را فقط در اوّلين جزء آن آوردم، چون اسناد باقى احاديث وارده از آن امام همان اسناد اوّلى بود كه از تفسير آن جناب نقل نمودم.

و خداست كه بايد از او بر آنچه قصد نموده‏ام يارى خواست، و او ما را كافى و نيكو كارگزار و پشتيبانى است.