سوره هود [11] - صفحه 6
صفحه 6 از 6 نخستنخست ... 456
نمایش نتایج: از شماره 51 تا 59 , از مجموع 59

موضوع: سوره هود [11]

  1. #51
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره هود

    (آيه 104)- و از آنجا كه ممكن است بعضى بگويند سخن از آن روز نسيه است و معلوم نيست كى فرا مى‏رسد، لذا قرآن بلافاصله مى‏گويد: «و ما آن (مجازات) را جز تا زمان محدودى، تأخير نمى‏اندازيم» (وَ ما نُؤَخِّرُهُ إِلَّا لِأَجَلٍ مَعْدُودٍ).

    آن هم براى مصلحتى كه روشن است تا مردم جهان ميدانهاى آزمايش و پرورش را ببينند، و آخرين برنامه انبياء پياده شود.

    (آيه 105)- سعادت و شقاوت! در آيات گذشته اشاره‏اى به مسأله قيامت و اجتماع همه مردم در آن دادگاه بزرگ شده بود. در اينجا گوشه‏اى از سرنوشت مردم را در آن روز بيان كرده، نخست مى‏گويد: «هنگامى كه آن روز فرا رسد هيچ كس جز به اراده پروردگار سخن نمى‏گويد» (يَوْمَ يَأْتِ لا تَكَلَّمُ نَفْسٌ إِلَّا بِإِذْنِهِ).

    مردم در آن روز مراحل مختلفى را مى‏پيمايند كه هر مرحله ويژگيهايى دارد، در پاره‏اى از مراحل هيچ گونه پرسش و سؤالى از آنها نمى‏شود و حتى مهر بر دهانشان مى‏نهند، فقط اعضاى پيكرشان كه آثار اعمال را در خود حفظ كرده‏اند با زبان بى‏زبانى سخن مى‏گويند، اما در مراحل ديگر قفل از زبانشان برداشته مى‏شود و به اذن خداوند به سخن مى‏آيند و به گناهان خود اعتراف مى‏كنند و خطاكاران يكديگر را ملامت مى‏نمايند بلكه سعى دارند گناه خويش را بر گردن ديگرى نهند! به هر حال در پايان آيه اشاره به تقسيم همه مردم به دو گروه كرده، مى‏گويد:

    «گروهى در آنجا شقى و گروهى سعيدند، گروهى خوشبخت و گروه ديگرى بدبختند» (فَمِنْهُمْ شَقِيٌّ وَ سَعِيدٌ).

    اين شقاوت و آن سعادت چيزى جز نتيجه اعمال و كردار و گفتار و نيات انسان در دنيا نيست.

    (آيه 106)- سپس حالات شقاوتمندان و سعادتمندان را در عبارات فشرده و گويايى چنين شرح مى‏دهد: «اما آنها كه شقاوتمند شدند در آتش دوزخ «زفير» و «شهيق» دارند و ناله و نعره و فرياد سر مى‏دهند» (فَأَمَّا الَّذِينَ شَقُوا فَفِي النَّارِ لَهُمْ فِيها زَفِيرٌ وَ شَهِيقٌ).

    و اين هر دو صداى فرياد و ناله كسانى است كه از غم و اندوه ناله سر مى‏دهند، ناله‏اى كه تمام وجود آنها را پر مى‏كند و نشانه نهايت ناراحتى و شدت عذاب است.

    (آيه 107)- و اضافه مى‏كند: «آنها جادوانه در آتش خواهند ماند تا زمانى كه آسمانها و زمين برپاست» (خالِدِينَ فِيها ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ).

    «مگر آنچه پروردگارت اراده كند» (إِلَّا ما شاءَ رَبُّكَ).

    «چرا كه خداوند هر كارى را اراده كند انجام مى‏دهد» (إِنَّ رَبَّكَ فَعَّالٌ لِما يُرِيدُ).

  2. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    علمدار (06-24-2013)

  3. #52
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره هود

    (آيه 108)- «و اما آنها كه سعادتمند شدند در بهشت جاودانه خواهند ماند، تا آسمانها و زمين برپاست» (وَ أَمَّا الَّذِينَ سُعِدُوا فَفِي الْجَنَّةِ خالِدِينَ فِيها ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ).

    «مگر آنچه پروردگار تو اراده كند» (إِلَّا ما شاءَ رَبُّكَ).

    «اين بخشش و عطيه‏اى است كه هرگز از آنان قطع نمى‏شود» (عَطاءً غَيْرَ مَجْذُوذٍ).

    اسباب سعادت و شقاوت‏

    - سعادت كه گم شده همه انسانهاست بطور خلاصه عبارتست از فراهم بودن اسباب تكامل براى يك فرد يا يك جامعه، و نقطه مقابل آن شقاوت و بدبختى است كه عبارت از نامساعد بودن شرايط پيروزى و پيشرفت و تكامل است.

    ولى بايد توجه داشت كه پايه اصلى سعادت و شقاوت، اراده و خواست خود انسان است اوست كه مى‏تواند وسائل لازم را براى ساختن خويش و حتى جامعه‏اش فراهم سازد، و اوست كه مى‏تواند با عوامل بدبختى و شقاوت به مبارزه برخيزد و يا تسليم آن شود.

    در منطق انبياء سعادت و شقاوت چيزى نيست كه در درون ذات انسان باشد، و حتى نارسائيهاى محيط و خانوادگى و وراثت در برابر تصميم و اراده خود انسان، قابل تغيير و دگرگونى است، مگر اين كه ما اصل اراده و آزادى انسان را انكار كنيم و او را محكوم شرايط جبرى بدانيم و سعادت و شقاوتش را ذاتى و يا مولود جبرى محيط و مانند آن بدانيم كه اين نظر بطور قطع در مكتب انبياء و همچنين مكتب عقل محكوم است.

    جالب اين كه در رواياتى كه از پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و ائمه اهل بيت عليهم السّلام نقل شده، انگشت روى مسائل مختلفى به عنوان اسباب سعادت يا اسباب شقاوت گذارده شده كه مطالعه آنها انسان را به طرز تفكر اسلامى در اين مسأله مهم، آشنا مى‏سازد و به جاى اين كه براى رسيدن به سعادت و فرار از شقاوت به دنبال مسائل خرافى و پندارها و سنتهاى غلط برود به دنبال واقعيات عينى و اسباب حقيقى سعادت خواهد رفت.

    امام صادق عليه السّلام از جدش امير مؤمنان عليه السّلام چنين نقل مى‏كند: «حقيقت سعادت اين است كه آخرين مرحله زندگى انسان با عمل سعادتمندانه‏اى پايان پذيرد و حقيقت شقاوت اين است كه آخرين مرحله عمر با عمل شقاوتمندانه‏اى خاتمه يابد».

    و نيز پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله مى‏فرمايد: «چهار چيز از اسباب سعادت و چهار چيز از اسباب شقاوت است اما آن چهار چيز كه از اسباب سعادت است: همسر صالح، خانه وسيع، همسايه شايسته و مركب خوب است.

    و چهار چيز كه از اسباب شقاوت است: همسايه بد و همسر بد و خانه تنگ و مركب بد است».

    اگر اسبابى را كه براى سعادت و شقاوت در دو حديث بالا ذكر شده با توجه بر عينيّت همه آنها و نقش مؤثرشان در زندگى بشر با اسباب و نشانه‏هاى خرافى كه حتى در عصر ما، عصر اتم و فضا گروه زيادى به آن پايبندند مقايسه كنيم به اين واقعيت مى‏رسيم كه تعليمات اسلام تا چه حد منطقى و حساب شده است.

    هنوز بسيارند كسانى كه نعل اسب را سبب خوشبختى، روز سيزده را سبب بدبختى. پريدن از روى آتش را در بعضى از شبهاى سال سبب خوشبختى، و آواز خواندن مرغ را سبب بدبختى. پاشيدن آب را پشت سر مسافر سبب خوشبختى و رد شدن زير نردبان را سبب بدبختى، و حتى آويزان كردن خرمهره را به خود يا به وسيله نقليه سبب خوشبختى و عطسه را نشانه بدبختى در انجام كار مورد نظر مى‏دانند و امثال اين خرافات كه در شرق و غرب در ميان اقوام و ملل مختلف فراوان است.

    و چه بسيار انسانهايى كه بر اثر گرفتار شدن به اين خرافات از فعاليت در زندگى بازمانده‏اند و گرفتار مصيبتهاى فراوانى شده‏اند.

    اسلام بر تمام اين پندارهاى خرافى قلم سرخ كشيده و سعادت و شقاوت انسان را در فعاليتهاى مثبت و منفى و نقاط قوت و ضعف اخلاقى و برنامه‏هاى عملى و طرز تفكر و عقيده هر كس مى‏داند.

  4. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    علمدار (06-24-2013)

  5. #53
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره هود

    (آيه 109)- يكى از نتائج مهمى كه از شرح داستانهاى اقوام پيشين گرفته مى‏شود همين است كه پيامبر و به دنبال او مؤمنان راستين از انبوه دشمنان نهراسند و در شكست قوم بت پرست و ستمگرى كه با آن رو برو هستند شك و ترديدى به خود راه ندهند و به امدادهاى الهى مطمئن باشند.

    لذا به پيامبر خود، مى‏فرمايد: «شك و ترديدى در مورد چيزى كه اينها پرستش مى‏كنند به خود راه مده كه اينها (هم از همان راهى مى‏روند كه گروهى از پيشينيان رفتند و) پرستش نمى‏كنند مگر همان گونه كه با نياكانشان از قبل مى‏پرستيدند» بنابر اين سرنوشتى بهتر از آنان نخواهند داشت (فَلا تَكُ فِي مِرْيَةٍ مِمَّا يَعْبُدُ هؤُلاءِ ما يَعْبُدُونَ إِلَّا كَما يَعْبُدُ آباؤُهُمْ مِنْ قَبْلُ).

    و لذا بلا فاصله مى‏گويد: «ما حتما نصيب و سهم آنها را بدون كم و كاست (از مجازات و عذاب) خواهيم داد» و چنانچه به راه حق باز گردند، نصيب آنها از پاداش ما محفوظ است (وَ إِنَّا لَمُوَفُّوهُمْ نَصِيبَهُمْ غَيْرَ مَنْقُوصٍ).

    در حقيقت اين آيه، اين حقيقت را مجسم مى‏كند كه آنچه از سرگذشت اقوام پيشين خوانديم، اسطوره و افسانه نبود، و نيز اختصاصى به گذشتگان نداشت، سنتى است ابدى و جاودانى و در باره تمام انسانهاى ديروز و امروز و فردا. گرچه به صورتهاى مختلفى انجام مى‏گيرد.

    (آيه 110)- باز براى تسلّى خاطر پيامبر صلّى اللّه عليه و آله اضافه مى‏كند: اگر قوم تو در باره كتاب آسمانيت يعنى قرآن اختلاف و بهانه جويى مى‏كنند، ناراحت نباش زيرا «ما به موسى كتاب آسمانى (تورات) داديم سپس در آن اختلاف شد» بعضى پذيرفتند و بعضى منكر شدند (وَ لَقَدْ آتَيْنا مُوسَى الْكِتابَ فَاخْتُلِفَ فِيهِ).

    و اگر مى‏بينى در مجازات دشمنان تو تعجيل نمى‏كنيم، به خاطر اين است كه مصالحى از نظر تعليم و تربيت و هدايت اين قوم، چنين ايجاب مى‏كند «و اگر (اين مصلحت نبود و) برنامه‏اى كه پروردگار تو از قبل در اين زمينه مقرر فرموده ايجاب تأخير نمى‏كرد، در ميان آنها داورى لازم مى‏شد و مجازات دامانشان را مى‏گرفت» (وَ لَوْ لا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ).

    «هر چند آنها (اين حقيقت را هنوز باور نكردند و همچنان) نسبت به آن در شك و ترديدند شكّى آميخته با سوء ظن و بدبينى» (وَ إِنَّهُمْ لَفِي شَكٍّ مِنْهُ مُرِيبٍ).

  6. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    علمدار (06-24-2013)

  7. #54
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره هود

    (آيه 111)- در اين آيه براى تأكيد بيشتر اضافه مى‏كند: «و پروردگارت هر يك از اين دو گروه (مؤمنان و كافران) را به پاداش اعمالشان بطور كامل مى‏رساند و اعمال آنها را بى‏كم و كاست به خودشان تحويل مى‏دهد» (وَ إِنَّ كُلًّا لَمَّا لَيُوَفِّيَنَّهُمْ رَبُّكَ أَعْمالَهُمْ).

    و اين كار هيچ گونه مشكل و مشقتى براى خداوند ندارد «زيرا او (به همه چيز آگاه است و) از هر كارى كه انجام مى‏دهند با خبر مى‏باشد» (إِنَّهُ بِما يَعْمَلُونَ خَبِيرٌ).

    جالب اين كه مى‏گويد: اعمالشان را به آنها مى‏دهيم و اين اشاره ديگرى بر مسأله تجسم اعمال است و اين كه پاداش و كيفر در حقيقت اعمال خود انسان است كه تغيير شكل مى‏يابد و به او مى‏رسد.

    (آيه 112)- استقامت كن استقامت! پس از ذكر سرگذشت پيامبران و اقوام پيشين و رمز موفقيت و پيروزى آنها و پس از دلدارى و تقويت اراده پيامبر از اين طريق در اين آيه، مهمترين دستور را به پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله مى‏دهد و مى‏گويد:

    «استقامت كن همان گونه كه به تو دستور داده شده است» (فَاسْتَقِمْ كَما أُمِرْتَ).

    استقامت كن در راه تبليغ و ارشاد، استقامت كن در طريق مبارزه و پيكار استقامت كن در انجام وظائف الهى و پياده كردن تعليمات قرآن.

    ولى اين استقامت نه به خاطر خوشايند اين و آن باشد و نه از روى تظاهر و ريا، و نه براى كسب عنوان قهرمانى و نه براى بدست آوردن مقام و ثروت و كسب موفقيت و قدرت، بلكه تنها به خاطر فرمان خدا و آن گونه كه به تو دستور داده شده است بايد باشد.

    اما اين دستور تنها مربوط به تو نيست، هم تو بايد استقامت كنى «و همچنين كسانى كه با تو به سوى خدا آمده‏اند» بايد استقامت كنند (وَ مَنْ تابَ مَعَكَ).

    استقامتى خالى از افراط و تفريط، و زياده و نقصان «و طغيان نكنيد» (وَ لا تَطْغَوْا). يعنى، استقامتى كه در آن طغيان وجود نداشته باشد.

    «چرا كه خداوند از اعمال شما آگاه است» (إِنَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ).

    و هيچ حركت و سكون و سخن و برنامه‏اى بر او مخفى نمى‏ماند.

    آيه‏اى پرمحتوا و طاقت فرسا!

    در حديث معروفى از ابن عباس چنين مى‏خوانيم: «هيچ آيه‏اى شديد و مشكلتر از اين آيه بر پيامبر صلّى اللّه عليه و آله نازل نشد و لذا هنگامى كه اصحاب از آن حضرت پرسيدند چرا به اين زودى موهاى شما سفيد شده و آثار پيرى نمايان، گشته، فرمود: مرا سوره هود و واقعه پير كرد! و در روايت ديگرى مى‏خوانيم: هنگامى كه آيه فوق نازل شد پيامبر فرمود:

    شمّروا، شمّروا، فمارئى ضاحكا: «دامن به كمر بزنيد، دامن به كمر بزنيد (كه وقت كار و تلاش است) و از آن پس پيامبر هرگز خندان ديده نشد»! دليل آن هم روشن است، زيرا چهار دستور مهم در اين آيه وجود دارد كه هر كدام بار سنگينى بر دوش انسان مى‏گذارد.

    امروز هم مسؤوليت مهم ما مسلمانان و مخصوصا رهبران اسلامى در اين چهار جمله خلاصه مى‏شود استقامت، اخلاص، رهبرى مؤمنان و عدم طغيان و تجاوز، و بدون به كار بستن اين اصول، پيروزى بر دشمنانى كه از هر سو از داخل و خارج ما را احاطه كرده‏اند و از تمام وسائل فرهنگى و سياسى و اقتصادى و اجتماعى و نظامى بر ضد ما بهره‏گيرى مى‏كنند امكان پذير نمى‏باشد.

  8. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    علمدار (06-24-2013)

  9. #55
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره هود

    (آيه 113)- تكيه بر ظالمان و ستمگران: اين آيه يكى از اساسى‏ترين برنامه‏هاى اجتماعى و سياسى و نظامى و عقيدتى را بيان مى‏كند، عموم مسلمانان را مخاطب ساخته، و به عنوان يك وظيفه قطعى مى‏گويد: «به كسانى كه ظلم و ستم كرده‏اند، تكيه نكنيد» (وَ لا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا). و اعتماد و اتكاى كار شما بر اينها نباشد.

    «چرا كه اين امر سبب مى‏شود كه عذاب آتش، دامان شما را بگيرد» (فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ).

    «و غير از خدا هيچ ولىّ و سرپرست و ياورى نخواهيد داشت» (وَ ما لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِياءَ).

    با اين حال واضح است كه هيچ كس شما را يارى نخواهد كرد «و يارى نمى‏شويد» (ثُمَّ لا تُنْصَرُونَ).

    در چه امورى نبايد به ظالمان تكيه كرد؟

    بديهى است كه در درجه اول نبايد در ظلمها و ستمگريهايشان شركت جست و از آنها كمك گرفت، و در درجه بعد اتكاء بر آنها در آنچه مايه ضعف و ناتوانى جامعه اسلامى و از دست دادن استقلال و خودكفايى و تبديل شدن به يك عضو وابسته و ناتوان مى‏گردد بايد از ميان برود كه اين گونه ركونها جز شكست و ناكامى و ضعف جوامع اسلامى، نتيجه‏اى نخواهد داشت.

    و اما اين كه: فى المثل مسلمانان با جوامع غير مسلمان، روابط تجارى يا علمى براساس حفظ منافع مسلمين و استقلال و ثبات جوامع اسلامى داشته باشند، نه داخل در مفهوم ركون به ظالمين است و نه چيزى است كه از نظر اسلام ممنوع بوده باشد و در عصر خود پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و اعصار بعد همواره چنين ارتباطاتى وجود داشته است.

    (آيه 114)- «نماز» و «صبر»: در اين آيه و آيه بعد انگشت روى دو دستور از مهمترين دستورات اسلامى كه در واقع روح ايمان و پايه اسلام است گذارده شده نخست فرمان به اقامه نماز داده، مى‏گويد: «نماز را در دو طرف روز، و در اوائل شب برپا دار» (وَ أَقِمِ الصَّلاةَ طَرَفَيِ النَّهارِ وَ زُلَفاً مِنَ اللَّيْلِ).

    ظاهر تعبير «طَرَفَيِ النَّهارِ» (دو طرف روز) اين است كه نماز صبح و مغرب را بيان مى‏كند، كه در دو طرف روز قرار گرفته و «زلف» منطبق بر نماز عشا مى‏باشد.

    سپس براى اهميت نماز روزانه خصوصا و همه عبادات و طاعات و حسنات عموما چنين مى‏گويد: «حسنات، سيئات را از ميان مى‏برند» (إِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئاتِ).

    «و اين تذكر و يادآورى است براى آنها كه توجه دارند» (ذلِكَ ذِكْرى‏ لِلذَّاكِرِينَ).

    آيه فوق همانند قسمتى ديگر از آيات قرآن تأثير اعمال نيك را در از ميان بردن آثار سوء اعمال بد بيان مى‏كند، كار نيك كه از انگيزه الهى سر چشمه گرفته به روح آدمى لطافتى مى‏بخشد كه آثار گناه را مى‏تواند از آن بشويد و تيرگيهاى گناه را به روشنايى مبدل سازد.

    اهميت فوق العاده نماز-

    در روايات متعددى كه ذيل آيه فوق از پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و ائمه معصومين عليهم السّلام نقل شده تعبيراتى ديده مى‏شود كه از اهميت فوق العاده نماز در مكتب اسلام پرده بر مى‏دارد.

    از على عليه السّلام نقل شده كه مى‏فرمايد: با رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله در مسجد، در انتظار نماز بوديم كه مردى برخاست و عرض كرد: اى رسول خدا! من گناهى كرده‏ام.

    پيامبر صلّى اللّه عليه و آله روى از او برگرداند. هنگامى كه نماز تمام شد همان مرد برخاست و سخن اول را تكرار كرد پيامبر صلّى اللّه عليه و آله فرمود: آيا با ما اين نماز را انجام ندادى؟ و براى آن به خوبى وضو نگرفتى؟ عرض كرد: آرى! فرمود: اين كفاره گناه توست! نماز، انسان را در برابر گناه بيمه مى‏كند، و نيز نماز زنگار گناه را از آيينه دل مى‏زدايد.

    نماز جوانه‏هاى ملكات عالى انسانى را در اعماق جان بشر مى‏روياند، نماز اراده را قوى و قلب را پاك و روح را تطهير مى‏كند، و به اين ترتيب نماز در صورتى كه به صورت جسم بى‏روح نباشد مكتب عالى تربيت است.

  10. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    علمدار (06-25-2013)

  11. #56
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره هود

    (آيه 115)- به دنبال برنامه انسان ساز نماز و بيان تأثيرى كه حسنات در زدودن سيئات دارد در اين آيه فرمان به «صبر» مى‏دهد، و مى‏گويد: «و شكيبا باش كه خدا اجر نيكوكاران را ضايع نمى‏كند» (وَ اصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ). يعنى نيكوكارى بدون صبر و ايستادگى ميسر نيست.

    واژه «صبر» هرگونه شكيبايى در برابر مشكلات، مخالفتها، آزارها، هيجانها، طغيانها و مصائب گوناگون را شامل مى‏شود.

    «صبر» يك اصل كلى و اساسى است كه در مواردى از قرآن همراه با نماز ذكر شده است شايد به اين دليل كه نماز در انسان «حركت» مى‏آفريند و دستور صبر، مقاومت ايجاد مى‏كند، و اين دو يعنى «حركت» و «مقاومت» هنگامى كه دست به دست هم دهند عامل اصلى هرگونه پيروزى خواهند شد.

    (آيه 116)- عامل تباهى جامعه‏ها! براى تكميل بحثهاى گذشته در اين آيه و آيه بعد يك اصل اساسى اجتماعى كه ضامن نجات جامعه‏ها از تباهى است مطرح شده است، و آن اين كه در هر جامعه‏اى تا زمانى كه گروهى از انديشمندان متعهد و مسؤول وجود دارد كه در برابر مفاسد ساكت نمى‏نشينند، و به مبارزه بر مى‏خيزند، و رهبرى فكرى و مكتبى مردم را در اختيار دارند اين جامعه به تباهى و نابودى كشيده نمى‏شود.

    اما آن زمان كه بى‏تفاوتى و سكوت در تمام سطوح حكمفرما شد و جامعه در برابر عوامل فساد بى‏دفاع ماند، فساد و به دنبال آن نابودى حتمى است.

    لذا ضمن اشاره به اقوام پيشين كه گرفتار انواع بلاها شدند، مى‏گويد: «چرا در قرون و امتها و اقوام قبل از شما نيكان و پاكان قدرتمند و صاحب فكرى نبودند كه از فساد در روى زمين جلوگيرى كنند» (فَلَوْ لا كانَ مِنَ الْقُرُونِ مِنْ قَبْلِكُمْ أُولُوا بَقِيَّةٍ يَنْهَوْنَ عَنِ الْفَسادِ فِي الْأَرْضِ).

    نقش «اولوا بقيّة» در بقاى جوامع آنقدر حساس است كه بايد گفت: بدون آنها حق حيات از آنان سلب مى‏شود و اين همان چيزى است كه آيه فوق به آن اشاره دارد.

    بعد به عنوان استثناء مى‏گويد: «مگر افراد اندكى از آنان كه آنها را نجات داديم» (إِلَّا قَلِيلًا مِمَّنْ أَنْجَيْنا مِنْهُمْ).

    اين گروه اندك هر چند امر به معروف و نهى از منكر داشتند، اما مانند لوط و خانواده كوچكش و نوح و ايمان آورندگان محدودش و صالح و تعداد كمى كه از او پيروى كرده بودند، آنچنان كم و اندك بودند كه توفيق بر اصلاح كلى جامعه نيافتند.

    «و به هر حال ستمگران (كه اكثريت اين جامعه‏ها را تشكيل مى‏دادند) به دنبال ناز و نعمت و عيش و نوش رفتند و آنچنان مست باده غرور و تنعم و لذات شدند كه) دست به انواع گناهان زدند» (وَ اتَّبَعَ الَّذِينَ ظَلَمُوا ما أُتْرِفُوا فِيهِ وَ كانُوا مُجْرِمِينَ).

    اين تنعم و تلذذ بى‏قيد و شرط سر چشمه انواع انحرافاتى است كه در طبقات مرفّه جامعه‏ها به وجود مى‏آيد، چرا كه مستى شهوت، آنها را از پرداختن به ارزشهاى اصيل انسانى و درك واقعيتهاى اجتماعى باز مى‏دارد و غرق عصيان و گناه مى‏سازد.

  12. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    علمدار (06-25-2013)

  13. #57
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره هود

    (آيه 117)- سپس براى تأكيد اين واقعيت، اضافه مى‏فرمايد: اين كه مى‏بينى خداوند اين اقوام را به ديار عدم فرستاد به خاطر آن بود كه مصلحانى در ميان آنها نبودند «و چنين نبود كه پروردگارت آباديها را به ظلم و ستم نابود كند در حالى كه اهلش در صدد اصلاح بوده باشند» (وَ ما كانَ رَبُّكَ لِيُهْلِكَ الْقُرى‏ بِظُلْمٍ وَ أَهْلُها مُصْلِحُونَ).

    يعنى، هرگاه جامعه‏اى ظالم بود اما به خود آمده و در صدد اصلاح باشد چنين جامعه‏اى مى‏ماند، ولى اگر ظالم بود و در مسير اصلاح و پاكسازى نبود، نخواهد ماند.

    (آيه 118)- در اين آيه به يكى از سنن آفرينش كه در واقع زير بناى ساير مسائل مربوط به انسان است اشاره شده و آن مسأله اختلاف و تفاوت در ساختمان روح و جسم و فكر و ذوق و عشق انسانها، و مسأله آزادى اراده و اختيار است.

    مى‏فرمايد: «اگر خدا مى‏خواست، همه مردم را «امت واحده» قرار مى‏داد (ولى خداوند چنين كارى را نكرده) و همواره انسانها با هم اختلاف دارند» (وَ لَوْ شاءَ رَبُّكَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً واحِدَةً وَ لا يَزالُونَ مُخْتَلِفِينَ).

    تا كسى تصور نكند تأكيد و اصرار پروردگار در اطاعت فرمانش دليل بر اين است كه او قادر بر اين نبود كه همه آنها را در مسير ايمان و يك برنامه معين قرار دهد.

    ولى نه چنين ايمانى فايده‏اى داشت، و نه چنان اتحاد و هماهنگى، ايمان اجبارى كه از روى انگيزه‏هاى غير ارادى برخيزد، نه دليل بر شخصيت است و نه وسيله تكامل، و نه موجب پاداش و ثواب.

    اصولا ارزش و امتياز انسان و مهمترين تفاوت او با موجودات ديگر داشتن همين موهبت آزادى اراده و اختيار است، همچنين داشتن ذوقها و سليقه‏ها و انديشه‏هاى گوناگون و متفاوت كه هر كدام بخشى از جامعه را مى‏سازد، و بعدى از ابعاد آن را تأمين مى‏كند.

    از طرفى هنگامى كه آزادى اراده آمد، اختلاف در انتخاب عقيده و مكتب، طبيعى است.

  14. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    علمدار (06-25-2013)

  15. #58
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره هود

    (آيه 119)- لذا در اين آيه مى‏فرمايد: مردم در پذيرش حق با هم اختلاف دارند «مگر، كسى را كه پروردگارت رحم كند»! (إِلَّا مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ).

    ولى اين رحمت الهى مخصوص گروه معينى نيست، همه مى‏توانند- به شرط اين كه بخواهند- از آن استفاده كنند «و (خداوند) براى همين پذيرش رحمت آنها را آفريد» (وَ لِذلِكَ خَلَقَهُمْ).

    آنها كه بخواهند در زير اين چتر رحمت الهى قرار بگيرند راه براى آنها باز است رحمتى كه از طريق تشخيص عقل و هدايت انبياء و كتب آسمانى به همه مردم افاضه شده است.

    و هرگاه از اين رحمت و موهبت استفاده كنند درهاى بهشت و سعادت جاويدان به روى آنها گشوده خواهد شد.

    در غير اين صورت «فرمان خدا صادر شده است كه جهنم را از سركشان و طاغيان جن و انس پر مى‏كنم» (وَ تَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِينَ).

    (آيه 120)- مطالعه سرگذشت پيشينيان چهار اثر دارد: در اين آيه و آيات بعد كه سوره هود با آن پايان مى‏پذيرد يك نتيجه گيرى كلى از مجموع بحثهاى سوره بيان شده است و از آنجا كه قسمت عمده اين سوره داستانهاى عبرت انگيز پيامبران و اقوام پيشين بود نخست نتائج گرانبهاى ذكر اين داستانها را در چهار موضوع خلاصه كرده، مى‏گويد: «ما از هر يك از سرگذشتهاى انبياء براى تو بازگو كرديم تا به وسيله آن، قلبت را آرامش بخشيم» و اراده‏ات قوى گردد. (وَ كُلًّا نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنْباءِ الرُّسُلِ ما نُثَبِّتُ بِهِ فُؤادَكَ).

    سپس به دومين نتيجه بزرگ بيان اين داستانها اشاره كرده، مى‏گويد: «و در اين اخبار پيامبران، حقايق و واقعيتهاى (مربوط به زندگى و حيات، پيروزى و شكست، عوامل موفقيت و تيره روزى) همگى براى تو آمده است» (وَ جاءَكَ فِي هذِهِ الْحَقُّ).

    سومين و چهارمين اثر چشمگير بيان اين سرگذشتها آن است كه: «براى مؤمنان موعظه و اندرز، تذكر و يادآورى است» (وَ مَوْعِظَةٌ وَ ذِكْرى‏ لِلْمُؤْمِنِينَ).

    اين آيه بار ديگر تأكيد مى‏كند كه تواريخ قرآن را نبايد سرسرى شمرد و يا به عنوان يك سرگرمى از آن براى شنوندگان استفاده كرد چرا كه مجموعه‏اى است از بهترين درسهاى زندگى در تمام زمينه‏ها و راهگشايى است براى همه انسانهاى «امروز» و «فردا».

    (آيه 121)- سپس به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله دستور مى‏دهد كه تو نيز در مقابل سرسختيها و لجاجتهاى دشمن همان بگو كه بعضى از پيامبران پيشين به اين افراد مى‏گفتند: «به آنها كه ايمان نمى‏آورند بگو: هر چه در قدرت داريد انجام دهيد (و از هيچ كارى فروگذار نكنيد) ما هم آنچه در توان داريم انجام خواهيم داد» (وَ قُلْ لِلَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ اعْمَلُوا عَلى‏ مَكانَتِكُمْ إِنَّا عامِلُونَ).

  16. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    علمدار (06-25-2013)

  17. #59
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره هود

    (آيه 122)- «و انتظار بكشيد! ما هم منتظريم»! (وَ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ). تا ببينيم كدامين پيروز مى‏شوند و كدامين شكست مى‏خورند.

    شما در انتظار خام شكست ما باشيد و ما در انتظار واقعى عذاب الهى براى شما هستيم كه يا از دست ما خواهيد كشيد و يا مستقيما از طرف خدا!

    (آيه 123)- آخرين آيه اين سوره به بيان توحيد (توحيد علم و توحيد افعال و توحيد عبادت) مى‏پردازد همان گونه كه آيات آغاز اين سوره از علم توحيد سخن مى‏گفت.

    در حقيقت در اين آيه انگشت روى سه شعبه از توحيد گذاشته شده است.

    نخست به توحيد علمى پروردگار اشاره كرده، مى‏گويد: «غيب آسمانها و زمين مخصوص خداست» و او است كه از همه اسرار آشكار و نهان باخبر است (وَ لِلَّهِ غَيْبُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ).

    و غير او علمش محدود و در عين محدوديت از ناحيه تعليم الهى است، بنابراين علم نامحدود، آن هم علم ذاتى، نسبت به تمام آنچه در پهنه زمين و آسمان قرار دارد، مخصوص ذات پاك پروردگار است.

    و از سوى ديگر به توحيد افعالى اشاره كرده، مى‏گويد: زمام تمام كارها در كف قدرت اوست «و همه كارها به سوى او باز مى‏گردد» (وَ إِلَيْهِ يُرْجَعُ الْأَمْرُ كُلُّهُ).

    سپس نتيجه مى‏گيرد اكنون كه آگاهى نامحدود و قدرت بى‏پايان، مخصوص ذات پاك اوست و بازگشت هر چيز به سوى او مى‏باشد، بنابراين «تنها او را پرستش كن» (فَاعْبُدْهُ).

    «و فقط بر او توكل نما» (وَ تَوَكَّلْ عَلَيْهِ).

    و اين مرحله توحيد عبادت است.

    و از آنچه نافرمانى و سركشى و طغيان و گناه است، بپرهيز، چرا كه:

    «پروردگارت از آنچه انجام مى‏دهيد غافل نيست» (وَ ما رَبُّكَ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ).

    «پايان سوره هود»

  18. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    علمدار (06-25-2013)

صفحه 6 از 6 نخستنخست ... 456

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •