(آيه 55)- سر انجام در اين آيه انحراف مشركان را از اصل توحيد، از طريق مقايسه قدرت بتها با قدرت پروردگار كه نمونههاى آن در آيات قبل گذشت روشن مىسازد، مىگويد: «و آنها معبودهايى جز خدا مىپرستند كه نه سودى به آنها مىرساند و نه زيانى» (وَ يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَنْفَعُهُمْ وَ لا يَضُرُّهُمْ).
مسلم است تنها وجود سود و زيان نمىتواند معيار پرستش باشد، ولى قرآن با اين تعبير بيانگر اين نكته است كه آنها هيچ بهانهاى براى اين پرستش ندارند چرا كه بتها موجوداتى هستند كاملا بىخاصيت و فاقد هر گونه ارزش و تأثير مثبت يا منفى.
در پايان آيه اضافه مىكند: «و كافران هميشه در برابر پروردگارشان (در طريق كفر) پشتيبان يكديگرند» (وَ كانَ الْكافِرُ عَلى رَبِّهِ ظَهِيراً).
و نيروهايى را كه مىبايست در مسير «اللّه» بسيج كنند، بر ضد آيين خدا و پيامبرش و مؤمنان راستين بسيج مىنمايند.
(آيه 56)- پاداش من هدايت شماست! از آنجا كه در آيات گذشته سخن از اصرار بت پرستان بر پرستش بتهايى بود كه مطلقا سود و زيانى ندارند، در اين آيه اشاره به وظيفه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله در برابر اين متعصبان لجوج كرده، مىگويد: «ما تو را جز به عنوان بشارت دهنده و انذار كننده نفرستاديم» (وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلَّا مُبَشِّراً وَ نَذِيراً).
اگر آنها دعوت تو را نپذيرفتند ايرادى بر تو نيست، تو وظيفه خود را كه بشارت و انذار است انجام دادى.
اين سخن هم وظيفه پيامبر را مشخص مىكند و هم تسلّى خاطرى براى او است، و هم نوعى تهديد و بىاعتنايى به اين گروه گمراه مىباشد.