سوره مريم [19]
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 25

موضوع: سوره مريم [19]

  1. #1
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    سوره مريم [19]

    سوره مريم [19]

    اين سوره در «مكّه» نازل شده و 98 آيه است‏.

    محتواى سوره:

    بطور كلى محتواى اين سوره در سه بخش خلاصه مى‏شود:

    1- مهمترين بخش اين سوره را قسمتى از سر گذشت زكريا و مريم و حضرت مسيح (ع) و يحيى و ابراهيم قهرمان توحيد و فرزندش اسماعيل و ادريس و بعضى ديگر از پيامبران بزرگ الهى، تشكيل مى‏دهد كه داراى نكات تربيتى خاصى است.

    2- قسمتى ديگر مسائل مربوط به قيامت و چگونگى رستاخيز و سر نوشت مجرمان و پاداش پرهيز كاران و مانند آن است.

    3- بخش ديگر اشارات مربوط به قرآن و نفى فرزند از خداوند و مسأله شفاعت است كه مجموعا برنامه تربيتى مؤثرى را براى سوق نفوس انسانى به ايمان و پاكى و تقوا تشكيل مى‏دهد.

    فضيلت تلاوت سوره:

    در حديثى از امام صادق عليه السّلام مى‏خوانيم: «هر كس مداومت به خواندن اين سوره كند از دنيا نخواهد رفت مگر اين كه خدا به بركت اين سوره او را از نظر جان و مال و فرزند بى‏نياز مى‏كند».

    اين غنا و بى‏نيازى مسلما بازتابى است از پياده شدن محتواى سوره در درون جان انسان و انعكاسش در خلال اعمال و رفتار و گفتار او.

  2. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    Soham 313 (08-07-2013)

  3. #2
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره مريم [19]

    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ به نام خداوند بخشنده بخشايشگر

    (آيه 1)- بار ديگر در آغاز اين سوره به حروف مقطعه بر خورد مى‏كنيم «ك، ه، ى، ع، ص» (كهيعص).

    در خصوص حروف مقطعه اين سوره دو دسته از روايات در منابع اسلامى ديده مى‏شود:

    نخست رواياتى است كه هر يك از اين حروف را اشاره به يكى از اسما بزرگ خداوند (الْأَسْماءُ الْحُسْنى‏) مى‏داند «ك» اشاره به كافى و «ه» اشاره به هادى، و «ى» اشاره به ولى، و «ع» اشاره به عالم و «ص» اشاره به «صادق الوعد» (كسى كه در وعده خود صادق است).

    دوم رواياتى است كه اين حروف مقطعه را به داستان قيام امام حسين (ع) در كربلا تفسير كرده است: «ك» اشاره به «كربلا»، «هاء» اشاره به «هلاك خاندان پيامبر» (ص) و «ى» به «يزيد» و «ع» به مسأله «عطش» و «ص» به «صبر و استقامت» حسين و ياران جانبازش.

    البته آيات قرآن تاب معانى مختلف را دارد كه در عين تنوع منافاتى هم با هم ندارند.

    (آيه 2)- دعاى گيراى زكريّا- بعد از ذكر حروف مقطعه، نخستين سخن از داستان زكريا (ع) شروع مى‏شود، مى‏فرمايد: «اين يادى است از رحمت پروردگار تو نسبت به بنده‏اش زكريّا ...» (ذِكْرُ رَحْمَتِ رَبِّكَ عَبْدَهُ زَكَرِيَّا).

    (آيه 3)- «در آن هنگام كه (از نداشتن فرزندى، سخت ناراحت و غمناك بود) پروردگارش را در خلوتگاه (عبادت) پنهان خواند ...» (إِذْ نادى‏ رَبَّهُ نِداءً خَفِيًّا).

    (آيه 4)- «گفت: پروردگارا! استخوانم (كه ستون پيكر من و محكمترين اعضاى تن من است) سست شده (قالَ رَبِّ إِنِّي وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّي).

    «و شعله پيرى تمام سرم را فرا گرفته» (وَ اشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَيْباً).

    سپس مى‏افزايد: پروردگارا! «و من هرگز در دعاى تو از اجابت محروم نبوده‏ام» (وَ لَمْ أَكُنْ بِدُعائِكَ رَبِّ شَقِيًّا). تو همواره در گذشته مرا به اجابت دعاهايم عادت دادى و هيچ‏گاه محرومم نساخته‏اى، اكنون كه پير و ناتوان شده‏ام سزاوارترم كه دعايم را اجابت فرمايى و نوميد باز نگردانى.

  4. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    Soham 313 (08-07-2013)

  5. #3
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره مريم [19]

    (آيه 5)- سپس حاجت خود را چنين شرح مى‏دهد: پروردگارا! «من از بستگانم بعد از خودم بيمناكم (كه حق پاسدارى از آيين تو را نگاه ندارند! و (از طرفى) همسرم نازا و عقيم است، تو از نزد خود جانشينى به من ببخش ...» (وَ إِنِّي خِفْتُ الْمَوالِيَ مِنْ وَرائِي وَ كانَتِ امْرَأَتِي عاقِراً فَهَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا).

    (آيه 6)- «جانشينى كه وارث من و دودمان يعقوب باشد، و او را مورد رضايتت قرار ده!» (يَرِثُنِي وَ يَرِثُ مِنْ آلِ يَعْقُوبَ وَ اجْعَلْهُ رَبِّ رَضِيًّا).

    به عقيده ما «ارث» در اينجا مفهوم وسيعى دارد كه هم ارث اموال را شامل مى‏شود و هم ارث مقامات معنوى را، چرا كه اگر افراد فاسدى صاحب اختيار اموال فراوان او مى‏شدند به راستى نگران كننده بود، و نيز اگر رهبرى معنوى مردم به دست افراد ناصالح مى‏افتاد آن نيز بسيار مايه نگرانى بود بنا بر اين خوف زكريا در هر دو صورت قابل توجيه است.

    (آيه 7)- زكريّا به آرزوى خود رسيد: اين آيه استجابت دعاى زكريا را در پيشگاه پروردگار، استجابتى آميخته با لطف و عنايت ويژه او بيان مى‏كند، و با اين جمله شروع مى‏شود «اى زكريا! ما تو را بشارت به پسرى مى‏دهيم كه نامش يحيى است پسرى (بى‏سابقه) كه همنامى براى او پيش از اين قرار نداده‏ايم» (يا زَكَرِيَّا إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلامٍ اسْمُهُ يَحْيى‏ لَمْ نَجْعَلْ لَهُ مِنْ قَبْلُ سَمِيًّا).

    (آيه 8)- اما زكريا كه اسباب ظاهر را براى رسيدن به چنين مطلوبى مساعد نمى‏ديد از پيشگاه پروردگار تقاضاى توضيح كرد و «گفت: پروردگارا! چگونه براى من فرزندى خواهد بود؟ در حالى كه همسرم نازا و عقيم است و من نيز از شدّت پيرى افتاده شده‏ام» (قالَ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي غُلامٌ وَ كانَتِ امْرَأَتِي عاقِراً وَ قَدْ بَلَغْتُ مِنَ الْكِبَرِ عِتِيًّا).

    (آيه 9)- اما به زودى زكريا در پاسخ سؤالش اين پيام را از درگاه خداوند دريافت داشت: «فرمود: مطلب همين گونه است كه پروردگار تو گفته و اين بر من آسان است» (قالَ كَذلِكَ قالَ رَبُّكَ هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٌ).

    اين مسأله عجيبى نيست كه از پير مردى همچون تو و همسرى ظاهرا نازا فرزندى متولد شود «من تو را قبلا آفريدم در حالى كه هيچ نبودى» (وَ قَدْ خَلَقْتُكَ مِنْ قَبْلُ وَ لَمْ تَكُ شَيْئاً).

    خدايى كه توانايى دارد از هيچ، همه چيز بيافريند، چه جاى تعجب كه در اين سنّ و سال و اين شرايط فرزندى به تو عنايت كند.

    (آيه 10)- زكريا با شنيدن سخن فوق بسيار دلگرم و خوشحال شد و نور اميد سر تا پاى وجودش را فرا گرفت اما از آنجا كه اين پيام از نظر او بسيار سر نوشت ساز و پر اهميت بود از خدا تقاضاى نشانه‏اى بر اين كار كرد و «گفت: پروردگارا! نشانه‏اى براى من قرار ده» (قالَ رَبِّ اجْعَلْ لِي آيَةً).

    بدون شك زكريا به وعده الهى ايمان داشت ولى براى اطمينان بيشتر- همان گونه كه ابراهيم مؤمن به معاد تقاضاى شهود چهره معاد در اين زندگى كرد تا قلبش اطمينان بيشترى يابد- زكريا از خدا تقاضاى چنين نشانه و آيتى نمود.

    «خدا به او فرمود: نشانه تو آن است كه سه شبانه روز تمام (در حالى كه زبانت سالم است) قدرت سخن گفتن با مردم را نخواهى داشت» تنها زبانت به ذكر خدا و مناجات با او گردش مى‏كند (قالَ آيَتُكَ أَلَّا تُكَلِّمَ النَّاسَ ثَلاثَ لَيالٍ سَوِيًّا).

    اين نشانه آشكارى است كه انسان با داشتن زبان سالم و قدرت بر هر گونه نيايش با پروردگار، در برابر مردم توانايى سخن گفتن را نداشته باشد.

  6. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    Soham 313 (08-08-2013)

  7. #4
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره مريم [19]

    (آيه 11)- «بعد از اين (بشارت و اين آيت روشن) زكريا از محراب عبادتش به سراغ مردم آمد و با اشاره به آنها چنين گفت: صبح و شام تسبيح پروردگار بگوييد» (فَخَرَجَ عَلى‏ قَوْمِهِ مِنَ الْمِحْرابِ فَأَوْحى‏ إِلَيْهِمْ أَنْ سَبِّحُوا بُكْرَةً وَ عَشِيًّا).

    چرا كه نعمت بزرگى كه خدا به زكريا ارزانى داشته دامنه آن همه قوم را فرا مى‏گرفت و در سر نوشت آينده همه آنها تأثير داشت.

    از اين گذشته اين موهبت كه اعجازى محسوب مى‏شد مى‏توانست پايه‏هاى ايمان را در دلهاى افراد محكم كند.

    (آيه 12)- صفات برجسته يحيى: در آيات گذشته ديديم كه خداوند چگونه به هنگام پيرى زكريا، يحيى را به او مرحمت فرمود، به دنباله آن در اين آيه فرمان مهم الهى را خطاب به «يحيى» مى‏خوانيم: «اى يحيى! كتاب خدا را با قوت و قدرت بگير»! (يا يَحْيى‏ خُذِ الْكِتابَ بِقُوَّةٍ).

    منظور از «كتاب» در اينجا «تورات» است. و منظور از گرفتن كتاب با قوت و قدرت آن است كه با قاطعيت هر چه تمامتر محتواى آن را اجرا كند، و به تمام آن عمل نمايد، و در راه تعميم و گسترش آن از هر نيروى مادى و معنوى، فردى و اجتماعى، بهره گيرد.

    بعد از اين دستور، به مواهب دهگانه‏اى كه خدا به يحيى داده بود، و يا او به توفيق الهى كسب كرد، اشاره مى‏كند.

    1- «ما فرمان نبوت و عقل و هوش و درايت را در كودكى به او داديم» (وَ آتَيْناهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا).

    (آيه 13)- دوم: «و به او رحمت و محبت (نسبت به بندگان) از سوى خود بخشيديم» (وَ حَناناً مِنْ لَدُنَّا).

    3- «و به او پاكى (روح و جان و پاكى عمل) داديم» (وَ زَكاةً).

    4- «و او پرهيز كار بود» (وَ كانَ تَقِيًّا). و از آنچه خلاف فرمان پروردگار بود، دورى مى‏كرد.

    (آيه 14)- پنجم: «او نسبت به پدر و مادرش نيكو كار بود» (وَ بَرًّا بِوالِدَيْهِ).

    6- «و جبّار (و متكبر) و عصيانگر نبود» (وَ لَمْ يَكُنْ جَبَّاراً).

    7- «او معصيت كار و آلوده به گناه نبود» (عَصِيًّا).

  8. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    Soham 313 (08-08-2013)

  9. #5
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره مريم [19]

    (آيه 15)- 8 و 9 و 10- و چون او جامع اين صفات بر جسته و افتخارات بزرگ بود، «سلام بر او، آن روز كه تولّد يافت، و آن روز كه مى‏ميرد، و آن روز كه زنده بر انگيخته مى‏شود» (وَ سَلامٌ عَلَيْهِ يَوْمَ وُلِدَ وَ يَوْمَ يَمُوتُ وَ يَوْمَ يُبْعَثُ حَيًّا).

    جمله فوق نشان مى‏دهد كه: در تاريخ زندگى انسان و انتقال او از عالمى به عالم ديگر سه روز سخت وجود دارد، روز گام نهادن به اين دنيا «يَوْمَ وُلِدَ»

    و روز مرگ و انتقال به جهان برزخ «يَوْمَ يَمُوتُ»

    و روز بر انگيخته شدن در جهان ديگر «وَ يَوْمَ يُبْعَثُ حَيًّا»

    و از آنجا كه اين سه روز انتقالى طبيعتا با بحرانهايى رو برو است خداوند سلامت و عافيت خود را شامل حال بندگان خاصش قرار مى‏دهد و آنها را در اين سه مرحله توفانى در كنف حمايت خويش مى‏گيرد.

    شهادت يحيى!

    يحيى قربانى روابط نامشروع يكى از طاغوتهاى زمان خود شد به اين ترتيب كه «هروديس» پادشاه هوسباز فلسطين، عاشق «هيروديا» دختر برادر خود شد، و تصميم به ازدواج با او گرفت! پيامبر بزرگ خدا يحيى (ع) صريحا اعلام كرد كه اين ازدواج نامشروع است و من به مبارزه با چنين كارى قيام خواهم كرد.

    آن دختر كه يحيى را بزرگترين مانع راه خويش مى‏ديد تصميم گرفت در يك فرصت مناسب از وى انتقام گيرد ارتباط خود را با عمويش بيشتر كرد و زيبايى خود را دامى براى او قرار داد.

    روزى به او گفت: من هيچ چيز جز سر يحيى را نمى‏خواهم! «هروديس» كه ديوانه‏وار به آن زن عشق مى‏ورزيد بى‏توجه به عاقبت اين كار تسليم شد و چيزى نگذشت كه سر يحيى را نزد آن زن بد كار حاضر ساختند اما عواقبت دردناك اين عمل، سر انجام دامان او را گرفت.

    سالار شهيدان امام حسين (ع) مى‏فرمود: «از پستيهاى دنيا اينكه سر يحيى بن زكريا را به عنوان هديه براى زن بد كاره‏اى از زنان بنى اسرائيل بردند».

    (آيه 16)- سر آغاز تولد مسيح (ع): بعد از بيان سر گذشت يحيى (ع) رشته سخن را به داستان تولد عيسى (ع) و سر گذشت مادرش مريم مى‏كشاند، چرا كه پيوند بسيار نزديكى در ميان اين دو ماجرا است.

    اگر تولد يحيى از پدرى پير و فرتوت و مادرى نازا عجيب بود، تولد عيسى از مادر بدون پدر عجيبتر است.

    اگر رسيدن به مقام عقل و نبوت در كودكى، شگفت‏انگيز است، سخن گفتن در گهواره آن هم از كتاب و نبوت، شگفت‏انگيزتر است.

    و به هر حال هر دو آيتى است از قدرت خداوند بزرگ، يكى از ديگرى بزرگتر، و اتفاقا هر دو مربوط به كسانى است كه با هم قرابت بسيار نزديك از جهت نسب داشتند چرا كه مادر يحيى خواهر مادر مريم بود، و هر دو زنانى نازا و عقيم بودند و در آرزوى فرزندى صالح به سر مى‏بردند.

    آيه مى‏گويد: «و در كتاب آسمانى قرآن از مريم سخن بگو آنگاه كه از خانواده خود (به صورت متواضعانه و گمنام) جدا شده و در يك منطقه شرقى قرار گرفت» (وَ اذْكُرْ فِي الْكِتابِ مَرْيَمَ إِذِ انْتَبَذَتْ مِنْ أَهْلِها مَكاناً شَرْقِيًّا).

    او در حقيقت مى‏خواست مكانى خالى و فارغ از هر گونه دغدغه پيدا كند كه به راز و نياز با خداى خود بپردازد.

  10. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    Soham 313 (08-08-2013)

  11. #6
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره مريم [19]

    (آيه 17)- در اين هنگام، مريم «ميان خود و آنان حجابى افكند» تا خلوتگاهش از هر نظر براى عبادت آماده باشد (فَاتَّخَذَتْ مِنْ دُونِهِمْ حِجاباً).

    «در اين هنگام ما روح خود (يكى از فرشتگان بزرگ) را به سوى او فرستاديم و او در شكل انسان كامل بى‏عيب و نقص و خوش قيافه‏اى بر مريم ظاهر شد» (فَأَرْسَلْنا إِلَيْها رُوحَنا فَتَمَثَّلَ لَها بَشَراً سَوِيًّا).

    (آيه 18)- پيداست كه در اين موقع مريم از ديدن چنين منظره‏اى كه مرد بيگانه زيبايى به خلوتگاه او راه يافته چه ترس و وحشتى به او دست مى‏دهد؟ لذا بلا فاصله «صدا زد: من به خداى رحمان از تو پناه مى‏برم اگر پرهيزكار هستى» (قالَتْ إِنِّي أَعُوذُ بِالرَّحْمنِ مِنْكَ إِنْ كُنْتَ تَقِيًّا).

    و اين نخستين لرزه‏اى بود كه سراسر وجود مريم را فرا گرفت.

    بردن نام خداى رحمان، و توصيف او به رحمت عامه‏اش از يك سو، و تشويق او به تقوا و پرهيز كارى از سوى ديگر، همه براى آن بود كه اگر آن شخص ناشناس قصد سوئى دارد او را كنترل كند.

    (آيه 19)- مريم با گفتن اين سخن در انتظار عكس العمل آن مرد ناشناس بود، انتظارى آميخته با وحشت و نگرانى بسيار، اما اين حالت ديرى نپاييد، ناشناس زبان به سخن گشود و مأموريت و رسالت عظيم خويش را چنين بيان كرد و «گفت:

    من فرستاده پروردگار توام»! (قالَ إِنَّما أَنَا رَسُولُ رَبِّكِ).

    اين جمله همچون آبى كه بر آتش بريزد، به قلب پاك مريم آرامش بخشيد.

    ولى اين آرامش نيز چندان طولانى نشد، چرا كه بلا فاصله افزود: من آمده‏ام «تا پسر پاكيزه‏اى (از نظر خلق و خوى و جسم و جان) به تو ببخشم»! (لِأَهَبَ لَكِ غُلاماً زَكِيًّا).

    (آيه 20)- از شنيدن اين سخن لرزش شديدى وجود مريم را فرا گرفت و بار ديگر در نگرانى عميقى فرو رفت و «گفت: چگونه ممكن است من صاحب پسرى شوم، در حالى كه تا كنون انسانى با من تماس نداشته و هرگز زن آلوده‏اى نبوده‏ام»؟! (قالَتْ أَنَّى يَكُونُ لِي غُلامٌ وَ لَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ وَ لَمْ أَكُ بَغِيًّا).

    او در اين حال تنها به اسباب عادى مى‏انديشيد.

  12. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    Soham 313 (08-08-2013)

  13. #7
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره مريم [19]

    (آيه 21)- اما به زودى توفان اين نگرانى مجدد با شنيدن سخن ديگرى از پيك پروردگار فرو نشست او با صراحت به مريم «گفت: مطلب همين است كه پروردگارت فرموده، اين كار بر من سهل و آسان است» (قالَ كَذلِكِ قالَ رَبُّكِ هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٌ).

    تو كه خوب از قدرت من آگاهى، تو كه ميوه‏هاى بهشتى را در فصلى كه در دنيا شبيه آن وجود نداشت در كنار محراب عبادت خويش ديده‏اى، تو كه ميدانى جدت «آدم» از خاك آفريده شد، اين چه تعجب است كه از اين خبر دارى؟! سپس افزود: «و ما مى‏خواهيم او را آيه و اعجازى براى مردم قرار دهيم» (وَ لِنَجْعَلَهُ آيَةً لِلنَّاسِ).

    و ما مى‏خواهيم او را «رحمتى از سوى خود» براى بندگان بنماييم (وَ رَحْمَةً مِنَّا).

    و به هر حال «اين امرى است پايان يافته» و جاى گفتگو ندارد (وَ كانَ أَمْراً مَقْضِيًّا).

    (آيه 22)- مريم در كشاكش سخت‏ترين طوفانهاى زندگى: «سر انجام مريم باردار شد» (فَحَمَلَتْهُ). و آن فرزند موعود در رحم او جاى گرفت.

    «اين امر سبب شد كه او (از بيت المقدس) به مكان دور دستى برود» (فَانْتَبَذَتْ بِهِ مَكاناً قَصِيًّا).

    او در اين حالت در ميان يك بيم و اميد، يك حالت نگرانى توأم با سرور به سر مى‏برد، گاهى به اين مى‏انديشيد كه اين حمل سر انجام فاش خواهد شد، چه كسى از من قبول مى‏كند زنى بدون داشتن همسر باردار شود، من با اين اتهام چه كنم؟

    اما از سوى ديگر، احساس مى‏كرد كه اين فرزند پيامبر موعود الهى است يك تحفه بزرگ آسمانى مى‏باشد، خداوندى كه مرا به چنين فرزندى بشارت داده و با چنين كيفيت معجز آسايى او را آفريده چگونه تنهايم خواهد گذاشت؟

    (آيه 23)- هر چه بود دوران حمل پايان گرفت، گر چه در اين حالت زنان به آشنايان و دوستان خود پناه مى‏برند تا براى تولد فرزند به آنها كمك كنند، ولى چون وضع مريم يك وضع استثنايى بود و هرگز نمى‏خواست كسى وضع حمل او را ببيند، با آغاز درد زائيدن، راه بيابان را پيش گرفت.

    قرآن در اين زمينه مى‏گويد: «درد وضع حمل، او را به كنار درخت خرمايى كشاند» (فَأَجاءَهَا الْمَخاضُ إِلى‏ جِذْعِ النَّخْلَةِ).

    كه تنها بدنه‏اى از آن درخت باقى مانده، يعنى درختى خشكيده بود.

    در اين حالت، توفانى از غم و اندوه، سراسر وجود پاك مريم را فرا گرفت. به قدرى اين توفان سخت بود كه اين بار بر دوشش سنگينى مى‏كرد كه بى‏اختيار «گفت: اى كاش پيش از اين مرده بودم و بكلى فراموش مى‏شدم»! (قالَتْ يا لَيْتَنِي مِتُّ قَبْلَ هذا وَ كُنْتُ نَسْياً مَنْسِيًّا).

    بديهى است تنها ترس تهمتهاى آينده نبود كه قلب مريم را مى‏فشرد، مشكلات و مصائب ديگر مانند وضع حمل بدون قابله و دوست و ياور، در بيابانهاى تنهاى تنها، نبودن محلى براى استراحت، آبى براى نوشيدن و غذا براى خوردن، وسيله براى نگاهدارى مولود جديد، اينها همه امورى بود كه سخت او را تكان مى‏داد.

    (آيه 24)- اما اين حالت زياد به طول نيانجاميد و همان نقطه روشن اميد كه همواره در اعماق قلبش وجود داشت درخشيدن گرفت «ناگهان از طرف پايين پايش صدا زد كه: غمگين مباش! پروردگارت زير پاى تو چشمه آبى (گوارا) قرار داده است» (فَناداها مِنْ تَحْتِها أَلَّا تَحْزَنِي قَدْ جَعَلَ رَبُّكِ تَحْتَكِ سَرِيًّا).

  14. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    Soham 313 (08-08-2013)

  15. #8
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره مريم [19]

    (آيه 25)- و نظرى به بالاى سرت بيفكن چگونه ساقه خشكيده به درخت نخل بارورى تبديل شده كه ميوه‏ها، شاخه‏هايش را زينت بخشيده‏اند «تكانى به اين درخت نخل بده تا رطب تازه بر تو فرو ريزد» (وَ هُزِّي إِلَيْكِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُساقِطْ عَلَيْكِ رُطَباً جَنِيًّا).

    (آيه 26)- از اين غذاى لذيذ و نيرو بخش «بخور، و (از آن آب گوارا) بنوش» (فَكُلِي وَ اشْرَبِي).

    «و چشمت را (به اين مولود جديد) روشن دار»! (وَ قَرِّي عَيْناً).

    و اگر از آينده نگرانى، آسوده خاطر باش «پس هر گاه بشرى ديدى (و از تو در اين زمينه توضيح خواست) با اشاره بگو: من براى خداى رحمان روزه گرفته‏ام (روزه سكوت) و به همين دليل امروز با احدى سخن نمى‏گويم» (فَإِمَّا تَرَيِنَّ مِنَ الْبَشَرِ أَحَداً فَقُولِي إِنِّي نَذَرْتُ لِلرَّحْمنِ صَوْماً فَلَنْ أُكَلِّمَ الْيَوْمَ إِنْسِيًّا).

    بنا بر اين، از هر نظر آسوده خاطر باش و غم و اندوه به خاطرت راه نيابد.

    از تعبير آيه چنين بر مى‏آيد كه نذر روزه سكوت براى آن قوم و جمعيت، كار شناخته شده‏اى بود، به همين دليل اين كار را بر او ايراد نگرفتند. ولى اين نوع روزه در شرع اسلام، مشروع نيست.

    از امام على بن الحسين (ع) در حديثى چنين نقل شده: «روزه سكوت حرام است».

    از امير مؤمنان على (ع) مى‏خوانيم كه از پيامبر اسلام (ص) نقل مى‏فرمايد:

    «بايد اولين چيزى كه زن پس از وضع حمل مى‏خورد رطب باشد».

    و از پاره‏اى از روايات استفاده مى‏شود كه بهترين غذاى زن باردار و داروى او رطب است.

    (آيه 27)- مسيح در گاهواره سخن مى‏گويد: «سر انجام مريم در حالى كه او (كودكش) را در آغوش گرفته بود، نزد قومش آورد» (فَأَتَتْ بِهِ قَوْمَها تَحْمِلُهُ).

    هنگامى كه آنها كودكى نوزاد را در آغوش او ديدند، دهانشان از تعجب باز ماند، بعضى كه در قضاوت و داورى، عجول بودند گفتند: حيف از آن سابقه درخشان، با اين آلودگى! و صد حيف از آن دودمان پاكى كه اين گونه بد نام شد.

    «گفتند: اى مريم! كار بسيار عجيب و بدى انجام دادى»! (قالُوا يا مَرْيَمُ لَقَدْ جِئْتِ شَيْئاً فَرِيًّا).

    (آيه 28)- بعضى به او رو كردند و گفتند: «اى خواهر هارون! پدر تو آدم بدى نبود، مادرت نيز هرگز آلودگى نداشت» (يا أُخْتَ هارُونَ ما كانَ أَبُوكِ امْرَأَ سَوْءٍ وَ ما كانَتْ أُمُّكِ بَغِيًّا).

    اينكه آنها به مريم گفتند: «اى خواهر هارون»! به جهت اين است كه هارون مرد پاك و صالحى بود، آن چنان كه در ميان بنى اسرائيل ضرب المثل شده بود، هر كس را مى‏خواستند به پاكى معرفى كنند مى‏گفتند: او برادر يا خواهر هارون است.

    (آيه 29)- در اين هنگام، مريم به فرمان خدا سكوت كرد، تنها كارى كه انجام داد اين بود كه: «اشاره به نوزادش عيسى كرد» (فَأَشارَتْ إِلَيْهِ). اما اين كار بيشتر تعجب آنها را بر انگيخت.

    «به او گفتند: ما چگونه با كودكى كه در گاهواره است سخن بگوييم»؟! (قالُوا كَيْفَ نُكَلِّمُ مَنْ كانَ فِي الْمَهْدِ صَبِيًّا).

  16. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    Soham 313 (08-08-2013)

  17. #9
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره مريم [19]

    (آيه 30)- به هر حال، جمعيت از شنيدن اين گفتار مريم نگران و حتى شايد عصبانى شدند آن چنان كه طبق بعضى از روايات به يكديگر گفتند: مسخره و استهزاء او، از انحرافش از جاده عفت، بر ما سخت‏تر و سنگين‏تر است! ولى اين حالت چندان به طول نيانجاميد؟ چرا كه آن كودك نوزاد زبان به سخن گشود و «گفت: من بنده خدايم» (قالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ).

    «او كتاب آسمانى به من مرحمت كرده» (آتانِيَ الْكِتابَ).

    «و مرا پيامبر قرار داده است» (وَ جَعَلَنِي نَبِيًّا).

    (آيه 31)- «و خداوند مرا وجودى پر بركت (وجودى مفيد از هر نظر براى بندگان) در هر جا باشم قرار داده است» (وَ جَعَلَنِي مُبارَكاً أَيْنَ ما كُنْتُ).

    «و مرا تا زنده‏ام توصيه به نماز و زكات كرده است» (وَ أَوْصانِي بِالصَّلاةِ وَ الزَّكاةِ ما دُمْتُ حَيًّا).

    (آيه 32)- و نيز «مرا نيكو كار و قدر دان و خير خواه، نسبت به مادرم» قرار داده است (وَ بَرًّا بِوالِدَتِي).

    «و مرا جبّار و شقى قرار نداده است» (وَ لَمْ يَجْعَلْنِي جَبَّاراً شَقِيًّا).

    در روايتى مى‏خوانيم كه حضرت عيسى (ع) مى‏گويد: «قلب من نرم است و من خود را نزد خود كوچك مى‏دانم» اشاره به اين كه نقطه مقابل جبّار و شقى اين دو وصف است.

    (آيه 33)- و سر انجام اين نوزاد (حضرت مسيح) مى‏گويد: «و سلام و درود خدا بر من باد آن روز كه متولد شدم، و آن روز كه مى‏ميرم، و آن روز كه زنده بر انگيخته مى‏شوم» (وَ السَّلامُ عَلَيَّ يَوْمَ وُلِدْتُ وَ يَوْمَ أَمُوتُ وَ يَوْمَ أُبْعَثُ حَيًّا).

    اين جمله هم در مورد يحيى آمده و هم در مورد حضرت مسيح (ع)، با اين تفاوت كه در مورد اول خداوند اين سخن را مى‏گويد و در مورد دوم مسيح (ع) اين تقاضا را دارد.

    (آيه 34)- مگر فرزند براى خدا ممكن است؟! بعد از آن كه قرآن مجيد در آيات گذشته ترسيم بسيار زنده و روشنى از ماجراى تولد حضرت مسيح (ع) كرد به نفى خرافات و سخنان شرك‏آميزى كه در باره عيسى گفته‏اند پرداخته چنين مى‏گويد: «اين است عيسى بن مريم» (ذلِكَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ).

    مخصوصا در اين عبارت روى فرزند مريم بودن او تأكيد مى‏كند تا مقدمه‏اى باشد براى نفى فرزندى خدا.

    و بعد اضافه مى‏نمايد: «اين قول حقى است كه آنها در آن شك و ترديد مى‏كنند» و هر يك در جاده‏اى انحرافى گام نهادند (قَوْلَ الْحَقِّ الَّذِي فِيهِ يَمْتَرُونَ).

    (آيه 35)- در اين آيه با صراحت مى‏گويد: «هرگز براى خدا شايسته نبود فرزندى انتخاب كند او منزه و پاك از چنين چيزى است» (ما كانَ لِلَّهِ أَنْ يَتَّخِذَ مِنْ وَلَدٍ سُبْحانَهُ).

    بلكه «او هر گاه چيزى را (اراده كند و) فرمان دهد به آن مى‏گويد: موجود باش آن نيز موجود مى‏شود» (إِذا قَضى‏ أَمْراً فَإِنَّما يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ).

    اشاره به اين كه: دارا بودن فرزند- آن چنان كه مسيحيان در مورد خدا مى‏پندارند- با قداست مقام پروردگار سازگار نيست، از يك سو لازمه آن جسم بودن و از سوى ديگر محدوديت، و از سوى سوم نياز خداوند است.

    تعبير «كُنْ فَيَكُونُ» ترسيم بسيار زنده‏اى از وسعت قدرت خدا و تسلط و حاكميت او در امر خلقت است.

  18. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    Soham 313 (08-09-2013)

  19. #10
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره مريم [19]

    (آيه 36)- آخرين سخن عيسى بعد از معرفى خويش با صفاتى كه گفته شد اين است كه بر مسأله توحيد مخصوصا در زمينه عبادت تأكيد كرده، مى‏گويد:

    «و خداوند پروردگار من و شماست. او را پرستش كنيد اين است راه راست» (وَ إِنَّ اللَّهَ رَبِّي وَ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هذا صِراطٌ مُسْتَقِيمٌ).

    و به اين ترتيب مسيح (ع) از آغاز حيات خود با هر گونه شرك و پرستش خدايان دو گانه و چند گانه مبارزه كرد.

    (آيه 37)- ولى با اين همه تأكيدى كه مسيح (ع) در زمينه توحيد و پرستش خداوند يگانه داشت «بعد از او گروههايى از ميان پيروانش اختلاف كردند» و عقايد گوناگونى مخصوصا در باره مسيح ابراز داشتند (فَاخْتَلَفَ الْأَحْزابُ مِنْ بَيْنِهِمْ).

    «واى به حال آنها كه راه كفر و شرك را پيش گرفتند، از مشاهده روز عظيم رستاخيز» (فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ مَشْهَدِ يَوْمٍ عَظِيمٍ).

    تاريخ مسيحيت نيز به خوبى گواهى مى‏دهد كه آنها تا چه اندازه بعد از حضرت مسيح (ع) در باره او و مسأله توحيد اختلاف كردند.

    بعضى گفتند: او خداست كه به زمين نازل شده است! عده‏اى را زنده كرده و عده‏اى را ميرانده سپس به آسمان صعود كرده است! بعضى ديگر گفتند: او فرزند خداست! و بعضى ديگر گفتند: او يكى از اقانيم سه گانه (سه ذات مقدس) است، اب و ابن و روح القدس (خداى پدر، خداى پسر و روح القدس)! و بعضى ديگر گفتند: او سومين آن سه نفر است: خداوند معبود است، او هم معبود، و مادرش هم معبود! سر انجام بعضى گفتند: او بنده خداست و فرستاده او.

    و از آنجا كه انحراف از اصل توحيد، بزرگترين انحراف مسيحيان محسوب مى‏شود در ذيل آيه فوق ديديم كه چگونه خداوند آنها را تهديد مى‏كند.

    (آيه 38)- اين آيه وضع آنها را در صحنه رستاخيز بيان كرده، مى‏گويد: «آنها در آن روز كه نزد ما مى‏آيند چه گوشهاى شنوا و چه چشمهايى بينا پيدا مى‏كنند! ولى اين ستمگران، امروز كه در دنيا هستند در گمراهى آشكارند» (أَسْمِعْ بِهِمْ وَ أَبْصِرْ يَوْمَ يَأْتُونَنا لكِنِ الظَّالِمُونَ الْيَوْمَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ).

    اصولا مشاهده آن دادگاه و آثار اعمال، خواب غفلت را از چشم و گوش انسان مى‏برد، و حتى كور دلان آگاه و دانا مى‏شوند، ولى چه سود كه اين بيدارى و آگاهى به حال آنها مفيد نيست.

    (آيه 39)- بار ديگر روى سر نوشت افراد بى‏ايمان و ستمگر در آن روز تكيه كرده، مى‏فرمايد: «آنان را از روز حسرت [- روز رستاخيز كه براى همه مايه تأسف است‏] بترسان، در آن هنگام كه همه چيز پايان مى‏يابد! و آنها در غفلتند و ايمان نمى‏آورند»! (وَ أَنْذِرْهُمْ يَوْمَ الْحَسْرَةِ إِذْ قُضِيَ الْأَمْرُ وَ هُمْ فِي غَفْلَةٍ وَ هُمْ لا يُؤْمِنُونَ).

    هم نيكو كاران تاسف مى‏خورند اى كاش بيشتر عمل نيك انجام داده بودند و هم بد كاران چرا كه پرده‏ها كنار مى‏رود و حقايق اعمال و نتائج آن بر همه كس آشكار مى‏شود.

  20. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    Soham 313 (08-09-2013)

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •