سوره نساء [4] - صفحه 2
صفحه 2 از 12 نخستنخست 1234 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 116

موضوع: سوره نساء [4]

  1. #11
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره نساء

    (آيه 12)- سهم ارث همسران از يكديگر! در اين آيه چگونگى ارث زن‏ و شوهر از يكديگر توضيح داده شده، آيه مى‏گويد: «و براى شما نصف ميراث زنانتان است اگر فرزندى نداشته باشند» (وَ لَكُمْ نِصْفُ ما تَرَكَ أَزْواجُكُمْ إِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُنَّ وَلَدٌ).
    «ولى اگر فرزند و يا فرزندانى براى آنها باشد (حتى اگر از شوهر ديگرى باشد) تنها يك چهارم از آن شماست» (فَإِنْ كانَ لَهُنَّ وَلَدٌ فَلَكُمُ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَكْنَ).

    البته اين تقسيم نيز «بعد از پرداخت بدهيهاى همسر و انجام وصيتهاى مالى اوست» (مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصِينَ بِها أَوْ دَيْنٍ).
    «و براى زنان شما يك چهارم ميراث شماست اگر فرزندى نداشته باشيد» (وَ لَهُنَّ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَكْتُمْ إِنْ لَمْ يَكُنْ لَكُمْ وَلَدٌ).
    «و اگر براى شما فرزندى باشد (اگر چه اين فرزند از همسر ديگرى باشد) سهم زنان به يك هشتم مى‏رسد» (فَإِنْ كانَ لَكُمْ وَلَدٌ فَلَهُنَّ الثُّمُنُ مِمَّا تَرَكْتُمْ).

    اين تقسيم نيز همانند تقسيم سابق «بعد از انجام وصيتى كه كرده‏ايد و اداى دين» است (مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ تُوصُونَ بِها أَوْ دَيْنٍ).
    سپس حكم ارث خواهران و برادران را بيان مى‏كند و مى‏گويد: «اگر مردى از دنيا برود و برادران و خواهران از او ارث ببرند، يا زنى از دنيا برود و برادر و يا خواهرى داشته باشد هر يك از آنها يك ششم مال را به ارث مى‏برند» (وَ إِنْ كانَ رَجُلٌ يُورَثُ كَلالَةً أَوِ امْرَأَةٌ وَ لَهُ أَخٌ أَوْ أُخْتٌ فَلِكُلِّ واحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ).

    «كلالة» به خواهران و برادران مادرى كه از شخص متوفى ارث مى‏برند گفته مى‏شود. اين در صورتى است كه از شخص متوفى يك برادر و يك خواهر (مادرى) باقى بماند «اما اگر بيش از يكى باشند مجموعا يك سوم مى‏برند» يعنى بايد ثلث مال را در ميان خودشان تقسيم كنند (فَإِنْ كانُوا أَكْثَرَ مِنْ ذلِكَ فَهُمْ شُرَكاءُ فِي الثُّلُثِ).
    سپس اضافه مى‏كند: «اين در صورتى است كه وصيت قبلا انجام گيرد و ديون از آن خارج شود» (مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصِي بِها أَوْ دَيْنٍ).
    «به شرط آن كه (از طريق وصيت و اقرار به دين) به آنها (ورثه) ضرر نزند» (غَيْرَ مُضَارٍّ).

    و در پايان آيه براى تأكيد مى‏فرمايد: «اين سفارش خداست، و خدا دانا و بردبار است» (وَصِيَّةً مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَلِيمٌ).
    يعنى، اين توصيه‏اى است الهى كه بايد آن را محترم بشمريد، زيرا خداوند به منافع و مصالح شما آگاه است كه اين احكام را مقرر داشته و نيز از نيات وصيت‏كنندگان آگاه مى‏باشد، در عين حال حليم است و كسانى را كه بر خلاف فرمان او رفتار مى‏كنند فورا مجازات نمى‏نمايد!

  2. #12
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره نساء

    (آيه 13)- به دنبال بحثى كه در آيات گذشته در باره قوانين ارث گذشت در اين آيه از اين قوانين به عنوان حدود الهى ياد كرده مى‏فرمايد: «اينها حدود و مرزهاى الهى است» (تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ).

    كه عبور و تجاوز از آنها ممنوع است، و آنها كه از حريم آن بگذرند و تجاوز كنند، گناهكار و مجرم شناخته مى‏شوند.
    سپس مى‏فرمايد: «كسانى كه خداوند و پيامبر را اطاعت كنند (و اين مرزها را محترم شمارند) بطور جاودان در باغهايى از بهشت خواهند بود، كه آب از پاى درختان آنها قطع نمى‏گردد» (وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها).

    در پايان آيه مى‏فرمايد: «اين رستگارى و پيروزى بزرگى است» (وَ ذلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ).

    (آيه 14)- در اين آيه به نقطه مقابل كسانى كه در آيه قبل بيان شد اشاره كرده، مى‏فرمايد: «آنها كه نافرمانى خدا و پيامبر كنند و از مرزها تجاوز نمايند جاودانه در آتش خواهند بود» (وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَتَعَدَّ حُدُودَهُ يُدْخِلْهُ ناراً خالِداً فِيها).

    و در پايان آيه به سر انجام آنها اشاره كرده، مى‏فرمايد: «آنها عذاب خواركننده و آميخته با توهينى دارند» (وَ لَهُ عَذابٌ مُهِينٌ).
    در جمله قبل جنبه جسمانى مجازات الهى منعكس شده بود، و در اين جمله كه مسأله اهانت به ميان آمده به جنبه روحانى آن اشاره مى‏كند.

  3. #13
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره نساء

    (آيه 15)- اين آيه اشاره به مجازات زنان شوهردارى است كه آلوده «فحشاء» مى‏شوند، نخست مى‏فرمايد: «و كسانى از زنان (همسران) شما كه مرتكب زنا شوند چهار نفر از مسلمانان را به عنوان شاهد بر آنها بطلبيد» (وَ اللَّاتِي يَأْتِينَ الْفاحِشَةَ مِنْ نِسائِكُمْ فَاسْتَشْهِدُوا عَلَيْهِنَّ أَرْبَعَةً مِنْكُمْ).

    سپس مى‏فرمايد: «اگر اين چهار نفر به موضوع (زنا) گواهى دادند، آنها را در خانه‏هاى (خود) محبوس سازيد، تا مرگ آنها فرا رسد» (فَإِنْ شَهِدُوا فَأَمْسِكُوهُنَّ فِي الْبُيُوتِ حَتَّى يَتَوَفَّاهُنَّ الْمَوْتُ).

    بنابراين، مجازات عمل منافى عفت براى زنان شوهردار در اين آيه «حبس ابد» تعيين شده است.
    ولى بلافاصله مى‏گويد: «و يا اين كه خداوند راهى براى آنها قرار بدهد» (أَوْ يَجْعَلَ اللَّهُ لَهُنَّ سَبِيلًا).
    از تعبير فوق استفاده مى‏شود كه اين حكم، يك حكم موقت بوده است.

    (آيه 16)- در اين آيه حكم زنا و عمل منافى عفت «غير محصنه» را بيان مى‏كند، و مى‏فرمايد: «مرد و زنى كه (همسر ندارند و) اقدام به ارتكاب اين عمل زشت مى‏كنند، آنها را آزار (و مجازات) كنيد» (وَ الَّذانِ يَأْتِيانِها مِنْكُمْ فَآذُوهُما).
    مجازات مذكور در اين آيه يك مجازات كلى است، و آيه 2 سوره نور كه حدّ زنا را يكصد تازيانه براى هر يك از طرفين بيان كرده مى‏تواند، تفسير و توضيحى براى اين آيه بوده باشد.

    در پايان آيه اشاره به مسأله توبه و عفو و بخشش از اين گونه گناهكاران كرده، و مى‏فرمايد: «اگر آنها به راستى توبه كنند و خود را اصلاح نمايند و به جبران گذشته بپردازند، از مجازات آنها صرف نظر كنيد، زيرا خداوند توبه پذير و مهربان است» (فَإِنْ تابا وَ أَصْلَحا فَأَعْرِضُوا عَنْهُما إِنَّ اللَّهَ كانَ تَوَّاباً رَحِيماً).

    از اين حكم ضمنا استفاده مى‏شود كه هرگز نبايد افرادى را كه توبه كرده‏اند در برابر گناهان سابق مورد ملامت قرار داد.

  4. #14
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره نساء

    (آيه 17)- در آيه قبل مسأله سقوط حد و مجازات مرتكبين اعمال منافى‏ عفت در پرتو توبه صريحا بيان شد، در اين آيه پاره‏اى از شرايط آن را بيان مى‏كند و مى‏فرمايد: «پذيرش توبه از سوى خدا تنها براى كسانى است كه كار بدى (گناهى) را از روى جهالت انجام مى‏دهند» (إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللَّهِ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهالَةٍ).

    منظور از «جهالت» در آيه فوق طغيان غرايز و تسلط هوسهاى سركش و چيره شدن آنها بر نيروى عقل و ايمان است، و در اين حالت، علم و دانش انسان به گناه گر چه از بين نمى‏رود اما تحت تأثير آن غرايز سركش قرار گرفته و عملا بى‏اثر مى‏گردد، و هنگامى كه علم اثر خود را از دست داد، عملا با جهل و نادانى برابر خواهد بود.

    در جمله بعد قرآن به يكى ديگر از شرايط توبه اشاره كرده، مى‏فرمايد: «سپس به زودى توبه مى‏كنند» (ثُمَّ يَتُوبُونَ مِنْ قَرِيبٍ).
    يعنى، به زودى از كار خود پشيمان شوند و به سوى خدا باز گردند، زيرا توبه كامل آن است كه آثار و رسوبات گناه را بطور كلى از روح و جان انسان بشويد.

    پس از ذكر شرايط توبه در پايان آيه مى‏فرمايد: «خداوند توبه چنين اشخاصى را مى‏پذيرد و خداوند دانا و حكيم است» (فَأُولئِكَ يَتُوبُ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ كانَ اللَّهُ عَلِيماً حَكِيماً).

  5. #15
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره نساء

    (آيه 18)- در اين آيه اشاره به كسانى كه توبه آنها پذيرفته نمى‏شود نموده، مى‏فرمايد: «كسانى كه در آستانه مرگ قرار مى‏گيرند و مى‏گويند اكنون از گناه خود توبه كرديم توبه آنان پذيرفته نخواهد شد» (وَ لَيْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئاتِ حَتَّى إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ إِنِّي تُبْتُ الْآنَ).

    دسته دوم، از كسانى كه توبه آنها پذيرفته نمى‏شود آنها هستند كه در حال كفر از جهان مى‏روند، در آيه مورد بحث در باره آنها چنين مى‏فرمايد: «و آنها كه در حال كفر مى‏ميرند توبه براى آنها نيست» (وَ لَا الَّذِينَ يَمُوتُونَ وَ هُمْ كُفَّارٌ).
    در حقيقت آيه مى‏گويد: كسانى كه از گناهان خود در حال صحت و سلامت و ايمان توبه كرده‏اند ولى در حال مرگ با ايمان از دنيا نرفتند، توبه‏هاى گذشته آنها نيز بى‏اثر است.

    در پايان آيه مى‏فرمايد: «اينها (هر دو دسته) كسانى هستند كه عذاب‏ دردناكى براى آنان مهيا كرده‏ايم» (أُولئِكَ أَعْتَدْنا لَهُمْ عَذاباً أَلِيماً).

    (آيه 19)

    شأن نزول:
    از امام باقر عليه السّلام نقل شده كه: اين آيه در باره كسانى نازل گرديده كه همسران خود را بدون اين كه همچون يك همسر با آنها رفتار كنند، نگه مى‏داشتند، به انتظار اين كه آنها بميرند، و اموالشان را تملك كنند.

    تفسير:
    باز هم دفاع از حقوق زنان- در اين آيه به دو عادت ناپسند دوران جاهليت اشاره گرديده و به مؤمنان هشدار داده شده كه آلوده آنها نشوند.

    1- آيه مى‏گويد: «اى افراد با ايمان! براى شما حلال نيست كه از زنان از روى اكراه (و ايجاد ناراحتى براى آنها) ارث ببريد» (يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَرِثُوا النِّساءَ كَرْهاً).

    2- يكى ديگر از عادات نكوهيده آنها اين بود كه زنان را با وسايل گوناگون، تحت فشار مى‏گذاشتند تا مهر خود را ببخشند و طلاق گيرند، آيه مورد بحث اين كار را ممنوع ساخته، مى‏فرمايد: «آنها را تحت فشار قرار ندهيد به خاطر اين كه قسمتى از آنچه را به آنها داده‏ايد (از مهر) تملك كنيد» (وَ لا تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ ما آتَيْتُمُوهُنَّ).

    ولى اين حكم، استثنايى دارد كه در جمله بعد به آن اشاره شده و آن اين است كه اگر آنها مرتكب عمل زشت گردند شوهران مى‏توانند آنها را تحت فشار قرار دهند، تا مهر خود را حلال كرده و طلاق بگيرند. همان طور كه آيه مى‏گويد: «مگر اين كه عمل زشت آشكارى انجام دهند» (إِلَّا أَنْ يَأْتِينَ بِفاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ).
    منظور از «بِفاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ» (عمل زشت آشكار) در آيه فوق هر گونه مخالفت شديد زن و نافرمانى و ناسازگارى او را شامل مى‏شود.

    سپس دستور معاشرت شايسته و رفتار انسانى مناسب با زنان را صادر مى‏كند، مى‏فرمايد: و با آنها بطور شايسته معاشرت كنيد» (وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ).

    و به دنبال آن اضافه مى‏كند، حتى «اگر به جهانى از همسران خود رضايت كامل نداشته باشيد و بر اثر امورى آنها در نظر شما ناخوشايند باشند (فورا تصميم به جدايى نگيريد و تا آنجا كه قدرت داريد مدارا كنيد، زيرا ممكن است شما در تشخيص خود گرفتار اشتباه شده باشيد) و اى بسا آنچه را نمى‏پسنديد خداوند در آن خير و بركت و سود فراوانى قرار داده باشد» (فَإِنْ كَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسى‏ أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ يَجْعَلَ اللَّهُ فِيهِ خَيْراً كَثِيراً).

  6. #16
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره نساء

    (آيه 20)

    شأن نزول:
    پيش از اسلام رسم بر اين بود كه اگر مى‏خواستند همسر سابق را طلاق گويند و ازدواج جديدى كنند براى فرار از پرداخت مهر، همسر خود را به اعمال منافى عفت متهم مى‏كردند، و بر او سخت مى‏گرفتند، تا حاضر شود مهر خويش را كه معمولا قبلا دريافت مى‏شد بپردازد، و طلاق گيرد، و همان مهر را براى همسر دوم قرار مى‏دادند.
    آيه نازل شد و اين كار زشت را مورد نكوهش قرار داد.

    تفسير:
    اين آيه نيز براى حفظ قسمت ديگرى از حقوق زنان نازل گرديده و مى‏گويد: «و اگر تصميم گرفتيد كه همسر ديگرى به جاى همسر خود انتخاب كنيد و مال فراوانى (به عنوان مهر) به او پرداخته‏ايد، چيزى از آن را نگيريد» (وَ إِنْ أَرَدْتُمُ اسْتِبْدالَ زَوْجٍ مَكانَ زَوْجٍ وَ آتَيْتُمْ إِحْداهُنَّ قِنْطاراً فَلا تَأْخُذُوا مِنْهُ شَيْئاً).

    سپس اشاره به طرز عمل دوران جاهليت در اين باره كه همسر خود را متهم به اعمال منافى عفت مى‏كردند نموده، مى‏فرمايد: «آيا براى باز پس گرفتن (مهر) زنان متوسل به تهمت و گناه مى‏شويد» (أَ تَأْخُذُونَهُ بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبِيناً).
    يعنى، اصل عمل، ظلم است و گناه، و متوسل شدن به يك وسيله ناجوانمردانه و غلط، گناه آشكار ديگرى است.

    (آيه 21)- در اين آيه مجددا براى تحريك عواطف انسانى مردان اضافه مى‏كند كه شما و همسرانتان مدتها در خلوت و تنهايى با هم بوده‏ايد همانند يك روح در دو بدن «چگونه آن (مهر) را باز پس مى‏گيريد در حالى كه با يكديگر تماس و آميزش كامل داشته‏ايد» و همچون بيگانه‏ها و دشمنان با يكديگر رفتار مى‏كنيد، و حقوق مسلم آنها را پايمال مى‏نماييد! (وَ كَيْفَ تَأْخُذُونَهُ وَ قَدْ أَفْضى‏ بَعْضُكُمْ إِلى‏ بَعْضٍ).

    سپس مى‏فرمايد: از اين گذشته «همسران شما پيمان محكمى به هنگام عقد ازدواج از شما گرفته‏اند» چگونه اين پيمان مقدس و محكم را ناديده مى‏گيريد و اقدام به پيمان‏شكنى آشكار مى‏كنيد؟ (وَ أَخَذْنَ مِنْكُمْ مِيثاقاً غَلِيظاً).

  7. #17
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره نساء

    (آيه 22)

    شأن نزول:
    پس از اسلام، حادثه‏اى براى يكى از مسلمانان پيش آمد و آن اين كه: يكى از انصار به نام «ابو قيس» از دنيا رفت، فرزندش به نامادرى خود پيشنهاد ازدواج نمود، آن زن گفت: من تو را فرزند خود مى‏دانم و چنين كارى را شايسته نمى‏بينم ولى با اين حال از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله كسب تكليف مى‏كنم، سپس موضوع را خدمت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله عرض كرد، و كسب تكليف نمود، آيه نازل شد و از اين كار (كه در زمان جاهليت معمول بود) به شدت نهى كرد.

    تفسير:
    همان طور كه در شأن نزول نيز اشاره شد، آيه خط بطلان به يكى از اعمال ناپسند دوران جاهليت مى‏كشد و مى‏گويد: «با زنانى كه پدران شما با آنها ازدواج كرده‏اند هرگز ازدواج نكنيد» (وَ لا تَنْكِحُوا ما نَكَحَ آباؤُكُمْ مِنَ النِّساءِ).

    اما از آنجا كه هيچ قانونى معمولا شامل گذشته نمى‏شود، اضافه مى‏فرمايد:
    «مگر ازدواجهايى كه (پيش از نزول اين حكم) انجام شده است» (إِلَّا ما قَدْ سَلَفَ).
    سپس براى تأكيد مطلب، سه تعبير شديد در باره اين نوع ازدواج بيان كرده، مى‏گويد: «زيرا اين كار، عمل زشتى است» (إِنَّهُ كانَ فاحِشَةً).

    و بعد اضافه مى‏كند: «عملى است كه موجب تنفر» در افكار مردم است يعنى طبع بشر آن را نمى‏پسندد (وَ مَقْتاً).
    و در پايان مى‏فرمايد: «روش نادرستى است» (وَ ساءَ سَبِيلًا).

    حتى در تاريخ مى‏خوانيم كه مردم جاهلى نيز اين نوع ازدواج را «مقت» (تنفرآميز) و فرزندانى كه ثمره آن بودند «مقيت» (فرزندان مورد تنفر) مى‏ناميدند.

  8. #18
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره نساء

    (آيه 23)- تحريم ازدواج با محارم! در اين آيه به محارم يعنى زنانى كه ازدواج با آنها ممنوع است اشاره كرده، و بر اساس آن محرميت از سه راه ممكن است پيدا شود:
    1- ولادت كه از آن تعبير به «ارتباط نسبى» مى‏شود.
    2- از طريق ازدواج كه به آن «ارتباط سببى» مى‏گويند.
    3- از طريق شيرخوارگى كه به آن «ارتباط رضاعى» گفته مى‏شود.

    نخست اشاره به محارم نسبى كه هفت دسته هستند كرده و مى‏فرمايد:
    «مادران شما و دخترانتان و خواهرانتان و عمه‏ها و خاله‏هايتان و دختران برادر و دختران خواهرانتان بر شما حرام شده‏اند» (حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهاتُكُمْ وَ بَناتُكُمْ وَ أَخَواتُكُمْ وَ عَمَّاتُكُمْ وَ خالاتُكُمْ وَ بَناتُ الْأَخِ وَ بَناتُ الْأُخْتِ).

    بايد توجه داشت كه منظور از مادر فقط آن زنى كه انسان بلاواسطه از او متولد شده نيست، بلكه جدّه و مادر جدّه و مادر پدر و مانند آن را شامل مى‏شود همان طور كه منظور از دختر، تنها دختر بلاواسطه نيست بلكه، دختر و دختر پسر و دختر دختر و فرزندان آنها را نيز در بر مى‏گيرد و همچنين در مورد پنج دسته ديگر.

    سپس به محارم رضاعى اشاره كرده و مى‏فرمايد: «و مادرانى كه شما را شير داده‏اند، و خواهران رضاعى شما، بر شما حرامند» (وَ أُمَّهاتُكُمُ اللَّاتِي أَرْضَعْنَكُمْ وَ أَخَواتُكُمْ مِنَ الرَّضاعَةِ).
    و در آخرين مرحله اشاره به دسته سوم از محارم كرده و آنها را تحت چند عنوان بيان مى‏كند.

    1- «و مادران همسرانتان» (وَ أُمَّهاتُ نِسائِكُمْ).
    يعنى، به مجرد اين كه زنى به ازدواج مردى درآمد و صيغه عقد، جارى گشت مادر او، و مادر مادر او، و هر چه بالاتر روند بر او حرام ابدى مى‏شوند.

    2- «و دختران همسرتان كه در دامان شما قرار دارند به شرط اين كه با آن همسر آميزش جنسى پيدا كرده باشيد» (وَ رَبائِبُكُمُ اللَّاتِي فِي حُجُورِكُمْ مِنْ نِسائِكُمُ اللَّاتِي دَخَلْتُمْ بِهِنَّ).
    به دنبال اين قسمت براى تأكيد مطلب اضافه مى‏كند كه: «اگر با آنها آميزش جنسى نداشته‏ايد دخترانشان بر شما حرام نيستند» (فَإِنْ لَمْ تَكُونُوا دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَلا جُناحَ عَلَيْكُمْ).

    3- «و همسران فرزندانتان كه از نسل شما هستند» (وَ حَلائِلُ أَبْنائِكُمُ الَّذِينَ مِنْ أَصْلابِكُمْ).
    در حقيقت تعبير «مِنْ أَصْلابِكُمْ» (فرزندانى كه از نسل شما باشند) براى اين است كه روى يكى از رسوم غلط دوران جاهليت (و آن فرزند خواندگى و احكام آن است) خط بطلان كشيده شود.

    4- «و براى شما جمع در ميان دو خواهر ممنوع است» (وَ أَنْ تَجْمَعُوا بَيْنَ الْأُخْتَيْنِ).
    و از آنجا كه در زمان جاهليت ازدواج با محارم و جمع ميان دو خواهر رايج بود، و افرادى مرتكب چنين ازدواجهايى شده بودند قرآن بعد از جمله فوق مى‏گويد: «مگر آنچه در گذشته واقع شده» (إِلَّا ما قَدْ سَلَفَ).
    يعنى، اگر كسانى قبل از نزول اين قانون، چنين ازدواجى انجام داده‏اند، كيفر و مجازاتى ندارند، اگر چه اكنون بايد يكى از آن دو را انتخاب كرده و ديگرى را رها كنند.

    در پايان آيه مى‏فرمايد: «خداوند آمرزنده و مهربان است» (إِنَّ اللَّهَ كانَ غَفُوراً رَحِيماً).

  9. #19
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره نساء

    آغاز جزء پنجم قرآن مجيد
    ادامه سوره نساء


    (آيه 24)- اين آيه، بحث آيه گذشته را در باره زنانى كه ازدواج با آنها حرام است دنبال مى‏كند و اضافه مى‏نمايد كه: «ازدواج و آميزش جنسى با زنان شوهردار نيز حرام است» (وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ النِّساءِ).

    تنها استثنايى كه به اين حكم خورده است در مورد زنان غير مسلمانى است كه به اسارت مسلمانان در جنگها در مى‏آيند، همان گونه كه آيه مى‏فرمايد: «مگر آنها را كه (از طريق اسارت) مالك شده‏ايد» (إِلَّا ما مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ).
    زيرا اسارت آنها به حكم طلاق است و اسلام اجازه مى‏دهد بعد از تمام شدن عدّه با آنان ازدواج كنند و يا همچون يك كنيز با آنان رفتار شود.

    سپس براى تأكيد احكام گذشته كه در مورد محارم و مانند آن وارد شده مى‏فرمايد: «اينها احكامى است كه خداوند براى شما مقرر داشته و نوشته است» (كِتابَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ). بنابراين، به هيچ وجه قابل تغيير و عدول نيست.

    سپس مى‏گويد: غير از اين چند طايفه «زنان ديگر غير از اينها (كه گفته شد) براى شما حلال است، كه با اموال خود آنان را اختيار كنيد در حالى كه پاكدامن باشيد و از زنا خوددارى كنيد» (وَ أُحِلَّ لَكُمْ ما وَراءَ ذلِكُمْ أَنْ تَبْتَغُوا بِأَمْوالِكُمْ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسافِحِينَ).
    جمله أَنْ تَبْتَغُوا بِأَمْوالِكُمْ اشاره به اين است كه رابطه زناشويى يا بايد به شكل ازدواج با پرداخت مهر و يا به شكل مالك شدن كنيز با پرداخت قيمت باشد.

    در قسمت بعد، اشاره به مسأله ازدواج موقت و به اصطلاح «متعه» كرده، مى‏گويد: «زنانى را كه متعه مى‏كنيد مهر آنها را به عنوان يك واجب بايد بپردازيد» (فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً).
    بعد از ذكر لزوم پرداخت مهر اشاره به اين مطلب مى‏فرمايد كه: «اگر طرفين عقد، با رضايت خود مقدار مهر را بعدا كم و زياد كنند مانعى ندارد» (وَ لا جُناحَ عَلَيْكُمْ فِيما تَراضَيْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ الْفَرِيضَةِ).

    احكامى كه در آيه به آن اشاره شد، احكامى است كه متضمن خير و سعادت افراد بشر است زيرا: «خداوند از مصالح بندگان آگاه و در قانونگذارى خود حكيم است» (إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلِيماً حَكِيماً).
    قابل ذكر است كه اصل مشروع بودن اين نوع ازدواج در زمان پيامبر قطعى است و هيچ گونه دليل قابل اعتمادى در باره نسخ شدن آن در دست نيست.

    -ازدواج موقت يك ضرورت اجتماعى-
    اين موضوع را نمى‏توان انكار كرد كه غريزه جنسى يكى از نيرومندترين غرايز انسانى است، تا آنجا كه پاره‏اى از روانكاوان آن را تنها غريزه اصيل انسان مى‏دانند و تمام غرايز ديگر را به آن باز مى‏گردانند.

    اين موضوع مخصوصا در عصر ما كه سن ازدواج بر اثر طولانى شدن دوره تحصيل و مسائل پيچيده اجتماعى بالا رفته، و كمتر جوانى مى‏تواند در سنين پايين يعنى در داغ‏ترين دوران غريزه جنسى اقدام به ازدواج كند، شكل حادّترى به خود گرفته است.

    با اين وضع چه بايد كرد؟
    يا بايد «فحشاء» را مجاز بدانيم (همان طور كه دنياى مادى امروز عملا بر آن صحه گذارده و آن را به رسميت شناخته) و يا طرح ازدواج موقت را بپذيريم، معلوم نيست آنها كه با ازدواج موقت و فحشاء مخالفند چه جوابى براى اين سؤال فكر كرده‏اند؟! در حالى كه طرح ازدواج موقت، نه شرايط سنگين ازدواج دائم را دارد كه با عدم تمكن مالى يا اشتغالات تحصيلى و مانند آن نسازد و نه زيانهاى فجايع جنسى و فحشاء را در بر دارد.

  10. #20
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره نساء

    (آيه 25)- ازدواج با كنيزان! در تعقيب بحثهاى مربوط به ازدواج، اين آيه، شرايط ازدواج با كنيزان را بيان مى‏كند، نخست مى‏گويد: «كسانى كه قدرت ندارند كه با زنان (آزاد) پاكدامن با ايمان ازدواج كنند مى‏توانند با كنيزان با ايمان ازدواج نمايند» كه مهر و ساير مخارج آن معمولا سبكتر و سهلتر است (وَ مَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلًا أَنْ يَنْكِحَ الْمُحْصَناتِ الْمُؤْمِناتِ فَمِنْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ مِنْ فَتَياتِكُمُ الْمُؤْمِناتِ).

    سپس مى‏گويد: شما براى تشخيص ايمان آنها مأمور به ظاهر اظهارات آنان هستيد، و اما در باره باطن و اسرار درونى آنان «خداوند به ايمان و عقيده شما آگاهتر است» (وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمانِكُمْ).
    و از آنجا كه بعضى در مورد ازدواج با كنيزان كراهت داشتند، قرآن مى‏گويد:
    شما همه از يك پدر و مادر به وجود آمده‏ايد «و بعضى از بعض ديگريد» (بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ). بنابراين، نبايد از ازدواج با آنها كراهت داشته باشيد.

    سپس به يكى از شرايط اين ازدواج اشاره كرده، مى‏فرمايد: «اين ازدواج بايد به اجازه مالك صورت گيرد» و بدون اجازه او باطل است (فَانْكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ).
    در جمله بعد مى‏فرمايد: «و مهرشان را به خودشان بدهيد» (وَ آتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ).

    از اين جمله استفاده مى‏شود كه بايد مهر متناسب و شايسته‏اى براى آنها قرار داد و آن را به خود آنان داد. همچنين استفاده مى‏شود كه بردگان نيز مى‏توانند مالك اموالى گردند كه از طرق مشروع به آن دست يافته‏اند.
    يكى ديگر از شرايط اين ازدواج آن است كه كنيزانى انتخاب شوند «كه پاكدامن باشند، نه مرتكب زنا بطور آشكار شوند» (مُحْصَناتٍ غَيْرَ مُسافِحاتٍ).
    «و نه دوست پنهانى بگيرند» (وَ لا مُتَّخِذاتِ أَخْدانٍ).

    در جمله بعد به تناسب احكامى كه در باره ازدواج با كنيزان و حمايت از حقوق آنها گفته شد بحثى در باره مجازات آنها به هنگام انحراف از جاده عفت به ميان آمده، و آن اين كه اگر مرتكب عمل منافى عفت شوند، نصف مجازات زنان آزاد در باره آنان، جارى مى‏شود» يعنى تنها پنجاه تازيانه بايد به آنها زد (فَإِذا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ ما عَلَى الْمُحْصَناتِ مِنَ الْعَذابِ).

    سپس مى‏گويد: «اين ازدواج با كنيزان براى كسانى است كه از نظر غريزه جنسى شديدا در فشار قرار گرفته‏اند، و قادر به ازدواج با زنان آزاد نيستند» بنابراين، براى غير آنها مجاز نيست (ذلِكَ لِمَنْ خَشِيَ الْعَنَتَ مِنْكُمْ).
    اما بعد مى‏فرمايد: «خوددارى كردن از ازدواج با كنيزان (تا آنجا كه توانايى داشته باشيد و دامان شما آلوده گناه نگردد) به سود شماست» (وَ أَنْ تَصْبِرُوا خَيْرٌ لَكُمْ).

    در پايان آيه مى‏فرمايد: «و خداوند (نسبت به آنچه در گذشته بر اثر بى خبرى انجام داده‏ايد) آمرزنده و مهربان است» (وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ).

صفحه 2 از 12 نخستنخست 1234 ... آخرینآخرین

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •