سوره شعراء [26] - صفحه 3
صفحه 3 از 6 نخستنخست 12345 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 51

موضوع: سوره شعراء [26]

  1. #21
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره شعراء [26]

    (آيه 76)- «هم شما و هم پدران پيشين شما» (أَنْتُمْ وَ آباؤُكُمُ الْأَقْدَمُونَ).

    (آيه 77)- «همه آنها دشمن منند مگر پروردگار عالميان» (فَإِنَّهُمْ عَدُوٌّ لِي إِلَّا رَبَّ الْعالَمِينَ). آرى همه آنها با من دشمنند و من با آنها دشمن آشتى‏ناپذير.

    (آيه 78)- سپس ابراهيم (ع) به توصيف پروردگار جهانيان و ذكر نعمتهاى معنوى و مادى او مى‏پردازد تا با مقايسه با بتها كه نه دعاى عابدان را مى‏شنوند، و نه سود و زيانى دارند مطلب كاملا روشن شود.

    نخست از نعمت آفرينش و هدايت، شروع كرده، مى‏گويد: «او كسى است كه مرا آفريد، سپس هم او مرا هدايت مى‏كند» (الَّذِي خَلَقَنِي فَهُوَ يَهْدِينِ).

    (آيه 79)- پس از بيان نخستين مرحله ربوبيت، يعنى هدايت بعد از آفرينش، به نعمتهاى مادى پرداخته، مى‏گويد: «و او كسى است كه مرا غذا مى‏دهد و سيراب مى‏كند» (وَ الَّذِي هُوَ يُطْعِمُنِي وَ يَسْقِينِ). آرى! من همه نعمتها را از او مى‏بينم، پوست و گوشت من، آب و غذاى من، همه از بركات اوست.

    (آيه 80)- نه تنها در حال صحّتم مشمول نعمتهاى اويم، بلكه «هنگامى كه بيمار شوم اوست كه مرا شفا مى‏دهد» (وَ إِذا مَرِضْتُ فَهُوَ يَشْفِينِ).

    با اين كه بيمارى نيز گاهى از ناحيه اوست، اما براى رعايت ادب در سخن، آن را به خود نسبت مى‏دهد.

    (آيه 81)- سپس از مرحله زندگى دنيا پا را فراتر گذارده، به زندگى جاويدان در سراى آخرت مى‏پردازد تا روشن سازد كه من همه جا بر سر خوان نعمت او نشسته‏ام نه فقط در دنيا كه در آخرت نيز هم.

    مى‏گويد: «و او كسى است كه مرا مى‏ميراند و بار ديگر زنده مى‏كند» (وَ الَّذِي يُمِيتُنِي ثُمَّ يُحْيِينِ).

    آرى! هم مرگ من از اوست و هم بازگشت مجدد به زندگى از ناحيه اوست.

    (آيه 82)- و هنگامى كه وارد عرصه محشر شوم، چشم اميدم به او دوخته شده چرا كه: «او كسى است كه طمع دارم گناهم را در روز جزا بيامرزد» (وَ الَّذِي أَطْمَعُ أَنْ يَغْفِرَ لِي خَطِيئَتِي يَوْمَ الدِّينِ).

    بدون شك پيامبران معصومند و گناهى ندارند كه بخشوده شود، ولى چنانكه در گذشته هم گفته‏ايم گاهى حسنات نيكان، گناهان مقربان محسوب مى‏شود، و در مقام والاى آنان گاه انجام يك كار خوب نيز قابل باز خواست، چرا كه از كار نيكوترى جلوگيرى كرده، و لذا ترك اولايش مى‏نامند.

  2. #22
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره شعراء [26]

    (آيه 83)- دعاهاى پر بار ابراهيم (ع): در اينجا دعاهاى ابراهيم و تقاضاهاى او از پيشگاه خدا شروع مى‏شود، گويى پس از دعوت آن قوم گمراه به سوى پروردگار، يك باره از آنها بريده و به درگاه خدا روى مى‏آورد.

    نخستين تقاضايى كه از پيشگاهش مى‏كند اين است: «پروردگارا! به من علم و دانش و حق بينى مرحمت فرما و مرا به صالحان ملحق كن» (رَبِّ هَبْ لِي حُكْماً وَ أَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ).

    آرى! ابراهيم (ع) قبل از هر چيز از خدا «شناخت عميق و صحيح» توأم با حاكميت تقاضا مى‏كند، چرا كه هيچ برنامه عملى بدون چنين زير بنايى امكان‏پذير نيست.

    و به دنبال آن ملحق شدن به صالحين را از خدا تقاضا مى‏كند كه اشاره به جنبه‏هاى عملى و به اصطلاح «حكمت عملى» است، در مقابل تقاضاى قبل كه ناظر به «حكمت نظرى» بود.

    از آنجا كه نه حكمت داراى حد معينى است و نه صالح بودن، او تقاضا مى‏كند روز به روز به مراتب بالاتر و والاتر از علم و عمل برسد و پيوسته در اين راه گام بر دارد و به پيش برود.

    (آيه 84)- بعد از اين دو تقاضا، درخواست مهم ديگرى با اين عبارت مى‏كند: «خداوندا! براى من در ميان امتهاى آينده لسان صدق و ذكر خير قرار ده» (وَ اجْعَلْ لِي لِسانَ صِدْقٍ فِي الْآخِرِينَ).

    آن چنان كن كه ياد من در خاطره‏ها بماند و خط و برنامه من در ميان آيندگان ادامه يابد، «اسوه» و الگويى باشم كه به من اقتدا كنند، و پايه گذار مكتبى باشم كه به وسيله آن راه تو را بياموزند، و در خط تو حركت كنند.

    (آيه 85)- سپس افق ديد خود را از اين دنيا بر گرفته و متوجه سراى جاودانه آخرت مى‏كند و به دعاى چهارمى پرداخته، مى‏گويد: «خداوندا! مرا از وارثان بهشت پر نعمت قرار ده» (وَ اجْعَلْنِي مِنْ وَرَثَةِ جَنَّةِ النَّعِيمِ).

    بهشتى كه نعمتهاى معنوى و مادى در آن موج مى‏زند، نعمتهايى كه نه زوالى دارد، و نه ملالى، نعمتهايى كه براى ما حتى قابل درك نيست!

  3. #23
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره شعراء [26]

    (آيه 86)- در پنجمين دعا نظرش را متوجه عموى گمراهش كرده و طبق وعده‏اى كه قبلا به او داده بود كه من براى تو استغفار مى‏كنم چنين مى‏گويد:

    خداوند! «پدرم [- عمويم‏] را بيامرز كه او از گمراهان بود» (وَ اغْفِرْ لِأَبِي إِنَّهُ كانَ مِنَ الضَّالِّينَ).

    (آيه 87)- سر انجام ششمين و آخرين دعاى خود را كه آن هم پيرامون روز باز پسين است اين چنين به پيشگاه خدا عرضه مى‏دارد: خداوندا! «مرا در روزى كه (مردم) بر انگيخته مى‏شوند رسوا مكن» (وَ لا تُخْزِنِي يَوْمَ يُبْعَثُونَ).

    اين تعبير از ناحيه ابراهيم (ع)، علاوه بر اين كه درس و سر مشقى است براى ديگران، نشانه نهايت احساس مسؤوليت و اعتماد بر لطف پروردگار است.

    (آيه 88)- در آيه قبل اشاره كوتاهى به روز قيامت و مسأله معاد بود در اينجا ترسيم جامعى از چگونگى روز رستاخيز ضمن چندين آيه بيان شده، و مهمترين متاعى كه در آن بازار خريدار دارد و همچنين سر نوشت مؤمنان و كافران و گمراهان و لشكر شيطان باز گو شده است.

    نخست مى‏گويد: روز رستاخيز «روزى است كه هيچ مال و فرزندانى سودى نمى‏دهد» (يَوْمَ لا يَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ).

    در حقيقت اين دو سرمايه مهم زندگى دنيا، اموال و نيروهاى انسانى در آنجا كمترين نتيجه‏اى براى صاحبانش نخواهد داشت.

    بديهى است منظور مال و فرزندانى نيست كه در طريق جلب رضاى خدا به كار گرفته شده باشند.

    (آيه 89)- سپس به عنوان استثناء بر اين سخن مى‏افزايد: «مگر كسى كه به حضور خدا بيايد در حالى كه قلب سليم (سالم از هر گونه شرك و كفر و آلودگى به گناه) داشته باشد» (إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ).

    چه تعبير جامع و جالبى؟ تعبيرى كه هم ايمان خالص و نيت پاك در آن وجود دارد، و هم هر گونه عمل صالح، چرا كه چنين قلب پاكى، ثمره‏اى جز عمل پاك نخواهد داشت.

  4. #24
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره شعراء [26]

    (آيه 90)- سپس به شرح بهشت و دوزخ پرداخته چنين مى‏گويد: در آن هنگام «بهشت به پرهيز كاران نزديك مى‏گردد» (وَ أُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِينَ).

    (آيه 91)- «و دوزخ براى گمراهان آشكار مى‏شود» (وَ بُرِّزَتِ الْجَحِيمُ لِلْغاوِينَ).

    اين در حقيقت قبل از ورود آنها به بهشت و دوزخ است كه هر يك از اين دو گروه منظره جايگاه خود را از نزديك مى‏بينند: مؤمنان مسرور و گمراهان وحشت زده مى‏شوند، و اين نخستين برنامه‏هاى پاداش و كيفر آنهاست.

    (آيه 92)- سپس به گفتگوهاى سرزنش بار و عتاب‏آميزى كه در اين هنگام با اين گروه گمراه مى‏شود پرداخته چنين مى‏گويد: «و به آنها گفته مى‏شود: كجا هستند معبودهايى را كه پيوسته عبادت مى‏كرديد»؟ (وَ قِيلَ لَهُمْ أَيْنَ ما كُنْتُمْ تَعْبُدُونَ).

    (آيه 93)- «معبودهايى غير از خدا» (مِنْ دُونِ اللَّهِ).

    «آيا آنها (در برابر اين شدايد و سختيها كه اكنون با آن رو برو هستيد) شما را يارى مى‏كنند»؟! (هَلْ يَنْصُرُونَكُمْ).

    يا مى‏توانند كسى را به يارى شما دعوت كنند، و «يا كسى به يارى خود آنها مى‏آيد»؟ (أَوْ يَنْتَصِرُونَ).

    ولى آنها جوابى در برابر اين سؤال ندارند و كسى هم چنين انتظارى از آنها ندارد.

    (آيه 94)- «در آن هنگام همه آن معبودان با عابدان گمراه به دوزخ افكنده مى‏شوند» (فَكُبْكِبُوا فِيها هُمْ وَ الْغاوُونَ).

    (آيه 95)- «و همچنين لشكريان ابليس عموما» (وَ جُنُودُ إِبْلِيسَ أَجْمَعُونَ).

    در حقيقت اين سه گروه، بتها، و پرستش كنندگان بتها، و لشكريان شيطان كه دلالان اين گناه و انحراف بودند، همگى در دوزخ جمع مى‏شوند، اما با اين صورت كه آنها را يكى پس از ديگرى آن مى‏افكنند.

  5. #25
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره شعراء [26]

    (آيه 96)- ولى سخن به اينجا پايان نمى‏گيرد بلكه به دنبال آن صحنه‏اى از نزاع و جدال اين سه گروه دوزخى را مجسم مى‏سازد:

    «آنها در جهنم به مخاصمه و جدال پرداخته، مى‏گويند» (قالُوا وَ هُمْ فِيها يَخْتَصِمُونَ).

    (آيه 97)- آرى! عابدان گمراه مى‏گويند: «به خدا سوگند ما در گمراهى آشكارى بوديم» (تَاللَّهِ إِنْ كُنَّا لَفِي ضَلالٍ مُبِينٍ).

    (آيه 98)- «زيرا شما معبودان دروغين را با پروردگار عالميان برابر مى‏پنداشتيم»! (إِذْ نُسَوِّيكُمْ بِرَبِّ الْعالَمِينَ).

    (آيه 99)- «اما هيچ كس ما را گمراه نكرد مگر مجرمان» (وَ ما أَضَلَّنا إِلَّا الْمُجْرِمُونَ).

    همان مجرمانى كه رؤساى جامعه ما بودند و براى حفظ منافع خويش ما را به اين راه كشاندند و بد بخت كردند.

    (آيه 100)- ولى افسوس كه امروز «شفاعت كنندگانى براى ما وجود ندارد» (فَما لَنا مِنْ شافِعِينَ).

  6. #26
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره شعراء [26]

    (آيه 101)- «و نه دوست گرم و پر محبتى» كه بتواند ما را يارى كند (وَ لا صَدِيقٍ حَمِيمٍ).

    خلاصه نه معبودان به شفاعت ما مى‏پردازند، آن چنانكه ما در دنيا مى‏پنداشتيم، و نه دوستان قدرت يارى ما را دارند.

    (آيه 102)- اما به زودى متوجه اين واقعيت مى‏شوند كه نه تأسف در آنجا سودى دارد و نه آنجا دار عمل و جبران است، از اين رو، آرزوى بازگشت به دنيا مى‏كنند و مى‏گويند: «اى كاش بار ديگر (به دنيا) باز گرديم و از مؤمنان باشيم» (فَلَوْ أَنَّ لَنا كَرَّةً فَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ).

    (آيه 103)- سر انجام در پايان اين بخش از سر گذشت ابراهيم همان دو آيه تكان دهنده را كه در پايان داستان موسى و فرعون آمده بود و در پايان داستان انبياء ديگر نيز در همين سوره خواهد آمد، تكرار مى‏فرمايد: «در اين ماجرا نشانه بزرگى است (بر عظمت و قدرت خدا و سر انجام دردناك گمراهان و پيروزى مؤمنان) اما بيشترشان مؤمن نبودند» (إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً وَ ما كانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ).

    (آيه 104)- «و پروردگار تو پيروز و شكست‏ناپذير و رحيم و مهربان است» (وَ إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ).

    تكرار اين جمله‏ها دلدارى مؤثرى است براى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و مؤمنان اندك در آن روز، و همچنين اقليتهاى مؤمن در هر عصر و زمان تا از اكثريت گمراه وحشت نكنند و به عزّت و رحمت الهى دلگرم باشند و هم تهديدى است براى گمراهان و اشاره‏اى است به اين كه اگر مهلتى به آنها داده مى‏شود، نه از جهت ضعف است بلكه به خاطر رحمت است.

    (آيه 105)- قرآن بعد از پايان ماجراى ابراهيم سخن از قوم نوح به عنوان يك ماجراى آموزنده ديگر به ميان مى‏آورد.

    نخست مى‏گويد: «قوم نوح، رسولان را تكذيب كردند» (كَذَّبَتْ قَوْمُ نُوحٍ الْمُرْسَلِينَ).

    چرا كه همه پيامبران از نظر اصول يكى بودند و تكذيب نوح تكذيب همه رسولان محسوب مى‏شد.

  7. #27
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره شعراء [26]

    (آيه 106)- سپس به اين فراز از زندگى او كه شبيه فرازهايى است كه در گذشته از ابراهيم و موسى نقل شد اشاره كرده، مى‏گويد: به خاطر بياور «هنگامى را كه برادرشان نوح به آنها گفت: آيا پرهيز كارى پيشه نمى‏كنيد» (إِذْ قالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ نُوحٌ أَ لا تَتَّقُونَ).

    تعبير به «برادر» تعبيرى است كه نهايت پيوند محبت‏آميز را بر اساس مساوات و برابرى مشخص مى‏كند و به همه رهبران راه حق الهام مى‏بخشد كه بايد در دعوت خود نهايت محبت و صميميت توأم با دورى از هر گونه تفوق طلبى را رعايت كنند، تا دلهاى رميده جذب آيين حق گردد.

    (آيه 107)- پس از دعوت به تقوا كه خمير مايه هر گونه هدايت و نجات است اضافه مى‏كند: «من براى شما فرستاده امينى هستم» (إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ).

    (آيه 108)- «تقواى الهى پيشه كنيد و مرا اطاعت نماييد» كه اطاعت من اطاعت خداست (فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ).

    (آيه 109)- دگر بار نوح به دليل ديگرى بر حقانيت خود، تمسك مى‏جويد، دليلى كه زبان بهانه جويان را كوتاه مى‏سازد، مى‏گويد: «و من از شما در برابر اين دعوتم مزدى نمى‏طلبم» (وَ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ).

    «اجر و پاداش من تنها بر پروردگار عالميان است» (إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلى‏ رَبِّ الْعالَمِينَ).

    (آيه 110)- باز به دنبال اين جمله همان جمله‏اى را مى‏گويد كه بعد از تأكيد بر رسالت و امانت خويش بيان كرده بود، مى‏گويد: «پس تقواى الهى پيشه كنيد و مرا اطاعت نماييد» (فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ).

    (آيه 111)- اما مشركان لجوج و مستكبران خيره سر هنگامى كه راههاى بهانه‏جويى را به روى خود مسدود ديدند، به اين مسأله چسبيدند و «گفتند: آيا ما به تو ايمان بياوريم در حالى كه افراد پست و بى‏ارزش از تو پيروى كرده‏اند»؟! (قالُوا أَ نُؤْمِنُ لَكَ وَ اتَّبَعَكَ الْأَرْذَلُونَ).

    درست است آنها در اين تشخيص صائب بودند كه پيشوا را بايد از طريق پيروان شناخت، ولى اشتباه بزرگشان اين بود كه آنها مفهوم و معيار شخصيت را گم كرده بودند، آنها معيار سنجش ارزشها را مال و ثروت، لباس و خانه و مركب زيبا و گران قيمت قرار داده بودند، و از پاكى و تقوا و حق جويى و صفات عالى انسانيت كه در طبقات كم در آمد بسيار بود و در اشراف بسيار كم، غافل بودند.

  8. #28
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره شعراء [26]

    (آيه 112)- ولى نوح آنها را در اينجا فورا خلع سلاح كرد و «گفت: (وظيفه من دعوت همگان به سوى حق و اصلاح جامعه است) من چه مى‏دانم آنها چه كارى داشته‏اند»؟! (قالَ وَ ما عِلْمِي بِما كانُوا يَعْمَلُونَ).

    گذشته آنها هر چه بوده گذشته، مهم امروز است كه دعوت رهبر الهى را «لبيك» گفته‏اند و در مقام خود سازى بر آمده‏اند.

    (آيه 113)- اگر آنها در گذشته كار خوب يا بدى كرده‏اند «حساب آنها تنها با پروردگار من است اگر شما مى‏فهميديد» و درك و تشخيص مى‏داشتيد (إِنْ حِسابُهُمْ إِلَّا عَلى‏ رَبِّي لَوْ تَشْعُرُونَ).

    (آيه 114)- آنچه وظيفه من است اين است كه من پر و بال خود را براى همه حق جويان بگشايم «و من هرگز ايمان آورندگان را طرد نخواهم كرد» (وَ ما أَنَا بِطارِدِ الْمُؤْمِنِينَ).

    (آيه 115)- تنها وظيفه من اين است كه مردم را انذار كنم «من تنها انذار كننده‏اى آشكارم» (إِنْ أَنَا إِلَّا نَذِيرٌ مُبِينٌ).

    هر كس اين هشدار مرا بشنود و از راه انحراف به صراط مستقيم، باز گردد پيرو من است، هر كه باشد و در هر وضع مادى و شرايط اجتماعى.

    (آيه 116)- نجات نوح و غرق مشركان خود خواه: عكس العمل اين قوم گمراه و لجوج در برابر نوح همان بود كه همه زور گويان در طول تاريخ داشتند، و آن تكيه بر قدرت و زور و تهديد به نابودى بود «گفتند: اى نوح (بس است) اگر از اين سخنان خوددارى نكنى (و فضاى جامعه ما را با گفتگوهايت تلخ و تاريك سازى) بطور قطع سنگباران خواهى شد»! (قالُوا لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ يا نُوحُ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْمَرْجُومِينَ).

    (آيه 117)- «نوح» كه مى‏بيند اين دعوت مستمر و طولانى با اين منطق روشن و با آن همه صبر و شكيبايى جز در عده قليلى تأثير نگذارده، سر انجام شكايت به درگاه خدا مى‏برد و ضمن شرح حال خود تقاضاى جدايى و نجات از چنگال اين ستمگران بى‏منطق مى‏كند.

    «عرض كرد: پروردگارا! قوم من مرا تكذيب كردند» (قالَ رَبِّ إِنَّ قَوْمِي كَذَّبُونِ).

  9. #29
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره شعراء [26]

    (آيه 118)- سپس عرض مى‏كند: اكنون كه هيچ راهى براى هدايت اين گروه باقى نمانده «پس ميان من و آنها جدايى بيفكن» و ميان ما خودت داورى كن (فَافْتَحْ بَيْنِي وَ بَيْنَهُمْ فَتْحاً).

    سپس اضافه مى‏كند: «و من و مؤمنانى را كه با من هستند نجات ده» (وَ نَجِّنِي وَ مَنْ مَعِيَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ).

    (آيه 119)- در اينجا رحمت خداوند به يارى نوح و مجازات دردناكش به سراغ تكذيب كنندگان آمد چنانكه مى‏فرمايد: «ما او و تمام كسانى را كه با او بودند در آن كشتى كه پر (از انسان و انواع حيوانات) بود رهايى بخشيديم» (فَأَنْجَيْناهُ وَ مَنْ مَعَهُ فِي الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ).

    (آيه 120)- «سپس بقيه را غرق و نابود كرديم» (ثُمَّ أَغْرَقْنا بَعْدُ الْباقِينَ).

    (آيه 121)- و در پايان اين سخن، همان مى‏گويد كه در پايان ماجراى موسى (ع) و ابراهيم (ع) بيان كرد.

    مى‏فرمايد: «در ماجراى نوح (و دعوت پيگير و مستمر او، صبر و شكيبائيش، و سر انجام غرق و نابودى مخالفانش) آيت و نشانه‏اى است» براى همگان (إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً).

    «هر چند اكثر آنها ايمان نياوردند» (وَ ما كانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ).

    بنا بر اين تو اى پيامبر! از اعراض و سر سختى مشركان قومت نگران مباش، ايستادگى به خرج ده! كه سر نوشت تو و يارانت سر نوشت نوح و ياران اوست، و سر انجام گمراهان همان سر انجام شوم غرق شدگان است.

    (آيه 122)- و بدان «پروردگار تو شكست‏ناپذير و رحيم است» (وَ إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ).

    رحمتش ايجاب مى‏كند كه به آنها فرصت كافى و مهلت دهد و اتمام حجت كند، و عزتش سبب مى‏شود كه سر انجام تو را پيروز و آنها را مواجه با شكست نمايد.

  10. #30
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره شعراء [26]

    (آيه 123)- جنايات و اعمال بى‏رويه قوم عاد: اكنون نوبت به قوم «عاد» و پيامبرشان «هود» مى‏رسد كه گوشه‏اى از زندگى و سر نوشت آنها و درسهاى عبرتى را كه در آن نهفته است ضمن هيجده آيه بيان مى‏كند.

    نخست مى‏فرمايد: «قوم (سر كش) عاد فرستادگان خدا را تكذيب كردند» (كَذَّبَتْ عادٌ الْمُرْسَلِينَ).

    گر چه آنها تنها هود را تكذيب كردند اما چون دعوت هود دعوت همه پيامبران بود در واقع همه انبيا را تكذيب كرده بودند.

    (آيه 124)- بعد از ذكر اين اجمال به تفصيل پرداخته، مى‏گويد: «در آن هنگام كه برادرشان هود گفت، آيا تقوا پيشه نمى‏كنيد»؟ (إِذْ قالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ هُودٌ أَ لا تَتَّقُونَ).

    او در نهايت دلسوزى و مهربانى همچون يك «برادر» آنها را به توحيد و تقوا دعوت كرد و به همين دليل كلمه «اخ» (برادر) بر او اطلاق شده است.

    (آيه 125)- سپس افزود: «من براى شما فرستاده امينى هستم» (إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ).

    سابقه زندگى من در ميان شما گواه اين حقيقت است كه هرگز راه خيانت نپوييدم و جز حق و صداقت در بساط نداشتم.

    (آيه 126)- باز تأكيد مى‏كند اكنون كه چنين است و شما هم به خوبى آگاهيد «پس تقواى الهى پيشه كنيد و از من اطاعت نماييد» كه اطاعتم اطاعت خداست (فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ).

    (آيه 127)- و اگر فكر مى‏كنيد من سوداى مال در سر مى‏پرورانم و اينها مقدمه رسيدن به مال و مقامى است بدانيد «من (كوچكترين) اجرى در برابر اين دعوت از شما نمى‏خواهم» (وَ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ).

    «اجر و پاداش من تنها بر پروردگار عالميان است» (إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلى‏ رَبِّ الْعالَمِينَ).

    همه بركات و نعمتها از اوست و من اگر چيزى مى‏خواهم از او مى‏خواهم، كه پروردگار همه ما اوست.

صفحه 3 از 6 نخستنخست 12345 ... آخرینآخرین

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •