سوره فصّلت [41] - صفحه 3
صفحه 3 از 3 نخستنخست 123
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 30

موضوع: سوره فصّلت [41]

  1. #21
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره فصّلت [41]

    (آيه 40)- تحريف گران آيات حق! بعد از بيان آيات الهى و نشانه‏هاى پروردگار در آيات پيشين، اكنون سخن از تهديد كسانى است كه نشانه‏هاى توحيد را تحريف مى‏كنند، و به اغفال و گمراه ساختن مردم مى‏پردازند، مى‏گويد: «كسانى كه آيات ما را تحريف مى‏كنند بر ما پوشيده نخواهند بود» (إِنَّ الَّذِينَ يُلْحِدُونَ فِي آياتِنا لا يَخْفَوْنَ عَلَيْنا).

    ممكن است با مغالطه و سفسطه مردم را بفريبند، و ممكن است بر اين عمل زشت و ننگين خود پرده بيفكنند و خود را از انظار مردم مستور دارند، اما هرگز نمى‏توانند كمترين عمل خود را از ما پنهان نمايند.

    قرآن مجازات همه آنها را در ادامه اين بحث با يك مقايسه روشن بيان كرده، مى‏گويد: «آيا كسى كه در آتش افكنده مى‏شود بهتر است يا كسى كه در سايه ايمان در نهايت امن و امان در قيامت قدم به عرصه محشر مى‏گذارد»؟! (أَ فَمَنْ يُلْقى‏ فِي النَّارِ خَيْرٌ أَمْ مَنْ يَأْتِي آمِناً يَوْمَ الْقِيامَةِ).

    آنها كه با ايجاد شك و فساد عقائد و ايمان مردم را به آتش كشيدند، بايد در آن روز طعمه آتش شوند و آنها كه در سايه ايمان محيط امن و امانى براى جامعه بشرى آفريدند بايد در قيامت در نهايت امنيت به سر برند، مگر در آن روز همه اعمال ما تجسم نمى‏يابد؟

    و از آنجا كه وقتى از هدايت كسى مأيوس شوند او را به حال خود رها مى‏كنند، مى‏گويند: هر كارى مى‏خواهى بكن، در ادامه اين آيه آنها را مخاطب ساخته، مى‏گويد: «هرچه مى‏خواهيد انجام دهيد»! (اعْمَلُوا ما شِئْتُمْ).

    اما بدانيد «كه خدا به آنچه انجام مى‏دهيد بيناست» (إِنَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ).

    بديهى است اين امر به معنى آزادى عمل آنها، و يا الزام به انجام هر كار نيست، بلكه تهديدى است نسبت به آنها كه هيچ حرف حقى در گوششان فرو نمى‏رود.

  2. #22
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره فصّلت [41]

    (آيه 41)- اين آيه سخن را از توحيد و معاد به قرآن و نبوت مى‏كشاند، و باز به صورت هشدار به كافران لجوج و بى‏منطق مى‏فرمايد: «آنها كه به اين ذكر [قرآن‏] هنگامى كه به سراغشان آمد كافر شدند» نيز بر ما مخفى نخواهند ماند (إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِالذِّكْرِ لَمَّا جاءَهُمْ).

    و بعد براى بيان عظمت قرآن مى‏افزايد: «و اين كتابى است قطعا شكست ناپذير ...» (وَ إِنَّهُ لَكِتابٌ عَزِيزٌ).

    كتابى است كه هيچ كس نمى‏تواند همانند آن را بياورد و بر آن غلبه كند، كتابى است بى‏نظير، منطقش محكم و گويا، استدلالاتش قوى و نيرومند، تعبيراتش منسجم و عميق، تعليماتش ريشه‏دار و پر مايه، و احكام و دستوراتش هماهنگ با نيازهاى واقعى انسانها در تمام ابعاد زندگى.

    (آيه 42)- سپس به توصيف مهم و گويايى در باره عظمت اين كتاب آسمانى پرداخته، مى‏گويد: «هيچ گونه باطلى، نه از پيش رو، نه از پشت سر، به سراغ قرآن نمى‏آيد»! (لا يَأْتِيهِ الْباطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ).

    يعنى نه تناقضى در مفاهيم آن است.

    نه چيزى از كتب و علوم پيشين بر ضد آن مى‏باشد، و نه اكتشافات علمى آينده با آن مخالفت خواهد داشت.

    نه كسى مى‏تواند حقايق آن را ابطال كند، و نه در آينده منسوخ مى‏گردد.

    نه در معارف و قوانين و اندرزها و خبرهايش خلافى وجود دارد و نه خلافى بعدا كشف مى‏شود.

    نه آيه و حتى كلمه‏اى از آن كم شده، و نه چيزى بر آن افزون مى‏شود، و به تعبير ديگر دست تحريف كنندگان از دامان بلندش كوتاه بوده و هست.

    چرا كه «از سوى خداوند حكيم و حميد نازل شده است» (تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ).

    خداوندى كه افعالش روى حكمت و در نهايت كمال و درستى است و لذا شايسته هر گونه حمد و ستايش مى‏باشد.

  3. #23
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره فصّلت [41]

    (آيه 43)- از آنجا كه كفار مكّه شديدترين مبارزه را با آيين اسلام و شخص پيامبر صلّى اللّه عليه و اله آغاز كرده بودند و آيات گذشته از الحاد آنها در دلائل توحيد و كفر و تكذيبشان نسبت به آيات الهى خبر مى‏داد، در اين آيه به عنوان تسلى خاطر پيامبر صلّى اللّه عليه و اله و آموختن درس استقامت و پايمردى به همه مسلمين كه در فشار دشمنان قرار مى‏گيرند، مى‏فرمايد: «آنچه به ناروا در باره تو مى‏گويند همان است كه در باره پيامبران قبل از تو نيز گفته شده» (ما يُقالُ لَكَ إِلَّا ما قَدْ قِيلَ لِلرُّسُلِ مِنْ قَبْلِكَ).

    اگر مجنون و ساحرت مى‏خوانند، به پيامبران بزرگ پيشين همين نسبتها را دادند، و اگر دروغگويت مى‏نامند آنها نيز از اين نسبت در امان نبودند، خلاصه نه دعوت تو به سوى آيين توحيد و حق مطلب تازه‏اى است، و نه تهمت و تكذيب آنها، محكم بايست و به اين سخنان اعتنا مكن.

    سپس در پايان آيه مى‏افزايد: «پروردگار تو هم داراى مغفرت و آمرزش و هم داراى مجازات دردناك است» (إِنَّ رَبَّكَ لَذُو مَغْفِرَةٍ وَ ذُو عِقابٍ أَلِيمٍ).

    رحمت و آمرزش براى آنها كه پذيرا شوند، و عذاب اليم براى آنها كه تكذيب كنند و تهمت زنند و به مخالفت برخيزند.

  4. #24
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره فصّلت [41]

    (آيه 44)- قرآن هدايت است و درمان: در اين آيه سخن از بهانه جويى اين افراد لجوج به ميان آورده و پاسخ يكى از بهانه‏هاى عجيب را مطرح مى‏كند و آن اين كه آنها مى‏گفتند: چرا قرآن به زبان عجم نازل نشده است تا ما براى آن اهميت بيشترى قائل باشيم و غير عرب نيز از آن بهره گيرند.

    اينجاست كه قرآن در پاسخ آنها مى‏گويد: «هر گاه آن را قرآنى عجمى قرار مى‏داديم حتما مى‏گفتند: چرا آياتش روشن نيست»؟ چرا پيچيده است؟ و ما از آن سر در نمى‏آوريم! (وَ لَوْ جَعَلْناهُ قُرْآناً أَعْجَمِيًّا لَقالُوا لَوْ لا فُصِّلَتْ آياتُهُ).

    سپس اضافه مى‏كردند: راستى عجيب است «قرآنى عجمى از پيغمبرى عربى»؟ (أَعْجَمِيٌّ وَ عَرَبِيٌّ).
    يا مى‏گفتند: «كتابى است عجمى براى امّتى عربى»؟

    خلاصه آنها بيمار دلانى هستند كه هر طرحى ريخته شود و هر برنامه‏اى پياده گردد به آن ايرادى مى‏كنند، و بهانه‏اى مى‏تراشند.

    سپس قرآن خطاب به پيامبر صلّى اللّه عليه و اله مى‏افزايد: «بگو: اين (كتاب آسمانى) براى كسانى كه ايمان آورده‏اند (مايه) هدايت و درمان است» (قُلْ هُوَ لِلَّذِينَ آمَنُوا هُدىً وَ شِفاءٌ).

    «اما كسانى كه ايمان نمى‏آورند در گوشهايشان سنگينى است» و آن را درك نمى‏كنند (وَ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ فِي آذانِهِمْ وَقْرٌ).

    «و گويى نابينا هستند و آن را نمى‏بينند» (وَ هُوَ عَلَيْهِمْ عَمًى).

    «آنها (همچون كسانى هستند كه گويى) از راه دور صدا زده مى‏شوند»! (أُولئِكَ يُنادَوْنَ مِنْ مَكانٍ بَعِيدٍ).

    و معلوم است چنين كسانى نه مى‏شنوند و نه مى‏بينند!

  5. #25
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره فصّلت [41]

    (آيه 45)- در اين آيه براى تسلى خاطر پيامبر صلّى اللّه عليه و اله و مؤمنان نخستين مى‏فرمايد: از انكار و لجاجت و بهانه جويى اين قوم خيره‏سر نگران مباش، اين سابقه طولانى دارد «ما به موسى كتاب آسمانى داديم سپس در آن اختلاف شد» بعضى پذيرا گشتند و بعضى از در انكار در آمدند (وَ لَقَدْ آتَيْنا مُوسَى الْكِتابَ فَاخْتُلِفَ فِيهِ).

    و اگر مشاهده مى‏كنى ما در مجازات اين دشمنان لجوج تعجيل نمى‏كنيم به خاطر اين است كه مصالح تربيتى ايجاب مى‏كند آنها آزاد باشند، و تا آنجا كه ممكن است اتمام حجت شود، «و اگر فرمانى از ناحيه پروردگارت در اين زمينه صادر نشده بود (كه بايد به آنان مهلت داد تا اتمام حجّت شود) در ميان آنها داورى مى‏شد» و به كيفر مى‏رسيدند! (وَ لَوْ لا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ).

    اين فرمان الهى بر اساس مصالح هدايت انسانها و اتمام حجت بوده، و اين سنت در ميان تمام اقوام گذشته جارى شده و در باره قوم تو نيز جارى است.
    «ولى آنها هنوز در باره آن شكّى تهمت انگيز دارند»! (وَ إِنَّهُمْ لَفِي شَكٍّ مِنْهُ مُرِيبٍ).

    (آيه 46)- در اين آيه يك قانون كلى كه قرآن بارها روى آن تأكيد كرده در ارتباط با اعمال انسانها بيان مى‏كند، و تكميلى است بر بحث گذشته در زمينه بهره گيرى مؤمنان از قرآن، و محروم ماندن افراد بى‏ايمان از اين سر چشمه فيض الهى.

    مى‏فرمايد: «هر كس عمل صالحى انجام دهد سودش براى خود اوست، و هر كسى بدى كند به خويشتن بدى كرده، و پروردگارت هرگز به بندگان ستم نمى‏كند» (مَنْ عَمِلَ صالِحاً فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ أَساءَ فَعَلَيْها وَ ما رَبُّكَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ).

    بنابر اين اگر آنها به اين كتاب و اين آيين بزرگ ايمان نياورند نه به خداوند زيانى مى‏رسانند، و نه به تو، چرا كه خوبيها و بديها همه به صاحبانش باز مى‏گردد.

    تعبير به «ظلّام» (بسيار ظلم كننده) در اينجا و در بعضى ديگر از آيات قرآن ممكن است اشاره به اين باشد كه مجازات بى‏دليل از سوى خداوند بزرگ هميشه مصداق ظلم بسيار خواهد بود، چرا كه از او هرگز چنين انتظارى نيست بخصوص اين كه او بندگان فراوانى دارد اگر بر هر كس مختصر ستمى كند مصداق «ظلّام» خواهد بود.

  6. #26
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره فصّلت [41]

    آغاز جزء 25 قرآن مجيد
    ادامه سوره فصلت‏


    (آيه 47)- اسرار همه چيز نزد اوست: در آيه قبل سخن از بازگشت اعمال نيك و بد به صاحبان آنها بود كه اشاره ضمنى به مسأله ثواب و جزاى روز قيامت داشت.

    در اينجا اين سؤال براى مشركان مطرح مى‏شد كه اين قيامت كه مى‏گويى كى خواهد آمد؟! قرآن نخست در پاسخ اين سؤال مى‏گويد: «علم به قيامت (و لحظه وقوع آن) تنها به خدا باز مى‏گردد» (إِلَيْهِ يُرَدُّ عِلْمُ السَّاعَةِ). هيچ پيامبر مرسل و فرشته مقربى نيز از آن آگاه نيست.

    سپس مى‏افزايد: نه تنها آگاهى بر زمان قيام قيامت مخصوص خداست، علم به اسرار اين عالم و موجودات پنهان و آشكارش نيز از آن اوست «هيچ ميوه‏اى از غلاف خود خارج نمى‏شود، و هيچ زنى باردار نمى‏گردد، و وضع حمل نمى‏كند مگر به علم او» (وَ ما تَخْرُجُ مِنْ ثَمَراتٍ مِنْ أَكْمامِها وَ ما تَحْمِلُ مِنْ أُنْثى‏ وَ لا تَضَعُ إِلَّا بِعِلْمِهِ).

    نه در عالم گياهان و نه در عالم حيوان و انسان نطفه‏اى منعقد نمى‏شود و بارور نمى‏گردد و تولد نمى‏يابد مگر به فرمان خداوند بزرگ و به مقتضاى علم و حكمت او.

    سپس مى‏افزايد: اين گروه كه قيامت را انكار مى‏كنند، يا به باد استهزاء مى‏گيرند، «در آن روز كه (قيامت بر پا مى‏شود) آنها را ندا مى‏دهد: كجا هستند شريكانى كه براى من مى‏پنداشتيد! مى‏گويند: (پروردگارا!) ما عرضه داشتيم كه هيچ گواهى بر گفته‏هاى خود نداريم» (وَ يَوْمَ يُنادِيهِمْ أَيْنَ شُرَكائِي قالُوا آذَنَّاكَ ما مِنَّا مِنْ شَهِيدٍ).

    آنچه مى‏گفتيم سخنان بى‏اساس و بى‏پايه بود، امروز بهتر از هر زمان مى‏فهميم كه چه اندازه اين ادعاها باطل و بى‏اساس بوده است.

    (آيه 48)- و در اين حال مى‏بينند «همه معبودانى را كه قبلا مى‏خواندند محو و گم مى‏شوند» (وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا يَدْعُونَ مِنْ قَبْلُ).

    اصلا صحنه قيامت آن چنان براى آنها وحشتناك است كه خاطره بتها نيز از نظرشان محو و نابود مى‏شود.

    آرى «در آن روز مى‏دانند كه هيچ گريزگاهى ندارند» (وَ ظَنُّوا ما لَهُمْ مِنْ مَحِيصٍ).

  7. #27
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره فصّلت [41]

    (آيه 49)- اين انسانهاى كم ظرفيت! به تناسب بحثى كه در آيات گذشته در باره مشركان و سرنوشت آنها بيان شده بود، در اينجا ترسيمى از حال اين انسانهاى ضعيف و بى‏ايمان شده.

    نخست مى‏فرمايد: «انسان هرگز از تقاضاى نيكى (و نعمت) خسته نمى‏شود» (لا يَسْأَمُ الْإِنْسانُ مِنْ دُعاءِ الْخَيْرِ).

    هرگز تنور حرص او از گرمى نمى‏افتد، هر چه بيشتر پيدا مى‏كند باز بيشتر مى‏خواهد، و هر چه به او بدهند باز سير نمى‏شود.

    «اما (اگر دنيا به او پشت كند، نعمتهاى او زائل گردد، و) شر و بدى به او رسد بسيار مأيوس و نوميد مى‏شود» (وَ إِنْ مَسَّهُ الشَّرُّ فَيَؤُسٌ قَنُوطٌ).

    منظور از «انسان» در اينجا «انسان تربيت نايافته» اى است كه قلبش به نور معرفت الهى و ايمان پروردگار، و احساس مسؤوليت در روز جزا روشن نشده.

    (آيه 50)- در اين آيه به يكى ديگر از حالات نامطلوب انسانهاى دور مانده از علم و ايمان يعنى حالت غرور و از خود راضى بودن اشاره كرده، مى‏فرمايد:

    «و هر گاه او را (انسان) رحمتى از سوى خود، بعد از ناراحتى كه به او رسيده بچشانيم، مى‏گويد: اين به خاطر شايستگى و استحقاق من بوده است» (وَ لَئِنْ أَذَقْناهُ رَحْمَةً مِنَّا مِنْ بَعْدِ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُ لَيَقُولَنَّ هذا لِي).

    اين بينواى مغرور فراموش مى‏كند كه اگر لطف خدا نبود به جاى اين نعمت بايد گرفتار بلا شود.
    در دنباله آيه مى‏افزايد: اين غرور سر انجام او را به انكار آخرت مى‏كشاند و مى‏گويد: «من باور ندارم قيامتى در كار باشد» (وَ ما أَظُنُّ السَّاعَةَ قائِمَةً).

    و به فرض كه قيامتى در كار باشد «هر گاه من به سوى پروردگارم باز گردم پاداشهاى نيك و مواهب بسيار از براى من نزد او آماده است» (وَ لَئِنْ رُجِعْتُ إِلى‏ رَبِّي إِنَّ لِي عِنْدَهُ لَلْحُسْنى‏). خدايى كه در دنيا مرا اين چنين گرامى داشته حتما در آخرت بهتر از اين پذيرايى خواهد كرد! ولى خداوند اين افراد مغرور و خيره‏سر را در پايان اين آيه چنين تهديد مى‏كند كه: «ما به زودى كافران را از اعمالى كه انجام داده‏اند آگاه خواهيم كرد، و از عذاب شديد به آنها مى‏چشانيم» (فَلَنُنَبِّئَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِما عَمِلُوا وَ لَنُذِيقَنَّهُمْ مِنْ عَذابٍ غَلِيظٍ).

  8. #28
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره فصّلت [41]

    (آيه 51)- در اين آيه سومين حالتى را كه براى اين گونه انسانها به هنگام اقبال و ادبار دنياى مادى رخ مى‏دهد بازگو مى‏كند كه حالت فراموشكارى به وقت نعمت، و جزع و فزع به هنگام مصيبت است.

    مى‏فرمايد: «و هر گاه به انسان (غافل و بى‏خبر) نعمت دهيم روى مى‏گرداند، و با حال تكبّر از حق دور مى‏شود» (وَ إِذا أَنْعَمْنا عَلَى الْإِنْسانِ أَعْرَضَ وَ نَأى‏ بِجانِبِهِ).

    «ولى هر گاه مختصر ناراحتى به او رسد تقاضاى فراوان و مستمّر (براى برطرف شدن آن) دارد» (وَ إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ فَذُو دُعاءٍ عَرِيضٍ).

    آرى! چنين است انسان فاقد ايمان و تقوا كه دائما به اين حالات گرفتار است، به هنگام روى آوردن نعمتها «حريص» و «مغرور» و «فراموشكار» و به هنگام پشت كردن نعمتها «مأيوس» و نوميد و «پرجزع».

    ولى در مقابل، مردان حق و پيروان راستين مكتب انبيا آن چنان پرظرفيت و پرمايه‏اند كه نه روى آوردن نعمتها آنها را دگرگون مى‏سازد، و نه ادبار دنيا ضعيف و ناتوان و مأيوس.

    (آيه 52)- در اين آيه آخرين سخن را با اين افراد لجوج در ميان مى‏گذارد، و اصل عقلى معروف دفع ضرر محتمل را با بيانى روشن براى آنها تشريح مى‏كند، خطاب به پيامبر كرده، مى‏فرمايد: «بگو: به من خبر دهيد اگر اين قرآن از سوى خداوند باشد و شما به آن كافر شويد، چه كسى گمراهتر خواهد بود از آن كس كه در مخالفت دور و گمراهى شديد قرار دارد»؟! (قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ كانَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ ثُمَّ كَفَرْتُمْ بِهِ مَنْ أَضَلُّ مِمَّنْ هُوَ فِي شِقاقٍ بَعِيدٍ).

    اين همان سخنى است كه ائمه دين عليهم السّلام در برابر افراد لجوج در آخرين مرحله مطرح مى‏كردند چنانكه در حديثى مى‏خوانيم: امام صادق عليه السّلام به «ابن ابى العوجاء» مادى و ملحد عصر خود فرمود: «اگر مطلب اين باشد كه تو مى‏گويى (و خدا و قيامتى در كار نباشد) كه مسلما چنين نيست، هم ما اهل نجاتيم و هم تو، ولى اگر مطلب اين باشد كه ما مى‏گوييم، و حق نيز همين است، ما اهل نجات خواهيم بود و تو هلاك مى‏شوى».

  9. #29
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره فصّلت [41]

    (آيه 53)- نشانه‏هاى حق در جهان بزرگ و كوچك: در اين آيه و آيه بعد كه سوره فصّلت با آن پايان مى‏گيرد، به دو مطلب مهم كه در حقيقت يك نوع جمع بندى از بحثهاى اين سوره است اشاره شده آيه اول در باره توحيد (با قرآن) سخن مى‏گويد و آيه دوم در باره معاد.

    مى‏فرمايد: «ما به زودى آيات و نشانه‏هاى خود را در آفاق و اطراف جهان، و همچنين در درون جان خود آنها، به آنان، نشان مى‏دهيم، تا براى آنها روشن شود كه خداوند حق است» (سَنُرِيهِمْ آياتِنا فِي الْآفاقِ وَ فِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ).

    «آيات آفاقى» همچون آفرينش خورشيد و ماه و ستارگان با نظام دقيقى كه بر آنها حاكم است، و آفرينش انواع جانداران و گياهان و كوهها و درياها با عجائب و شگفتيهاى بى‏شمارش، و موجودات گوناگون اسرار آميزش، كه هر زمان اسرار تازه‏اى از خلقت آنها كشف مى‏شود. هر يك آيه و نشانه‏اى است بر حقانيت ذات پاك او! و «آيات انفسى» همچون آفرينش دستگاههاى مختلف جسم انسان و نظامى كه بر ساختمان حيرت انگيز مغز و حركات منظم قلب و عروق و بافتها و استخوانها، و انعقاد نطفه و پرورش جنين در رحم مادران، و از آن بالاتر اسرار و شگفتيهاى روح انسان مى‏باشد. كه هر گوشه‏اى از آن كتابى است از معرفت پروردگار و خالق جهان! و در پايان اين آيه اين بيان لطيف و جالب را با جمله زيبا و پرمعناى ديگرى تكميل كرده، مى‏افزايد: «آيا كافى نيست كه پروردگارت بر هر چيز شاهد و گواه است» (أَ وَ لَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ شَهِيدٌ).

    چه شهادتى از اين برتر و بالاتر كه با خط تكوين قدرت خويش را بر پيشانى همه موجودات نوشته است، بر صفحه برگهاى درختان، در لابلاى گلبرگها، در ميان طبقات اسرارآميز مغز، و بر روى پرده‏هاى ظريف چشم، بر صفحه آسمان و بر قلب زمين، و خلاصه بر همه چيز نشانه‏هاى توحيد خود را نوشته و گواهى تكوينى داده است.

  10. #30
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره فصّلت [41]

    (آيه 54)- آخرين آيه اين سوره، سر چشمه اصلى بدبختيهاى اين گروه مشرك و فاسد و ظالم را بيان كرده، مى‏گويد: «آگاه باشيد كه آنها از لقاى پروردگارشان (و رستاخيز) در شك و ترديدند» (أَلا إِنَّهُمْ فِي مِرْيَةٍ مِنْ لِقاءِ رَبِّهِمْ).

    و چون ايمان به حساب و جزا ندارند دست به هر جنايتى مى‏زنند «و آگاه باشيد كه خداوند به همه چيز احاطه دارد» (أَلا إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ مُحِيطٌ).

    همه اعمال و گفتار و نيات آنها در پيشگاه علمش روشن است، و تمام آن براى دادگاه بزرگ قيامت ثبت و ضبط خواهد شد.

    در حقيقت جمله اخير پاسخى است به بعضى از شبهات كفّار در مورد معاد، از جمله اين كه: چگونه ممكن است اين خاكهاى پراكنده و به هم آميخته شده از هم جدا گردد؟ و از اين گذشته چه كسى آگاه از نيات و اعمال و گفتار همه انسانها در طول تاريخ بشر است.

    قرآن در پاسخ همه اين سؤالات مى‏گويد: خدايى كه به همه چيز احاطه دارد تمام اين مسائل براى او روشن است، و دليل بر احاطه علمى او بر همه چيز تدبير او نسبت به همه اشياء است، چگونه ممكن است مدبر عالم از وضع جهان بى‏خبر باشد؟! منظور از «احاطه پروردگار» به همه چيز وابستگى همه موجودات در ذاتشان به وجود مقدس اوست.

    به تعبير ديگر در عالم هستى يك وجود اصيل و قائم به ذات بيش نيست، و بقيه موجودات امكانيه همه متكى و وابسته به او هستند كه اگر يكدم اين ارتباط از ميان برداشته شود همه فانى و معدوم مى‏شوند.

    «پايان سوره فصّلت»

صفحه 3 از 3 نخستنخست 123

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •