سوره يس [36] - صفحه 3
صفحه 3 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 47

موضوع: سوره يس [36]

  1. #21
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره يس [36]

    (آيه 54)- در اينجا بحث پيرامون چگونگى حساب در محشر را سر بسته گذارده و از آن مى‏گذرد، و به تشريح سر انجام كار مؤمنان صالح و كافران طالح پرداخته، چنين مى‏گويد: «امروز به هيچ كس ذرّه‏اى ستم نمى‏شود» (فَالْيَوْمَ لا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئاً).

    نه از پاداش كسى كاسته مى‏شود، و نه كيفر كسى افزون مى‏گردد، و حتى به قدر يك سر سوزن كم و زياد و بيدادگرى و ظلم و ستم وجود ندارد.

    سپس به بيانى مى‏پردازد كه در حقيقت دليل روشن و زنده‏اى براى عدم وجود ظلم در آن دادگاه بزرگ است مى‏فرمايد: «شما جز آنچه را عمل مى‏كرديد جزا داده نمى‏شويد» (وَ لا تُجْزَوْنَ إِلَّا ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ).

    (آيه 55)- بهشتيان غرق در مواهب مادى و معنوى! در اينجا به گوشه‏اى از پاداشهاى مؤمنان پرداخته، و قبل از هر چيز روى مسأله آرامش خاطر انگشت گذارده، مى‏گويد: «بهشتيان امروز به نعمتهاى خدا مشغولند» كه از هر انديشه ناراحت كننده بر كنار مى‏باشند (إِنَّ أَصْحابَ الْجَنَّةِ الْيَوْمَ فِي شُغُلٍ).

    «و در نهايت سرور و شادى به سر مى‏برند» (فاكِهُونَ).

    (آيه 56)- بعد از نعمت آرامش خاطر كه خمير مايه همه نعمتها، و شرط استفاده از همه مواهب است، به شرح نعمتهاى ديگر پرداخته، چنين مى‏گويد: «آنها و همسرانشان در سايه‏هاى لذت بخش، بر تختها، در خلوتگاهها تكيه كرده‏اند» (هُمْ وَ أَزْواجُهُمْ فِي ظِلالٍ عَلَى الْأَرائِكِ مُتَّكِؤُنَ).

    «ازواج» به معنى همسران بهشتى، و يا همسران با ايمانى است كه در اين دنيا داشتند.

    تعبير به «ظلال» (سايه‏ها) نشان مى‏دهد كه در آنجا نيز آفتابى وجود دارد ولى نه آفتابى آزار دهنده آرى! آنها در سايه مطبوع درختان بهشتى نشاط و سرور ديگرى دارند.

    (آيه 57)- علاوه بر اين «براى آنها ميوه بسيار لذت بخشى است، و هر چه بخواهند در اختيار آنها خواهد بود» (لَهُمْ فِيها فاكِهَةٌ وَ لَهُمْ ما يَدَّعُونَ).

    و به اين ترتيب آنچه امروز در فكر انسان بگنجد و آنچه از فكر او خطور نكند از انواع مواهب و نعمتها در آنجا آماده و مهياست، و پذيرايى خداوند از ميهمانان خود در بالاترين سطح ممكن انجام مى‏شود.

  2. #22
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره يس [36]

    (آيه 58)- اما مهمتر از همه همان مواهب معنوى است كه در اين آيه به آن اشاره كرده، مى‏فرمايد: «براى آنها سلام و تهنيت الهى است، اين سخنى است از ناحيه پروردگار رحيم و مهربان آنها» (سَلامٌ قَوْلًا مِنْ رَبٍّ رَحِيمٍ).

    اين نداى روح افزا و نشاط بخش و مملوّ از مهر و محبت او چنان روح انسان را در خود غرق مى‏كند، و به او لذت و شادى و معنويت مى‏بخشد، كه با هيچ نعمتى برابر نيست، آرى شنيدن نداى محبوب، ندايى آميخته با محبت، و آكنده از لطف، سر تا پاى بهشتيان را غرق سرور مى‏كند، كه يك لحظه آن بر تمام دنيا و آنچه در آن است برترى دارد. و چنان آنها را مجذوب مى‏كند كه از همه چيز جز او غافل مى‏شوند، و همه نعمتهاى بهشتى را در آن حال به دست فراموشى مى‏سپارند.

    (آيه 59)- چرا پرستش شيطان مى‏كنيد؟! بخشى از سرگذشت شوق انگيز و پر افتخار بهشتيان در آيات قبل گذشت، و در اينجا به قسمتى از سرنوشت دوزخيان و بندگان شيطان اشاره مى‏كند.
    نخست اين كه در آن روز با خطابى تحقير آميز مخاطب مى‏شوند و به آنها گفته مى‏شود: «جدا شويد امروز اى گنهكاران»! (وَ امْتازُوا الْيَوْمَ أَيُّهَا الْمُجْرِمُونَ).

    شما بوديد كه در دنيا خود را در صفوف مؤمنان جا زده بوديد و گاه به رنگ آنها در مى‏آمديد، و از حيثيت و اعتبارشان استفاده مى‏كرديد، امروز صفوف خود را از آنها جدا سازيد، و در چهره اصلى خود ظاهر شويد!

  3. #23
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره يس [36]

    (آيه 60)- اين آيه به ملامتها و سرزنشهاى پر معنى خداوند نسبت به مجرمان در روز قيامت اشاره كرده، چنين مى‏گويد: «آيا با شما عهد نكردم اى فرزندان آدم كه شيطان را پرستش و اطاعت مكنيد كه او دشمن آشكار شماست»؟

    (أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يا بَنِي آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّيْطانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ).

    اين اخطار بطور مكرر بر زبان رسولان الهى جارى شد، از سوى ديگر اين پيمان در عالم «تكوين» به زبان اعطاى عقل به انسان نيز گرفته شده است، چرا كه دلائل عقلى به روشنى گواهى مى‏دهد انسان نبايد فرمان كسى را اطاعت كند كه از روز نخست كمر به دشمنى او بسته او را از بهشت بيرون كرده و سوگند به اغواى فرزندانش خورده است.

    از سوى سوم با سرشت و فطرت الهى همه انسانها بر توحيد، و انحصار اطاعت براى ذات پاك پروردگار نيز اين پيمان از انسان گرفته شده است، و به اين ترتيب نه با يك زبان كه با چندين زبان اين توصيه الهى تحقق يافته و اين عهد و پيمان سرنوشت ساز امضا شده است.

    (آيه 61)- در اين آيه براى تأكيد بيشتر و بيان آنچه وظيفه فرزندان آدم است مى‏فرمايد: آيا من به شما عهد نكردم كه: «مرا بپرستيد و از من اطاعت كنيد كه راه مستقيم همين است» (وَ أَنِ اعْبُدُونِي هذا صِراطٌ مُسْتَقِيمٌ).

    از يك سو پيمان گرفته كه اطاعت شيطان نكنند، چرا كه او دشمنى و عداوت خود را از روز نخست آشكار ساخته.

    و در مقابل پيمان گرفته كه از او اطاعت كنند، و دليلش را اين قرار مى‏دهد كه «صراط مستقيم همين است» و اين در حقيقت بهترين محرك انسانهاست.

    ضمنا از اين تعبير استفاده مى‏شود كه اين جهان سراى اقامت نيست، چرا كه راه را به كسى ارائه مى‏دهند كه از گذرگاهى عبور مى‏كند و مقصدى در پيش دارد.

  4. #24
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره يس [36]

    (آيه 62)- باز براى شناسايى هر چه بيشتر اين دشمن قديمى خطرناك مى‏افزايد: «او گروه زيادى از شما را گمراه كرد، آيا انديشه نكرديد»؟! (وَ لَقَدْ أَضَلَّ مِنْكُمْ جِبِلًّا كَثِيراً أَ فَلَمْ تَكُونُوا تَعْقِلُونَ).

    آيا نمى‏بينيد چه بدبختيهايى شيطان بر سر پيروان خود آورده؟ آيا تاريخ پيشينيان را مطالعه نكرديد تا ببينيد بندگان او به چه سرنوشت شوم و دردناكى گرفتار شدند؟

    پس چرا دشمنى را كه امتحان عداوت خود را بارها و بارها داده است جدّى نمى‏گيريد؟ باز با او طرح دوستى مى‏ريزيد، و حتى او را رهبر و ولى و راهنماى خويش انتخاب مى‏كنيد.
    و به گفته شاعر:

    كجا بر سر آيم از اين عار و ننگ-----كه با او به صلحيم و با حق به جنگ؟

    (آيه 63)- آيات گذشته بخشى از سرزنشهاى خداوند و گفتگوهاى او را به مجرمان در قيامت بازگو كرد، در اينجا همين معنى را در بخش ديگرى ادامه مى‏دهد.

    آرى! در آن روز در حالى كه آتش سوزان و شعله‏ور جهنم در برابر ديدگان مجرمان قرار گرفته به آن اشاره كرده خطاب به مجرمان مى‏گويد: «اين همان دوزخى است كه به شما وعده داده مى‏شد»! (هذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ).

    (آيه 64)- پيامبران الهى يكى بعد از ديگرى آمدند و شما را از چنين روز و چنين آتشى بر حذر داشتند، ولى شما همه را به شوخى و مسخره گرفتيد.

    «امروز در آن وارد شويد، و با آتش سوزان آن بسوزيد كه اين جزاى كفرى است كه داشتيد» (اصْلَوْهَا الْيَوْمَ بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ).

  5. #25
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره يس [36]

    (آيه 65)- سپس به گواهان روز قيامت اشاره مى‏كند، گواهانى كه جزء پيكر خود انسانند و جايى براى انكار سخنان آنها نيست، مى‏فرمايد: «امروز بر دهان آنها مهر مى‏نهيم، و دستهاى آنها با ما سخن مى‏گويد و پاهاى آنها كارهايى را كه انجام مى‏دادند براى ما شهادت مى‏دهند» (الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلى‏ أَفْواهِهِمْ وَ تُكَلِّمُنا أَيْدِيهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ).

    آرى! در آن روز، ديگر اعضاى انسان تسليم تمايلات او نيستند، آنها حساب خود را از كل وجود انسان جدا كرده تسليم پروردگار مى‏شوند، و بر آستان مقدس او سر فرود مى‏آورند، و حقايق را با شهادت خود آشكار مى‏سازند، و چه دادگاه عجيبى است كه گواه آن اعضاى پيكر خود انسان است، همان ابزارى است كه گناه را با آن انجام داده! البته گواهى اعضا مربوط به كفّار و مجرمان است لذا در حديثى از امام باقر عليه السّلام مى‏خوانيم: «اعضاى پيكر انسان بر ضدّ مؤمن گواهى نمى‏دهد، بلكه گواهى بر ضدّ كسى مى‏دهد كه فرمان عذاب بر او مسلّم شده، و اما مؤمن نامه اعمالش را به دست راست او مى‏دهند (و خودش آن را مى‏خواند) همان گونه كه خداوند متعال فرموده: «آنها كه نامه اعمالشان به دست راستشان داده شده (با سرفرازى و افتخار) نامه اعمال خود را مى‏خوانند و كمترين ستمى به آنها نخواهد شد».

    (آيه 66)- در اين آيه اشاره به يكى از عذابهايى مى‏كند كه ممكن است خداوند در همين دنيا اين گروه مجرم را به آن مبتلا سازد، عذابى دردناك و وحشتزا، مى‏فرمايد: «و اگر بخواهيم چشمانشان را محو مى‏كنيم»! (وَ لَوْ نَشاءُ لَطَمَسْنا عَلى‏ أَعْيُنِهِمْ).

    و در اين حال وحشتى فوق العاده آنها را فرا مى‏گيرد، «سپس براى عبور از راه، مى‏خواهند بر يكديگر پيشى بگيرند، اما چگونه مى‏توانند ببينند»؟ (فَاسْتَبَقُوا الصِّراطَ فَأَنَّى يُبْصِرُونَ).

    آنها حتى از پيدا كردن راه خانه خود عاجز خواهند ماند، تا چه رسد به اين كه راه حق را پيدا كنند و در صراط مستقيم قدم بگذارند!

  6. #26
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره يس [36]

    (آيه 67)- مجازات دردناك ديگر اين كه: «اگر بخواهيم آنها را در جاى خود مسخ مى‏كنيم (به مجسمه‏هايى بى‏روح و فاقد حركت يا اشكال حيوانى افليج تبديل مى‏نماييم) به گونه‏اى كه نتوانند راه خود را ادامه دهند و يا به عقب بازگردند» (وَ لَوْ نَشاءُ لَمَسَخْناهُمْ عَلى‏ مَكانَتِهِمْ فَمَا اسْتَطاعُوا مُضِيًّا وَ لا يَرْجِعُونَ).

    روشن است كه دو آيه فوق مربوط به عذابهاى دنياست.

    (آيه 68)- در اين آيه به وضع انسان در پايان عمر از نظر ضعف و ناتوانى عقل و جسم اشاره مى‏كند تا هم هشدارى باشد به آنها كه براى انتخاب راه هدايت امروز و فردا مى‏كنند، و هم پاسخى باشد به كسانى كه تقصيرات خود را به گردن كمى عمر مى‏افكنند، و هم دليلى باشد بر قدرت خداوند كه او همان گونه كه مى‏تواند يك انسان نيرومند را به ضعف و ناتوانى يك نوزاد بازگرداند، قادر است بر مسأله معاد، و همچنين نابينا ساختن مجرمان و از حركت بازداشتن آنها.

    مى‏فرمايد: «هر كس را كه طول عمر دهيم در آفرينش واژگونه مى‏كنيم، آيا انديشه نمى‏كنند»؟ (وَ مَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِي الْخَلْقِ أَ فَلا يَعْقِلُونَ).

    به راستى روزهايى فرا مى‏رسد بسيار دردناك كه عمق ناراحتى آن را به زحمت مى‏توان تصور كرد.

  7. #27
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره يس [36]

    (آيه 69)- او شاعر نيست، او انذار كننده زندگان است! گفتيم در اين سوره بحثهاى زنده و جامعى پيرامون اصول اعتقادى توحيد، معاد، نبوت مطرح شده، و در مقطعهاى متفاوتى سخن را از يكى به ديگرى منتقل مى‏سازد.

    در آيات گذشته بحثهاى مختلفى پيرامون توحيد و معاد مطرح بود، در اين آيه و آيه بعد به بحث نبوت باز مى‏گردد، و يكى از رائجترين اتهاماتى را كه براى پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله مطرح مى‏كردند عنوان كرده پاسخ دندان شكنى و آموزنده‏اى به آن مى‏دهد، و آن اتهام شعر و شاعرى است، مى‏گويد: «ما هرگز شعر به او [پيامبر] نياموختيم و شايسته او نيست» كه شاعر باشد (وَ ما عَلَّمْناهُ الشِّعْرَ وَ ما يَنْبَغِي لَهُ).

    جاذبه و نفوذ قرآن در دلها براى همه كس محسوس بود، و زيباييهاى لفظ و معنى و فصاحت و بلاغت آن قابل انكار نبود، حتى خود مشركان چنان مجذوب آهنگ و بيان قرآن مى‏شدند كه گاه شبانه بطور مخفيانه به نزديكى منزلگاه پيامبر صلّى اللّه عليه و اله مى‏آمدند تا زمزمه تلاوت او را در دل شب بشنوند.

    اينجا بود كه براى توجيه اين پديده بزرگ، و اغفال مردم از اين وحى آسمانى، زمزمه شعر و شاعرى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله را در همه جا سر دادند، كه اين خود اعترافى بود ضمنى به نفوذ فوق العاده قرآن! اما چرا شايسته پيامبر صلّى اللّه عليه و آله نيست كه شاعر باشد بخاطر اين كه خط «وحى» از خط «شعر» كاملا جداست، زيرا:

    1- معمولا سر چشمه شعر تخيل و پندار است، در حالى كه وحى از مبدأ هستى سر چشمه مى‏گيرد و بر محور واقعيتها مى‏گردد.
    2- شعر از عواطف متغير انسانى مى‏جوشد، و دائما در حال دگرگونى است، در حالى كه وحى بيانگر حقايق ثابت آسمانى مى‏باشد.
    3- لطف شعر در بسيارى از موارد در اغراق گوئيها و مبالغه‏هاى آن است، تا آنجا كه گفته‏اند: «احسن الشّعر اكذبه بهترين شعر دروغ آميزترين آن است»! در حالى كه در وحى جز صداقت چيزى نيست.
    4- سر انجام به تعبير زيباى يكى از مفسران: «شعر» مجموعه شوقهايى است كه از زمين به آسمان پرواز مى‏كند، اما «وحى» مجموعه حقائقى است كه از آسمان به زمين نازل مى‏گردد، و اين دو خط كاملا متفاوت است!

    البته شاعرانى كه در خط اهداف مقدسى گام بر مى‏دارند و از عوارض نامطلوب شعر، خود را بر كنار مى‏سازند حساب جداگانه‏اى دارند.

    قرآن در برابر نفى شعر از پيامبر صلّى اللّه عليه و اله اضافه مى‏كند: «اين آيات چيزى جز وسيله بيدارى و قرآن آشكار نيست» (إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ وَ قُرْآنٌ مُبِينٌ).

  8. #28
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره يس [36]

    (آيه 70)- «هدف از آن اين است كه افرادى را كه زنده‏اند انذار كند، و (بر كافران اتمام حجت شود) تا فرمان عذاب بر آنها مسلّم گردد» (لِيُنْذِرَ مَنْ كانَ حَيًّا وَ يَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَى الْكافِرِينَ).

    آرى! اين آيات «ذكر» است و مايه يادآورى و وسيله بيدارى، اين آيات «قرآن مبين» است كه حق را بدون هيچ گونه پرده پوشى با قاطعيت و صراحت بيان مى‏كند، و به همين دليل عامل بيدارى و حيات و زندگى است.

    (آيه 71)- منافع سرشار چهار پايان براى شما: بار ديگر قرآن مجيد به مسأله توحيد و شرك باز مى‏گردد، و ضمن برشمردن قسمتى از نشانه‏هاى عظمت خدا در زندگى انسانها، و رفع نيازمنديهاى آنها از سوى خدا، به ضعف و ناتوانى و بينوايى بتها اشاره كرده، در يك مقايسه روشن، حقانيت خط توحيد، و بطلان خط شرك را آشكار مى‏سازد.

    نخست مى‏گويد: «آيا آنها نديدند كه از آنچه با قدرت خود به عمل آورده‏ايم چهار پايانى براى آنها آفريديم كه آنان مالك آن هستند» (أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّا خَلَقْنا لَهُمْ مِمَّا عَمِلَتْ أَيْدِينا أَنْعاماً فَهُمْ لَها مالِكُونَ).
    (آيه 72)- و براى اين كه به خوبى بتوانند از اين چهار پايان بهره گيرند «آنها را رام ايشان ساختيم» (وَ ذَلَّلْناها لَهُمْ).

    اين حيوانات زورمند پر قدرت كه گاه بطور نادر، به فرمان خدا سر به عصيان و طغيان بر مى‏دارند، چنان خطرناك مى‏شوند كه دهها نفر در مقابل آنان عاجز مى‏شود، ولى در حالت عادى گاهى يك قطار شتر را به ريسمانى بسته و به دست كودكى چند ساله مى‏سپارند.

    «پس هم از آنها مركب راهوار براى خود فراهم مى‏سازند، و هم از آنها تغذيه مى‏كنند» (فَمِنْها رَكُوبُهُمْ وَ مِنْها يَأْكُلُونَ).

    (آيه 73)- منافع آنها به همين جا ختم نمى‏شود، بلكه «براى آنان منافع ديگر در اين حيوانات و نوشيدنيهاى گوارايى است» (وَ لَهُمْ فِيها مَنافِعُ وَ مَشارِبُ).

    تعبير به «مشارب» اشاره به شيرهايى است كه از چهار پايان مختلف گرفته مى‏شود، و قسمت مهمى از مواد غذايى انسان از آن و فراورده‏هاى آن تأمين مى‏گردد.

    «آيا با اين حال شكر اين نعمتها را به جا نمى‏آورند»؟! شكرى كه وسيله معرفت اللّه و شناخت ولى نعمت است (أَ فَلا يَشْكُرُونَ).

  9. #29
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره يس [36]

    (آيه 74)- لذا در اين آيه به تشريح حال مشركان پرداخته چنين مى‏گويد:
    «آنها غير از خدا معبودانى براى خويش برگزيدند به اين اميد كه از سوى آنها يارى شوند» و مورد حمايت بتان قرار گيرند (وَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لَعَلَّهُمْ يُنْصَرُونَ).

    چه خيال خام و فكر باطلى؟ كه اين موجودات ضعيف را كه هيچ قدرتى بر دفاع از خويشتن ندارند تا چه رسد به ديگران، در كنار خالق زمين و آسمان و بخشنده آن همه مواهب قرار دهند، و در حوادث مشكل زندگى از آنان يارى طلبند؟

    (آيه 75)- لذا در اين آيه مى‏افزايد: «آنها قادر به نصرت و يارى عبادت كنندگان خويش نيستند، و اين عابدان در قيامت لشكر آنها خواهند بود و همگى در آتش دوزخ حضور مى‏يابند» (لا يَسْتَطِيعُونَ نَصْرَهُمْ وَ هُمْ لَهُمْ جُنْدٌ مُحْضَرُونَ).

    چه دردناك است كه اين پيروان در آن روز به صورت لشكريانى پشت سر بتها قرار گيرند، و همگى در دادگاه عدل خدا حضور يابند- حاضر ساختن افراد بى‏آنكه خودشان تمايل داشته باشند نشانه حقارت آنها است- و بعد از آن همگى به دوزخ فرستاده شوند، بى‏آنكه بتوانند گرهى را از كار لشكر خود بگشايند.

    (آيه 76)- سر انجام در اين آيه به عنوان دلدارى پيامبر صلّى اللّه عليه و اله و تقويت روحيه او در برابر اين همه كار شكنيها و فتنه انگيزيها و افكار و اعمال خرافى، مى‏فرمايد:

    «اكنون كه چنين است سخنان آنها تو را غمگين نكند (كه گاهى تو را شاعر مى‏خوانند و گاهى ساحر و گاه تهمتهاى ديگرى مى‏بندند) چرا كه آنچه را آنها در دل مخفى مى‏دارند و يا با زبان آشكار مى‏سازند همه را ما مى‏دانيم» (فَلا يَحْزُنْكَ قَوْلُهُمْ إِنَّا نَعْلَمُ ما يُسِرُّونَ وَ ما يُعْلِنُونَ).

    نه نيات آنها بر ما پوشيده است، و نه توطئه‏هاى مخفيانه آنها، و نه تكذيبها و شيطنتهاى آشكارشان، همه را مى‏دانيم و حساب آنها را براى روز حساب نگه مى‏داريم و تو را از شر آنها در اين جهان نيز در امان خواهيم داشت.

  10. #30
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره يس [36]

    (آيه 77)-
    شأن نزول:

    مردى از مشركان به نام «ابىّ بن خلف» يا «امية بن خلف» و يا «عاص بن وائل» قطعه استخوان پوسيده‏اى را پيدا كرد و گفت: با اين دليل محكم به مخاصمه با محمد بر مى‏خيزم، و سخن او را در باره معاد ابطال مى‏كنم آن را برداشت و نزد پيامبر اسلام آمد (و شايد مقدارى از آن را در حضور پيامبر نرم كرد و به روى زمين ريخت) و گفت چه كسى مى‏تواند اين استخوانهاى پوسيده را از نو زنده كند (و كدام عقل آن را باور مى‏كند).

    اين آيه و شش آيه بعد از آن كه مجموعا هفت آيه را تشكيل مى‏دهد نازل شد، و پاسخ منطقى و دندان شكنى به او و هم فكران او داد.

    تفسير:
    آفرينش نخستين دليل قاطعى است بر معاد اين سوره از قرآن مجيد با مسأله نبوت آغاز شد، و با هفت آيه منسجم كه قويترين بيانات را در باره معاد در بردارد پايان مى‏يابد.

    نخست دست انسان را مى‏گيرد و به آغاز حيات خودش در آن روز كه نطفه بى‏ارزشى بيش نبود مى‏برد، و او را به انديشه وا مى‏دارد، مى‏گويد: «آيا انسان نديد كه ما او را از نطفه آفريديم و او (آن چنان قوى و نيرومند و صاحب قدرت و شعور و نطق شد كه حتى به مجادله در برابر پروردگارش برخاست و) مخاصمه كننده آشكارى شد»؟! (أَ وَ لَمْ يَرَ الْإِنْسانُ أَنَّا خَلَقْناهُ مِنْ نُطْفَةٍ فَإِذا هُوَ خَصِيمٌ مُبِينٌ).

    آرى! اين موجود ضعيف و ناتوان آن چنان قوى و نيرومند شد كه به خود اجازه داد به پرخاشگرى در برابر دعوت «اللّه» برخيزد، و گذشته و آينده خويش را به دست فراموشى بسپارد، و مصداق روشن «خصيم مبين» شود.

صفحه 3 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •