سوره ابراهيم [14]
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 26

موضوع: سوره ابراهيم [14]

  1. #1
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    سوره ابراهيم [14]

    سوره ابراهيم [14]

    اين سوره داراى 52 آيه است كه در «مكّه» نازل شده به استثناى آيات 28 و 29، كه طبق گفته بسيارى از مفسران در «مدينه» در باره كشتگان مشركان در بدر نازل گرديده است.

    محتواى سوره: چنانكه از نام سوره پيداست، قسمتى از آن در باره قهرمان توحيد ابراهيم بت شكن (بخش نيايشهاى او) نازل گرديده است.

    بخش ديگرى از اين سوره اشاره به تاريخ انبياى پيشين همچون نوح، موسى و قوم عاد و ثمود، و درسهاى عبرتى كه در آنها نهفته است مى‏باشد.

    خلاصه اين سوره مجموعه‏اى است از بيان اعتقادات و اندرزها و موعظه‏ها و سرگذشتهاى عبرت انگيز اقوام پيشين و بيان هدف رسالت پيامبران و نزول كتب آسمانى.

    فضيلت تلاوت اين سوره:

    از پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله نقل شده است كه فرمود: «كسى كه سوره ابراهيم و حجر را بخواند، خداوند به تعداد هر يك از آنها كه بت مى‏پرستيدند و آنها كه بت نمى‏پرستيدند، ده حسنه به او مى‏بخشد».

    همان گونه كه بارها گفته‏ايم پاداشهايى كه در باره تلاوت سوره‏هاى قرآن وارد شده پاداشى است در برابر خواندن توأم با انديشه و سپس عمل.

  2. #2
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره ابراهيم [14]

    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ به نام خداوند بخشنده بخشايشگر

    (آيه 1)- بيرون آمدن از ظلمتها به نور: اين سوره همانند بعضى ديگر از سوره‏هاى قرآن با حروف مقطعه شروع شده است. نكته‏اى كه تذكر آن را در اينجا لازم مى‏دانيم اين است كه از 29 سوره‏اى كه با حروف مقطعه آغاز شده، درست در 24 مورد از آنها بلافاصله سخن از قرآن مجيد به ميان آمده است كه نشان مى‏دهد پيوندى ميان اين دو يعنى حروف مقطعه و قرآن برقرار است، و ممكن است خداوند بخواهد با اين بيان روشن كند كه اين كتاب بزرگ آسمانى با اين محتواى پرعظمت كه رهبرى همه انسانها را به عهده دارد از مواد ساده‏اى به نام «حروف الفبا» تشكيل يافته و اين نشانه اهميت اين اعجاز است.

    به هر حال بعد از ذكر حروف «الف، لام، راء» (الر).

    مى‏فرمايد: «اين كتابى است كه بر تو نازل كرديم به اين منظور كه مردم را از گمراهيها به سوى نور خارج كنى» (كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ).

    در حقيقت تمام هدفهاى تربيتى و انسانى، معنوى و مادى نزول قرآن، در همين يك جمله جمع است: «بيرون ساختن از ظلمتها به نور»! از ظلمت جهل به نور دانش، از ظلمت كفر به نور ايمان، از ظلمت ستمگرى و ظلم به نور عدالت، از ظلمت فساد به نور صلاح، از ظلمت گناه به نور پاكى و تقوا، و از ظلمت پراكندگى و تفرقه به نور وحدت.

    و از آنجا كه سر چشمه همه نيكيها، ذات پاك خداست، و شرط اساسى درك توحيد، توجه به همين واقعيت است بلافاصله اضافه مى‏كند: همه اينها «به اذن پروردگارشان (پروردگار مردم) مى‏باشد» (بِإِذْنِ رَبِّهِمْ).

    سپس براى توضيح و تبيين بيشتر هدايت به سوى نور مى‏فرمايد: «به سوى راه خداوند عزيز و حميد» (إِلى‏ صِراطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ).

    خداوندى كه عزتش دليل قدرت اوست، و حميد بودنش نشانه مواهب و نعمتهاى بى‏پايان او مى‏باشد.

  3. #3
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره ابراهيم [14]

    (آيه 2)- در اين آيه به عنوان معرفى خداوند، درسى از توحيد بيان كرده، مى‏گويد: «همان خداوندى كه آنچه در آسمان و زمين است از آن اوست» (اللَّهِ الَّذِي لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ).

    و در پايان آيه توجه به مسأله معاد- بعد از توجه به مبدأ- داده، مى‏گويد:

    «واى بر كافران از عذاب شديد» رستاخيز (وَ وَيْلٌ لِلْكافِرِينَ مِنْ عَذابٍ شَدِيدٍ).

    (آيه 3)- و در اين آيه بلافاصله كافران را معرفى مى‏كند و با ذكر، سه قسمت از صفات آنها وضعشان را كاملا مشخص مى‏سازد بطورى كه هر كس در اولين برخورد بتواند آنها را بشناسد.

    نخست مى‏گويد: «آنها كسانى هستند كه زندگى پست اين جهان را بر زندگى آخرت مقدم مى‏شمرند» (الَّذِينَ يَسْتَحِبُّونَ الْحَياةَ الدُّنْيا عَلَى الْآخِرَةِ).

    و همه چيز حتى ايمان و حق را فداى منافع پست و شهوات و هوسهاى خود مى‏سازند.

    سپس مى‏گويد: آنها به اين مقدار هم قانع نيستند بلكه علاوه بر گمراهى خودشان سعى در گمراه ساختن ديگران هم دارند: «آنها (مردم را) از راه خدا باز مى‏دارند» (وَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ).

    بلكه علاوه بر آن «سعى مى‏كنند آن را دگرگون نشان دهند» (وَ يَبْغُونَها عِوَجاً).

    در حقيقت آنها هوسها را زينت مى‏دهند، مردم را تشويق به گناه مى‏نمايند، و از درستى و پاكى مى‏ترسانند. و با تمام قوا مى‏كوشند ديگران را همرنگ خود سازند و با افزودن خرافات، و انواع تحريفها، و ابداع سنتهاى زشت و كثيف به اين هدف برسند.

    روشن است «اين افراد (با داشتن اين صفات و اعمال) در گمراهى بسيار دورى هستند» (أُولئِكَ فِي ضَلالٍ بَعِيدٍ).

    همان گمراهى كه بازگشتشان به راه حق بر اثر بعد و دورى مسافت به آسانى امكان پذير نيست ولى اينها همه محصول اعمال خود آنهاست!

  4. #4
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره ابراهيم [14]

    (آيه 4)- در آيات گذشته سخن از قرآن مجيد و اثرات حياتبخش آن بود، در اين آيه همين موضوع در بعد خاصى تعقيب شده و آن وحدت لسان پيامبران و كتب آسمانى آنها با زبان نخستين قومى است كه به سوى آنها مبعوث شده‏اند.

    مى‏فرمايد: «و ما هيچ پيامبرى را نفرستاديم مگر به زبان قوم خودش» (وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا بِلِسانِ قَوْمِهِ).

    زيرا پيامبران در درجه اول با قوم خود، همان ملتى كه از ميان آنها برخاسته‏اند، تماس داشتند و نخستين شعاع وحى به وسيله پيامبران بر آنها مى‏تابيد، و نخستين ياران و ياوران آنها از ميان آنان برگزيده مى‏شدند، بنابراين پيامبر بايد به زبان آنها و لغت آنها سخن بگويد «تا حقايق را به روشنى براى آنان آشكار سازد» (لِيُبَيِّنَ لَهُمْ).

    لذا دعوت پيامبران از طريق تبيين و روشنگرى و تعليم و تربيت با همان زبان معمولى و رايج صورت مى‏گرفته است، نه از طريق يك اثر مرموز و ناشناخته در قلبها.

    سپس اضافه مى‏كند: «بعد (از تبيين دعوت الهى براى آنها) خداوند هر كس را بخواهد گمراه مى‏كند و هر كس را بخواهد هدايت مى‏نمايد» (فَيُضِلُّ اللَّهُ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ).

    اشاره به اين كه هدايت و ضلالت در نهايت امر، كار پيامبران نيست، كار آنها ابلاغ و تبيين است، اين خداست كه راهنمايى و هدايت واقعى بندگانش را در دست دارد.

    ولى براى اين كه تصور نشود معنى اين سخن جبر و الزام و سلب آزادى بشر است، بلافاصله اضافه مى‏كند: «و او عزيز حكيم است» (وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ).

    به مقتضاى عزت و قدرتش، بر هر چيز تواناست، اما به مقتضاى حكمتش بى‏جهت و بى‏دليل كسى را هدايت و يا كسى را گمراه نمى‏سازد، بلكه گامهاى نخستين با نهايت آزادى اراده در راه سير الى اللّه از ناحيه بندگان برداشته مى‏شود و سپس نور هدايت و فيض حق بر قلب آنها مى‏تابد.

    همچنين آنها كه با لجاجت و تعصب و دشمنى با حق و غوطه‏ور شدن در شهوات و آلوده شدن به ظلم و ستم، شايستگى هدايت را از خود سلب كرده‏اند، از فيض هدايت محروم، و در وادى ضلالت، گمراه مى‏شوند.

    و به اين ترتيب سر چشمه هدايت و ضلالت به دست خود ماست.

  5. #5
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره ابراهيم [14]

    (آيه 5)- در اين آيه به يكى از نمونه‏هاى ارسال پيامبران در مقابل طاغوتهاى عصر خود به منظور خارج كردن آنان از ظلمتها به نور اشاره كرده، مى‏فرمايد: «و ما موسى را با آيات خود (معجزات گوناگون) فرستاديم و به او فرمان داديم كه قوم خودت را از ظلمات به سوى نور بيرون آر»! (وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مُوسى‏ بِآياتِنا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَكَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ).

    سپس به يكى از مأموريتهاى بزرگ موسى اشاره كرده، مى‏فرمايد: «ايام الهى و روزهاى خدا را به ياد قوم خود بياور» (وَ ذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ اللَّهِ).

    «بِأَيَّامِ اللَّهِ» تمام روزهايى است كه داراى عظمتى در تاريخ زندگى بشر است.

    هر روز كه فصل تازه‏اى در زندگى انسانها گشوده، و درس عبرتى به آنها داده و ظهور و قيام پيامبرى در آن بوده، يا طاغوت و فرعون گردنكشى در آن به قعر درّه نيستى فرستاده شده، خلاصه هر روز كه حق و عدالتى بر پا شده و ظلم و بدعتى خاموش گشته، همه آنها از ايام اللّه است.

    در حديثى از امام باقر عليه السّلام مى‏خوانيم كه فرمود: «ايام اللّه، روز قيام مهدى موعود- عج- و روز رجعت و روز قيامت است».

    در پايان آيه مى‏فرمايد: «در اين سخن و در همه ايام اللّه، آيات و نشانه‏هايى است براى هر انسان شكيبا و پراستقامت و شكرگزار» (إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ).

    به اين ترتيب افراد با ايمان نه در مشكلات و روزهاى سخت دست و پاى خود را گم مى‏كنند، و تسليم حوادث مى‏شوند و نه در روزهاى پيروزى و نعمت گرفتار غرور و غفلت مى‏گردند.

    (آيه 6)- در اين آيه به يكى از آن ايام اللّه و روزهاى درخشان و پربارى كه در تاريخ بنى اسرائيل وجود داشته و ذكر آن تذكرى براى مسلمانان است، اشاره كرده مى‏گويد: «و (به خاطر بياوريد) هنگامى را كه موسى به قوم خود گفت: نعمت خدا را متذكر شويد آن زمان كه شما را از چنگال آل فرعون رهايى بخشيد» (وَ إِذْ قالَ مُوسى‏ لِقَوْمِهِ اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ أَنْجاكُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ).

    «همانها كه شما را به بدترين وجهى عذاب مى‏كردند، پسرانتان را سر مى‏بريدند و زنانتان را (براى خدمت و كنيزى) زنده نگه مى‏داشتند» (يَسُومُونَكُمْ سُوءَ الْعَذابِ وَ يُذَبِّحُونَ أَبْناءَكُمْ وَ يَسْتَحْيُونَ نِساءَكُمْ).

    و در طول تاريخ شيوه هر استعمارگرى چنين بوده است كه قسمتى از نيروهاى فعال و پرخاشگر و پرمقاومت را نابود مى‏كردند، يا با انواع اعتيادها و آلودگيها آنها را عملا بى‏اثر مى‏ساختند، و قسمت ديگرى را تضعيف كرده و در مسير منافع خود به كار مى‏انداختند.

    «و در اين آزمايش بزرگى از پروردگارتان براى شما بود» (وَ فِي ذلِكُمْ بَلاءٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَظِيمٌ).

    نه تنها در مورد بنى اسرائيل كه در مورد همه اقوام و ملتها، روز رسيدنشان به آزادى و استقلال و كوتاه شدن دست طاغوتها از «ايام اللّه» است.

  6. #6
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره ابراهيم [14]

    (آيه 7)- سپس اضافه مى‏كند: «و (اين را هم به خاطر بياوريد) كه پروردگار شما اعلام كرد اگر شكر نعمتهاى مرا به جا آوريد من بطور قطع نعمتهاى شما را افزون مى‏كنم و اگر كفران كنيد عذاب و مجازات من شديد است» (وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَ لَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابِي لَشَدِيدٌ).

    اين آيه ممكن است دنباله كلام موسى به بنى اسرائيل باشد و نيز ممكن است يك جمله مستقل و خطاب به مسلمانان بوده باشد، ولى به هر حال از نظر نتيجه چندان تفاوت ندارد و به عنوان درسى سازنده براى ما در قرآن مجيد آمده است.

    شكر مايه فزونى نعمت و كفر موجب فناست- بدون شك خداوند در برابر نعمتهايى كه به ما مى‏بخشد نيازى به شكر ما ندارد، و اگر دستور به شكرگزارى داده آن هم موجب نعمت ديگرى بر ما و يك مكتب عالى تربيتى است.

    حقيقت شكر تنها تشكر زبانى نيست، بلكه شكر داراى سه مرحله است نخستين مرحله آن است كه به دقت بينديشيم كه بخشنده نعمت كيست؟ اين توجه و ايمان و آگاهى پايه اول شكر است، و از آن كه بگذريم مرحله زبان فرا مى‏رسد، ولى از آن بالاتر مرحله عمل است، شكر عملى آن است كه درست بينديشيم كه هر نعمتى براى چه هدفى به ما داده شده است آن را در مورد خودش صرف كنيم كه اگر نكنيم كفران نعمت كرده‏ايم.

    و از اينجا رابطه ميان «شكر» و «فزونى نعمت» روشن مى‏شود، چرا كه هرگاه انسانها نعمتهاى خدا را درست در همان هدفهاى واقعى نعمت صرف كردند، عملا ثابت كرده‏اند كه شايسته و لايق‏اند و اين لياقت و شايستگى سبب فيض بيشتر و موهبت افزونتر مى‏گردد.

    (آيه 8)- اين آيه تأييد و تكميلى است براى بحث شكرگزارى و كفران كه در آيه قبل گذشت، و آن در ضمن سخنى از زبان موسى بن عمران نقل شده است، مى‏فرمايد: «و موسى به بنى اسرائيل يادآور شد كه اگر شما و تمام مردم روى زمين كافر شويد (و نعمت خدا را كفران كنيد هيچ زيانى به او نمى‏رسانيد) چرا كه او بى‏نياز و ستوده است» (وَ قالَ مُوسى‏ إِنْ تَكْفُرُوا أَنْتُمْ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً فَإِنَّ اللَّهَ لَغَنِيٌّ حَمِيدٌ).

    در حقيقت شكر نعمت و ايمان آوردن به خدا مايه افزونى نعمت شما و تكامل و افتخار خودتان است و گر نه خداوند آنچنان بى‏نياز است كه اگر تمام كائنات كافر گردند، بر دامان كبريايى او گردى نمى‏نشيند.

  7. #7
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره ابراهيم [14]

    (آيه 9)- سپس به سرنوشت گروههايى از اقوام گذشته در طى چندين آيه مى‏پردازد، همانها كه در برابر نعمتهاى الهى راه كفران را پيش گرفتند، و در برابر دعوت رهبران الهى به مخالفت و كفر برخاستند و منطق آنان و سر انجام كار آنها را شرح مى‏دهد تا تأكيدى باشد بر آنچه در آيه قبل گفته شد، مى‏فرمايد: «آيا خبر كسانى كه قبل از شما بودند به شما نرسيده»؟ (أَ لَمْ يَأْتِكُمْ نَبَؤُا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ).

    اين جمله ممكن است دنباله گفتار موسى بوده باشد كه در آيه قبل آمده، و ممكن است بيان مستقلى از ناحيه قرآن خطاب به مسلمانان باشد، و از نظر نتيجه تفاوت چندانى ندارد.

    سپس اضافه مى‏كند: «اقوامى همچون قوم نوح و عاد و ثمود و آنها كه بعد از آنان بودند» (قَوْمِ نُوحٍ وَ عادٍ وَ ثَمُودَ وَ الَّذِينَ مِنْ بَعْدِهِمْ).

    «همانها كه جز خدا آنان را نمى‏شناسد» و از اخبار آنها كسى غير او آگاه نيست (لا يَعْلَمُهُمْ إِلَّا اللَّهُ).

    سپس به عنوان توضيحى در زمينه سرگذشت آنها مى‏گويد: «پيامبرانشان با دلائل روشن به سوى آنها آمدند ولى آنها (از سر تعجب و انكار) دست بر دهان گذاشتند و گفتند: ما به آنچه شما به خاطر آن فرستاده شده‏ايد كافريم» (جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَرَدُّوا أَيْدِيَهُمْ فِي أَفْواهِهِمْ وَ قالُوا إِنَّا كَفَرْنا بِما أُرْسِلْتُمْ بِهِ).

    چرا كه «ما در باره آنچه شما ما را به سوى آن دعوت مى‏كنيد، شك و ترديد داريم» و با اين شك و ترديد چگونه امكان دارد، دعوت شما را بپذيريم! (وَ إِنَّا لَفِي شَكٍّ مِمَّا تَدْعُونَنا إِلَيْهِ مُرِيبٍ).

    (آيه 10)- آيا در خدا شك است؟ از آنجا كه در آيه قبل گفتار مشركان و كافران را در زمينه عدم ايمانشان كه استناد به شك و ترديد كرده بودند بيان شده، در اين آيه بلافاصله با دليل روشنى كه در عبارت كوتاهى آمده شك آنها را نفى مى‏كند و چنين مى‏گويد: «پيامبرانشان به آنان گفتند: آيا در وجود خدايى كه آفريننده آسمانها و زمين است شكى است»؟! (قالَتْ رُسُلُهُمْ أَ فِي اللَّهِ شَكٌّ فاطِرِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ).

    ممكن است «فاطِرِ» اشاره به شكافتن توده ابتدايى ماده جهان باشد كه در علوم روز مى‏خوانيم كه مجموع ماده عالم، يك واحد به هم پيوسته بود سپس شكافته شد و كرات آشكار گشت.

    به هر حال قرآن در اينجا مانند غالب موارد ديگر براى اثبات وجود خدا و صفات او تكيه بر نظام عالم هستى و آفرينش آسمانها و زمين مى‏كند.

    سپس به پاسخ دومين ايراد منكران مى‏پردازد كه ايراد به مسأله رسالت پيامبران است، مى‏فرمايد: اين مسلم است كه آفريدگار دانا و حكيم، هرگز بندگانش را بدون رهبر، رها نمى‏كنند، بلكه «از شما (با فرستادن پيامبران) دعوت مى‏كند تا از گناه و آلودگيها پاكتان سازد و گناهانتان را ببخشد» (يَدْعُوكُمْ لِيَغْفِرَ لَكُمْ مِنْ ذُنُوبِكُمْ).

    «و تا موعد مقرّرى شما را باقى گذارد»! تا راه تكامل خويش را بپيماييد و حد اكثر بهره لازم را از اين زندگى ببريد (وَ يُؤَخِّرَكُمْ إِلى‏ أَجَلٍ مُسَمًّى).

    در حقيقت دعوت پيامبران براى دو هدف بوده، يكى آمرزش گناهان و ديگرى ادامه حيات تا زمان مقرر كه اين دو در واقع علت و معلول يكديگرند، چه اين كه جامعه‏اى مى‏تواند به حيات خود ادامه دهد كه از گناه و ظلم پاك باشد.

    ولى با اين همه باز كفار لجوج اين دعوت حياتبخش كه آميخته با منطق روشن توحيد بود نپذيرفتند و با بيانى كه آثار لجاجت و عدم تسليم در برابر حق از آن مى‏باريد، به پيامبران خود چنين «پاسخ گفتند: شما جز بشرى مثل ما نيستيد»! (قالُوا إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنا).

    به علاوه «شما مى‏خواهيد ما را از آنچه نياكان ما مى‏پرستيدند بازداريد» (تُرِيدُونَ أَنْ تَصُدُّونا عَمَّا كانَ يَعْبُدُ آباؤُنا).

    از همه اينها گذشته «شما دليل روشنى براى ما بياوريد» (فَأْتُونا بِسُلْطانٍ مُبِينٍ).

  8. #8
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره ابراهيم [14]

    (آيه 11)- تنها بر خدا توكل كنيد! در اين آيه و آيه بعد پاسخ پيامبران را از بهانه جوييهاى مخالفان لجوج كه در آيات گذشته آمده مى‏خوانيم.

    در مقابل ايراد آنها كه مى‏گفتند: چرا از جنس بشر هستيد، «پيامبرانشان به آنها گفتند: مسلما ما تنها بشرى همانند شما هستيم، ولى خدا بر هر كس از بندگانش بخواهد منت مى‏گذارد» و موهبت رسالت را به آنها مى‏بخشد (قالَتْ لَهُمْ رُسُلُهُمْ إِنْ نَحْنُ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ وَ لكِنَّ اللَّهَ يَمُنُّ عَلى‏ مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ).

    سپس به پاسخ سؤال سوم مى‏پردازد بى‏آنكه از ايراد دوم پاسخ گويد. گويى ايراد دوم آنها در زمينه استناد به سنت نياكان آنقدر سست و بى‏اساس بوده كه هر انسان عاقلى با كمترين تامّل جواب آن را مى‏فهمد، به علاوه در آيات ديگر قرآن، پاسخ اين سخن داده شده است.

    آرى! در پاسخ سؤال سوم چنين مى‏گويد كه آوردن معجزات، كار ما نيست كه به صورت يك خارق العاده‏گر، گوشه‏اى بنشينيم و هر كس به ميل خودش معجزه‏اى پيشنهاد كند و مسأله خرق عادت تبديل به يك بازيچه بى‏ارزش شود، بلكه: «ما نمى‏توانيم معجزه‏اى جز به فرمان خدا بياوريم» (وَ ما كانَ لَنا أَنْ نَأْتِيَكُمْ بِسُلْطانٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ).

    به علاوه هر پيامبرى حتى بدون تقاضاى مردم به اندازه كافى اعجاز نشان مى‏دهد تا سند اثبات حقانيت او گردد.

    سپس براى اين كه پاسخ قطعى به تهديدهاى گوناگون بهانه جويان نيز بدهند با اين جمله موضع خود را مشخص مى‏ساختند و مى‏گفتند: «همه افراد با ايمان بايد تنها بر خدا تكيه كنند» همان خدايى كه قدرتها در برابر قدرتش ناچيز و بى‏ارزش است (وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ).

  9. #9
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره ابراهيم [14]

    (آيه 12)- بعد به استدلال روشنى براى مسأله توكل، پرداخته و مى‏گفتند:

    «چرا ما بر «اللّه» توكل نكنيم (و در همه مشكلات به او پناه نبريم؟ چرا ما از قدرتهاى پوشالى و تهديدها بترسيم) در حالى كه او ما را به راههاى سعادتمان هدايت كرده» (وَ ما لَنا أَلَّا نَتَوَكَّلَ عَلَى اللَّهِ وَ قَدْ هَدانا سُبُلَنا).

    و سپس چنين ادامه مى‏دادند: اكنون كه تكيه گاه ما خداست، تكيه گاهى شكست ناپذير مافوق همه چيز «بطور قطع، ما در برابر تمام آزار و اذيتهاى شما ايستادگى و شكيبايى خواهيم كرد» (وَ لَنَصْبِرَنَّ عَلى‏ ما آذَيْتُمُونا).

    و بالاخره گفتار خود را با اين سخن پايان مى‏دادند كه: «و همه توكل كنندگان بايد تنها بر اللّه توكل كنند» (وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِّلُونَ).

    منظور از «توكل» اين است كه در برابر عظمت مشكلات، انسان احساس حقارت و ضعف نكند، بلكه با اتكاى بر قدرت بى‏پايان خداوند، خود را پيروز و فاتح بداند، و به اين ترتيب توكل اميد آفرين، نيروبخش و تقويت كننده، و سبب فزونى پايدارى و مقاومت است.

    (آيه 13)- برنامه و سرنوشت جباران عنيد: همان گونه كه راه و رسم افراد بى‏منطق است، هنگامى كه به ضعف و ناتوانى گفتار و عقيده خود آگاه شدند، استدلال را رها كرده، و تكيه به زور و قدرت و قلدرى مى‏كنند در اينجا نيز مى‏خوانيم هنگامى كه پيامبران منطق متين و رساى خود را- كه در آيات قبل گذشت- بيان كردند. «كافران (لجوج و بهانه‏جو)، به پيامبران خود گفتند: سوگند ياد مى‏كنيم كه شما را از سرزمينمان خارج مى‏سازيم، مگر اين كه به آيين ما (و بت پرستى) باز گرديد»! (وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِرُسُلِهِمْ لَنُخْرِجَنَّكُمْ مِنْ أَرْضِنا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنا).

    اين مغروران بى‏خبر، گويى همه سرزمينها را مال خود مى‏دانستند و براى پيامبرانشان حتى به اندازه يك شهروند حق قائل نبودند و لذا مى‏گفتند: «أَرْضِنا» (سرزمين ما!) در حالى كه خداوند زمين و تمام مواهبش را براى صالحان آفريده است.

    سپس اضافه مى‏كند: «در اين حال، پروردگار (به پيامبران دلدارى و اطمينان خاطر مى‏داد و) به آنها وحى فرستاد كه: ما ظالمان را هلاك مى‏كنيم» (فَأَوْحى‏ إِلَيْهِمْ رَبُّهُمْ لَنُهْلِكَنَّ الظَّالِمِينَ).

    بنابراين از اين تهديدها هرگز نترسيد و كمترين سستى در اراده آهنين شما راه نيابد.

  10. #10
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره ابراهيم [14]

    (آيه 14)- و از آنجا كه منكران ستمگر، پيامبران را تهديد به تبعيد از سرزمينشان مى‏كردند خداوند در مقابل به آنها چنين وعده مى‏دهد كه: «و شما را در زمين بعد از (نابودى) آنها سكونت خواهيم داد» (وَ لَنُسْكِنَنَّكُمُ الْأَرْضَ مِنْ بَعْدِهِمْ).

    «ولى اين (موفقيت و پيروزى نصيب همه كس نمى‏شود بلكه) براى كسى است كه از مقام (عدالت) من بترسد (و احساس مسؤوليت كند) و از عذاب من بيمناك باشد» و آن را جدّى تلقى كند (ذلِكَ لِمَنْ خافَ مَقامِي وَ خافَ وَعِيدِ).

    (آيه 15)- و در اين هنگام كه پيامبران كارد به استخوانشان رسيده بود و تمام وظيفه خود را در برابر قوم خويش انجام داده بودند و آنها كه بايد ايمان بياورند ايمان آورده و بقيه در كفر پافشارى داشتند و مرتبا رسولان را تهديد مى‏كردند، در اين موقع آنها از خداوند «تقاضاى فتح و پيروزى (بر كفّار) كردند» (وَ اسْتَفْتَحُوا).

    خداوند هم دعاى اين مجاهدان راستين را به هدف اجابت رسانيد «و (سر انجام) هر گردنكش منحرفى نوميد و نابود شد» (وَ خابَ كُلُّ جَبَّارٍ عَنِيدٍ).

    (آيه 16)- سپس به نتيجه كار اين جباران عنيد از نظر مجازاتهاى جهان ديگر در ضمن دو آيه به پنج موضوع اشاره مى‏كند:

    1- «به دنبال اين نوميدى و خسران- و يا به دنبال چنين كسى- جهنم و آتش سوزان خواهد بود» (مِنْ وَرائِهِ جَهَنَّمُ).

    2- «و از آب بدبوى متعفّنى نوشانده مى‏شود»! (وَ يُسْقى‏ مِنْ ماءٍ صَدِيدٍ).

    «صديد» چركى است كه ميان پوست و گوشت جمع مى‏شود يعنى از يك آب بدبوى متعفن بدمنظره همانند چرك و خون به او مى‏نوشانند.

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •