(آيه 128)- قرآن در اين بخش از سر گذشت هود و قوم عاد بر چهار قسمت تكيه كرده است: نخست محتواى دعوت هود كه در ضمن آيات گذشته خوانديم.
سپس به انتقاد از كژيها و اعمال نادرست آنها پرداخته و سه موضوع را به آنها ياد آورى مىكند، مىگويد: «آيا شما بر هر مكان مرتفعى نشانهاى از روى هوى و هوس مىسازيد»؟! (أَ تَبْنُونَ بِكُلِّ رِيعٍ آيَةً تَعْبَثُونَ).
اين قوم متمكن و ثروتمند براى خود نمايى و تفاخر بر ديگران بناهايى بر نقاط مرتفع كوهها و تپهها، (همچون برج و مانند آن) مىساختند كه هيچ هدف صحيحى براى آن نبود جز اين كه توجه ديگران را به آن جلب كنند و قدرت و نيروى خود را به رخ سايرين بكشند.
(آيه 129)- بار ديگر به انتقاد ديگرى از آنها پرداخته، مىگويد: «شما قصرها و قلعههاى زيبا و محكم مىسازيد، آن چنان كه گويى در دنيا جاودانه خواهيد ماند» (وَ تَتَّخِذُونَ مَصانِعَ لَعَلَّكُمْ تَخْلُدُونَ). آرى! چنين ساختمانهاى غفلتزا و غرور آفرين مسلما مذموم است.
در حديثى از پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله مىخوانيم كه فرمود: «هر بنايى در روز قيامت وبال صاحب آن است، مگر آن مقدار كه انسان از آن ناگزير است»!
(آيه 130)- سپس به انتقاد ديگر در رابطه با بىرحمى قوم عاد به هنگام نزاع و جدال پرداخته، مىگويد: «شما به هنگامى كه كسى را مجازات مىكنيد از حد تجاوز كرده و همچون جباران كيفر مىدهيد» (وَ إِذا بَطَشْتُمْ بَطَشْتُمْ جَبَّارِينَ).
ممكن است كسى كارى كند كه مستوجب عقوبت باشد، اما هرگز نبايد قدم از جاده حق و عدالت فراتر نهيد.
اين سه آيه نشان مىدهد كه آن چنان عشق دنيا بر آنها مسلط شده بود كه از راه و رسم بندگى خارج شده و در دنيا پرستى غرق بودند.
(آيه 131)- بعد از بيان اين انتقادهاى سهگانه بار ديگر آنها را به تقوا دعوت كرده، مىگويد: «اكنون كه چنين است تقوا پيشه كنيد و از خدا بترسيد و دستور مرا اطاعت نماييد» (فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ).