(آيه 176))- «شعيب» و اصحاب «ايكه»! اين هفتمين و آخرين حلقه از داستانهاى پيامبران است كه در اين سوره آمده، و آن داستان پيامبر بزرگ خدا «شعيب» و قوم سر كش اوست.
اين پيامبر در سر زمين «مدين» (شهرى در جنوب شامات) و «ايكه» (آبادى معروفى نزديك مدين) زندگى داشت.
نخست مىگويد: «اصحاب ايكه رسولان (خدا) را تكذيب كردند» (كَذَّبَ أَصْحابُ الْأَيْكَةِ الْمُرْسَلِينَ).
(آيه 177))- سپس به شرح اين اجمال پرداخته، مىگويد: «هنگامى كه شعيب به آنها گفت: آيا تقوا را پيشه نمىكنيد»؟ (إِذْ قالَ لَهُمْ شُعَيْبٌ أَ لا تَتَّقُونَ).
در حقيقت دعوت شعيب از همان نقطه شروع شد كه ساير پيامبران شروع مىكردند دعوت به تقوا و پرهيزگارى كه ريشه و خمير مايه همه برنامههاى اصلاحى و دگرگونيهاى اخلاقى و اجتماعى است.
(آيه 178))- سپس افزود: «من براى شما رسول امينى هستم» (إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ).
(آيه 179))- «پس تقوا را پيشه كنيد و از خدا بپرهيزيد و مرا اطاعت نماييد» كه اطاعتم اطاعت اوست (فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ).
(آيه 180))- اين را نيز بدانيد كه «من در برابر اين دعوت از شما اجر و پاداشى نمىطلبم تنها اجر و مزد من بر پروردگار عالميان است» (وَ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلى رَبِّ الْعالَمِينَ).
(آيه 181))- «شعيب» نيز مانند ساير پيامبرانى كه گوشهاى از تاريخشان در اين سوره قبلا آمده است بعد از دعوت كلى خود به تقوا و اطاعت فرمان خدا، در بخش دوم از تعليماتش روى انحرافات اخلاقى و اجتماعى آن محيط انگشت گذارد، و آن را زير نقد كشيد و از آنجا كه مهمترين انحراف اين قوم مرفه نابسامانيهاى اقتصادى، و ظلم فاحش و حق كشى و استثمار بود، بيش از همه روى اين مسائل تكيه كرد.
نخست مىگويد: «حق پيمانه را ادا كنيد» و كم فروشى نكنيد (أَوْفُوا الْكَيْلَ).
«و ديگران را به خسارت نيفكنيد» (وَ لا تَكُونُوا مِنَ الْمُخْسِرِينَ).