فصل دوّم: زمينه‏هاى گناه
صفحه 1 از 9 123 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 90

موضوع: فصل دوّم: زمينه‏هاى گناه

  1. #1
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    275

    فصل دوّم: زمينه‏هاى گناه

    فصل دوّم: زمينه‏هاى گناه‏

    زمينه‏هاى گناه در وجود انسان‏

    الف- غريزه‏


    در انسان غرايزى وجود دارد كه گاهى دچار افراط يا تفريط مى‏شود، پس بايد راههاى تعديل آنها را شناخت.

    امام على عليه السلام در گفتارى مى‏فرمايد:
    «خداوند فرشتگان را به عقل اختصاص داد (وآنها تكويناً محكوم به اطاعت عقل هستند) و حيوانات را به شهوت و غضب، اختصاص داد.

    (وآنها به طور تكوينى محكوم به ارضاى غرائز حيوانى هستند) اما انسان را با اعطاء همه (عقل و خشم و شهوت) شرافت بخشيد. پس هرگاه پيروى از عقل كند، مقامش برتر از فرشتگان خواهد شد، زيرا با بودن خشم و شهوت، اطاعت از عقل نموده است، و اگر اطاعت از شهوت و غضب كند، از حيوانات، پست‏تر است، زيرا با داشتن عقل پيروى از خشم و شهوت نموده است.» «1»
    قرآن در مورد كسانى كه از غرائز حيوانى پيروى مى‏كنند مى‏فرمايد:
    «اولئك كالانعامِ بل هم أضلّ سَبيلًا» «2»

    «آنها همچون چارپايان بلكه گمراهترند.»
    __________________________________________________
    (1). جامع السعاده، ج 1 ص 34
    (2). اعراف/ 179، فرقان/ 4

  2. #2
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    275

    RE: فصل دوّم: زمينه‏هاى گناه

    قواى غريزى‏

    علماى اخلاق مى‏گويند: منشا و انگيزه‏ى گناهان، سه قوه است:
    1- قوه شهويّه.
    2- قوه غضبيّه.
    3- قوه وهميّه.

    قوه شهويّه، انسان را به افراط در لذت‏خواهى نفسانى، مى‏كشاند، كه سرانجامش، غرق شدن در فحشا و زشتى‏ها است.

    قوهّ غضبيّه، انسان را به ظلم وطغيان آزار رسانى و تجاوز، وادار مى‏كند.

    قوهّ وهميّه، برترى طلبى و انحصار جويى و تكبر و روح خوداخواهى را در انسان زنده مى‏كند و او را به گناهان بزرگى در اين كانال، وا مى‏دارد. «1»

    اگر با دقت بررسى كنيم در مى‏يابيم كه اكثر گناهان (اگر نگوييم همه‏ى گناهان) به اين سه قوه باز مى‏گردند.

    اين سه قوه در وجود انسان لازم است، ولى اگر كنترل وتعديل نشود و به افراط و تفريط كشانده شود، سرچشمه‏ى گناهان بسيار خواهد شد.

    براى توضيح بيشتر به اين مثال توجه كنيد:

    آب، كه مايه‏ى حيات انسان و گياه و حيوان‏ها مى‏باشد، اگر در جلو آن سدى بسته شود، تا سيلاب پشت سر آن جمع شود، نه تنها سيلاب به ما ضرر نمى‏زند، بلكه هروقت نياز به آب شد، دريچه‏ى سد را باز كرده و گياهان و دام‏ها از آب آن سد، بهره‏مند مى‏شوند.

    حال اگر سيلاب مهار نشود، هنگام طغيان، ديوانه وار به باغ‏ها و كشتزارها و خانه‏ها سرازير شده و همه را ويران مى‏كند.

    در مورد انسان نيز، نيروى غضب براى دفاع و شهوت براى بقاى نسل لازم است، ولى اگر اين دو غريزه بر اثر افسار گسيختگى طغيان كنند، موجب بروز جنايات ويرانگر و انحرافات جنسى و بى‏عفتى خواهند شد.

    نتيجه اينكه: اگر بخواهيم جامعه را از لوث گناه پاك سازيم، و يا وجود خويش را از آلودگى گناه، حفظ كنيم، بايد غرايز و تمايلات نفسانى را كنترل و تعديل كنيم.

    البته كنترل و تعديل غرايز شهوانى، نياز به برنامه‏هايى دارد كه در اين كتاب، به قسمتى از آنها شاره خواهد شد.
    __________________________________________________
    (1). تفسير فخررازى، ج 20 ص 104

  3. #3
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    275

    RE: فصل دوّم: زمينه‏هاى گناه

    ب- قلب‏

    در قرآن 132 بار سخن از قلب به ميان آمده است، و در آيات متعدد، از قلب كافران و منافقان و مجرمان، به قلب مهر زده، قلب بيمار، قلب سخت، قلب منحرف و قلب قفل زده ياد شده است.

    بحث و بررسى پيرامون قلب، نياز به شرح بسيار دارد كه از حوصله اين كتاب، خارج است. اما منظور از قلب يعنى مركز فرماندهى و تصميم‏گيرى انسان است، قلب سليم و پاك، منشا كارهاى نيك است، و به عكس قلب ناسالم و تاريك، كانون فساد مى‏باشد، و ما در راستاى اطاعت خدا و دورى از گناه، بايد توجه عميق به پاك نگهداشتن قلب، داشته باشيم.

    در اينجا به اين روايت جالبى از امام صادق عليه السلام توجه كنيد:
    «ما من مومن الا و لقلبه أُذنان فى جوفه، أُذُن ينفث فيها الوسواس الخناس و أُذُن ينفث فيها الملك فيؤيد اللَّه المؤمن‏ بالملك فذلك قوله تعالى «و ايّدهم بروحٍ منه» «1».» «2»

    «قلب هر شخص با ايمانى در درون داراى دو گوش است: گوشى كه وسواس خناس در آن مى‏دمد و گوشى كه فرشته در آن مى‏دمد، و خداوند، مؤمن را بوسيله آن فرشته، كمك مى‏كند. و همين است گفتار خداوند كه مؤمنان را بوسيله روح خود، تقويت كرده است.»

    قلب كانون انگيزه‏ها

    نيت‏هاى پاك و آلوده هر دو از قلب سرچشمه مى‏گيرد و انگيزه‏هاى انحراف و گناه، بر اثر ناصافى دل پديد مى‏آيد، اگر بخواهيم به گناه آلوده نشويم، بايد به سراغ سرچشمه برويم و آن را صاف كنيم و گرنه.

    رسول اكرم صلى الله عليه و آله فرمود:
    «نيّة المُؤمِنِ خيرٌ من عَمله و نيّةُ الكافِر شرٌّ من عَمَله و كلّ عامل يعمل على نيَّتِه» «3»

    «نيت مؤمن بهتر از عمل اوست و نيت كافر بدتر از عملش مى‏باشد و هر كس طبق نيتش عمل مى‏كند.»

    در شرح اين حديث مطالب بسيار گفته شده اما به نظر مى‏رسد بهترين قول اين باشد كه چون نيت، كانون و مركز تصميم‏گيرى و چگونه بجا آوردن اعمال در كمّ و كيف است، لذا نيت مؤمن كه پاك است كانونى براى كارهاى نيك با كيفيت عالى مى‏گردد. حتى اگر عملى انجام ندهد

    ولى زمينه براى اعمال نيك دارد. ولى نيت كافر چون ناپاك است كانون فساد خواهد شد، گرچه كارى انجام ندهد ولى آماده‏ى كارهاى زشت است. آنچنان فكرش آلوده است كه هر لحظه احتمال آن دارد كه بزرگترين گناه را انجام دهد.
    __________________________________________________
    (1). مجادله/ 22
    (2). كافى، ج 2 ص 267
    (3). كافى، ج 2 ص 84

  4. #4
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    275

    RE: فصل دوّم: زمينه‏هاى گناه

    امام صادق عليه السلام فرمود:

    «دوزخيان از اين رو جاودانه در دوزخ مى‏مانند كه نيت داشتند اگر هميشه در دنيا مى‏ماندند همواره خدا را نافرمانى كنند. و بهشتيان از اين رو جاودانه در بهشت مى‏مانند كه نيت داشتند اگر هميشه در دنيا مى‏ماندند همواره از خدا اطاعت نمايند.
    بنابراين هر دو دسته بخاطر نيتشان جاودانى شدند.»

    سپس امام صادق عليه السلام اين آيه را تلاوت فرمود:
    «قُل كلّ يَعمَل على شاكِلَته» «1»

    «بگو هر كس بر اساس ساختار و شيوه‏ى خود عمل مى‏كند.» يعنى طبق نيت خود. «2»

    بعداً خواهيم گفت كه عواملى مانند غذا، رفيق، محيط و ... در شكل‏گيرى نيت نقش اساسى دارد، اگر غذا، حلال و رفيق و محيط خوب باشد موجب شكل گيرى نيت نيك خواهد شد، و اگر غذا، حرام و رفيق و محيط بد باشد نيتِ ناپاك شكل خواهد گرفت.

    اصولًا در اسلام عملى ارزش دارد كه از روى نيت پاك و خالص انجام شود، وگرنه در پيشگاه خداوند پذيرفته نمى‏شود.

    رسول اكرم صلى الله عليه و آله فرمود:
    «انّ اللّهَ لايقبل عَملًا فيه مِثقال ذرّة من رِيا» «3»

    «خدا عملى را كه در آن به مقدار ذره‏اى ريا باشد نمى‏پذيرد.»

    امام صادق عليه السلام فرمود:
    «اگر مؤمن قصد كار نيك كند و انجام ندهد براى او پاداشى نوشته شود و اگر انجام دهد ده پاداش براى او نوشته مى‏شود ولى اگر مؤمن قصد كار بد كند و انجام ندهد، كيفرى بر او نوشته نشود.» «4»

    __________________________________________________
    (1). اسراء/ 59.
    (2). كافى، ج 2 ص 85
    (3). بحار، ج 72 ص 304
    (4). كافى، ج 2 ص 125

  5. #5
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    275

    RE: فصل دوّم: زمينه‏هاى گناه

    حبّ و بغض‏

    قلب كانون حب و بغض در وجود انسان است و بايد آن را بر اساس اسلام تنظيم كرد، زيرا حب و علاقه به چيزى موجب انجام آن مى‏شود، و بغض و نفرت از چيزى موجب ترك آن مى‏گردد.

    و اين مساله بقدرى مهم است كه امام صادق عليه السلام در سخنى فرمود:
    «هل الايمان الا الحب و البغض»
    «مگر ايمان جز حب و بغض است.»

    يك مثال: شخصى در خانه‏اش نشسته، ناگهان مى‏فهمد كه گربه‏اى آمد و نيم كيلو گوشتى كه خريده و در آشپزخانه بود، ربود و رفت. او بر مى‏خيزد و به دنبال گربه مى‏رود تا گوشت را از او بگيرد ولى وقتى كه گربه از خانه بيرون پريد و در كوچه فرار كرد ديگر او را دنبال نمى‏كند زيرا حب او به گوشت تا اين اندازه بود.

    ولى اگر روباهى آمد و مرغ خانه را ربود و با خود برد آن شخص روباه را در خانه و كوچه دنبال مى‏كند ولى وقتى كه روباه به بيابان فرار مى‏كند او از دنبال كردن روباه صرف نظر مى‏نمايد؛ زيرا حب او به مرغ و بغض او نسبت به روباه تا اين اندازه بيشتر نبود.

    اما اگر گرگى آمد و گوسفند او را ربود و با خود برد آن شخص گرگ را در خانه و كوچه و بيابان دنبال مى‏كند بلكه گوسفندش را از او بگيرد وقتى كه گرگ از بيابان دور شد و از كوه بالا رفت آن شخص از گرگ صرف نظر كرده و باز مى‏گردد چرا كه حب و بغضش او را بيش از اين اندازه نتوانست حركت دهد.

    حال اگر درنده‏ى ديگرى آمد و كودك خردسال او را گرفت و با خود برد آن شخص آن درنده را در بيابان و كوه دنبال مى‏كند، و همچنان به دنبال او شب و روز مى‏رود تا آن را بگيرد و با خود مى‏گويد هر چند براى بدست آوردن جنازه‏ى كودكم باشد بايد به دنبال آن درنده بروم.

    با اين مثال روشن مى‏شود كه «حب و بغض» و درجات آن چه نقش بالايى در اراده و حركت انسان دارند و هرچه حب انسان به چيزى زيادتر شد، آن را بيشتر دنبال مى‏كند و هرچه بغض انسان به چيزى زيادتر گرديد تنفر و دشمنى خود را نسبت به آن بيشتر مى‏سازد.

    اسلام حب و بغض انسان را بر اساس صحيح و در راستاى اطاعت خدا قرار مى‏دهد تا كانون تصميم گيرى انسان را سالم و پاك سازد.

  6. #6
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    275

    RE: فصل دوّم: زمينه‏هاى گناه

    ج- فكر و انديشه‏

    كانون ديگرى كه در وجود انسان سرچشمه كارها است تفكر و انديشه است. فكر سالم محصول و بازده سالم و پاك دارد و فكر آلوده بازده ناسالم و آلوده خواهد داشت.

    امير مؤمنان على عليه السلام مى‏فرمايد:
    «مَن كَثُر فِكرهُ فِى المَعاصى دَعَته الَيها» «1»
    «كسى كه بسيار درباره گناه فكر كند او را به گناه سوق مى‏دهد.»

    و حضرت عيسى عليه السلام ضمن گفتارى به حواريون فرمود:

    «ومن به شما امر مى‏كنم كه روح خود را به زنا خبر ندهيد (فكر زنا نكنيد) تا چه رسد به اينكه زنا كنيد زيرا كسى كه روح و فكرش را به زنا خبر دهد مانند كسى است كه در اطاق رنگينى آتش روشن كند، دود آتش نقشه‏هاى رنگين آن اطاق را كثيف مى‏كند گرچه خانه را نسوزاند.» «2»

    يعنى فكر گناه كانون تصميم‏گيرى وجود انسان را آلوده مى‏نمايد و چنين كانونى به تاريكى گناه نزديكتر است تا به سفيدى اطاعت خدا.
    __________________________________________________
    (1). فهرست غرر، (ذنب)
    (2). «وانا امركم ان لاتحدثوا انفسكم بالزنا فضلًا من ان تزنوا ...».
    بحار، ج 14 ص 331. سفينة البحار، ج 1 ص 560

  7. #7
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    275

    RE: فصل دوّم: زمينه‏هاى گناه

    زمينه‏هاى پيدايش گناه‏

    در «گناه شناسى» از موضوعات بسيار مهم، شناخت «زمينه‏هاى گناه» است؛ چنانكه گفته‏اند: قابليت قابل، اصل مهم براى تهذيب نفوس است.

    باران كه در لطافت طبعش خلاف نيست-----در باغ لاله رويد و در شوره‏زار خس‏

    كسى كه مى‏خواهد گناه نكند حتماً بايد به زمينه‏هاى گناه توجه كند، وقتى آنها را شناخت به پيشگيرى و درمان آنان بپردازد.

    كمبود ويتامين‏ها در بدن، انسان را آماده پذيرش ميكرب‏ها مى‏كند و يا بيمارى‏ها را پرورش و گسترش مى‏دهد، پس بايد اين كمبودها جبران گردد تا زمينه پذيرش و همچنين زمينه پرورش بيمارى‏ها از بين برود. بنابراين بايد «زمينه شناس و زمينه زدا» باشيم. مثلًا اگر در منزل چاه فاضلابى زمينه‏ساز انواع پشه‏ها مى‏باشد سمپاشى بيهوده است بايد چاه را پر كرد.

    در بررسى زمينه‏هاى گناه مى‏توان امور بسيارى را نام برد كه هر يك با كميت و كيفيت خاصى زمينه‏ساز هستند. اما در اينجا به چند موضوع مهمتر در اين رابطه مى‏پردازيم مانند:

    1- زمينه‏هاى فرهنگى و تربيتى.
    2- زمينه‏هاى خانوادگى.
    3- زمينه‏هاى اقتصادى.
    4- زمينه‏هاى اجتماعى.
    5- زمينه‏هاى روانى.
    6- زمينه‏هاى سياسى.

  8. #8
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    275

    RE: فصل دوّم: زمينه‏هاى گناه

    1- زمينه‏هاى فرهنگى و تربيتى گناه‏

    1- 1- جهل و حماقت‏


    جهل و حماقت، زمينه گناه را در انسان به وجود آورده و او را به سوى گناه مى‏كشاند. جهل به خدا، جهل به هدف از آفرينش، جهل به قوانين خلقت، جهل به زشتى گناه و آثار آن.

    چنانكه يك فرد جاهل و بى‏سواد غذاى آلوده به ميكرب را بر اثر جهل به آسانى مى‏خورد، ولى يك دكتر ميكرب شناس، هرگز آن را نمى‏خورد.

    در دوران جاهليت كه گناهان گوناگون، سراسر زندگى مردم را گرفته بود، بيشتر بر اثر جهل و حماقت بود. براى توضيح به اين آيات توجه كنيد:
    «قالوا يا موسى‏ اجعَل لَنا الهاً كما لَهم آلِهة قالَ إنّكم قَوم تَجهَلون» «1»

    «بنى اسرائيل به موسى گفتند: براى ما معبودى (از بت) قرار بده چنانكه آنها (بت پرستان) معبودانى (از بت) دارند. موسى گفت: شما جمعيتى جاهل و نادان هستيد.»

    از زبان حضرت لوط عليه السلام خطاب به قومش مى‏خوانيم:
    «ءَانّكم لَتَاتون الرّجال شَهوةً مِن دُونِ النِّساء بل انتم قوم تجهلون» «2»
    «آيا شما به جاى زنان، به سراغ مردان، از روى شهوت مى‏رويد؟ شما قومى جاهل هستيد.»

    و در آيه 89 سوره‏ى يوسف مى‏خوانيم:
    «قالَ هَل عَلِمتُم ما فَعَلتُم بِيُوسُفَ و اخيهِ اذ انتُم جاهِلُون»
    «يوسف (به برادران خود) گفت: آيا دانستيد كه با يوسف و برادرش (بنيامين) چه كرديد؟ آنگاه كه جاهل بوديد.»
    از اين آيات به روشنى استفاده مى‏شود كه جهل و نادانى يكى از زمينه‏هاى گناهان است.
    __________________________________________________
    (1). اعراف/ 38
    (2). نمل/ 55

  9. #9
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    275

    RE: فصل دوّم: زمينه‏هاى گناه

    در روايات نيز بسيار آمده كه جهل، زمينه گناه است. در اينجا به ذكر چند نمونه مى‏پردازيم:
    1- امام على عليه السلام در عهدنامه‏ى خود به مالك اشتر مى‏فرمايد:
    «لا يجترى على الله الا جاهل شقى» «1»

    «گستاخى و جرأت بر (نافرمانى) خدا را جز جاهل و شقى روا نمى‏دارد.»
    2- و نيز از گفتار آن حضرت است:
    «الجهل معدن الشر، الجهل اصل كل شر، الجهل يفسدالمعاد» «2»

    «جهل مركز زشتى است، جهل ريشه و پايه زشتى است، جهل موجب تباهى معاد انسان است.»
    3- چنانكه قبلًا اشاره شد امام صادق عليه السلام به سماعة فرمود: عقل و لشكرش را بشناس و همچنين جهل و لشكرش را بشناس. سپس 75 خصلت زشت را به عنوان لشكر جهل برشمرد. «3»
    __________________________________________________
    (1). نهج البلاغه، نامه 53
    (2). فهرست غرر، (جهل)
    (3). كافى، ج 1 ص 21- 23

  10. #10
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    275

    RE: فصل دوّم: زمينه‏هاى گناه

    اين روايت جامع بيانگر آن است كه جهل اساس و محور خصلت‏هاى زشت و گناهان بزرگى همچون: حرص، خيانت، ربا، نيرنگ، تكبر، آزار به پدر و مادر، پيمان شكنى، بى‏تابى، شانه خالى كردن از وظيفه جهاد، سبك سرى، كينه و دشمنى و .... است. «1»

    4- حضرت على عليه السلام مى‏فرمايد:
    «قَصَّمَ ظَهرى رَجُلان: عالِم مُتَهتِّك و جاهِل مُتَنسِّك» «2»

    «دو شخص، كمرم را شكستند، دانشمند بى پروا، و جاهل مقدس نما.»
    سپس فرمود: جاهل، انسان را با زهدنمائيش مى‏فريبد، و عالم با گستاخى و بى‏پروائيش، انسان را مغرور و فريفته خود مى‏كند.

    5- و نيز فرمود:
    «اياكم والجهال من المستعبدين والفجار من العلماء فانهم فتنتة كل مفتون» «3»

    «بپرهيزيد از جاهلان عبادت پيشه و از گنهكاران دانشمند، چرا كه اين‏ها مايه فتنه و آشوب هر فتنه شده هستند.»

    6- و در سخنى ديگر فرمود:
    «لاترى الجاهل الا مُفرِطاً او مُفرِّطاً» «4»

    «نمى‏بينى جاهل را مگر اينكه يا راه افراط و زياده‏روى را مى‏پيمايد و يا راه تفريط و كوتاهى از حد اعتدال را.»

    7- و در بيان ديگر فرمود:
    «الى اللَّه اشكو من معشر يعيشون جهالا ويموتون ضلالا» «5»
    «شكايت به خدا مى‏برم از گروهى كه در جهل ونادانى زندگى مى‏كنند»
    __________________________________________________
    (1). البته مراد از جهل بيسوادى نيست بلكه مراد بى‏عقلى و ساده‏انديشى و زود باورى است‏
    (2). قصارالجمل، ج 1 ص 127
    (3). همان مدرك ص 128
    (4). نهج البلاغه، حكمت 70
    (5). نهج البلاغه، خطبه 17

صفحه 1 از 9 123 ... آخرینآخرین

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •