سوره عنكبوت [29] - صفحه 3
صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 33

موضوع: سوره عنكبوت [29]

  1. #21
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره عنكبوت [29]

    آغاز جزء 21 قرآن مجيد
    ادامه سوره عنكبوت‏


    (آيه 46)- براى بحث بهترين روش را بر گزينيد: در آيات گذشته بيشتر سخن از نحوه بر خورد با «بت پرستان» لجوج و جاهل بود كه به مقتضاى حال با منطقى تند، با آنها سخن مى‏گفت، و در اينجا سخن از مجادله با «اهل كتاب» است كه بايد به صورت ملايمتر باشد.

    نخست مى‏فرمايد: «با اهل كتاب جز به روشى كه از همه بهتر است مجادله نكنيد» (وَ لا تُجادِلُوا أَهْلَ الْكِتابِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ).

    منظور در اينجا بحث و گفتگوهاى منطقى است، يعنى الفاظ شما مؤدّبانه، لحن سخن دوستانه، محتواى آن مستدل، آهنگ صدا خالى از فرياد و جنجال و هر گونه خشونت و هتك احترام، همه بايد در همين شيوه و روش انجام گيرد.

    البته همين اصل كلى در بحث و مجادله اسلامى در مواردى ممكن است حمل بر ضعف و زبونى شود، و يا طرف مقابل آنچنان مست و مغرور باشد كه اين طرز بر خورد انسانى، بر جرأت و جسارتش بيفزايد لذا در دنباله آيه به صورت يك استثنا مى‏فرمايد: «مگر كسانى از آنها كه مرتكب ظلم و ستم شدند» (إِلَّا الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ).

    همانها كه بر خود و ديگران ظلم كردند و بسيارى از آيات الهى را كتمان نمودند تا مردم به اوصاف پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله آشنا نشوند.

    و در آخر آيه يكى از مصداقهاى روشن «مجادله به احسن» را كه مى‏تواند الگوى زنده‏اى براى اين بحث باشد به ميان آورده، مى‏فرمايد: «بگوييد ما به تمام آنچه از سوى خدا بر ما و شما نازل شده است ايمان داريم، معبود ما و شما يكى است، و در برابر او تسليم هستيم» (وَ قُولُوا آمَنَّا بِالَّذِي أُنْزِلَ إِلَيْنا وَ أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ وَ إِلهُنا وَ إِلهُكُمْ واحِدٌ وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ).

  2. #22
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره عنكبوت [29]

    (آيه 47)- اين آيه به عنوان تأكيد بر اصول چهارگانه‏اى كه در آيه قبل آمد، مى‏فرمايد: «و اين گونه كتاب [قرآن‏] را بر تو نازل كرديم» (وَ كَذلِكَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الْكِتابَ).

    آرى! اين قرآن بر اساس وحدت معبود، وحدت دعوت همه پيامبران راستين تسليم بى‏قيد و شرط در برابر فرمان حق، و مجادله با بهترين شيوه‏ها نازل شده.

    سپس مى‏افزايد: «كسانى كه كتاب (آسمانى) به آنها داده‏ايم (و به راستى به آن پايبند و معتقدند) به اين كتاب ايمان مى‏آورند» (فَالَّذِينَ آتَيْناهُمُ الْكِتابَ يُؤْمِنُونَ بِهِ).

    چرا كه هم نشانه‏هاى آن را در كتب خود يافته‏اند، و هم محتوايش را از نظر اصول كلى هماهنگ با محتواى كتب خود مى‏بينند.

    بعد مى‏افزايد: «و گروهى از اينها (از اهل مكه و مشركان عرب) نيز به آن ايمان مى‏آورند» (وَ مِنْ هؤُلاءِ مَنْ يُؤْمِنُ بِهِ).

    و در پايان در مورد كافران هر دو گروه مى‏گويد: «آيات ما را جز كافران انكار نمى‏كنند» (وَ ما يَجْحَدُ بِآياتِنا إِلَّا الْكافِرُونَ).

    آنها به خاطر لجاجت و تعصب و تقليد كور كورانه از نياكان، و يا براى حفظ منافع نامشروع زود گذر به انكار بر مى‏خيزند.

    (آيه 48)- سپس به يكى ديگر از نشانه‏هاى روشن حقانيت دعوت پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله كه تأكيدى است بر محتواى آيه گذشته اشاره كرده، مى‏گويد: «تو هرگز پيش از اين كتابى را نمى‏خواندى، و با دست خود چيزى نمى‏نوشتى مبادا دشمنانى كه در صدد (تكذيب و) ابطال سخنان تو هستند شك و ترديد كنند» و بگويند آنچه را او آورده نتيجه مطالعه كتب پيشين و نسخه بردارى از آنهاست (وَ ما كُنْتَ تَتْلُوا مِنْ قَبْلِهِ مِنْ كِتابٍ وَ لا تَخُطُّهُ بِيَمِينِكَ إِذاً لَارْتابَ الْمُبْطِلُونَ).

    تو هرگز به مكتب نرفتى و خط ننوشتى، اما با اشاره وحى الهى، مسأله آموز صد مدرّس شدى!

  3. #23
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره عنكبوت [29]

    (آيه 49)- در اين آيه نشانه‏هاى ديگرى براى حقانيت قرآن بيان كرده، مى‏گويد: «اين كتاب آسمانى مجموعه‏اى است از آيات بينات كه در سينه‏هاى صاحبان علم قرار مى‏گيرد» (بَلْ هُوَ آياتٌ بَيِّناتٌ فِي صُدُورِ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ).

    تعبير به «آياتٌ بَيِّناتٌ» بيانگر اين واقعيت است كه نشانه‏هاى حقانيت قرآن در خود آن به چشم مى‏خورد و در پيشانى آيات مى‏درخشد.

    از اين گذشته، طرفداران اين آيات و طالبان و دلدادگان آن، كسانى هستند كه بهره‏اى از علم و آگاهى دارند، هر چند دستشان تهى و پايشان برهنه است.

    در پايان آيه اضافه مى‏كند: «و آيات ما را جز ستمگران (از روى عناد) انكار نمى‏كنند» (وَ ما يَجْحَدُ بِآياتِنا إِلَّا الظَّالِمُونَ).
    چرا كه نشانه‏هاى آن روشن است و در كتب پيشين نيز آمده است.

    (آيه 50)- آيا معجزه قرآن كافى نيست؟! كسانى كه بر اثر لجاجت و اصرار در باطل، حاضر نبودند به هيچ قيمتى در برابر بيان مستدل و منطقى قرآن تسليم شوند. دست به بهانه جويى تازه‏اى زدند.

    چنانكه قرآن در اين آيه مى‏گويد: آنها از روى سخريه و استهزا «گفتند: چرا معجزاتى (همچون معجزات موسى و عيسى) از سوى پروردگارش بر او نازل نشده است»؟ (وَ قالُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آياتٌ مِنْ رَبِّهِ).

    چرا او عصاى موسى و يد بيضا و دم مسيحا ندارد؟ قرآن براى پاسخگويى به اين بهانه جويان لجوج، از دو راه وارد مى‏شود.

    نخست مى‏گويد: به آنها «بگو: (معجزه كار من نيست كه با تمايلات شما انجام گيرد) معجزات همه نزد خداست» (قُلْ إِنَّمَا الْآياتُ عِنْدَ اللَّهِ).

    او مى‏داند چه معجزه‏اى در چه زمانى و براى چه اقوامى متناسب است.
    و بگو: «من فقط انذار كننده و بيم دهنده آشكارم» (وَ إِنَّما أَنَا نَذِيرٌ مُبِينٌ).

  4. #24
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره عنكبوت [29]

    (آيه 51)- پاسخ ديگر اين كه: «آيا همين اندازه براى آنها كافى نيست كه ما اين كتاب آسمانى را بر تو نازل كرديم كه پيوسته بر آنها تلاوت مى‏شود» (أَ وَ لَمْ يَكْفِهِمْ أَنَّا أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ يُتْلى‏ عَلَيْهِمْ).
    آنها تقاضاى معجزات جسمانى مى‏كنند، در حالى كه قرآن برترين معجزه معنوى است. معجزه‏اى جاويدان، كه شب و روز آياتش بر آنها خوانده مى‏شود.

    و در پايان آيه براى تأكيد و توضيح بيشتر مى‏گويد: «در اين كتاب آسمانى هم رحمت بزرگى نهفته است و هم تذكر گويايى، براى كسانى كه ايمان مى‏آورند» (إِنَّ فِي ذلِكَ لَرَحْمَةً وَ ذِكْرى‏ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ).

    آرى! قرآن هم رحمت است و هم وسيله يادآورى، اما براى گروه با ايمان براى آنها كه درهاى قلب خود را به روى حقيقت گشوده‏اند.

    (آيه 52)- و از آنجا كه هر مدعى نياز به شاهد و گواه دارد در اين آيه مى‏فرمايد: «بگو: همين بس كه خدا ميان من و شما گواه است» (قُلْ كَفى‏ بِاللَّهِ بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ شَهِيداً).

    بديهى است هر قدر آگاهى شاهد و گواه بيشتر باشد ارزش شهادت او بيشتر است، لذا در جمله بعد اضافه مى‏كند: خدايى گواه من است كه تمام «آنچه را در آسمانها و زمين است مى‏داند» (يَعْلَمُ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ).

    ممكن است اين گواهى، گواهى عملى باشد زيرا وقتى خداوند معجزه بزرگى همچون قرآن را در اختيار پيامبرش قرار مى‏دهد سند حقانيت او را امضا كرده است.

    علاوه بر گواهى عملى فوق، در آيات متعددى از قرآن مجيد گواهى قولى نيز داده شده.

    و نيز ممكن است منظور گواهى و شهادت خداوند باشد در كتب آسمانى پيشين كه علماى اهل كتاب به خوبى از آن آگاهى داشتند.

    در پايان آيه به عنوان يك هشدار و تهديد مى‏فرمايد: «و كسانى كه به باطل ايمان آوردند و به اللّه كافر شدند زيانكاران واقعى هستند» (وَ الَّذِينَ آمَنُوا بِالْباطِلِ وَ كَفَرُوا بِاللَّهِ أُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ).

    چه خسرانى از اين بالاتر كه انسان تمام سرمايه‏هاى وجود خود را در برابر هيچ از دست بدهد آنگونه كه مشركان دادند!

  5. #25
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره عنكبوت [29]

    (آيه 53)- در اين آيه به سومين بهانه جوييهاى آنها اشاره كرده، مى‏گويد:
    «آنها در مورد عذاب عجله مى‏كنند و با سرعت آن را از تو مى‏طلبند» (وَ يَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذابِ). آنها مى‏گويند اگر عذاب الهى حق است و دامن كفار را مى‏گيرد پس چرا به سراغ ما نمى‏آيد؟! قرآن در پاسخ اين سخن سه جواب مى‏دهد.

    نخست مى‏گويد: «اگر موعد مقررى تعيين نشده بود عذاب الهى فورا به سراغشان مى‏آمد» (وَ لَوْ لا أَجَلٌ مُسَمًّى لَجاءَهُمُ الْعَذابُ).

    اين زمان معين براى آن است كه هدف اصلى يعنى بيدارى يا اتمام حجت بر آنها حاصل گردد.

    ديگر اين كه آنها كه اين سخن را مى‏گويند چه اطمينانى دارند كه هر لحظه عذاب الهى دامنشان را نگيرد؟ چرا كه «اين عذاب ناگهانى و بدون مقدمه، و در حالى كه آنها نمى‏دانند و توجه ندارند به سراغشان مى‏آيد» (وَ لَيَأْتِيَنَّهُمْ بَغْتَةً وَ هُمْ لا يَشْعُرُونَ).

    گرچه موعد عذاب در واقع معين و مقرر است ولى مصلحت اين است كه آنها از اين آگاه نباشند و بدون مقدمه فرا رسد.

    (آيه 54)- بالاخره سومين پاسخ را قرآن در اين بيان آيه كرده، مى‏گويد: «آنها در برابر تو در مورد عذاب عجله مى‏كنند در حالى كه جهنم هم اكنون كافران را احاطه كرده است»! (يَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذابِ وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةٌ بِالْكافِرِينَ).

    اگر عذاب دنيا تأخير بيفتد عذاب آخرت صد در صد قطعى است آنچنان مسلم است كه قرآن به صورت يك امر فعلى از آن ياد مى‏كند و مى‏گويد: «جهنم گويى هم اكنون آنها را احاطه كرده است»!

    (آيه 55)- سپس مى‏افزايد: «آن روز كه عذاب الهى از بالاى سر و از پايين پا، آنها را فرا مى‏گيرد، و به آنها مى‏گويد: بچشيد آنچه را كه عمل مى‏كرديد» روز سخت و دردناكى است (يَوْمَ يَغْشاهُمُ الْعَذابُ مِنْ فَوْقِهِمْ وَ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ وَ يَقُولُ ذُوقُوا ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ).

  6. #26
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره عنكبوت [29]

    (آيه 56)-

    شأن نزول:
    اين آيه در باره مؤمنانى نازل شده كه در مكّه تحت فشار شديد كفار بودند، بطورى كه توانايى بر اداى وظايف اسلامى خود نداشتند. به آنها دستور داده شد از آن سرزمين هجرت كنند.

    تفسير:
    هجرتى بايد كرد! از آنجا كه در آيات گذشته سخن از موضعگيريهاى مختلف مشركان در برابر اسلام و مسلمانان بود در اينجا به وضع خود مسلمانان پرداخته و مسؤوليت و وظيفه آنها را در برابر يكى از مشكلاتى كه در ارتباط با كفار دارند يعنى مشكل اذيت و آزار و محدوديت و فشار آنها را بيان مى‏كند.

    مى‏فرمايد: «اى بندگان من كه ايمان آورده‏ايد (و هم اكنون براى انجام وظايف دينى خود تحت فشار دشمن هستيد) سرزمين من وسيع است (به جاى ديگر هجرت كنيد و) مرا بپرستيد» (يا عِبادِيَ الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ أَرْضِي واسِعَةٌ فَإِيَّايَ فَاعْبُدُونِ).

    چرا كه هدف آفرينش انسان بندگى خداست. هر گاه اين هدف اساسى و نهايى زير پا بماند راهى جز هجرت نيست.

    (آيه 57)- از آنجا كه يكى از عذرهاى كسانى كه در بلاد شرك مى‏ماندند و حاضر به هجرت نبودند اين بود كه ما مى‏ترسيم از ديار خود بيرون برويم و خطر مرگ به وسيله دشمنان، يا گرسنگى، يا عوامل ديگر ما را تهديد كند به علاوه به فراق بستگان و خويشاوندان و فرزندان و شهر و ديار خود مبتلا شويم، قرآن در اين آيه به عنوان يك پاسخ جامع به آنها مى‏گويد: سر انجام همه انسانها مى‏ميرند، و «هر كسى مرگ را مى‏چشد، سپس به سوى ما باز گردانده مى‏شويد» (كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ ثُمَّ إِلَيْنا تُرْجَعُونَ).

    گمان نكنيد مرگ پايان همه چيز است، چرا كه «همه شما به سوى ما باز مى‏گرديد» به سوى پروردگار بزرگ، و به سوى نعمتهاى بى‏پايانش.

  7. #27
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره عنكبوت [29]

    (آيه 58)- اين آيه به گوشه‏اى از پاداشهاى مؤمنان اشاره كرده، مى‏فرمايد:
    «و كسانى كه ايمان آوردند و عمل صالح انجام دادند آنها را در غرفه‏هايى از بهشت جاى مى‏دهيم كه نهرها از زير آن جارى است» (وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَنُبَوِّئَنَّهُمْ مِنَ الْجَنَّةِ غُرَفاً تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ).

    امتياز ديگر غرفه‏هاى بهشتى اين است كه همچون منازل و قصرهاى اين جهان نيست كه هنوز انسان دمى در آن نياسوده است بانگ «الرحيل» زده مى‏شود بلكه «آنها جاودانه در آن خواهند ماند» (خالِدِينَ فِيها).

    و در پايان آيه اضافه مى‏كند: «چه خوب است پاداش آنها كه براى خدا عمل مى‏كنند» (نِعْمَ أَجْرُ الْعامِلِينَ).

    (آيه 59)- اين آيه مهمترين اوصاف مؤمنان عامل را به اين صورت بيان مى‏كند: «آنها كسانى هستند كه در برابر مشكلات صبر و استقامت به خرج مى‏دهند، و بر پروردگارشان توكل مى‏كنند» (الَّذِينَ صَبَرُوا وَ عَلى‏ رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ).

    از زن و فرزند و دوستان و بستگان و خانه و كاشانه خود جدا مى‏شوند و صبر مى‏كنند.

    مرارتهاى غربت و سختيهاى آوارگى از وطن را مى‏چشند و شكيبا هستند.

    و اگر درست بينديشيم ريشه همه فضائل انسانى همين «صبر» و «توكل» است: صبر عامل استقامت در برابر موانع و مشكلات است، و توكل انگيزه حركت در اين راه پرنشيب و فراز.

  8. #28
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره عنكبوت [29]

    (آيه 60)- در اين آيه در پاسخ كسانى كه به زبان حال يا زبان قال مى‏گفتند:
    اگر ما از شهر و ديار خود هجرت كنيم چه كسى به ما روزى مى‏دهد؟

    مى‏گويد: غم روزى را نخوريد و ننگ ذلت و اسارت را نپذيريد، روزى رسان خداست، نه تنها شما كه «بسيارند جنبندگانى كه حتى نمى‏توانند روزى خود را حمل كنند (و هرگز ذخيره غذايى در لانه خود ندارند، و هر روز نوروزى نو مى‏خواهند) اما خدا آنها را (گرسنه نمى‏گذارد و) روزى مى‏دهد، و همو شما را نيز روزى مى‏بخشد» (وَ كَأَيِّنْ مِنْ دَابَّةٍ لا تَحْمِلُ رِزْقَهَا اللَّهُ يَرْزُقُها وَ إِيَّاكُمْ).

    در پايان آيه تأكيد مى‏كند: «و او شنوا و داناست» (وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ).

    سخن همه شما را مى‏شنود، و حتى زبان حال شما و همه جنبدگان را مى‏داند از نيازهاى همه به خوبى باخبر است و چيزى از دايره علم بى‏پايان او پنهان نيست.

  9. #29
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره عنكبوت [29]

    (آيه 61)- در دل خدا مى‏گويند و با زبان بت! در آيات گذشته روى سخن با مشركانى بود كه حقانيت اسلام را درك كرده بودند اما به خاطر ترس از قطع روزى خود حاضر به قبول ايمان و هجرت نبودند در اينجا روى سخن را به پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله- و در واقع به همه مؤمنان- كرده دلائل توحيد را از طريق «خلقت» و «ربوبيت» و «فطرت» بيان مى‏كند، و به آنها خاطرنشان مى‏سازد كه سر نوشت آنها به دست خدايى است كه در «آفاق» و «انفس» آثار او را مى‏يابند، نه به دست بتها كه بتها هيچ نقشى در اين ميان ندارند.

    نخست به مسأله خلقت آسمان و زمين اشاره كرده و از اعتقادات باطنى آنها كمك گرفته، مى‏گويد: «اگر از آنها سؤال كنى چه كسى آسمانها و زمين را آفريده؟

    و (چه كسى) خورشيد و ماه را مسخر (فرمان خويش در طريق منافع بندگان كرده؟) همه يك زبان پاسخ مى‏گويند: اللّه» (وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ).

    زيرا مسلم است نه بت پرستان و نه غير آنها هيچ كس نمى‏گويد خالق زمين و آسمان و تسخير كننده خورشيد و ماه يك مشت سنگ و چوبى است كه به دست انسان ساخته و پرداخته شده است.

    در پايان آيه، بعد از ذكر اين دليل روشن مى‏گويد: «با اين حال چگونه آنها (از عبادت خداوند خالق متعال به عبادت يك مشت بتهاى سنگى و چوبى) بازگردانده مى‏شوند»؟ (فَأَنَّى يُؤْفَكُونَ).

    گويى قدرت بر تصميم‏گيرى ندارند و بى‏اراده به سوى بت پرستى كشيده مى‏شوند!

  10. #30
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره عنكبوت [29]

    (آيه 62)- سپس براى تأكيد همين معنى كه هم خالق اوست و هم رازق اوست، اضافه مى‏كند: «خداوند روزى را براى هر كس از بندگانش بخواهد گسترده مى‏كند و (براى هر كس بخواهد) محدود و تنگ مى‏سازد» (اللَّهُ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ يَقْدِرُ لَهُ).

    و اگر چنين تصور كنند كه خدا قدرت دارد، ولى از حال آنها آگاه نيست اين اشتباه بزرگى است، چرا كه «خداوند به همه چيز داناست» (إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَلِيمٌ).

    مگر ممكن است كسى خالق و مدبر باشد و لحظه به لحظه فيض او به موجودات برسد و در عين حال از وضع آنها آگاه نباشد؟ اين قابل تصور نيست.

    (آيه 63)- در مرحله دوم سخن از «توحيد ربوبى» و نزول سر چشمه اصلى ارزاق از ناحيه خداست، مى‏فرمايد: «اگر از آنها سؤال كنى چه كسى از آسمان آبى نازل كرد پس زمين را بعد از مردن به وسيله آن زنده كرد همه يك زبان مى‏گويند: اللّه»! (وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ نَزَّلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَحْيا بِهِ الْأَرْضَ مِنْ بَعْدِ مَوْتِها لَيَقُولُنَّ اللَّهُ).

    اين اعتقاد باطنى بت پرستان است كه حتى از اظهار آن با زبان ابا نداشتند، زيرا آنها هم «خالق» را خدا مى‏دانستند و هم «ربّ و مدبر جهان» را.

    بعد مى‏افزايد: «بگو: حمد و ستايش مخصوص خداست» (قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ).

    حمد و سپاس براى كسى است كه همه نعمتها از ناحيه اوست.

    و از آنجا كه گفتگوهاى مشركان از يكسو، و گفتارها و اعمالشان از سوى ديگر با هم تناقض داشت، در پايان آيه مى‏افزايد: «بلكه بيشترشان درك نمى‏كنند» (بَلْ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْقِلُونَ).

    و گر نه انسان عاقل فهميده چگونه ممكن است خالق و رازق و مدبر جهان را خدا بداند، و در برابر بتها كه هيچ تأثيرى در سرنوشت آنان ندارند سجده كند.

صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •