فصل دوّم: زمينه‏هاى گناه - صفحه 4
صفحه 4 از 9 نخستنخست ... 23456 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 40 , از مجموع 90

موضوع: فصل دوّم: زمينه‏هاى گناه

  1. #31
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    275

    RE: فصل دوّم: زمينه‏هاى گناه

    4- 2- تغذيه‏

    از نظر علم و دين مسلم است كه علاوه بر اينكه غذا در جسم انسان اثر مى‏گذارد و موجب حفظ و تقويت آن مى‏گردد در روح انسان نيز اثر مى‏گذارد. همانگونه كه غذاى سمّى جسم انسان را مسموم مى‏كند، غذاى حرام روح انسان را آلوده مى‏نمايد.

    در آيه 3 سوره‏ى مائده مى‏خوانيم:
    «حُرّمتْ عَليكُم الْمَيتَة والدّم ولَحْم‏الخِنزير وَما اهِلَّ لِغَير اللَّه به ..»
    «گوشت مردار و خون و گوشت خوك و حيوان‏هايى كه به غير نام خدا ذبح شوند و ... بر شما حرام است.»
    غذايى كه اسلام حرام كرده بدون علت و حكمت نيست.

    مثلًا يكى از غذاهاى حرام در اسلام گوشت خوك است. گوشت خوك در دنيا رواج دارد، بسيارى از مردم غير مسلمان از آن استفاده مى‏كنند و آن را به عنوان غذاى مطبوع مى‏خورند.

    گاهى بعضى از غرب زدگان مى‏گويند: چرا گوشت خوك حرام است؟
    اين گوشت كه ضرر ندارد، و اگر گوشت خوك انگل زاست و توليد كرم تريشين و ... مى‏كند، تكنيك و پيشرفت علوم، اين آثار را از بين مى‏برد، بنابراين وقتى گوشت خوك زيان جسمى نداشت پس چرا حرام باشد؟

    پاسخ سؤال بسيار روشن است، افرادى كه اين سؤال را مطرح مى‏كنند يك طرف قضيه را مى‏بينند، فرضاً گوشت خوك ضرر جسمى نداشته باشد، ولى ضررهاى روحى آن را نمى‏توان انكار كرد.

    خوك يك حيوان بى‏بند و بار و كثيف و تنفرآور است، حيوانى كه خوى اين چنين دارد در گوشت او نيز چنين زمينه‏اى وجود دارد و انسانى كه گوشت خوك مى‏خورد خوى بى‏بند و بارى و پليدى و شهوترانى را از خوك به سوى خود منتقل مى‏نمايد، و در اين هيچ شكى نيست.

  2. #32
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    275

    RE: فصل دوّم: زمينه‏هاى گناه

    قرآن يهوديان تيره دل و كارشكن را به «أكّالون لِلسُّحت» «1» «بسيار حرام خوار»، ياد كرده است. و اين تعبير هشدار عميقى است براى آنان كه غذاى حرام مى‏خورند كه چنين كسانى همچون يهوديان شكم‏پرست كارشكنى كرده و همواره سد راه دين هستند و خلاف قانون را روش معمول خود مى‏دانند.

    زيان‏هاى جسمى، اجتماعى، سياسى و اقتصادى حرام خوارى بر كسى پوشيده نيست، و يكى از بزرگترين خطراتى است كه انسان را از نظر فردى و اجتماعى به نابودى و سقوط تهديد مى‏كند.

    در قرآن مى‏خوانيم:
    «و لا تَاكُلوا امْوالكم بَينَكم بِالباطِل و تُدلوا بها الى الحُكّام لِتَاكُلوا فَريقاً من أموالِ النّاس بِالاثم و أنتم تعلمون» «2»
    «و اموال يكديگر را به باطل (و نا حق) در ميان خود نخوريد، و براى خوردن قسمتى از مال مردم بر اساس گناه، (قسمتى از) آن را به قاضيان ندهيد، در حالى كه مى‏دانيد.»

    __________________________________________________
    (1). مائده/ 42.
    (2). بقره، 188

    رسول اكرم صلى الله عليه و آله مى‏فرمايد:
    «لَعن اللّه الرّاشى والمُرتشى والسّاعى بينهما» «1»

    «خداوند لعنت كند، گيرنده رشوه و دهنده رشوه را و همچنين آنكس را كه واسطه ميان آن دو است.»

    امام صادق عليه السلام فرمودند:
    «السُّحت أنواعٌ كثيرة»
    «مال حرام داراى انواع بسيار است.»

    و مزد زن زناكار و پول شراب را از انواع سحت شمرده، آنگاه فرمود:

    «فامّا الرُّشا فى الحُكم فَهو الكُفر باللّه العَظيم» «2»
    «اما رشوه گرفتن براى قضاوت كفر به خداى بزرگ است.»

    در قرآن مى‏خوانيم:
    «إنّ الّذينَ يَأكلونَ اموال اليَتامى‏ ظُلماً انّما يَأكلون فى بُطونِهم ناراً و سَيصلون سَعيراً» «3»

    «كسانى كه اموال يتيمان را از روى ظلم و ستم مى‏خورند، همانا آتش مى‏خورند و بزودى در آتش سوزان مى‏سوزند.»
    __________________________________________________
    (1). وسائل الشيعه، ج 12 باب 5 (ابواب مايكتسب به)
    (2). فروع كافى، ج 5 ص 127
    (3). نساء/ 10

  3. #33
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    275

    RE: فصل دوّم: زمينه‏هاى گناه

    غذاى حرام در روايات‏

    در اينجا به عنوان نمونه به ذكر چند روايت در مورد غذاى حرام مى‏پردازيم:

    1- امام باقر عليه السلام مى‏فرمايد:

    «ما من عبادة افضل من عفة البطن و الفرج» «1»
    «هيچ عبادتى بهتر از نگهداشتن شكم از مال حرام و پاكدامنى نيست.»

    2- امام سجاد عليه السلام مى‏فرمايد:

    «حق بطنك ان لاتجعله وعاء للحرام» «2»
    «حق شكم تو آن است كه آن را ظرف حرام قرار ندهى.»

    3- و نيز فرمودند:

    «ما من شى احبُّ الى اللّه بَعد مَعرفته من عفّة البَطن و الفرج» «3»
    «هيچ چيزى بعد از شناخت خدا در پيشگاه او بهتر از كنترل شكم و شهوت (از حرام) نيست.»

    4- رسول اكرم صلى الله عليه و آله فرمودند: سه امر است كه در مورد آن بعد از خودم نسبت به امتم مى‏ترسم؛

    «الضلالة بعد المعرفة ومضلات الفتن وشهوة البطن والفرج» «4»
    «گمراهى بعد از شناخت و گمراهى‏هاى آشوب‏ها و شهوت (خواست ناصحيح) شكم و زيرشكم.»
    __________________________________________________
    (1). مجالس السنيه، ج 2 ص 448
    (2). مكارم الاخلاق، ص 419
    (3). مجالس السنيه، ج 2 ص 429
    (4). عيون اخبار الرضا، ج 2 ص 29

  4. #34
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    275

    RE: فصل دوّم: زمينه‏هاى گناه

    5- امام باقر عليه السلام فرمودند:

    «الذنوب كلها شديدة و اشدها ما نبت عليه اللحم و الدم»
    «همه گناهان سنگين و بزرگ هستند، و سنگيترين آنها گناهى است كه گوشت و خون بر اثر آن برويد.» «1»

    و نيز آن حضرت فرمودند:

    «ان الرجل اذا اصاب مالًا من حرام لم يقبل منه حج و لا عمرة و لا صلة رحم» «2»
    «هرگاه شخصى مال حرام را كسب كند، حج و عمره و صله رحم او پذيرفته (درگاه حق) نمى‏شود.»

    6- در روايت آمده: حضرت موسى عليه السلام شخصى را ديد كه سخت گريه و التماس مى‏كند و دست‏هايش را به سوى آسمان بلند كرده و با كمال خشوع و تضرع دعا مى‏نمايد.
    از جانب خدا به موسى عليه السلام وحى شد:

    اگر او هر چه بخود بپيچد دعايش به استجابت نمى‏رسد.
    «لأنّ فى بَطنه حراماً و على ظهره حراماً و فى بيته حراماً» «3»

    «زيرا در شكم او حرام وجود دارد و همچنين در پشت و خانه او حرام قرار دارد.»
    شخصى به محضر رسول خدا صلى الله عليه و آله آمد و عرض كرد: دوست دارم دعايم به استجابت برسد.

    رسول اكرم عليه السلام فرمودند:
    «طَهّر مأكلك و لاتدخل بَطنك الحرام»
    «غذاى خود را پاك كن و غذاى حرام را وارد شكم خود نكن.»
    __________________________________________________
    (1). بحار، ج 73 ص 317
    (2). سفينة البحار، ج 1 ص 448
    (3). سفينة البحار/ ج 1 ص 448

  5. #35
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    275

    RE: فصل دوّم: زمينه‏هاى گناه

    و «من أحبّ أن يستجابَ دعائه فليَطب مَطعَمه و مَكسبه»

    «كسى كه دوست دارد دعايش به استجابت برسد، بايد غذاى خود و راه كسب و درآمد خود را پاك سازد.» «1»

    نظير اين روايت از امام صادق عليه السلام نيز نقل شده است. «2»

    و نيز روايت شده كه ترك يك لقمه حرام در پيشگاه خدا از دو هزار ركعت نماز مستحبى بهتر است و رد كردن يك دانك (يك ششم درهم) مال حرام به صاحبش بهتر از هفتاد حج مقبول است. «3»

    شيخ بهائى در بيان اثر شوم غذاى حرام مى‏گويد:

    لقمه نانى كه باشد شبهه ناك-----در حريم كعبه ابراهيم پاك‏
    گر بدست خود نشاندى تخم او-----ور به گاو خويش كردى شخم او
    ورمه‏ى نو در حصارش داس كرد-----ور به سنگ كعبه‏اش دستاس كرد
    ور به آب زمزمش كردى عجين-----مريم آيين پيكرى از حور عين‏
    ور بخواندى بر خميرش بى عدد-----فاتحه يا قل هو الله احد
    ور بدى از شاخ طوبى آتشش-----جبرئيل روح الامين هيزم كشش‏
    ور تنور نوح بندد مريمش-----ور دم عيسى بود آتش دمش‏
    ور تو بر خوانى هزاران بسمله-----بر سر آن لقمه‏ى پر ولوله‏
    عاقبت خاصيتش ظاهر شود-----نفس از آن لقمه تو را قاهر شود
    در ره طاعت تو را بى جان كند-----خانه‏ى دين تو را ويران كند
    درد دينت هست گر اى مرد راه-----چاره خود كن كه دينت شد تباه‏

    __________________________________________________
    (1). سفينة البحار، ج 1 ص 448
    (2). كافى، ج 2 ص 486
    (3). سفينة البحار، ج 1 ص 448

  6. #36
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    275

    RE: فصل دوّم: زمينه‏هاى گناه

    شير مادر، اولين غذاى انسان‏

    قبلًا گفتيم مادر نقش بسيار زيادى در سرنوشت و تربيت فرزند دارد، چرا كه پيوند او با فرزند از نظر آفرينش بسيار زيادتر و نزديكتر از پيوند پدر به فرزند مى‏باشد.

    دانشمندان مى‏گويند: حتى فكر مادر در فرزندش آن هنگام كه در رحم او است و يا آن هنگام كه شير به او مى‏دهد اثر دارد.
    اگر مادر از آن هنگام كه فرزندش به صورت جنين در رحمش مى‏باشد و هنگام شير دادن او، قوانين اسلام را بخصوص در مورد تغذيه حلال كاملًا رعايت كند، قطعاً مى‏تواند فرزند صالح و پاك و سالمى به جامعه تحويل دهد.

    و اگر در روايات مى‏خوانيم سعادتمند در رحم مادرش سعادتمند شده و بدبخت در رحم مادرش بدبخت شده. بيانگر همين مطلب است كه مادر نقش بسيار مهمى در چگونگى ساختار فرزندش دارد.

    *براى توضيح بيشتر به اين روايات توجه كنيد:

    1- رسول اكرم صلى الله عليه و آله مى‏فرمايد:
    «لا تَستَرضِعوا الحَمقاء فانّ اللَّبَن يَعدى و إنّ الغُلام يَنزَع الى اللّبن»
    «زن ابله و كم عقل را براى شير دادن فرزندتان انتخاب نكنيد زيرا (طبع) شير انتقال مى‏يابد و خوى فرزند شبيه (باطن) شير مى‏گردد.»

    2- امام باقر عليه السلام به نقل از رسول خدا صلى الله عليه و آله مى‏فرمايد:
    «زن ابله را شير دهنده‏ى فرزند خود قرار ندهيد.
    «فانّ اللَبن يَغلب الطباع»
    چرا كه شير بر طبع‏ها چيره مى‏گردد.»

    و در روايت ديگر آمده كه فرمود:
    «فانّ الولد يَشُبُّ عليه» «1»
    «زيرا فرزند بر اساس آن شير جوان مى‏گردد.»

    3- از امام كاظم عليه السلام سؤال شد: آيا زنى كه فرزندى از راه زنا آورده است روا است كه بچه‏اى را به او بدهند تا به آن بچه شير بدهد؟
    در پاسخ فرمودند:

    «لا يصلح و لا لبن ابنتها التّى ولدت من الزّنا» «2»
    «صلاح نيست كه بچه‏اى از شير او بخورد و همچنين صلاح نيست از شير دختر او كه از زنا به وجود آمده بخورد.»

    4- محمدبن مروان مى‏گويد: امام باقر عليه السلام به من فرمود:
    «استرضع لولدك بلبن الحسان وايّاك والقباح فان اللبن قد يعدى» «3»
    __________________________________________________
    (1). فروع كافى، ج 6 ص 43
    (2). فروع كافى، ج 6 ص 44
    (3). فروع كافى، ج 6 ص 44

    «در مورد شير دهنده فرزندت مراقب باش كه زنان زيبا به او شير بدهند و بپرهيز از انتخاب دايه‏هاى زشت روى «1» زيرا شير گاهى اثر مى‏گذارد و صفات زن شيرده را به طفل شيرخوار سرايت مى‏دهد.»
    __________________________________________________
    (1). احتمال دارد منظور از حسان و قباح زنان نيك سيرت و بد سيرت باشند

  7. #37
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    275

    RE: فصل دوّم: زمينه‏هاى گناه

    و در چند روايت نهى شده از اينكه زنان شرابخوار به فرزندى شير بدهند و با تاكيد دستور داده شده كه زنان هنگام شير دادن رعايت نظافت و بهداشت و پاكيزگى را بنمايند و فرزند خود را به دايه‏هايى كه رعايت نظافت را نمى‏كنند ندهند. «2»

    5- اميرمؤمنان على عليه السلام مى‏فرمايد:

    «تَخَيّروا للرِّضاعِ كما تَتخيّرونَ للنّكاحِ فانّ الرّضاعَ يُغيّر الطّباع» «3»
    «انتخاب كنيد زنان شيرده را براى شير دادن چنانكه براى ازدواج انتخاب مى‏كنيد، زيرا شير دادن طبيعت شيرخوار را تغيير مى‏دهد.»

    داستان شير نخوردن پيامبرانى مانند موسى عليه السلام و محمّد صلى الله عليه و آله در دوران كودكى از سينه‏ى زن‏هاى مختلف و شير خوردن موسى عليه السلام از سينه‏ى مادرش و شير خوردن رسول خدا صلى الله عليه و آله از سينه حليمه سعديه كه زن پاكدامن و نيك سيرتى بود بيانگر آنست كه بايد در انتخاب دايه و شير كه غذاى نخستين است مراقب بود تا از كانال پاك و نيك باشد.

    در مورد شير خوردن موسى عليه السلام در قرآن مى‏خوانيم:
    «و حَرّمنا عَليه المَراضِع مِن قَبل» «4»
    «ما همه زنان شيرده را از قبل بر موسى حرام كرديم.»
    __________________________________________________
    (1). احتمال دارد منظور از حسان و قباح زنان نيك سيرت و بد سيرت باشند
    (2). فروع كافى، ج 6 ص 44
    (3). سفينة البحار، ج 1 ص 523
    (4). قصص/ 12

  8. #38
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    275

    RE: فصل دوّم: زمينه‏هاى گناه

    3- زمينه‏هاى اقتصادى گناه‏

    گاهى امور اقتصادى زمينه‏ى گناه مى‏شود كه اين زمينه‏ها بر دو گونه‏اند:

    1- سرمايه و ثروت.
    2- فقر و تهيدستى.

    گاهى انسان از بى پولى طغيان مى‏كند، و گاهى بر اثر ثروت زياد و بادآورده طغيان مى‏نمايد.

    آيات و روايات در اين باره بسيار است، كه چند نمونه ذكر خواهد شد ولى در آغاز بايد توجه داشت سخن ما اين است كه سرمايه و ثروت گاهى زمينه‏ساز فساد و گناه مى‏شود، نه اينكه دليل فساد و گناه باشد آنگونه كه كمونيست‏ها مى‏گويند. و فرق است بين زمينه و علت، به عبارت روشنتر، سرمايه علت گناه نيست بلكه در مواردى انسان را متمايل و مشتاق گناه مى‏كند. (چنانكه شرح خواهيم داد).

    در قرآن مى‏خوانيم:
    «إنّ الانسانَ لِيَطغى‏ أنْ راه استَغنى‏» «1»
    «و همانا انسان طغيان مى‏كند، بخاطر اينكه خود را بى‏نياز مى‏بيند.»

    اين آيه نمى‏گويد كه داشتن پول و ثروت علت و عامل فساد است بلكه‏ مى‏گويد اگر انسان خودش را بى نياز و پولدار ببيند ياغى مى‏شود. ولى اگر اين ديد و بينش را نداشته باشد سرمايه علت فساد نخواهد شد.

    سؤال: آيا سرمايه، عامل فساد است؟

    پاسخ: در دو صورت سرمايه عامل فساد است، يكى اگر ديد انسان اين باشد كه سرمايه از من است، و ديگر آنكه معتقد باشد كه در تحصيل و مصرف سرمايه هرگونه بخواهد آزاد است.

    ولى آيات و روايات اسلامى مالك اصلى را خدا و سرمايه را از آنِ او و روزى خداوند به ما مى‏داند.

    در قرآن هفت بار آمده: «رزقناكم» «ما به شما روزى داديم» و سيزده بار آمده: «رزقناهم» «ما به آنها روزى داديم» و پنج بار آمده: «يرزقكم» «خداوند به شما روزى مى‏دهد».

    و در مورد تحصيل و مصرف سرمايه نيز حد و مرزى قرار داده مانند اينكه از راه ربا، دروغ، رشوه و ظلم نباشد.
    سرمايه همچون چاقو مى‏ماند، كه در دست چاقوكش، مايه فساد است، ولى در دست دكتر وسيله درمان است.

    __________________________________________________
    (1). علق/ 6- 7

  9. #39
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    275

    RE: فصل دوّم: زمينه‏هاى گناه

    مثال ديگر: سرما زمينه‏ى سرماخوردگى مى‏شود ولى علت آن نيست زيرا در زمستان فقط كسانى كه مراقبت نكنند سرما مى‏خورند وانسان مى‏تواند با حفظ و مراقبت در زمستان سرما نخورد و انسانى هم هست كه بر اثر بى انصباطى در تابستان سرما مى‏خورد. بنابراين سرما زمينه‏ى بيمارى است نه علت آن. سرمايه هم مثل سرماست، زمينه‏ى طغيان است نه علت آن. «1»
    __________________________________________________
    (1). به عبارت علمى: علت تامه نيست، بلكه مقتضى و علت ناقصه است‏


    سرمايه در دست فرعون و قارون عامل فساد است. ولى در دست حضرت سليمان عليه السلام و حضرت داود عليه السلام مايه بركت و آبادانى و جبران كمبودهاى اقتصادى و اجتماعى است.

    دو نمونه از ثروتمندان در قرآن‏

    در قرآن دو نمونه از صاحبان ثروت و مكنت مطرح شده؛ يكى حضرت سليمان عليه السلام و ديگرى قارون كه يكى سرمايه و ثروت را از آنِ خدا مى‏دانست و آن را وسيله وصول به رضوان خدا قرار داد و ديگرى سرمايه را از آنِ خود مى‏دانست و آن را وسيله عياشى و زرق و برق دنيا قرار داد.

    بينش حضرت سليمان عليه السلام در مورد سرمايه و مكنت اين است:

    «هذا من فضل ربى ليبلونى ءاشكر ام اكفر» «1»
    «اين از فضل پروردگار من است، تا مرا آزمايش كند كه آيا شكر او را بجا مى‏آورم يا كفران مى‏كنم.» «2»
    حضرت سليمان هر چه دارد آن را به خدا نسبت مى‏دهد و خود را فقير درگاه او مى‏داند.

    ولى سرمايه‏دار ديگر بنام قارون كه ثروت‏هاى زيادى انباشته وقتى حضرت موسى عليه السلام طبق فرمان خدا از او مطالبه زكات اموالش را مى‏كند، او با كمال غرور مى‏گويد:
    «إنّما اوتُيتُه على عِلمٍ عندى» «3»

    __________________________________________________
    (1). نمل/ 40
    (2). ديده مى‏شود بسيارى از سرمايه‏داران كه اكثراً در بدست آوردن سرمايه و مصرف آن رعايت موازين اسلام را نمى‏كنند، و بعضى قارون صفت هستند، بر بالاى در خانه خود اين جمله را كه بر كاشى نوشته شده نصب مى‏كنند. «هذا من فضل ربى» ولى به دنبال آيه توجه ندارند كه: «ليبلونى ءاشكر ام اكفر»!
    (3). قصص/ 78


    «اين ثروت را در سايه دانشى كه دارم بدست آورده‏ام.»
    يعنى مديريت من باعث شده، بنابراين سرمايه از خود من است و هيچكس حقى در آن ندارد. خداوند بر او غضب كرد و فرمود:
    «فخسفنا به و بداره الارض فما كان له من فئة ينصرونه من دون الله و ما كان من المنتصرين» «1»

    «پس ما او و خانه‏اش را در زمين فرو برديم و او گروهى نداشت تا او را در برابر عذاب الهى يارى كنند، و خود نيز نمى‏توانست خويشتن را يارى دهد.»
    __________________________________________________
    (1). قصص/ 81

  10. #40
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    275

    RE: فصل دوّم: زمينه‏هاى گناه

    مترف در قرآن

    در قرآن كلمه «مترف» در شكل‏هاى مختلف آن هشت بار آمده است.

    مترف از ماده‏ى ترفه (بر وزن لقمه) به معنى فزونى نعمت است كه صاحبش را غافل و مغرور و مست كند، به گونه‏اى كه طغيان نمايد.

    به عنوان مثال در آيه 34 سبأ مى‏خوانيم:
    «وما ارسَلنا فى قَريةٍ من نذير الّا قالَ مُترفُوها انّا بِما ارسلتم به كافرون»
    «ما در هيچ شهر و ديارى پيامبر انذار كننده‏اى نفرستاديم مگر اينكه مترفين (مست‏شدگان از ناز و نعمت) گفتند: ما به آنچه شما فرستاده شده‏ايد كافر هستيم.»

    در قرآن اين گونه ثروت كه موجب مستى و غرور شود و زمينه‏ساز گناهان گردد زشت شمرده شده و صاحبان اين‏گونه سرمايه‏ها شديداً مورد هشدار و اخطار خداوند قرار گرفته‏اند چنانكه مى‏خوانيم:
    «و كم اهلكنا من قرية بطرت معيشتها فتلك مساكنهم لم تسكن من بعدهم الا قليلًا» «1»
    «و چه بسيار از (مردم) شهرها و آبادى‏هايى را به هلاكت رسانديم كه زندگى را با سرمستى و غرور گذرانده بودند، اين خانه‏هاى آنها است كه (ويران شده) و بعد از آنها جز اندكى كسى در آن سكونت نكرد.»

    و در آيه نخست سوره‏ى تكاثر مى‏خوانيم:
    «الهاكُم التّكاثُر»
    «تفاخر و فزون‏طلبى شما را سرگرم و غافل ساخت.»

    رسول اكرم صلى الله عليه و آله فرمودند:
    «التكاثر فى الاموال جمعها من غير حقها و منعها من حقها و شدها فى الاوعية» «2»
    «تكاثر در اموال انباشتن ثروت‏هاى نامشروع و خوددارى از اداى حق آن و اندوختن در خزانه‏ها و صندوق‏ها است.»
    __________________________________________________
    (1). قصص/ 58
    (2). نور الثقلين، ج 5 ص 662

صفحه 4 از 9 نخستنخست ... 23456 ... آخرینآخرین

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •