RE: «عدنان سابوته» عاشق پابرهنه جبههها+تصاویر
عدنان حدود 5 ـ 6 سال در عراق تحصیل کرد و این سفر، موقعیت مناسبی برای تسلط کامل وی به قرآن کریم و زبان عربی فراهم کرد؛ وی در سال 1347 با «جمیله سعاتمند» که یکی از اقوامش بود، ازدواج کرد و صاحب فرزند پسری به نام «حیدر» شد که این زندگی مشترک به دلیل اختلافات، به جدایی ختم شد و عدنان به همراه «حیدر» در خانه پدرش روزگار را سپری کرد.
سال 1350 خانواده سابوته را از عراق بیرون کردند و آنها پس از بازگشت و مدتی زندگی در «شوهان» در سال 52 به تهران آمدند؛ شهید سابوته در طول سالهایی که در تهران زندگی میکرد، با ایلام در ارتباط بود گویی در آنجا به دنبال گمشدهای بود؛ وی در دوران پیروزی انقلاب به همراه برادرانش نقش برجستهای در معرفی امام خمینی (ره) و انقلاب به مردم داشتند.
عدنان برای امرار و معاش به دوختن گونی در اهواز مشغول شد؛ به گفته این شهید به نقل از دوستانش «گاهی در معاملات با کسانی که حرف حساب سرشان نمیشد، دعوا و کتککاری میکردم». وی در اندیمشک نیز آبمیوه و تنقلات میفروخت.
عدنان در سال 1358 با یکی از اقوامشان به نام «شیرین پریچه» ازدواج کرد و تا قبل از تولد «مریم» که ثمره این ازدواج بود، در چادرهایی که در اردوگاه برپا بود، زندگی میکردند و پس از تولد مریم در سال 1360 شیرین به تهران آمد و به مدت 6 ماه با خانواده همسرش زندگی کرد.
شیرین پریچه درباره شهید «عدنان سابوته» میگوید: عدنان صبور و خوش اخلاق بود؛ همیشه آرزوی شهادت داشت، بدون اینکه دوره آموزش نظامی گذرانده باشد، با شجاعت میجنگید؛ در مینگذاری و خنثی کردن مینهای منطقه نیز وارد عمل شده بود تا اینکه در همین مسیر به شهادت رسید.