*چگونه تاریکخانه شیطانپرستی شکل گرفت؟
شاید حدود شصت ـ هفتاد سال باشد که فکر شیطان شیطانپرستی شروع شد، این شیطانپرستی در مقابل فضائل و رذائل اخلاقی موضع گرفت، جای فضائل و رذائل را عوض کردند، در تورات و انجیل میگوید زنا بد است، میگویند خوب است، ادیان دیگر میگویند دزدی بد است، میگویند خیلی خوب است، یعنی هر چیزی که در دینی خوب است، بگوییم بد و هر چیز که بد است بگوییم خوب، این شیطان پرستی میشود! پس شیطان پرستی یعنی جابجایی فضائل و رذائل، حلالخوری را بگوییم حرامخوری و حرامخوری را بگوییم حلالخوری.
شروع شیطانپرستی این گونه بود که یعنی نوعی موضعگیری در برابر نارسایی تعالیم کلیسا، اولین کارشان این بود که گفتند انسان را نعوذ بالله جای خدا بگذاریم، مثل اومانیسم، هر چیزی که انسان را محدود کند بد است و هر چیزی که آزادی برای انسان بیاورد خوب است، اولین کار این بود که فحشا و بیبند و باری و مسایل شهوانی را ترویج دادند، تعداد زیادی بچههای حرامزاده متولد شدند، این بچههای حرام زاده که متولد شد، اتاقک تاریکی را درست کردند که هیچ نوری در آن نباشد، بچههای حرامزاده را به داخل تاریکخانهها میبردند و سر میبریدند و میگفتند خون اینها هدیه و قربانی برای شیطان باشد.
مدتی پلیس در اروپا و آمریکا شروع به برخورد با اینها کرد تا جلوی اینکار را بگیرد و آنها نیز شروع به مقابله با پلیس کردند و سرانجام پلیس در این کشورها به این نتیجه رسید که اگر کسی این کار را با فرزند خودش انجام دهد و مخفیانه باشد، با او برخورد نکند و اگر کسی بچه مردم را سر میبرد با او برخورد کند.
و این شروع بیبند و باری و بیعفتیها بود که گفتند هیچ محدودیتی در مسایل جنسی وجود ندارد و هر چیزی هم که برای انسان محدودیت ایجاد کند، خلاف خواسته شیطان است، چون شیطان موافق آزادی است و خدا و دین مخالف آزادی انسان هستند و انسان باید عبد باشد.
این آغاز شیطان پرستی بود، که در اعتقادات و عرفان حرفهایی دارند که إنشاءالله عرض خواهیم کرد.
-پایان-