جانشين پيامبر كيست؟ - صفحه 6
صفحه 6 از 6 نخستنخست ... 456
نمایش نتایج: از شماره 51 تا 57 , از مجموع 57

موضوع: جانشين پيامبر كيست؟

  1. #51
    مدیر ارشد محمد حسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2011
    نوشته ها
    2,422
    می پسندم
    897
    مورد پسند : 464 بار در 340 پست
    نوشته های وبلاگ
    16
    میزان امتیاز
    84

    RE: جانشين پيامبر كيست؟

    اينك بنگريد توجيه گران كه خود را به اصطلاح علماى اين فرقه قلمداد مى كنند و همواره در صدد حلّ مشكلات علمى و اعتقادى پيروانشان(!!) مى دانند درباره اين واقعه چگونه قلم فرسايى كرده اند.
    برخى چنين مى گويند: ما خبر نداريم، شايد همسر مالك، طلاق گرفته بود و عدّه اش هم تمام شده بوده، ولى هنوز در خانه مالك بوده(!!) پس خالد، با زن شوهردار يا زنى كه در عدّه بوده، زنا نكرده است(!!)
    عدّه اى ديگر مى گويند: شايد همسر مالك حمل داشته و در فاصله بين كشته شدن مالك و همبستر شدن خالد با او، وضع حمل كرده است; در نتيجه، زنا در ايّام عدّه واقع نگرديده است(!!)
    قاضى عبدالجبّار معتزلى و ابن عبدالبَرّ صاحب كتاب الاستيعاب اين گونه نظر داده اند: خالد در انجام اين امور اندكى شتاب كرده است و شتاب هم كار بدى است(!!)
    آنان در اين مورد كه: چرا ابوبكر او را در پى چنين امرى با آن دستور خاصّ فرستاد و چرا بعد از صدور اين امور زشت از او، عكس العملى نشان نداد؟ هيچ سخنى به ميان نياورده اند; چرا كه چنين پرسش هايى لياقت خليفه بودن ابوبكر را زير سؤال مى برد.
    مولوى عبدالعزيز دهلوى صاحب كتاب تحفه اثنا عشريّه راه حلّ و توجيه مختصرتر، بى دردسرتر و معقولانه ترى(!!) را در پيش گرفته و چنين مى گويد: اصلاً نزديكى خالد بن وليد با همسر مالك دروغ است(!!)
    سخن اين است كه اگر شهادت اين همه كتاب از كتاب هاى اهل سنّت به وقوع چنين واقعه اى، مثبِت قضيّه نيست، پس چرا مندرجات اين تأليفات را مى پذيريد؟ و اگر قرار است اين كتاب ها از اعتبار بيفتند، پس براى شناخت تاريخ اسلام و معارف شريعت به كجا مراجعه مى كنيد؟

    *****

    1 . ر.ك: تاريخ الطبرى: 2 / 503، الكامل في التاريخ: 2 / 357، تاريخ الاسلام: 3 / 32، الاستيعاب: 3 / 1362 و ديگر كتاب هاى تاريخ اسلام.
    2 . نكته جالب اين كه: هنگامى كه عمر بن خطّاب بر مسند خلافت تكيه كرد، همين خالدى را كه به رجم تهديدش كرده بود، والى دمشق گردانيد(!!) (سير اعلام النبلاء: 1 / 378).

  2. #52
    مدیر ارشد محمد حسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2011
    نوشته ها
    2,422
    می پسندم
    897
    مورد پسند : 464 بار در 340 پست
    نوشته های وبلاگ
    16
    میزان امتیاز
    84

    RE: جانشين پيامبر كيست؟

    ***علم و دانش ابوبكر

    علم و دانش ابوبكر


    ويژگى و صفت ديگرى كه اهل سنّت در جانشين پيامبر معتبر مى دانند، علم و اجتهاد است. اكنون نگاهى كوتاه به مراتب علم و دانش ابوبكر داريم.
    ما در اين قسمت به علومى كه مربوط به ماوراء عالم حسّ است، ـ نظير عالم ملائكه، جنّ، افلاك، حركات كهكشان ها، منظومه ها، كرات سماوى، ساكنين ديگر كرات و خصوصيّات زيست آن ها و... ـ نمى پردازيم، فقط به علومى كه داشتن آن ها شايسته يك دانشمند اسلامى (نه جانشين پيامبر) است مى پردازيم و ويژگى هاى علمى ابوبكر را بررسى مى كنيم.
    جلال الدّين سيوطى از محقّقان بزرگ اهل سنّت كه نزد بزرگان آنان داراى مقامى والاست در كتاب الاتقان فى علوم القرآن مى نويسد:
    آن چه از ابوبكر در تفسير قرآن رسيده است، از ده مورد تجاوز نمى كند.1
    آن گاه سيوطى سخن از دانش امير مؤمنان على عليه السلام به ميان مى آورد و مى نويسد:
    علم على عليه السلام به قرآن در حدّى بود كه در محافل عمومى ندا مى داد: اى مردم! هر چه از علوم قرآنى مى خواهيد از من بپرسيد، تا جايى كه خصوصيّات نزول آيات نزد من است كه آيا در شب يا روز، سفر يا حضر نازل شده است.2
    ابوبكر مدّتى نسبتاً طولانى در اطراف رسول خدا صلى اللّه عليه وآله بود، از اين رو از نظر نقل حديث بايد نسبت به مسائل مختلف، احاديثى را از آن بزرگوار روايت كرده باشد، در عين حال سيوطى در احوالات ابوبكر درباره حديث مى گويد:
    عدد روايات نقل شده از ابوبكر به هشتاد حديث نمى رسد.3

    *****

    1 . الاتقان فى علوم القرآن: 2 / 187.
    2 . همان.
    3 . تاريخ الخلفاء: 41.

  3. #53
    مدیر ارشد محمد حسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2011
    نوشته ها
    2,422
    می پسندم
    897
    مورد پسند : 464 بار در 340 پست
    نوشته های وبلاگ
    16
    میزان امتیاز
    84

    RE: جانشين پيامبر كيست؟

    نگاهى به علم و دانش دروازه نبوى

    با اين حال محقّقان اهل سنّت در كتاب هاى مختلف تفسيرى، حديثى، رجالى، سيره نگارى و تاريخى به مناسبت هاى مختلف به مراتب علمى علىّ بن ابى طالب عليهما السلام پرداخته اند. براى مثال قرآن كريم در آيه كريمه اى مى فرمايد:
    (وَتَعِيَهَا اُذُنٌ وَاعِيَةٌ);1
    گوش هاى هوشمند فراگير آن ها را درك مى كنند.
    همه مفسّران اهل سنّت در ذيل اين آيه مى گويند: منظور از گوش هاى هوشمند فراگير علىّ بن ابى طالب عليهما السلام است و اوست كه براى هر دانش و معرفتى، حقّ و حقيقتى و پند و اندرزى سراپا گوش است و به راستى و خوبى و كمال آن ها را فرا مى گيرد و در آن ها خطا نمى كند و فراموشى ندارد.
    هم چنين در كتاب هاى تفسيرى و حديثى اهل سنّت به طرق مكرّر آمده است كه رسول خدا صلى اللّه عليه وآله درباره امير مؤمنان على عليه السلام فرمودند:
    اَنا مَدينَةُ العِلْمِ وَعَلِيٌّ بابُها، فَمَنْ اَرادَ المَدِينَةَ فَلْيَأْتِ البَابَ;2
    من شهر علم هستم و على دروازه آن است; پس هر كه مى خواهد وارد اين شهر شود، بايد از دروازه آن وارد شود.
    آن حضرت در سخن ديگرى فرمودند:
    اَنَا دارُ الحِكْمَةِ وعَلِيٌّ بابُها;3
    من خانه حكمت هستم و على در آن خانه است.

  4. #54
    مدیر ارشد محمد حسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2011
    نوشته ها
    2,422
    می پسندم
    897
    مورد پسند : 464 بار در 340 پست
    نوشته های وبلاگ
    16
    میزان امتیاز
    84

    RE: جانشين پيامبر كيست؟

    پيامبر اكرم صلى اللّه عليه وآله در سخن ديگرى فرمودند:
    اَنَا مدينَةُ الفِقْهِ وعَلِيٌّ بابُها;4
    من شهر فقه هستم و على دروازه آن است.
    پيامبر اكرم صلى اللّه عليه وآله، امير مؤمنان على عليه السلام را مرجع علمى امّت در موارد اختلاف قرار دادند و در حقّ آن حضرت فرمودند:
    يا عليُّ! اَنْتَ تُبَيِّنُ لاُمَّتي ما اخْتَلَفُوا فيه مِنْ بَعْدِي;5
    اى على! آن چه بعد از من امتم در آن اختلاف خواهند كرد تو بيان مى كنى.
    اين همان مقامى است كه خداوند متعال در قرآن كريم براى رسول خدا صلى اللّه عليه وآله قرار داده است، آن جا كه مى فرمايد:
    (فَلاَ وَرَبِّكَ لاَ يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيَما شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لاَ يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَيْتَ وَيُسَلِّمُوا تَسْلِيماً);6
    پس نه، به پروردگار تو سوگند كه آنان ايمان نخواهند آورد مگر اين كه در امور مورد منازعه، تو را حاكم قرار بدهند و در مقابل قضاوت تو، بدون اين كه كوچك ترين تنگى در سينه خود (از ناحيه قضاوت تو) احساس كنند، سر تسليم فرود آورند و به طور كامل تسليم باشند.
    آرى، همين مقامى را كه خداوند متعال با اين تأكيدات (كه بر آشنايان با علم بلاغت مخفى نيست) براى پيامبر اكرم صلى اللّه عليه وآله قرار داده است، همان مقام را رسول خدا صلى اللّه عليه وآله به وجود امير مؤمنان على عليه السلام اِخبار مى فرمايند.

  5. #55
    مدیر ارشد محمد حسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2011
    نوشته ها
    2,422
    می پسندم
    897
    مورد پسند : 464 بار در 340 پست
    نوشته های وبلاگ
    16
    میزان امتیاز
    84

    RE: جانشين پيامبر كيست؟

    به همين جهت بود كه ابن عبّاس مى گويد:
    اگر در مسأله اى از علىّ بن ابى طالب عليهما السلام مطلبى به ما برسد در انتظار گفته فرد ديگرى نخواهيم بود.7
    ابن عبّاس در سخن ديگرى مى گويد:
    اگر علم را ده جزء كنيم، نُه جزء آن نزد علىّ بن ابى طالب عليهما السلام و يك جزئش بين صحابه و تابعين و ديگر افراد امّت است كه باز علىّ بن ابى طالب عليهما السلام در آن يك جزء با ديگران شريك است.8
    حافظ نَوَوى مى گويد: بزرگان صحابه (ابوبكر، عمر، عثمان، عبدالرّحمان بن عوف، سعد بن ابى وقّاص، طلحه، زبير و...) فتاواى امير مؤمنان على عليه السلام را اخذ مى نمودند و در مسائل و مشكلات به ايشان رجوع مى كردند و اين امرى است مشهور كه همه مى دانند.9
    ابن حزم اندلسى (كه بدون شكّ از نواصب است و در دشمنى با امير مؤمنان على عليه السلام گوى سبقت را از عدّه زيادى ربوده است) در كتاب الإحْكام فى اُصول الأحكام موارد بسيارى از جهل و نادانى صحابه به احكام شرعى را بيان مى كند و به خصوص از ابوبكر، عمر، عثمان و عايشه نام مى برد و جهل آن ها را در خصوص مواردى روشن مى كند، امّا نسبت به حضرت امير عليه السلام نوشته است:
    در حلّ مجهولات به علىّ بن ابى طالب مراجعه مى كردند و ايشان حكم خداوند متعال را براى جُهّال بيان مى فرمودند.10
    البته بايد دانست كه عمر بن خطّاب و عثمان بن عفّان نيز نسبت به اين اوصاف وضعيّتى نه مشابه، بلكه به مراتب بدتر از ابوبكر دارند،11اكنون يادآور آيه مباركه قرآن مجيد مى شويم كه چه زيبا فرموده است:
    (أَفَمَن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَن يُتَّبَعَ أَمْ مَن لاَ يَهِدِّي إِلاَّ أَن يُهْدَى فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ);12
    پس آيا كسى كه به سوى حقّ و واقع هدايت مى كند سزاوارتر است به اين كه از او تبعيّت شود يا كسى كه هدايت نشده است مگر اين كه هدايتش كنند؟ پس براى شما چه مى شود چگونه قضاوت مى كنيد؟

  6. #56
    مدیر ارشد محمد حسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2011
    نوشته ها
    2,422
    می پسندم
    897
    مورد پسند : 464 بار در 340 پست
    نوشته های وبلاگ
    16
    میزان امتیاز
    84

    RE: جانشين پيامبر كيست؟

    کلام آخر

    اينك مناسب است كه در پايان اين بحث، قضيه اى را از كتاب صحيح بخارى نقل كنيم كه هم به عدالت و هم به علم ارتباط دارد.
    در زمان خلافت ابوبكر اموالى را از بحرين به مدينه آوردند، جابر بن عبداللّه انصارى كه در مجلس ابوبكر حضور داشت، چنين اظهار كرد: قبل از اين كه رسول خدا صلى اللّه عليه وآله از دنيا بروند به من وعده فرمودند كه وقتى اموال بحرين برسد فلان مقدار از آن را به تو خواهم داد.
    ابوبكر بدون اين كه از جابر شاهد مطالبه نمايد، به صِرف اظهار او، همان مبلغ را به او بخشيد.13
    همه مى دانند كه هيچ كس در حقّ جابر، مدّعى مقام عصمت نشده است. امّا فاطمه زهرا عليها السلام با آن مناقب و فضايل زيادى كه خود اهل سنّت در كتاب هاى مختلفشان آن ها را ذكر كرده اند14 و حتّى بر اساس احاديثى كه در فضايل آن صدّيقه وارد شده در صحيح بخارى و ديگر منابع، بعضى از بزرگانشان قائل شده اند كه:
    هِيَ اَفْضَلُ مِنَ الشّيخين;
    او (يعنى فاطمه زهرا عليها السلام) از ابوبكر و عمر برتر است.
    و حال آن كه اين كلام را در حقّ امير مؤمنان على عليه السلام نمى گويند; در عين حال، چنين فاطمه اى با چنين مقاماتى، مدّعى است كه پدرم قبل از رحلتش فدك را به من بخشيده و ابوبكر از او شاهد مى طلبد. جابر بن عبداللّه انصارى فاقد مقام عصمت است، ولى به صرف صحابى بودن (بنابر توجيه شارحان صحيح بخارى) قولش مقبول است; چرا كه مقام جابر بزرگ تر از آن است كه بر پيامبر اكرم صلى اللّه عليه وآله دروغ ببندد، ولى از فاطمه زهرايى كه داراى مقام عصمت است، شاهد مطالبه مى كند(!!)
    خوب است علما و دانشمندان اهل سنّت عقول و افكار خود را روى هم بريزند و تا روز قيامت فكر كنند و ببينند آيا مى توانند توجيه معقول و مقبولى در ارتباط با اين عكس العمل ابوبكر بتراشند؟
    آيا جواب قانع كننده اى براى اين دو عكس العمل متفاوت از خليفه اوّلشان با اين دو مورد، خواهند يافت؟

    *****

    1 . سوره حاقّه: آيه 12.
    2 . اين حديث در منابع بسيارى از اهل سنّت آمده از جمله: تهذيب الآثار «مسند امام على عليه السلام»: 105 رقم 173، تاريخ الخلفاء: 135، المعجم الكبير: 11 / 65 رقم 11061، تاريخ بغداد: 4 / 348، 7 / 172، 11 / 204، الاستيعاب: 3 / 1102، فردوس الأخبار: 1 / 76، أُسد الغابه: 4 / 22، الرياض النضره: 2 / 159، تهذيب الكمال: 20 / 485، تاريخ جرجان: 65، تذكرة الحفّاظ: 4 / 1231، البداية والنهايه: 7 / 358، مجمع الزوائد: 9 / 114، اتحاف السادة المتقين: 6 / 224، المستدرك على الصحيحين: 3 / 126 و 127، ترجمة الإمام على عليه السلام من تاريخ مدينة دمشق: 2 / 464 رقم 984، جامع الأُصول: 8 / 657 رقم 6501، الجامع الصغير: 1 / 415 رقم 2705، الصواعق المحرقه: 189، كنز العمال: 11 / 614 رقم 32978 و 32979، فيض القدير: 3 / 46.
    3 . فضائل اميرالمؤمنين عليه السلام: 138، حديث 203، سنن ترمذى: 6 / 85، تهذيب الآثار «مسند امام على عليه السلام»: 104 حديث 8 ، حلية الأولياء: 1 / 64، مشكاة المصابيح: 2 / 504 حديث 6096، أسنى المطالب: 70، الرياض النضره: 2 / 159، شرح المواهب اللدنيّه: 3 / 129، الجامع الصغير: 1 / 415 حديث 2704، الصواعق المحرقه: 189، كنز العمال: 11 / 600، حديث 32889 و 13 / 147، حديث 36462، فيض القدير: 3 / 46.
    4 . ر.ك نفحات الأزهار في خلاصة عبقات الأنوار: 10 / 161.
    5 . المستدرك على الصحيحين: 3 / 122، ترجمة الامام على عليه السلام من تاريخ مدينة دمشق: 2 / 487 و 488 حديث 1007 و 1008 و 1009، كنز العمال: 1 / 615، حديث 32983، حلية الأولياء: 1 / 64.
    6 . سوره نساء: آيه 65.
    7 . تهذيب الاسماء واللّغات: 1 / 346.
    8 . تهذيب الاسماء واللّغات: 1 / 346.
    9 . همان: 1 / 346.
    10 . الإحكام فى اُصول الأحكام: 244 ـ 248، تهذيب الاسماء واللغات: 1 / 346.
    11 . ر.ك: الغدير: ج 6، 7 و 8 .
    12 . سوره يونس: آيه 35.
    13 . الكواكب الدرارى فى شرح البخارى: 10 / 125، فتح البارى فى شرح البخارى: 4 / 375، عمدة القارى فى شرح البخارى: 12 / 121.
    14 . مسند احمد: 6 / 282، الطبقات الكبرى: 8 / 19 تا 30، حلية الاولياء: 2 / 39، 43، المستدرك على الصحيحين: 3 / 151 تا 161، الاستيعاب: 4 / 1893، جامع الاصول: 9 / 125، اُسد الغابة: 7 / 220، تهذيب الكمال: 169، مجمع الزّوائد: 9 / 201 تا 212، الاصابة: 13 / 71، كنز العمّال: 13 / 674، شذرات الذّهب: 1 / 9 و 10 و 15.

    منبع: کتاب جانشین پیامبر کیست ؟

  7. #57
    مدیر ارشد محمد حسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2011
    نوشته ها
    2,422
    می پسندم
    897
    مورد پسند : 464 بار در 340 پست
    نوشته های وبلاگ
    16
    میزان امتیاز
    84

    RE: جانشين پيامبر كيست؟

    ***كتاب نامه

    1. قرآن كريم.
    2. نهج البلاغه.
    الف
    3. الاتقان فى علوم القرآن: جلال الدين سيوطى، دار الفكر، لبنان، بيروت، سال 1416.
    4. الإحكام فى اصول الأحكام: على بن محمّد آمدى، دار الكتاب عربى، بيروت، چاپ دوم، سال 1406.
    5. الإستيعاب: ابن عبدالبرّ، دار الجيل، بيروت، لبنان، چاپ يكم، سال 1412.
    6. أُسد الغابه: ابن اثير جزرى، دار الكتب علميّه، بيروت، لبنان.
    7. الإصابه: ابن حجر عسقلانى، دار الكتب علميّه، بيروت، لبنان، چاپ يكم، سال 1415.
    8. الإمامة في أهمّ الكتب الكلاميّه: سيد على حسينى ميلانى، نشر الحقايق، قم، چاپ سوم، سال 1426.
    9. أنساب الأشراف: سمعانى، دار الفكر، بيروت، لبنان، چاپ يكم، سال 1408.
    ب
    10. البداية والنهايه: حافظ ابى الفداء اسماعيل بن كثير، دار احياء التراث العربى، بيروت، لبنان، چاپ يكم، سال 1408.
    ت
    11. تاريخ الاسلام: ذهبى، دار الكتاب عربى، بيروت، لبنان، چاپ يكم، سال 1407.
    12. تاريخ الخلفاء: جلال الدين سيوطى، از منشورات شريف رضى، قم، ايران، چاپ يكم، سال 1411.
    13. تاريخ بغداد: خطيب بغدادى، دار الكتب علميّه، بيروت، لبنان، چاپ يكم، سال 1417.
    14. تاريخ طبرى (تاريخ الاُمم والملوك): ابوجعفر محمد بن جرير طبرى، مؤسسه اعلمى، بيروت، لبنان.
    15. تجريد الاعتقاد: شيخ نصير الدين طوسى، مكتب اعلام اسلامى، قم، سال 1407.
    16. تهذيب الأسماء واللغات: نَوَوى، دار الفكر، بيروت، لبنان، چاپ يكم، سال 1416.
    17. تهذيب التهذيب: ابن حجر عسقلانى، دار الكتب علميّه، بيروت، لبنان، چاپ يكم، سال 1415.
    18. تهذيب الكمال فى أسماء الرجال: جمال الدين ابى الحجّاج يوسف مزى، مؤسسه الرساله، بيروت، لبنان، چاپ پنجم، سال 1415.
    ج
    19. جامع الأُصول: ابن اثير، دار الفكر، بيروت، چاپ يكم، سال 1417.
    ح
    20. حلية الأولياء: ابونعيم اصفهانى، دار الكتب علميّه، بيروت، لبنان، چاپ يكم، سال 1418.
    د
    21. الدر النضيد في مجموعة الحفيد: احمد بن يحيى هروى، چاپ افغانستان.
    ذ
    22. الذرّية الطاهره: محمّد بن احمد انصارى رازى دولابى، تحقيق سيّد محمّد جواد حسينى جلالى، مؤسّسه نشر اسلامى، قم، ايران، سال 1407.
    س
    23. السنن الكبرى: بيهقى، دار الكتب علميّه، بيروت، لبنان، سال 1414.
    24. سير اعلام النبلاء: ذهبى، مؤسسه الرساله، بيروت، لبنان، چاپ نهم، سال 1413.
    ش
    25. شذرات الذّهب: ابن عماد، دار الكتب علميّه، بيروت، لبنان.
    26. شرح المقاصد: تفتازانى، منشورات شريف رضى، قم، ايران، چاپ يكم، سال 1409.
    27. شرح المواقف: سيّد شريف جرجانى، از منشورات شريف رضى، قم، ايران، چاپ يكم، سال 1412.
    28. شرح نهج البلاغه: ابن ابى الحديد، دار احياء التراث العربى، بيروت، لبنان، چاپ دوم، سال 1387.
    ط
    29. الطبقات الكبرى: ابن سعد، دار الكتب علميّه، بيروت، لبنان، چاپ دوم، سال 1418.
    ع
    30. العقد الثمين فى تاريخ البلد الامين: حافظ تقى الدين محمّد بن احمد فاسى مكى.
    31. عمدة القارى فى شرح البُخارى: بدر الدّين عينى، دار الفكر، بيروت، لبنان.
    ف
    32. فتح البارى فى شرح صحيح البخارى: ابن حجر، دار الكتب علميّه، بيروت، لبنان، چاپ يكم، سال 1410.
    33. الفصل فى الأهواء والملل والنحل: ابن حزم اندلسى، دار الكتب علميّه، بيروت، لبنان، چاپ يكم، سال 1416.
    ك
    34. الكافى: محمّد بن يعقوب كلينى، دار الكتب اسلاميه، تهران، سال 1388.
    35. الكامل فى التاريخ: ابن اثير، دار الفكر، بيروت، لبنان، سال 1399.
    36. كنز العُمّال: متّقى هندى، دار الكتب علميّه، بيروت، لبنان، چاپ يكم، سال 1419.
    37. الكواكب الدرارى: كرمانى، دار إحياء التراث العربى، بيروت، لبنان، چاپ دوم، سال 1401.
    ل
    38. لسان العرب: جمال الدين محمّد بن مكرم بن منظور افريقى مصرى، دار الفكر، بيروت، لبنان.
    م
    39. مجمع الزوائد و منبع الفوائد: حافظ نورالدين على بن ابى بكر هيثمى، دار الفكر، بيروت، لبنان، سال 1412.
    40. مختصر تاريخ مدينة دمشق: ابن منظور، دار الفكر، سوريه، دمشق، چاپ يكم، سال 1404.
    41. المستدرك على الصحيحين: حاكم نيشابورى، دار الكتب علميّه، بيروت، لبنان، چاپ يكم، سال 1411.
    42. مستدرك الوسائل: ميرزا حسين نورى، تحقيق و نشر مؤسسه آل البيت، بيروت، لبنان، چاپ دوم، سال 1408.
    43. مسند احمد بن حنبل: احمد بن حنبل، دار احياء التراث العربى و دار صادر، بيروت، لبنان، چاپ سوم، سال 1415.
    44. المصنّف: ابوبكر عبدالرزاق بن همام صنعانى.
    45. منهاج السنة النبويه: ابن تيميّه حرانى، مكتبه ابن تيميّه، قاهره، مصر، چاپ دوم، سال 1409.
    ن
    46. نفحات الأزهار في خلاصة عبقات الأنوار: سيد على حسينى ميلانى، نشر الحقايق، قم، چاپ دوم، سال 1426.
    47. نگاهى به حديث ثقلين: سيد على حسينى ميلانى، نشر الحقايق، چاپ يكم، سال 1387 ش.

صفحه 6 از 6 نخستنخست ... 456

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •