سوره لقمان [31] - صفحه 2
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 20

موضوع: سوره لقمان [31]

  1. #11
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره لقمان [31]

    (آيه 16)- دومين اندرز لقمان در باره حساب اعمال و معاد است كه حلقه «مبدأ» و «معاد» را تكميل مى‏كند.

    مى‏گويد: «پسرم! اگر به اندازه سنگينى دانه خردلى (كار نيك يابد) باشد، و در دل سنگى يا در (گوشه‏اى از) آسمانها و زمين قرار گيرد، خداوند آن را (در دادگاه قيامت) مى‏آورد (و حساب آن را مى‏رسد چرا كه) خداوند دقيق و آگاه است» (يا بُنَيَّ إِنَّها إِنْ تَكُ مِثْقالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ فَتَكُنْ فِي صَخْرَةٍ أَوْ فِي السَّماواتِ أَوْ فِي الْأَرْضِ يَأْتِ بِهَا اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ لَطِيفٌ خَبِيرٌ).

    «خردل» گياهى است كه داراى دانه‏هاى سياه بسيار كوچكى است كه در كوچكى و حقارت ضرب المثل مى‏باشد.

    اشاره به اين كه اعمال نيك و بد هر قدر كوچك و كم ارزش، و هر قدر مخفى و پنهان باشد، همانند خردلى كه در درون سنگى در اعماق زمين، يا در گوشه‏اى از آسمانها مخفى باشد، خداوند لطيف و خبير كه از تمام موجودات كوچك و بزرگ و صغير و كبير در سراسر عالم هستى آگاه است آن را براى حساب، و پاداش و كيفر حاضر مى‏كند، و چيزى در اين دستگاه گم نمى‏شود! توجه به اين آگاهى پروردگار از اعمال انسان، خمير مايه همه اصلاحات فردى و اجتماعى است و نيروى محرك قوى به سوى خيرات و باز دارنده مؤثر از شرور و بديهاست.

    (آيه 17)- بعد از تحكيم پايه‏هاى مبدأ و معاد كه اساس همه اعتقادات مكتبى است به مهمترين اعمال يعنى مسأله نماز پرداخته، مى‏گويد: «پسرم! نماز را برپا دار» (يا بُنَيَّ أَقِمِ الصَّلاةَ).

    چرا كه نماز مهمترين پيوند تو با خالق است، نماز قلب تو را بيدار و روح تو را مصفّا، و زندگى تو را روشن مى‏سازد.

    آثار گناه را از جانت مى‏شويد، نور ايمان را در سراى قلبت پرتو افكن مى‏دارد، و تو را از فحشا و منكرات باز مى‏دارد.

    بعد از برنامه نماز به مهمترين دستور اجتماعى يعنى امر به معروف و نهى از منكر پرداخته، مى‏گويد: «و (مردم را) به نيكيها و معروف دعوت كن و از منكرات و زشتيها بازدار» (وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَ عَنِ الْمُنْكَرِ).

    و بعد از اين سه دستور مهم عملى به مسأله صبر و استقامت كه در برابر ايمان همچون سر نسبت به تن است، پرداخته، مى‏گويد: «و در برابر مصائبى كه به تو مى‏رسد شكيبا باش كه اين از كارهاى مهم (هر انسانى) است» (وَ اصْبِرْ عَلى‏ ما أَصابَكَ إِنَّ ذلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ).

  2. #12
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره لقمان [31]

    (آيه 18)- سپس لقمان به مسائل اخلاقى در ارتباط با مردم و خويشتن پرداخته، نخست تواضع و فروتنى و خوشروئى را توصيه كرده، مى‏گويد: «با بى‏اعتنائى از مردم روى مگردان» (وَ لا تُصَعِّرْ خَدَّكَ لِلنَّاسِ).

    «و مغرورانه بر زمين راه مرو» (وَ لا تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحاً).

    «چرا كه خداوند هيچ متكبر مغرورى را دوست ندارد» (إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتالٍ فَخُورٍ).

    و به اين ترتيب لقمان حكيم در اينجا از دو صفت بسيار زشت و ناپسند كه مايه از هم پاشيدن روابط صميمانه اجتماعى است اشاره مى‏كند: يكى تكبر و بى‏اعتنائى، و ديگر غرور و خود پسندى كه هر دو در اين جهت مشتركند كه انسان را در عالمى از توهّم و پندار و خود برتربينى فرو مى‏برند، و رابطه او را از ديگران قطع مى‏كنند.

    در حديثى از پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله مى‏خوانيم: «كسى كه از روى غرور و تكبر، روى زمين راه رود زمين، و كسانى كه در زير زمين خفته‏اند، و آنها كه روى زمين هستند، همه او را لعنت مى‏كنند»!

    (آيه 19)- در اين آيه دو برنامه ديگر اخلاقى را كه جنبه اثباتى دارد- در برابر دو برنامه گذشته كه جنبه نفى داشت- بيان كرده، مى‏گويد: پسرم! «در راه رفتن اعتدال را رعايت كند» (وَ اقْصِدْ فِي مَشْيِكَ).

    «از صداى خود بكاه» و هرگز فرياد مزن (وَ اغْضُضْ مِنْ صَوْتِكَ).

    «چرا كه زشت‏ترين صداها صداى خران است»! (إِنَّ أَنْكَرَ الْأَصْواتِ لَصَوْتُ الْحَمِيرِ).

    در واقع در اين دو آيه از دو صفت، نهى و به دو صفت، امر شده: «نهى» از «خود برتر بينى»، و «خود پسندى»، كه يكى سبب مى‏شود انسان نسبت به بندگان خدا تكبر كند، و ديگرى سبب مى‏شود كه انسان خود را در حد كمال پندارد، و در نتيجه درهاى تكامل را به روى خود ببندد هر چند خود را با ديگرى مقايسه نكند.

    و «امر» به رعايت اعتدال در «عمل» و «سخن»، زيرا تكيه روى اعتدال در راه رفتن يا آهنگ صدا در حقيقت به عنوان مثال است.

    و به راستى كسى كه اين صفات چهار گانه را دارد انسان موفق و خوشبخت و پيروزى است، در ميان مردم محبوب، و در پيشگاه خدا عزيز است.

    از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله نقل شده: «بيشترين چيزى كه سبب مى‏شود امت من به خاطر آن وارد بهشت شوند تقواى الهى و حسن خلق است».

  3. #13
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره لقمان [31]

    (آيه 20)- تكيه‏گاه مطمئن! بعد از پايان اندرزهاى دهگانه لقمان در زمينه مبدأ و معاد و رسم زندگى، قرآن براى تكميل آن به سراغ بيان نعمتهاى الهى مى‏رود تا حسّ شكر گزارى مردم را بر انگيزد، شكرى كه سر چشمه «معرفة اللّه» و انگيزه اطاعت فرمان او مى‏شود.

    روى سخن را به همه انسانها كرده، مى‏گويد: «آيا نديديد خداوند آنچه را در آسمانها و زمين است مسخر فرمان شما كرد» كه در مسير منافع و سود شما حركت كند؟ (أَ لَمْ تَرَوْا أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَكُمْ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ).

    سپس مى‏افزايد: «خداوند نعمتهاى خود را- اعم از نعمتهاى ظاهر و باطن- بر شما گسترده و افزون ساخت» (وَ أَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظاهِرَةً وَ باطِنَةً).

    و در پايان آيه از كسانى سخن مى‏گويد كه نعمتهاى بزرگ الهى را كه از درون و برون، انسان را احاطه كرده، كفران مى‏كنند، و به جدال و ستيز در برابر حق برمى‏خيزند، مى‏فرمايد: «بعضى از مردم هستند كه در باره خداوند بدون هيچ دانش و هدايت و كتاب روشنى، مجادله مى‏كنند» (وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يُجادِلُ فِي اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ لا هُدىً وَ لا كِتابٍ مُنِيرٍ).

    و به جاى اين كه بخشنده آن همه نعمتهاى آشكار و نهان را بشناسند، رو به سوى شرك و انكار، از سر جهل و لجاجت مى‏آورند.

    در حقيقت اين گروه لجوج نه خود دانشى دارند، و نه به دنبال راهنما و رهبرى هستند، و نه از وحى الهى استمداد مى‏جويند، و چون راه هدايت در اين سه امر منحصر است لذا با ترك آن به وادى گمراهى و وادى شياطين كشيده شده‏اند.

    (آيه 21)- اين آيه به منطق ضعيف و سست اين گروه گمراه اشاره كرده، مى‏گويد: «هنگامى كه به آنها گفته شود، از آنچه خداوند نازل كرده پيروى كنيد، مى‏گويند: نه، ما از چيزى پيروى مى‏كنيم كه پدران خود را بر آن يافته‏ايم»! (وَ إِذا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ قالُوا بَلْ نَتَّبِعُ ما وَجَدْنا عَلَيْهِ آباءَنا).

    و از آنجا كه پيروى از نياكان جاهل و منحرف، جزء هيچ يك از طرق سه گانه هدايت آفرين فوق نيست، قرآن از آن به عنوان راه شيطانى ياد كرده، مى‏فرمايد: «آيا اگر حتى شيطان آنها را دعوت به عذاب آتش فروزان كند» باز هم تبعيت مى‏كنند؟! (أَ وَ لَوْ كانَ الشَّيْطانُ يَدْعُوهُمْ إِلى‏ عَذابِ السَّعِيرِ).

  4. #14
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره لقمان [31]

    (آيه 22)- سپس به بيان حال دو گروه مؤمن خالص و كفار آلوده پرداخته، آنها را در مقايسه با يكديگر و مقايسه با آنچه در مورد پيروان شيطان و مقلدان كور و كر نياكان بيان كرده، مورد توجه قرار داده، مى‏گويد: «كسى كه روى خود را تسليم خدا كند در حالى كه نيكو كار باشد، به دستگيره محكمى چنگ زده» و به تكيه‏گاه مطمئنى تكيه كرده است (وَ مَنْ يُسْلِمْ وَجْهَهُ إِلَى اللَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى‏).

    چنگ زدن به دستگيره محكم، تشبيه لطيفى از اين حقيقت است كه انسان براى نجات از قعر درّه مادّيگرى و ارتقا به بلندترين قلّه‏هاى معرفت و معنويت و روحانيت نياز به يك وسيله محكم و مطمئن دارد اين وسيله چيزى جز ايمان و عمل صالح نيست، غير آن، همه پوسيده و پاره شدنى و مايه سقوط و مرگ است، علاوه بر اين آنچه باقى مى‏ماند اين وسيله است، و بقيه همه فانى و نابود شدنى! لذا در پايان آيه مى‏فرمايد: «و عاقبت همه كارها به سوى خداست» (وَ إِلَى اللَّهِ عاقِبَةُ الْأُمُورِ).

    در حديثى از امام على بن موسى الرضا عليه السّلام از پيامبر گرامى اسلام چنين آمده:
    «بعد از من فتنه‏اى تاريك و ظلمانى خواهد بود تنها كسانى از آن رهايى مى‏يابند كه به عروة الوثقى چنگ زنند، عرض كردند: اى رسول خدا! عروة الوثقى چيست؟
    فرمود: ولايت سيد اوصيا است.
    عرض كردند: يا رسول اللّه سيد اوصيا كيست؟
    فرمود: امير مؤمنان.
    عرض كردند: امير مؤمنان كيست؟
    فرمود: مولاى مسلمانان و پيشواى آنان بعد از من.
    باز براى اين كه پاسخ صريحترى بگيرند، عرض كردند: او كيست؟
    فرمود: برادرم علىّ بن أبي طالب عليه السّلام.

    روايات ديگرى نيز در همين زمينه كه منظور از «عروة الوثقى» دوستى اهل بيت عليهم السّلام يا دوستى آل محمد صلّى اللّه عليه و آله يا امامان از فرزندان حسين عليه السّلام است نقل شده.
    بارها گفته‏ايم كه اين تفسيرها بيان مصداقهاى روشن است، و منافات با مصاديق ديگرى همچون توحيد و تقوا و مانند آن ندارد.

  5. #15
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره لقمان [31]

    (آيه 23)- سپس به بيان حال گروه دوم پرداخته، مى‏گويد: «و كسى كه كافر شود (و اين حقايق روشن را انكار كند) كفر او تو را غمگين نسازد» (وَ مَنْ كَفَرَ فَلا يَحْزُنْكَ كُفْرُهُ). چرا كه تو وظيفه‏ات را به خوبى انجام داده‏اى، اوست كه بر خويشتن ظلم و ستم مى‏كند.

    و نيز نگران مباش كه گروهى در دنيا با اين كه كفر مى‏ورزند و ظلم و ستم مى‏كنند، از نعمتهاى الهى متنعمند، و گرفتار مجازات نيستند، زيرا دير نشده است «باز گشت همه آنها به سوى ماست و ما آنها را از اعمالشان (و نتايج شوم آن) آگاه مى‏سازيم» (إِلَيْنا مَرْجِعُهُمْ فَنُنَبِّئُهُمْ بِما عَمِلُوا).

    نه تنها از اعمالشان آگاهيم كه از نيات و اسرار درون دلهايشان نيز با خبريم «زيرا خداوند به آنچه درون سينه‏هاست آگاه است» (إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ).

    (آيه 24)- سپس مى‏افزايد: بهره آنها از زندگى دنيا تو را شگفت‏زده نكند، «ما اندكى از متاع دنيا در اختيار آنان مى‏گذاريم (و متاع هر چه باشد، كم و ناچيز است) سپس آنها را به تحمل عذاب شديدى وادار مى‏سازيم» عذابى مستمر و دردناك (نُمَتِّعُهُمْ قَلِيلًا ثُمَّ نَضْطَرُّهُمْ إِلى‏ عَذابٍ غَلِيظٍ).

    اين تعبير ممكن است اشاره به آن باشد كه آنها تصور نكنند، در اين جهان از قبضه قدرت خداوند خارجند، خود او مى‏خواهد آنها را براى آزمايش و اتمام حجت و مقاصدى ديگر آزاد بگذارد.

    (آيه 25)- ده وصف از اوصاف پروردگار: در اين آيه و پنج آيه بعد از آن مجموعه‏اى از صفات خداوند بيان شده است كه در حقيقت ده صفت عمده يا ده اسم از اسماء الحسنى را بيان مى‏كند:
    غنى، حميد، عزيز، حكيم، سميع، بصير، خبير، حق، على و كبير.

    اين از يك نظر، و از سوى ديگر در اين آيه از «خالقيت» خداوند سخن مى‏گويد و در آيه دوم از «مالكيت مطلقه» در آيه سوم از «علم بى‏انتهايش» بحث مى‏كند و در آيه چهارم و پنجم از «قدرت نامتناهيش».

    و در آخرين آيه نتيجه مى‏گيرد كسى كه داراى اين صفات است «حق» است و غير از او همه باطل و هيچ و پوچند.

    نخست مى‏فرمايد: «و هرگاه از آنان سؤال كنى چه كسى آسمانها و زمين را آفريده است مسلما مى‏گويند: اللّه» (وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ).

    اين تعبير از يك سو دليل بر اين است كه مشركان هرگز منكر توحيد خالق نبودند، و از سوى ديگر دليل بر فطرى بودن توحيد و تجلى اين نور الهى در سرشت همه انسانهاست.

    سپس مى‏گويد: حال كه آنها به توحيد خالق معترفند «بگو: الحمد للّه (كه خود شما معترفيد) ولى بيشتر آنان نمى‏دانند» كه عبادت بايد منحصر به خالق جهان باشد (قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْلَمُونَ).

  6. #16
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره لقمان [31]

    (آيه 26)- سپس به مسأله «مالكيت» حق مى‏پردازد چرا كه بعد از ثبوت خالقيت نياز به دليل ديگرى بر مالكيت او نيست، مى‏فرمايد: «آنچه در آسمانها و زمين است از آن خداست» (لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ).

    بديهى است آن كس كه «خالق» و «مالك» است مدبر امور جهان نيز مى‏باشد.

    و كسى كه چنين است از همه چيز بى‏نياز و شايسته هر گونه ستايش است به همين دليل در پايان آيه مى‏افزايد: «خداوند غنى و حميد است» (إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ).

    او غنىّ على الاطلاق، و حميد از هر نظر است، چرا كه هر موهبتى در جهان است به او باز مى‏گردد، و هر كس هر چه دارد از او دارد.

    (آيه 27)- اين آيه ترسيمى از علم بى‏پايان خداست، كه با ذكر مثالى بسيار گويا و رسا مجسّم شده است، مى‏گويد: «و اگر همه درختان روى زمين قلم شود، و دريا براى آن مركّب گردد، و هفت درياچه به آن افزوده شود اينها همه تمام مى‏شود ولى كلمات خدا پايان نمى‏گيرد، خداوند عزيز و حكيم است» (وَ لَوْ أَنَّ ما فِي الْأَرْضِ مِنْ شَجَرَةٍ أَقْلامٌ وَ الْبَحْرُ يَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ ما نَفِدَتْ كَلِماتُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ).

    از آنجا كه مخلوقات گوناگون اين جهان هر كدام بيانگر ذات پاك خدا و علم و قدرت اويند، به هر موجودى «كلمة اللّه» اطلاق شده، و به همين مناسبت «كلمات اللّه» به معنى علم و دانش پروردگار به كار رفته است.

    (آيه 28)- بعد از ذكر علم بى‏پايان پروردگار، سخن از قدرت بى‏انتهاى او به ميان آورده، مى‏فرمايد: «آفرينش و بر انگيختن (و زندگى دوباره) همه شما (در قيامت) همانند يك فرد بيش نيست، خداوند شنوا و بيناست» (ما خَلْقُكُمْ وَ لا بَعْثُكُمْ إِلَّا كَنَفْسٍ واحِدَةٍ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ).

    (آيه 29)- اين آيه تأكيد و بيان ديگرى است براى قدرت واسعه خداوند، روى سخن را به پيامبر كرده، مى‏گويد: «آيا نديدى كه خداوند شب را در روز، و روز را در شب داخل مى‏كند»؟ (أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهارِ وَ يُولِجُ النَّهارَ فِي اللَّيْلِ). و نيز آيا نديدى كه خداوند «خورشيد و ماه را (در مسير منافع انسانها) مسخّر ساخته»؟ (وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ).

    «و هر كدام تا سر آمد معينى به حركت خود ادامه مى‏دهند» (كُلٌّ يَجْرِي إِلى‏ أَجَلٍ مُسَمًّى).

    و اين كه «خداوند به آنچه انجام مى‏دهيد آگاه است»؟ (وَ أَنَّ اللَّهَ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ).

  7. #17
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره لقمان [31]

    (آيه 30)- و در اين آيه به صورت يك نتيجه گيرى جامع و كلى مى‏فرمايد:
    «اينها همه دليل بر آن است كه خداوند حق است، و آنچه غير از او مى‏خوانند باطل است، و خداوند بلند مقام و بزرگ مرتبه است» (ذلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَ أَنَّ ما يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ الْباطِلُ وَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ).

    مجموع بحثهايى كه در آيات قبل پيرامون خالقيت و مالكيت و علم و قدرت بى‏انتهاى پروردگار آمده بود، اين امور را اثبات كرد كه «حق» تنها اوست و غير او زائل و باطل و محدود و نيازمند است، و «علىّ و كبير» كه از هر چيز برتر و از توصيف بالاتر است ذات پاك او مى‏باشد.

    (آيه 31)- در اين آيه سخن از دليل نظم به ميان مى‏آيد، و در آيه بعد سخن از توحيد فطرى است و مجموعا بحثهايى را كه در آيات قبل آمد تكميل مى‏كند.

    مى‏گويد: «آيا نديدى كشتيها بر (صفحه) درياها به فرمان خدا، و به (بركت) نعمت او حركت مى‏كنند»؟! (أَ لَمْ تَرَ أَنَّ الْفُلْكَ تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِنِعْمَتِ اللَّهِ).

    هدف اين است: «تا بخشى از آياتش را به شما نشان دهد» (لِيُرِيَكُمْ مِنْ آياتِهِ).

    آرى «در اينها نشانه‏هايى است براى كسانى كه بسيار شكيبا و شكر گزارند» (إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ).

    بدون شك حركت كشتيها بر صفحه اقيانوسها نتيجه مجموعه‏اى از قوانين آفرينش است.

  8. #18
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره لقمان [31]

    (آيه 32)- در گرداب بلا! بعد از بيان نعمت حركت كشتيها در درياها كه هم در گذشته و هم امروز، بزرگترين و مفيدترين وسيله حمل و نقل انسانها و كالاها بوده است، اشاره به يكى از چهره‏هاى ديگر همين مسأله كرده، مى‏گويد: «و هنگامى كه (در سفر دريا) موجى همچون ابرها آنان را بپوشاند (و بالا رود و بالاى سرشان قرار گيرد) خدا را با اخلاص مى‏خوانند» (وَ إِذا غَشِيَهُمْ مَوْجٌ كَالظُّلَلِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ).

    يعنى امواج عظيم دريا آن چنان بر مى‏خيزد، و اطراف آنها را احاطه مى‏كند كه گويى ابرى بر سر آنان سايه افكنده است، سايه‏اى وحشتناك و هول‏انگيز.

    اينجاست كه انسان با تمام قدرتهاى ظاهرى كه براى خويش جلب و جذب كرده، خود را ضعيف و ناچيز و ناتوان مى‏بيند.

    و اينجاست كه توحيد خالص همه قلب او را احاطه مى‏كند، و دين و آئين و پرستش را مخصوص او مى‏داند.

    سپس اضافه مى‏كند: «اما وقتى آنها را به خشكى رساند و نجات داد، بعضى راه اعتدال را پيش مى‏گيرند» و به ايمان خود وفادار مى‏مانند، در حالى كه بعضى ديگر فراموش كرده راه كفر را پيش مى‏گيرند (فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ فَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ).

    و در پايان آيه به گروه دوم اشاره كرده، مى‏فرمايد: «ولى آيات ما را هيچ كس جز پيمان شكنان ناسپاس انكار نمى‏كنند» (وَ ما يَجْحَدُ بِآياتِنا إِلَّا كُلُّ خَتَّارٍ كَفُورٍ).

  9. #19
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره لقمان [31]

    (آيه 33)- در اين آيه به صورت يك جمع بندى از مواعظ و اندرزهاى گذشته، و دلائل توحيد و معاد، همه انسانها را به خدا و روز قيامت توجه مى‏دهد، سپس از غرور ناشى از دنيا و شيطان بر حذر مى‏دارد، بعد به وسعت دامنه علم خداوند و شمول آن نسبت به همه چيز مى‏پردازد.

    مى‏فرمايد: «اى مردم! تقواى الهى پيشه كنيد و بترسيد از روزى كه نه پدر كيفر (اعمال) فرزندش را تحمل مى‏كند و نه فرزند چيزى از كيفر (اعمال) پدرش را» (يا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمْ وَ اخْشَوْا يَوْماً لا يَجْزِي والِدٌ عَنْ وَلَدِهِ وَ لا مَوْلُودٌ هُوَ جازٍ عَنْ والِدِهِ شَيْئاً).

    در حقيقت دستور اول، توجه به مبدأ است، و دستور دوم توجه به معاد.

    دستور اول، نيروى مراقبت را در انسان زنده مى‏كند، و دستور دوم احساس پاداش و كيفر را، و بدون شك كسى كه اين دو دستور را به كار بندد كمتر آلوده گناه و فساد مى‏شود.

    به هر حال در آن روز هر كس چنان به خود مشغول است و در پيچ و خم اعمال خويش گرفتار كه به ديگرى نمى‏پردازد، حتى پدر و فرزند كه نزديكترين رابطه‏ها را با هم دارند هيچ كدام به فكر ديگرى نيستند.

    در پايان آيه انسانها را از دو چيز برحذر مى‏دارد، مى‏فرمايد: «به يقين وعده الهى حق است. پس مبادا زندگى دنيا شما را بفريبد، و مبادا (شيطان) فريبكار شما را به (كرم) خدا مغرور سازد»! (إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَلا تَغُرَّنَّكُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا وَ لا يَغُرَّنَّكُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ).

  10. #20
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره لقمان [31]

    (آيه 34)- وسعت علم خداوند! در آخرين آيه اين سوره به تناسب بحثى كه پيرامون روز رستاخيز در آيه قبل به ميان آمده، سخن از علومى به ميان مى‏آورد كه مخصوص پروردگار است مى‏گويد: «آگاهى از زمان قيام قيامت مخصوص خداست» (إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ).

    «و اوست كه باران را نازل مى‏كند» و از تمام جزئيات نزول آن آگاه است (وَ يُنَزِّلُ الْغَيْثَ).

    و نيز «آنچه را كه در رحمها (ى مادران) است مى‏داند» (وَ يَعْلَمُ ما فِي الْأَرْحامِ).

    «و هيچ كس نمى‏داند فردا چه به دست مى‏آورد» (وَ ما تَدْرِي نَفْسٌ ما ذا تَكْسِبُ غَداً).

    «و هيچ كس نمى‏داند در چه سر زمينى مى‏ميرد»؟ (وَ ما تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ).
    «خداوند عالم و آگاه است» (إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ).

    گويى مجموع اين آيه پاسخ به سؤالى است كه در زمينه قيامت مطرح مى‏شود همان سؤالى كه بارها مشركان قريش از پيامبر صلّى اللّه عليه و آله كردند و گفتند: «مَتى‏ هُوَ روز قيامت كى خواهد بود». (اسراء/ 51)

    «پايان سوره لقمان»

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •