سوره شورى [42] - صفحه 4
صفحه 4 از 4 نخستنخست ... 234
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 37 , از مجموع 37

موضوع: سوره شورى [42]

  1. #31
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره شورى [42]

    (آيه 45)- اين آيه سومين مجازات اين گروه را چنين بيان مى‏كند: «در آن روز آنها را مى‏بينى كه بر آتش عرضه مى‏شوند، در حالى كه از شدت خوارى خاشعند، و زير چشمى و مخفيانه به آن نگاه مى‏كنند» (وَ تَراهُمْ يُعْرَضُونَ عَلَيْها خاشِعِينَ مِنَ الذُّلِّ يَنْظُرُونَ مِنْ طَرْفٍ خَفِيٍّ).

    اين ترسيمى است از حالت كسى كه شديدا از چيزى مى‏ترسد و نمى‏خواهد آن را با تمام چشمش ببيند و در عين حال نمى‏تواند از آن غافل بماند، ناچار پيوسته مراقب آن است اما با گوشه چشم! آخرين مجازاتى كه در اينجا بيان شده شنيدن ملامت و سرزنش دردناك مؤمنان است، چنانكه در پايان آيه آمده است: «و كسانى كه ايمان آورده‏اند مى‏گويند: زيانكاران واقعى آنها هستند كه سرمايه‏هاى جان و خانواده خود را در روز قيامت از دست داده، و زيان كرده‏اند» (وَ قالَ الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ الْخاسِرِينَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ أَهْلِيهِمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ).

    چه زيانى از اين بالاتر كه انسان هستى خويشتن را از دست دهد، و سپس همسر و فرزند و بستگان خود را، و در درون عذاب الهى گرفتار آتش حسرت و فراق نيز بشود.

    سپس مى‏افزايند: اى اهل محشر! همه «بدانيد كه ظالمان (آن روز) در عذاب دائمند» (أَلا إِنَّ الظَّالِمِينَ فِي عَذابٍ مُقِيمٍ).

    توجه به اين نكته لازم است كه «عذاب جاويدان» براى اين ظالمان قرينه بر اين است كه منظور از آن كافران است.

  2. #32
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره شورى [42]

    (آيه 46)- اين آيه نيز گواه بر اين حقيقت است كه مى‏گويد: «آنها جز خدا اوليا و ياورانى ندارند كه آنان را يارى كنند» و عذاب الهى را از آنها دفع نمايند (وَ ما كانَ لَهُمْ مِنْ أَوْلِياءَ يَنْصُرُونَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ).

    آنها رشته‏هاى ارتباط خود را با بندگان خالص با انبيا و اوليا بريده‏اند، لذا در آنجا يار و ياورى ندارند، قدرتهاى مادى نيز در آنجا همه از كار مى‏افتد، و به همين دليل تك و تنها در برابر عذاب الهى قرار مى‏گيرند.

    و براى تأكيد اين معنى در پايان آيه مى‏افزايد: «هر كس را خداوند گمراه سازد راه نجاتى براى او نيست» (وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ سَبِيلٍ).

    (آيه 47)- از آنجا كه در آيات گذشته گوشه‏اى از مجازات دردناك و هول و وحشت كافران و ظالمان منعكس شده، در اينجا روى سخن را به همه مردم كرده، به آنها هشدار مى‏دهد پيش از آنكه گرفتار چنان سرنوشت شومى شوند دعوت پروردگارشان را اجابت كرده به راه حق باز آيند.

    مى‏فرمايد: «دعوت پروردگار خويش را اجابت كنيد پيش از آن كه روزى فرا رسد كه ديگر بازگشتى براى آن در برابر اراده پروردگار نيست» (اسْتَجِيبُوا لِرَبِّكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ لا مَرَدَّ لَهُ مِنَ اللَّهِ).

    و اگر تصور كنيد در آن روز پناهگاهى جز سايه لطف او، و مدافعى جز رحمت او وجود دارد اشتباه است، چرا كه «در آن روز براى شما نه ملجأ و پناهى است (كه در برابر عذاب الهى پناهتان دهد) و نه يار و ياورى» كه از شما دفاع كند (ما لَكُمْ مِنْ مَلْجَإٍ يَوْمَئِذٍ وَ ما لَكُمْ مِنْ نَكِيرٍ).

  3. #33
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره شورى [42]

    (آيه 48)- در اين آيه روى سخن را به پيامبر صلّى اللّه عليه و اله كرده، به عنوان دلدارى از آن حضرت مى‏فرمايد: با اين همه «اگر روى گردان شوند (غمگين مباش) ما تو را حافظ آنان (و مأمور اجبارشان) قرار نداده‏ايم» (فَإِنْ أَعْرَضُوا فَما أَرْسَلْناكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظاً).

    «وظيفه تو تنها ابلاغ رسالت است» خواه پذيرا شوند يا نشوند (إِنْ عَلَيْكَ إِلَّا الْبَلاغُ).

    تو بايد رسالت الهى خود را به نحو كامل ابلاغ، و بر آنها اتمام حجت كنى، دلهاى آماده آن را مى‏پذيرد هر چند گروه زيادى بى‏خبر اعراض كنند، تو مسؤوليتى در اين زمينه ندارى.

    سپس ترسيمى از حال اين جمعيت بى‏ايمان و اعراض كننده كرده، مى‏گويد:

    «و هنگامى كه ما رحمتى از سوى خود به انسان بچشانيم به آن دلخوش مى‏شود» (وَ إِنَّا إِذا أَذَقْنَا الْإِنْسانَ مِنَّا رَحْمَةً فَرِحَ بِها).

    «و هنگامى كه بلايى به خاطر اعمالى كه انجام داده‏اند به آنها رسد (به كفران مى‏پردازند) چرا كه انسان بسيار كفران كننده است» (وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ بِما قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ فَإِنَّ الْإِنْسانَ كَفُورٌ).

    نه نعمتهاى الهى از طريق انگيزه شكر منعم او را بيدار و به شكرگزارى و معرفت و اطاعت او وا مى‏دارد، نه مجازاتهايى كه به خاطر گناهان دامنگيرش مى‏شود او را از خواب غفلت بيدار مى‏كند، و نه دعوت پيامبر صلّى اللّه عليه و اله در او اثر مى‏گذارد.

  4. #34
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره شورى [42]

    (آيه 49)- فرزندان همه هداياى او هستند: در اين آيه براى نشان دادن اين واقعيت كه هرگونه نعمت و رحمت در اين عالم از سوى خداست، و كسى از خود چيزى ندارد، به يك مسأله كلى و يك مصداق روشن آن اشاره كرده، مى‏فرمايد:

    «مالكيت و حاكميت آسمانها و زمين از آن خداست هر چه را بخواهد مى‏آفريند» (لِلَّهِ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ يَخْلُقُ ما يَشاءُ).

    نمونه روشنى از اين واقعيت كه هيچ كس از خود چيزى ندارد، و هر چه هست از ناحيه اوست اين كه: «به هر كس اراده كند دختر مى‏بخشد و به هر كس بخواهد پسر» (يَهَبُ لِمَنْ يَشاءُ إِناثاً وَ يَهَبُ لِمَنْ يَشاءُ الذُّكُورَ).

    (آيه 50)- «يا (اگر بخواهد) پسر و دختر- هردو- به آنها مى‏دهد، و هر كس را بخواهد عقيم و بى‏فرزند مى‏گذارد» (أَوْ يُزَوِّجُهُمْ ذُكْراناً وَ إِناثاً وَ يَجْعَلُ مَنْ يَشاءُ عَقِيماً).

    و به اين ترتيب مردم به چهار گروه تقسيم مى‏شوند: آنهايى كه تنها پسر دارند و در آرزوى دخترى هستند، و آنها كه دختر دارند و در آرزوى پسرى، و آنها كه هر دو را دارند، و گروهى كه فاقد هرگونه فرزندند و قلبشان در آرزوى آن پر مى‏كشد.

    تعبير به «يهب» (مى‏بخشد) دليل روشنى است كه هم دختران هديه الهى هستند و هم پسران، و فرق گذاشتن ميان اين دو از ديدگاه يك مسلمان راستين صحيح نيست، هر دو «هبه» او مى‏باشند.

    به هر حال نه تنها در موضوع تولد فرزندان كه در همه چيز مشيت خداوند حاكم مطلق است، و او قادرى است آگاه و حكيم كه علم و قدرتش با هم قرين است، لذا در پايان آيه مى‏افزايد: «او دانا و قادر است» (إِنَّهُ عَلِيمٌ قَدِيرٌ).

  5. #35
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره شورى [42]

    (آيه 51)-
    شأن نزول:
    جمعى از يهود خدمت پيامبر صلّى اللّه عليه و اله آمدند و عرض كردند:
    چرا تو با خداوند سخن نمى‏گويى؟ و به او نگاه نمى‏كنى؟ اگر پيامبرى همان گونه كه موسى (ع) با او سخن گفت و به او نگاه كرد تو نيز چنين كن، ما هرگز به تو ايمان نمى‏آوريم مگر اين كه همين كار را انجام دهى، پيامبر صلّى اللّه عليه و اله فرمود: موسى هرگز خدا را نديد، اينجا بود كه آيه نازل شد و چگونگى ارتباط پيامبران را با خداوند متعال تشريح كرد.

    تفسير:
    طرق ارتباط پيامبران با خداوند- همان گونه كه در آغاز اين سوره گفتيم در اين سوره تكيه خاصى روى مسأله وحى و نبوت شده است، سوره با مسأله وحى آغاز شد، و با مسأله وحى پايان مى‏يابد.

    و از آنجا كه در آيات گذشته از نعمتهاى الهى سخن در ميان بود اينجا از مهمترين نعمتهاى پروردگار و پربارترين مواهب او براى جهان انسانيت كه همان مسأله وحى و ارتباط انبياء با خداست سخن مى‏گويد.

    نخست مى‏فرمايد: «شايسته هيچ انسانى نيست كه خدا با او سخن بگويد (و با او رو برو گردد، چرا كه او منزه از جسم و جسمانيت است) مگر از طريق وحى و الهام مرموز به قلب او» (وَ ما كانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْياً).

    «يا شنيدن سخنان پروردگار از پشت حجاب» (أَوْ مِنْ وَراءِ حِجابٍ).

    «و يا از طريق فرستادن رسولى» كه پيام الهى را به او ابلاغ كند (أَوْ يُرْسِلَ رَسُولًا).

    «در اين هنگام (فرستاده الهى) به فرمان پروردگار آنچه را خدا مى‏خواهد (به پيامبرش) وحى مى‏كند» (فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ ما يَشاءُ).

    آرى! راهى براى سخن گفتن خداوند با بندگان جز اين سه راه نيست «چرا كه او بلند مقام و حكيم است» (إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ). و بالاتر از آن است كه ديده شود يا با زبان سخن گويد، و تمام افعالش حكيمانه است.

    اين آيه در حقيقت پاسخى است روشن به افرادى كه به خاطر بى‏خبرى ممكن است توهّم كنند مسأله وحى دليل بر اين است كه پيامبران خدا را مى‏بينند، و با او سخن مى‏گويند.

  6. #36
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره شورى [42]

    (آيه 52)- قرآن روحى است از جانب خدا: به دنبال بحث كلى و عمومى كه در باره وحى در آيه قبل آمد در اينجا از نزول وحى بر شخص پيغمبر گرامى اسلام صلّى اللّه عليه و اله سخن گفته، مى‏فرمايد: «همان گونه (كه بر پيامبران پيشين، از طرق مختلف وحى فرستاديم) بر تو نيز روحى را به فرمان خود وحى كرديم» (وَ كَذلِكَ أَوْحَيْنا إِلَيْكَ رُوحاً مِنْ أَمْرِنا).

    منظور از «روح» در اينجا قرآن مجيد است كه مايه حيات دلها و زندگى جانهاست.

    در دنباله آيه مى‏افزايد: «تو پيش از اين از كتاب و ايمان آگاه نبودى، ولى ما آن را نورى قرار داديم كه به وسيله آن هر كس از بندگان خويش را بخواهيم هدايت مى‏كنيم» (ما كُنْتَ تَدْرِي مَا الْكِتابُ وَ لَا الْإِيمانُ وَ لكِنْ جَعَلْناهُ نُوراً نَهْدِي بِهِ مَنْ نَشاءُ مِنْ عِبادِنا).

    اين لطف خدا بود كه شامل حال تو شد، و اين وحى آسمانى بر تو نازل گشت و ايمان به تمام محتواى آن پيدا كردى.

    در پايان آيه مى‏افزايد: «بطور مسلّم تو به سوى راه مستقيم مردم را هدايت مى‏كنى» (وَ إِنَّكَ لَتَهْدِي إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ).

    نه تنها قرآن نورى براى توست كه نورى براى همگان است، و وسيله هدايتى براى جهانيان به سوى صراط مستقيم، اين يك موهبت عظيم الهى است براى رهروان راه حق و آب حياتى است براى همه تشنه كامان.

  7. #37
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره شورى [42]

    (آيه 53)- سپس به عنوان تفسيرى بر «صراط مستقيم» مى‏افزايد: «راه خداوندى كه تمام آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است از آن اوست» (صِراطِ اللَّهِ الَّذِي لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ).

    چه راهى صافتر از راهى است كه به خالق عالم هستى مى‏رسد؟

    آخرين جمله اين آيه كه در عين حال آخرين جمله سوره شورى است در حقيقت دليلى است براى اين معنى كه راه مستقيم تنها راهى است كه به سوى خدا مى‏رود، مى‏فرمايد: «آگاه باشيد كه همه كارها تنها به سوى خدا باز مى‏گردد» (أَلا إِلَى اللَّهِ تَصِيرُ الْأُمُورُ).

    اين جمله در عين حال بشارتى است براى پرهيزگاران، و تهديدى است براى ظالمان و گنهكاران كه بازگشت همه آنها به سوى خداست.

    و نيز دليلى است بر اين كه وحى بايد تنها از سوى خدا باشد، چرا كه بازگشت همه اشياء و تدبير آنها به سوى اوست.

    پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و اله قبل از نبوّت چه آئينى داشت؟
    بايد بگوييم پيامبر صلّى اللّه عليه و اله شخصا برنامه خاصى از سوى خداوند داشته كه بر طبق آن عمل مى‏كرده، و در حقيقت آيين مخصوص خودش بود، تا زمانى كه اسلام بر او نازل گشت.

    شاهد اين سخن حديثى است كه در نهج البلاغه آمده، كه مى‏گويد: «خداوند از آن زمان كه رسول خدا از شير بازگرفته شد بزرگترين فرشته‏اى را قرين وى ساخت، تا شب و روز او را به راههاى مكارم، و طرق اخلاق نيك سوق دهد».

    مأموريت چنين فرشته‏اى دليل بر وجود يك برنامه اختصاصى است.

    «پايان سوره شورى»

صفحه 4 از 4 نخستنخست ... 234

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •