سوره نحل [16] - صفحه 3
صفحه 3 از 7 نخستنخست 12345 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 63

موضوع: سوره نحل [16]

  1. #21
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره نحل [16]

    (آيه 43)- اگر نمى‏دانيد بپرسيد: اين آيه بار ديگر به بيان مسائل گذشته در رابطه با اصول دين مى‏پردازد، و به يكى از اشكالات معروف مشركان پاسخ مى‏گويد:

    آنها مى‏گفتند: چرا خداوند فرشته‏اى را براى ابلاغ رسالت نازل نكرده است- و يا مى‏گفتند چرا پيامبر صلّى اللّه عليه و آله مجهز به يك نيروى فوق العاده نيست كه ما را مجبور به ترك كارهايمان بنمايد.

    خداوند در پاسخ آنها مى‏گويد: «و پيش از تو، جز مردانى كه به آنها وحى مى‏كرديم، نفرستاديم»! (وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ إِلَّا رِجالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ).

    آرى! اين مردان از جنس بشر بودند، با تمام غرايز و عواطف انسانى، دردهاى آنها را از همه بهتر تشخيص مى‏دادند، و نيازهاى آنها را به خوبى درك مى‏كردند، در حالى كه هيچ فرشته‏اى نمى‏تواند از اين امور به خوبى آگاه گردد،.

    سپس براى تأكيد و تأييد اين واقعيت اضافه مى‏كند: «اگر اين موضوع را نمى‏دانيد (برويد و) از اهل اطلاع بپرسيد» (فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ).

    (آيه 44)- در اين آيه مى‏گويد: اگر شما آگاه نيستيد از آنها بپرسيد كه: «از دلائل روشن و كتب» پيامبران پيشين آگاهند! (بِالْبَيِّناتِ وَ الزُّبُرِ).

    به اين ترتيب «مسأله تخصص» نه تنها در زمينه مسائل اسلامى و دينى از سوى قرآن به رسميت شناخته شده، بلكه در همه زمينه‏ها مورد قبول و تأكيد است، و روى اين حساب بر همه مسلمانان لازم است كه در هر عصر و زمان افراد آگاه و صاحب نظر درستكار مورد اطمينان، در همه زمينه‏ها داشته باشند كه اگر كسانى مسائلى را نمى‏دانند به آنها مراجعه كنند.

    سپس روى سخن را به پيامبر كرده، مى‏گويد: «و ما اين ذكر (قرآن) را بر تو نازل كرديم تا آنچه به سوى مردم نازل شده است براى آنها تبيين كنى» (وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ).

    «و تا اين كه آنها (در اين آيات، و وظائفى كه در برابر آن دارند) بينديشند» (وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ).

    در واقع دعوت و برنامه رسالت تو از نظر اصولى چيز نوظهور و بى‏سابقه‏اى نيست همان گونه كه بر رسولان پيشين، كتب آسمانى نازل كرديم تا مردم را به وظائفشان در برابر خدا و خلق و خويشتن آشنا سازند بر تو نيز اين قرآن را نازل كرديم، تا به تبيين مفاهيم و تعاليم آن بپردازى و انديشه انسانها را بيدار سازى.

  2. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    Soham 313 (07-17-2013)

  3. #22
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره نحل [16]

    (آيه 45)- انواع مجازاتها در برابر انواع گناهان! قرآن در بسيارى از بحثها، مطالب استدلالى را با مسائل عاطفى چنان به هم مى‏آميزد كه برترين اثر را در نفوس شنوندگان داشته باشد، آيات گذشته يك بحث منطقى در زمينه نبوت و معاد با مشركان داشت، ولى در اينجا به تهديد جباران و مستكبران و گنهكاران لجوج مى‏پردازد و آنها را به انواع عذابهاى الهى بيم مى‏دهد.

    نخست مى‏گويد: «آيا توطئه‏گران (ى كه براى خاموش كردن نور حق به انواع نقشه‏هاى شوم متوسل شدند) از اين ايمن گشتند كه ممكن است خداوند آنها را در زمين فرو برد»؟ (أَ فَأَمِنَ الَّذِينَ مَكَرُوا السَّيِّئاتِ أَنْ يَخْسِفَ اللَّهُ بِهِمُ الْأَرْضَ).

    آيا بعيد است كه زمين لرزه وحشتناكى رخ دهد، پوسته زمين بشكافد و دهان باز كند و آنها و همه زندگانيشان را در خود فرو برد، همان گونه كه در تاريخ اقوام، كرارا اتفاق افتاده است؟

    سپس اضافه مى‏كند: «و يا اين كه (هنگامى كه آنها در حال غفلتند) عذاب (الهى) از آنجا كه انتظارش را ندارند به سراغشان آيد» (أَوْ يَأْتِيَهُمُ الْعَذابُ مِنْ حَيْثُ لا يَشْعُرُونَ).

    (آيه 46)- «و يا به هنگامى كه (آنها براى كسب مال بيشتر و درآمد فزونتر) در رفت و آمد هستند (عذاب) دامانشان را بگيرد» (أَوْ يَأْخُذَهُمْ فِي تَقَلُّبِهِمْ).

    «در حالى كه قادر به فرار (از چنگال عذاب) نيستند» (فَما هُمْ بِمُعْجِزِينَ).

    (آيه 47)- «و يا اين كه (مجازات الهى يك مرتبه به سراغشان نيايد بلكه) بطور تدريجى و ضمن هشدارهاى پى‏درپى، آنها را گرفتار سازد»؟ (أَوْ يَأْخُذَهُمْ عَلى‏ تَخَوُّفٍ).

    امروز همسايه آنها گرفتار سانحه‏اى مى‏شود، فردا يكى از بستگانشان و خلاصه هشدارها يكى بعد از ديگرى به سراغ آنها مى‏آيد اگر بيدار شدند چه بهتر، و گر نه مجازات نهايى آنها را فرو خواهد گرفت.

    تدريجى بودن عذاب و مجازات در اين گونه موارد براى آن است كه هنوز احتمال هدايت در اين گروه وجود دارد، و رحمت خداوند اجازه نمى‏دهد كه با اينها همچون سايرين رفتار شود «زيرا پروردگار شما رئوف و رحيم است» (فَإِنَّ رَبَّكُمْ لَرَؤُفٌ رَحِيمٌ).

    (آيه 48)- سجده همه مخلوقات و جنبندگان حتى سايه‏هايشان براى خدا! در اينجا بار ديگر به بحث توحيد باز مى‏گردد، نخست مى‏گويد: «آيا آنها (مشركان توطئه‏گر) مخلوقات خدا را نديدند كه (چگونه) سايه‏هايشان از راست و چپ حركت دارند و با خضوع براى خدا سجده مى‏كنند»؟ (أَ وَ لَمْ يَرَوْا إِلى‏ ما خَلَقَ اللَّهُ مِنْ شَيْ‏ءٍ يَتَفَيَّؤُا ظِلالُهُ عَنِ الْيَمِينِ وَ الشَّمائِلِ سُجَّداً لِلَّهِ وَ هُمْ داخِرُونَ).

  4. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    Soham 313 (07-17-2013)

  5. #23
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره نحل [16]

    (آيه 49)- در آيه گذشته تنها سخن از «سجده» سايه‏ها- با آن مفهوم وسيعش- به ميان آمده بود، ولى در اين آيه اين مسأله را به عنوان يك برنامه عمومى براى همه موجودات مادى و غير مادى، آسمانى و زمينى بيان كرده، مى‏گويد: «و آنچه در آسمانها و آنچه در زمين از جنبندگان است و همچنين فرشتگان، براى خدا سجده مى‏كنند» (وَ لِلَّهِ يَسْجُدُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ مِنْ دابَّةٍ وَ الْمَلائِكَةُ).

    «و آنها در اين راه هيچ گونه استكبار نمى‏ورزند» (وَ هُمْ لا يَسْتَكْبِرُونَ). و در برابر خدا و فرمان او تسليم محضند.

    حقيقت سجده، نهايت خضوع و تواضع و پرستش و تسليم است، و آن سجده معمولى ما كه بر هفت عضو انجام مى‏دهيم مصداقى از اين مفهوم عام است، و منحصر به آن نيست.

    جمله «وَ هُمْ لا يَسْتَكْبِرُونَ» اشاره به وضع حال فرشتگان است، كه آنها در خضوع و سجده در پيشگاه حق كمترين استكبار به خود راه نمى‏دهند.

    (آيه 50)- لذا بلافاصله بعد از آن به دو قسمت از صفات آنها كه تأكيدى است بر نفى استكبار اشاره كرده، مى‏گويد: «آنها از مخالفت پروردگارشان كه بر فراز آنها و (حاكم بر آنها) است مى‏ترسند» (يَخافُونَ رَبَّهُمْ مِنْ فَوْقِهِمْ).

    «و آنچه را مأموريت دارند به خوبى انجام مى‏دهند» (وَ يَفْعَلُونَ ما يُؤْمَرُونَ).

    از اين آيه به خوبى استفاده مى‏شود كه نشانه نفى استكبار دو چيز است: ترس در برابر مسؤوليتها، و انجام فرمانهاى خدا بدون چون و چرا.

  6. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    Soham 313 (07-17-2013)

  7. #24
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره نحل [16]

    (آيه 51)- دين يكى و معبود يكى! در تعقيب بحث توحيد و خداشناسى از طريق نظام آفرينش، در اينجا به نفى شرك مى‏پردازد، تا با تقارن اين دو به يكديگر، حقيقت آشكارتر شود.

    در آغاز مى‏گويد: «خدا دستور داده كه دو معبود براى خود انتخاب نكنيد» (وَ قالَ اللَّهُ لا تَتَّخِذُوا إِلهَيْنِ اثْنَيْنِ).

    «معبود تنها يكى است» (إِنَّما هُوَ إِلهٌ واحِدٌ).

    وحدت نظام آفرينش و وحدت قوانين حاكم بر آن، خود دليلى بر وحدت آفريدگار و وحدت معبود است.

    اكنون كه چنين است، «تنها از (كيفر) من بترسيد» و از مخالفت فرمان من بيم داشته باشيد (فَإِيَّايَ فَارْهَبُونِ).

    (آيه 52)- و به دنبال اين دستور ضمن سه آيه، دليل توحيد عبادت را با چهار بيان مشخص مى‏كند: نخست مى‏گويد: «آنچه در آسمانها و زمين است از آن اوست» (وَ لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ).

    آيا در مقابل كسى كه مالك عالم هستى است بايد سجده كرد يا بتهاى فاقد همه چيز؟

    سپس اضافه مى‏كند: نه تنها آسمانها و زمين از آن اوست كه «همواره دين و تمام قوانين نيز از ناحيه او مى‏باشد» (وَ لَهُ الدِّينُ واصِباً).

    و در پايان اين آيه مى‏فرمايد: با اين حال كه همه قوانين و دين و اطاعت از آن خداست «آيا از غير خدا پرهيز مى‏كنيد»؟ (أَ فَغَيْرَ اللَّهِ تَتَّقُونَ).

    مگر بتها مى‏توانند به شما زيانى برسانند؟ يا نعمتى به شما ببخشند؟ كه از مخالفتشان بيم داريد و عبادتشان را لازم مى‏شمريد؟!

  8. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    Soham 313 (07-18-2013)

  9. #25
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره نحل [16]

    (آيه 53)- «با اين كه آنچه از نعمتها داريد همه از ناحيه خداست» (وَ ما بِكُمْ مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ).

    اين در حقيقت سومين بيان است براى لزوم پرستش معبود يگانه يعنى «اللّه» و منظور اين است كه اگر پرستش بتها به خاطر شكر نعمت است، سر تا پاى وجود شما را نعمتهاى خدا فراگرفته است.

    علاوه بر اين: «هنگامى كه ناراحتيها، مصائب بلاها و رنجها به سراغ شما مى‏آيد (براى رفع آنها) تنها دست تضرع به درگاه او برمى‏داريد و او را مى‏خوانيد» (ثُمَّ إِذا مَسَّكُمُ الضُّرُّ فَإِلَيْهِ تَجْئَرُونَ).

    بنابراين، اگر پرستش بتها به خاطر دفع ضرر و حل مشكلات است، آن هم كه از ناحيه خداست و اين چهارمين بيان براى مسأله توحيد عبادت است.

    (آيه 54)- آرى! در اين گونه موارد خداوند نداى شما را مى‏شنود و به آن پاسخ مى‏گويد و مشكلاتتان را برطرف مى‏سازد «سپس هنگامى كه زيان و رنج را از شما برطرف ساخت گروهى از شما براى پروردگارشان همتا قرار مى‏دهند» و به سراغ بتها مى‏روند (ثُمَّ إِذا كَشَفَ الضُّرَّ عَنْكُمْ إِذا فَرِيقٌ مِنْكُمْ بِرَبِّهِمْ يُشْرِكُونَ).

    در حقيقت قرآن به اين نكته باريك اشاره مى‏كند كه فطرت توحيد در وجود همه شما هست، ولى در حال عادى، پرده‏هاى غفلت و غرور و جهل و تعصب و خرافات آن را مى‏پوشاند.

    (آيه 55)- در اين آيه پس از ذكر دلائل منطقى فوق و روشن شدن حقيقت، با لحنى تهديدآميز چنين مى‏گويد: بگذار «تا نعمتهايى را كه به آنها داده‏ايم كفران كنند و (اكنون) چند روزى از (متاع دنيا) بهره‏مند شويد اما به زودى خواهيد دانست» نتيجه و پايان كارتان چيست (لِيَكْفُرُوا بِما آتَيْناهُمْ فَتَمَتَّعُوا فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ).

    اين درست به آن مى‏ماند كه انسان شخص متخلف و منحرفى را با دلائل مختلف، نصيحت و ارشاد كند و سر انجام چون امكان دارد اين نصايح و اندرزها در او اثر نكند با يك جمله تهديدآميز گفتار خود را پايان مى‏دهد و مى‏گويد: با توجه به اين مطالبى كه گفتم باز هم هر چه از دستت برمى‏آيد بكن ولى نتيجه كارت را به زودى خواهى ديد.

  10. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    Soham 313 (07-18-2013)

  11. #26
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره نحل [16]

    (آيه 56)- در تعقيب بحثهاى مستدل پيرامون نفى شرك و بت پرستى، در اينجا به سه قسمت از بدعتها و عادات شوم مشركان اشاره كرده، مى‏گويد: آنها براى بتهايى كه هيچ گونه سود و زيانى از آنها سراغ ندارند، سهمى از آنچه به آنان روزى داده‏ايم قرار مى‏دهند» (وَ يَجْعَلُونَ لِما لا يَعْلَمُونَ نَصِيباً مِمَّا رَزَقْناهُمْ).

    اين سهم، قسمتى از شتران و چهارپايان و بخشى از زراعت بوده كه در سوره انعام آيه 136 به آن اشاره شده كه مشركان در جاهليت آنها را مخصوص بتان مى‏دانستند و در راه آنها خرج مى‏كردند.

    سپس اضافه مى‏كند: «به خدا سوگند (در دادگاه عدل قيامت) از اين دروغها و تهمتها بازپرسى خواهيد شد»! (تَاللَّهِ لَتُسْئَلُنَّ عَمَّا كُنْتُمْ تَفْتَرُونَ).

    بنابراين عمل زشت و شوم شما هم زيان دنيا دارد زيرا قسمتى از سرمايه‏هاى شما را مى‏بلعد و هم زيان مجازات در جهان ديگر.

    (آيه 57)- آنجا كه تولد دختر ننگ بود! دومين بدعت شوم مشركان اين بود كه: آنها (در پندار خود) براى خداوند دختران قرار مى‏دهند منزه است» از اين كه فرزندى داشته باشد (وَ يَجْعَلُونَ لِلَّهِ الْبَناتِ سُبْحانَهُ). خداوندى كه از هرگونه آلايش جسمانى پاك است.

    «ولى براى خودشان آنچه را ميل دارند قائل مى‏شوند» (وَ لَهُمْ ما يَشْتَهُونَ).

    يعنى، هرگز حاضر نبودند همين دختران را كه براى خدا قائل شده بودند براى خود نيز قائل شوند و اصلا دختر براى آنها عيب و ننگ محسوب مى‏شد!

    (آيه 58)- اين آيه براى تكميل مطلب فوق اشاره به سومين عادت زشت و شوم آنها كرده، مى‏گويد: «هنگامى كه به يكى از آنها بشارت داده شود، خدا دخترى به تو داده آن چنان از فرط ناراحتى چهره‏اش تغيير مى‏كند كه صورتش سياه مى‏شود»! (وَ إِذا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالْأُنْثى‏ ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا).

    «و مملو از خشم و غضب مى‏گردد» (وَ هُوَ كَظِيمٌ).

    (آيه 59)- كار به همين جا پايان نمى‏گيرد او براى نجات از اين ننگ و عار كه به پندار نادرستش، دامنش را گرفته «از قوم و قبيله خود به خاطر اين بشارت بدى كه به او داده شده است متوارى مى‏گردد» (يَتَوارى‏ مِنَ الْقَوْمِ مِنْ سُوءِ ما بُشِّرَ بِهِ).

    باز هم دائما در اين فكر غوطه‏ور است كه «آيا اين ننگ را بر خود بپذيرد و دختر را نگهدارد و يا آن را زنده در زير خاك پنهان سازد»! (أَ يُمْسِكُهُ عَلى‏ هُونٍ أَمْ يَدُسُّهُ فِي التُّرابِ).

    در پايان آيه اين حكم ظالمانه و شقاوت آميز غير انسانى را با صراحت هر چه بيشتر محكوم كرده، مى‏گويد: «چه بد حكم مى‏كنند»! (أَلا ساءَ ما يَحْكُمُونَ).

  12. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    Soham 313 (07-18-2013)

  13. #27
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره نحل [16]

    (آيه 60)- سر انجام ريشه اين همه آلودگيها و بدبختيها را چنين معرفى مى‏كند كه: اينها همه زاييده عدم ايمان آخرت است و «براى آنها كه به سراى آخرت ايمان ندارند صفات زشت است» (لِلَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ مَثَلُ السَّوْءِ).

    «و براى خداوند صفات عالى است» (وَ لِلَّهِ الْمَثَلُ الْأَعْلى‏).

    «و او قادر حكيم است» (وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ).

    فراموش كردن خدا و همچنين فراموش كردن دادگاه عدل او انگيزه همه پستيها و زشتيها و انحرافها و خرافات است.

    نقش اسلام در احياى ارزش مقام زن:

    تحقير و درهم شكستن شخصيت زن، تنها در ميان عرب جاهلى نبود، بلكه در ميان اقوام ديگر و حتى شايد متمدنترين ملل آن زمان نيز، زن شخصيتى ناچيز داشت، و غالبا با او به صورت يك كالا و نه يك انسان رفتار مى‏شد، البته عرب جاهلى اين تحقير را در اشكال زننده‏تر و وحشتناكترى انجام مى‏داد.

    ولى اسلام ظهور كرد و با اين خرافه در ابعاد مختلفش سرسختانه جنگيد و خود پيامبر صلّى اللّه عليه و آله آن قدر به دخترش بانوى اسلام فاطمه زهرا عليها السّلام احترام مى‏گذاشت كه مردم تعجب مى‏كردند، با تمام مقامى كه داشت، دست دخترش را مى‏بوسيد، و به هنگام مراجعت از سفر نخستين كسى را كه ديدار مى‏كرد، دخترش فاطمه بود.

    در حديثى از پيامبر صلّى اللّه عليه و آله مى‏خوانيم كه فرمود: «چه فرزند خوبى است دختر! هم پرمحبت است، هم كمك كار، هم مونس است و هم پاك و پاك كننده».

    در حقيقت اين احترام به شخصيت زن سبب آزادى او در جامعه و پايان دادن به دوران بردگى زنان است.

    ولى با نهايت تأسف هنوز در جوامع اسلامى، آثارى از همان افكار جاهلى وجود دارد، و هنوز كم نيستند خانواده‏هايى كه از تولد پسر خوشحال و از نوزاد دختر ناراحت مى‏شوند.

    حتى در جوامع غربى كه تصور مى‏كنند براى زن شخصيت والايى قائلند عملا مى‏بينيم او را آنچنان تحقير كرده‏اند كه به صورت يك عروسك بى‏ارزش يا وسيله‏اى براى خاموش كردن آتش شهوت و يا ابزارى براى تبليغ كالاهايشان در آورده‏اند.

  14. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    Soham 313 (07-18-2013)

  15. #28
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره نحل [16]

    (آيه 61)- گر حكم شود كه مست گيرند ...! بعد از ذكر جنايات وحشتناك مشركان عرب در زمينه بدعتهاى زشت و زنده به گور كردن دختران ممكن است اين سؤال براى بعضى پيش آيد كه چگونه خداوند بندگان گنه كار را با اين همه ظلم و جنايت فجيع سريعا كيفر نمى‏دهد؟! اين آيه در مقام پاسخ به همين سؤال است، مى‏گويد: «اگر بنا شود خداوند مردم را به ظلمها و ستمهايى كه مرتكب مى‏شوند كيفر دهد، جنبنده‏اى بر پشت زمين باقى نخواهد گذارد»! (وَ لَوْ يُؤاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِظُلْمِهِمْ ما تَرَكَ عَلَيْها مِنْ دَابَّةٍ).

    و هنگامى كه انسانها از ميان بروند، فلسفه وجود جنبندگان ديگر، نيز از ميان خواهد رفت و نسل آنها قطع مى‏شود.

    سپس قرآن به ذكر اين نكته مى‏پردازد كه خداوند به همه ظالمان و ستمگران مهلت مى‏دهد «و تا اجل مسمى (زمان معينى) مرگ آنها را به تأخير مى‏اندازد» (وَ لكِنْ يُؤَخِّرُهُمْ إِلى‏ أَجَلٍ مُسَمًّى).

    «اما هنگامى كه اجل آنها سر رسد، نه ساعتى تأخير مى‏كنند، و نه ساعتى پيشى مى‏گيرند» (فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ لا يَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لا يَسْتَقْدِمُونَ). بلكه درست در همان لحظه موعود، مرگ دامانشان را فرا مى‏گيرد و لحظه‏اى پيش و پس نخواهد داشت.

    (آيه 62)- بار ديگر با بيان تازه‏اى بدعتهاى زشت و خرافاتى را كه عربهاى جاهلى داشتند- در زمينه تنفّر از فرزندان دختر و اعتقاد به اين كه فرشتگان دختران خدايند- محكوم كرده، مى‏گويد: «آنها براى خدا چيزهايى (فرزندان دختر) قرار مى‏دهند كه خودشان از آن كراهت دارند»! (وَ يَجْعَلُونَ لِلَّهِ ما يَكْرَهُونَ).

    اين تناقض عجيبى است، اگر فرشتگان دختران خدايند، پس معلوم مى‏شود دختر چيز خوبى است، چرا شما از فرزندان دختر ناراحت مى‏شويد! و اگر بد است چرا براى خدا قائل هستيد؟

    «و با اين حال آنها به دروغ مى‏گويند كه سر انجام نيك و پاداش خير از براى آنهاست» (وَ تَصِفُ أَلْسِنَتُهُمُ الْكَذِبَ أَنَّ لَهُمُ الْحُسْنى‏).

    با كدام عمل، انتظار چنين پاداشى را دارند؟

    لذا بلافاصله مى‏گويد: «ناچار براى آنها آتش دوزخ است» (لا جَرَمَ أَنَّ لَهُمُ النَّارَ). يعنى، نه تنها عاقبت نيكى ندارند، بلكه پايان كارشان جز آتش دوزخ نيست.

    «و آنها از پيشگامان در آتشند» (وَ أَنَّهُمْ مُفْرَطُونَ).

  16. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    Soham 313 (07-18-2013)

  17. #29
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره نحل [16]

    (آيه 63)- و از آنجا كه ممكن است بعد از شنيدن داستان عرب جاهلى براى بعضى اين سؤال پيش آيد كه چگونه ممكن است انسان جگر گوشه خود را با آن قساوت، زنده به زير خاكها بفرستيد؟ در اين آيه گويى به پاسخ پرداخته، مى‏گويد:

    «به خدا سوگند ما پيش از تو پيامبرانى به سوى امتهاى پيشين فرستاديم، ولى شيطان اعمالشان را در نظرشان زينت داد» (تَاللَّهِ لَقَدْ أَرْسَلْنا إِلى‏ أُمَمٍ مِنْ قَبْلِكَ فَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ أَعْمالَهُمْ).

    سپس اضافه مى‏كند: گروه مشركان فعلى نيز دنباله‏رو همان برنامه‏هاى انحرافى امتهاى پيشين‏اند كه شيطان اعمالشان را در نظرشان تزيين داده بود و «شيطان امروز ولى و راهنما و سرپرست آنهاست»! (فَهُوَ وَلِيُّهُمُ الْيَوْمَ). و از رهنمودهاى او الهام مى‏گيرند.

    «و (به همين جهت) عذاب دردناكى براى آنهاست» (وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ).

    (آيه 64)- اين آيه هدف بعثت پيامبران را بيان مى‏كند تا روشن شود كه اگر اقوام و ملتها، هوى و هوسها، و سليقه‏هاى شخصى خود را كنار بگذارند و دست به دامن راهنمايى پيامبران بزنند، اثرى از اين گونه خرافه‏ها، اختلافها، و اعمال ضد و نقيض باقى نمى‏ماند، مى‏گويد: «ما قرآن را بر تو نازل نكرديم مگر براى اين كه آنچه را در آن اختلاف دارند براى آنها روشن كنى» (وَ ما أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ إِلَّا لِتُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي اخْتَلَفُوا فِيهِ).

    «و (اين قرآن) مايه هدايت و رحمت است، براى قومى كه ايمان مى‏آورند» (وَ هُدىً وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ).

    (آيه 65)- آبها، ميوه‏ها، دامها: بار ديگر به بيان نعمتها و مواهب گوناگون پروردگار باز مى‏گردد، كه هم تأكيدى است بر مسأله توحيد و شناخت خدا، و هم در لابلاى آن اشاره‏اى به مسأله معاد است، و هم با ذكر اين نعمتها، حس شكرگزارى بندگان را تحريك كرده، آنها را از اين طريق به خدا نزديكتر مى‏سازد.

    نخست مى‏گويد: «خداوند از آسمان آبى فرستاد و زمين را پس از آنكه مرده بود به وسيله آن حيات بخشيد» (وَ اللَّهُ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَحْيا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها).

    «در اين نشانه روشنى است (از عظمت خدا) براى جمعيتى كه گوش شنوا دارند» (إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَسْمَعُونَ).

    هم نشانه‏اى است از قدرت عظمت آفريدگار، و هم دليلى است بر امكان معاد و هم نعمت بزرگى است از نعمتهاى خداوند.

  18. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    Soham 313 (07-18-2013)

  19. #30
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره نحل [16]

    (آيه 66)- بعد از نعمت آب كه مسلما نخستين پايه حيات است، به نعمت وجود چهارپايان و مخصوصا ماده غذايى بسيار مفيدى مانند شير كه از آنها گرفته مى‏شود اشاره كرده، مى‏گويد: «و در وجود چهارپايان براى شما درس عبرتى است» (وَ إِنَّ لَكُمْ فِي الْأَنْعامِ لَعِبْرَةً).

    چه عبرتى از اين برتر كه: «از درون شكم آنها از ميان غذاهاى هضم شده، و خون، شير خالص و گوارا به شما مى‏نوشانيم» (نُسْقِيكُمْ مِمَّا فِي بُطُونِهِ مِنْ بَيْنِ فَرْثٍ وَ دَمٍ لَبَناً خالِصاً سائِغاً لِلشَّارِبِينَ).

    مى‏دانيم كه مقدار كمى از غذا مانند بعضى از مواد قندى و همچنين آب از همان ديواره‏هاى معده جذب بدن مى‏شود، اما قسمت عمده، هنگامى كه غذاى هضم شده منتقل به روده‏ها شد وارد خون مى‏گردد، و نيز مى‏دانيم كه شير از غده‏هاى مخصوصى كه درون پستان است تراوش مى‏كند و مواد اصلى آن از خون و غده‏هاى چربى ساز گرفته مى‏شود.

    به اين ترتيب اين ماده سفيد رنگ تميز خالص، از ميان غذاهاى هضم شده مخلوط با تفاله‏ها، و از لابلاى خون به دست مى‏آيد، و اين به راستى عجيب است، سر چشمه‏اى آن چنان آلوده و تنفر آميز، اما محصولش اين چنين خالص و گوارا و نيروبخش!

    (آيه 67)- بعد از حيوانات و شير آنها به بخشى از مواهب گياهان پرداخته، مى‏گويد: «و خداوند از ميوه‏هاى درختان نخل و انگور (غذاى پربركتى نصيب شما ساخت كه گاه آن را به صورت زيانبار در مى‏آوريد و از آن مسكرات (ناپاك) و روزى خوب و پاكيزه مى‏گيريد» (وَ مِنْ ثَمَراتِ النَّخِيلِ وَ الْأَعْنابِ تَتَّخِذُونَ مِنْهُ سَكَراً وَ رِزْقاً حَسَناً).

    «در اين نشانه روشنى است براى جمعيتى كه انديشه مى‏كنند» (إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ).

    (آيه 68)- پروردگارت به زنبور عسل وحى فرستاد! در اينجا لحن قرآن به طرز شگفت انگيزى تغيير مى‏يابد و در عين ادامه دادن بحثهاى پيشين در زمينه نعمتهاى مختلف الهى و بيان اسرار آفرينش، سخن از «زنبور عسل» (نحل) و سپس خود عسل به ميان مى‏آورد، اما در شكل يك مأموريت الهى و الهام مرموز كه نام «وحى» بر آن گذارده شده است.

    نخست مى‏گويد: «و پروردگار تو به زنبور عسل، وحى كرد كه خانه‏هايى از كوهها و درختان و داربستهايى كه مردم مى‏سازند انتخاب كن» (وَ أَوْحى‏ رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبالِ بُيُوتاً وَ مِنَ الشَّجَرِ وَ مِمَّا يَعْرِشُونَ).

    «وحى» در اينجا همان فرمان غريزه و انگيزه‏ها و الهام ناخودآگاهى است كه خداوند در جانداران مختلف آفريده است.

    نخستين مأموريت زنبوران در اين آيه مأموريت خانه سازى ذكر شده، و اين شايد به خاطر آن است كه مسأله مسكن مناسب نخستين شرط زندگى است و به دنبال آن فعاليتهاى ديگر امكان پذير مى‏شود.

  20. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    Soham 313 (07-19-2013)

صفحه 3 از 7 نخستنخست 12345 ... آخرینآخرین

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •