(آيه 76)- «هم شما و هم پدران پيشين شما» (أَنْتُمْ وَ آباؤُكُمُ الْأَقْدَمُونَ).
(آيه 77)- «همه آنها دشمن منند مگر پروردگار عالميان» (فَإِنَّهُمْ عَدُوٌّ لِي إِلَّا رَبَّ الْعالَمِينَ). آرى همه آنها با من دشمنند و من با آنها دشمن آشتىناپذير.
(آيه 78)- سپس ابراهيم (ع) به توصيف پروردگار جهانيان و ذكر نعمتهاى معنوى و مادى او مىپردازد تا با مقايسه با بتها كه نه دعاى عابدان را مىشنوند، و نه سود و زيانى دارند مطلب كاملا روشن شود.
نخست از نعمت آفرينش و هدايت، شروع كرده، مىگويد: «او كسى است كه مرا آفريد، سپس هم او مرا هدايت مىكند» (الَّذِي خَلَقَنِي فَهُوَ يَهْدِينِ).
(آيه 79)- پس از بيان نخستين مرحله ربوبيت، يعنى هدايت بعد از آفرينش، به نعمتهاى مادى پرداخته، مىگويد: «و او كسى است كه مرا غذا مىدهد و سيراب مىكند» (وَ الَّذِي هُوَ يُطْعِمُنِي وَ يَسْقِينِ). آرى! من همه نعمتها را از او مىبينم، پوست و گوشت من، آب و غذاى من، همه از بركات اوست.
(آيه 80)- نه تنها در حال صحّتم مشمول نعمتهاى اويم، بلكه «هنگامى كه بيمار شوم اوست كه مرا شفا مىدهد» (وَ إِذا مَرِضْتُ فَهُوَ يَشْفِينِ).
با اين كه بيمارى نيز گاهى از ناحيه اوست، اما براى رعايت ادب در سخن، آن را به خود نسبت مىدهد.
(آيه 81)- سپس از مرحله زندگى دنيا پا را فراتر گذارده، به زندگى جاويدان در سراى آخرت مىپردازد تا روشن سازد كه من همه جا بر سر خوان نعمت او نشستهام نه فقط در دنيا كه در آخرت نيز هم.
مىگويد: «و او كسى است كه مرا مىميراند و بار ديگر زنده مىكند» (وَ الَّذِي يُمِيتُنِي ثُمَّ يُحْيِينِ).
آرى! هم مرگ من از اوست و هم بازگشت مجدد به زندگى از ناحيه اوست.
(آيه 82)- و هنگامى كه وارد عرصه محشر شوم، چشم اميدم به او دوخته شده چرا كه: «او كسى است كه طمع دارم گناهم را در روز جزا بيامرزد» (وَ الَّذِي أَطْمَعُ أَنْ يَغْفِرَ لِي خَطِيئَتِي يَوْمَ الدِّينِ).
بدون شك پيامبران معصومند و گناهى ندارند كه بخشوده شود، ولى چنانكه در گذشته هم گفتهايم گاهى حسنات نيكان، گناهان مقربان محسوب مىشود، و در مقام والاى آنان گاه انجام يك كار خوب نيز قابل باز خواست، چرا كه از كار نيكوترى جلوگيرى كرده، و لذا ترك اولايش مىنامند.