سوره ابراهيم [14] - صفحه 2
صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 26

موضوع: سوره ابراهيم [14]

  1. #11
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره ابراهيم [14]

    (آيه 17)- سوم: اين مجرم گناهكار و جبار عنيد، هنگامى كه خود را در برابر چنين نوشابه‏اى مى‏بيند «به زحمت جرعه جرعه آن را سر مى‏كشد، و هرگز مايل نيست آن را بياشامد» بلكه به اجبار در حلق او مى‏ريزند (يَتَجَرَّعُهُ وَ لا يَكادُ يُسِيغُهُ).

    4- آنقدر وسائل عذاب و شكنجه و ناراحتى براى او فراهم مى‏گردد كه «از هر سو مرگ به سوى او مى‏آيد ولى با اين همه هرگز نمى‏ميرد» تا مجازات زشتيهاى اعمال خود را ببيند (وَ يَأْتِيهِ الْمَوْتُ مِنْ كُلِّ مَكانٍ وَ ما هُوَ بِمَيِّتٍ).

    5- و با اين كه تصور مى‏شود مجازاتى برتر از اينها كه گفته شد نيست، باز اضافه مى‏كند: «و به دنبال آن عذاب شديدى است» (وَ مِنْ وَرائِهِ عَذابٌ غَلِيظٌ).

    و به اين ترتيب آنچه از شدت مجازات و كيفر در فكر آدمى بگنجد و حتى آنچه نمى‏گنجد در انتظار اين ستمگران خودخواه و جباران بى‏ايمان و گنهكار است، و اينها نتيجه و اثر طبيعى اعمال خود انسانهاست، بلكه تجسمى است از كارهاى آنان در سراى ديگر كه هر عملى به صورت مناسب خود مجسم مى‏شود.

    (آيه 18)- خاكسترى بر سينه تندباد! در اين آيه مثل بسيار رسايى براى اعمال افراد بى‏ايمان بيان شده كه بحث آيات گذشته را در زمينه عاقبت كار كفار تكميل كرده، مى‏فرمايد: «اعمال كسانى كه به پروردگارشان كافر شدند همچون خاكسترى است در مقابل تندباد در يك روز توفانى»! (مَثَلُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ أَعْمالُهُمْ كَرَمادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّيحُ فِي يَوْمٍ عاصِفٍ).

    منظور از «أَعْمالُهُمْ» همه اعمال آنهاست حتى اعمال ظاهرا خوبشان كه در باطن رنگ شرك و بت پرستى داشت.

    همان گونه كه خاكستر در برابر تندباد، آن هم در يك روز طوفانى آنچنان پراكنده مى‏شود كه هيچ كس قادر بر جمع آن نيست، همين گونه منكران حق «توانايى ندارند كه چيزى از اعمالى را كه انجام داده‏اند به دست آورند» و همگى بر باد مى‏رود و دستهايشان خالى مى‏ماند (لا يَقْدِرُونَ مِمَّا كَسَبُوا عَلى‏ شَيْ‏ءٍ).

    «و اين همان گمراهى دور و دراز است» (ذلِكَ هُوَ الضَّلالُ الْبَعِيدُ).

  2. #12
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره ابراهيم [14]

    (آيه 19)- آفرينش براساس حق است: به دنبال بحث از باطل در آيه قبل و اين كه همچون خاكستر پراكنده و بى‏قرار است كه دائما با وزش باد از نقطه‏اى به نقطه ديگر منتقل مى‏شود، در اين آيه سخن از حق و استقرار آن به ميان آمده است.

    روى سخن را به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله به عنوان الگويى براى همه حق طلبان جهان كرده، مى‏گويد: «آيا نديدى كه خداوند آسمانها و زمين را به حق آفريده است؟ (أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ).

    «حقّ» به معنى «مطابقت و هماهنگى» است. و در اينجا ساختمان عالم آفرينش، آسمان و زمين، همگى نشان مى‏دهد كه در آفرينش آنها، نظام و حساب و حكمت و هدفى بوده است، نه خداوند به آفرينش آنها نياز داشته و نه كمبودى را با آن مى‏خواهد در ذات خود برطرف سازد چرا كه او بى‏نياز از همه چيز است.

    سپس اضافه مى‏كند دليل بر اين كه نيازى به شما و ايمان آوردن شما ندارد اين است كه: «اگر اراده كند شما را مى‏برد و خلق تازه‏اى (به جاى شما) مى‏آورد» (إِنْ يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ وَ يَأْتِ بِخَلْقٍ جَدِيدٍ).

    خلقى كه همه ايمان داشته باشند و هيچ يك از كارهاى نادرست شما را انجام ندهند.

    (آيه 20)- «و اين كار براى خدا به هيچ وجه مشكل نيست» (وَ ما ذلِكَ عَلَى اللَّهِ بِعَزِيزٍ).

    شاهد اين سخن آن كه در سوره نساء آيه 131- 133 مى‏خوانيم: «اگر شما كافر شويد (به خدا زيانى نمى‏رساند) چرا كه آنچه در آسمانها و زمين است از آن خداست و خداوند بى‏نياز و شايسته ستايش است ... هرگاه بخواهد شما را اى مردم مى‏برد و گروه ديگرى مى‏آورد، و خداوند بر اين كار تواناست».

    (آيه 21)- در چند آيه قبل اشاره‏اى به مجازات سخت و دردناك منحرفان لجوج و بى‏ايمان شده بود در اينجا همين معنى را تعقيب و تكميل مى‏كند.

    نخست مى‏گويد: «و در قيامت همه آنها (جباران و ظالمان و كافران اعم از تابع و متبوع، پيرو و پيشوا) در پيشگاه خداوند ظاهر مى‏شوند» (وَ بَرَزُوا لِلَّهِ جَمِيعاً).

    و «در اين هنگام ضعفاء (يعنى پيروان نادانى كه با تقليد كور كورانه، خود را به وادى ضلالت افكندند) به مستكبران (و رهبران گمراه) مى‏گويند: ما پيروان شما بوديم آيا (اكنون كه به خاطر رهبرى شما به اين همه عذاب و بلا گرفتار شده‏ايم) حاضريد شما سهمى از عذاب الهى را بپذيريد و از ما برداريد»؟ (فَقالَ الضُّعَفاءُ لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا إِنَّا كُنَّا لَكُمْ تَبَعاً فَهَلْ أَنْتُمْ مُغْنُونَ عَنَّا مِنْ عَذابِ اللَّهِ مِنْ شَيْ‏ءٍ).

    اما آنها بلافاصله مى‏گويند: «اگر خدا ما را (به سوى نجات از اين كيفر و عذاب) هدايت مى‏كرد ما هم شما را راهنمايى مى‏كرديم» (قالُوا لَوْ هَدانَا اللَّهُ لَهَدَيْناكُمْ).

    ولى افسوس كه كار از اين حرفها گذشته است، «بر ما يكسان است چه بى‏تابى و جزع كنيم و چه صبر و شكيبايى، راه نجاتى براى ما وجود ندارد» (سَواءٌ عَلَيْنا أَ جَزِعْنا أَمْ صَبَرْنا ما لَنا مِنْ مَحِيصٍ).

  3. #13
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره ابراهيم [14]

    (آيه 22)- گفتگوى صريح شيطان و پيروانش! در اين آيه به صحنه ديگرى از مجازاتهاى روانى جباران و گنهكاران و پيروان شياطين در روز رستاخيز پرداخته چنين مى‏گويد: «و شيطان هنگامى كه كار حساب بندگان صالح و غير صالح پايان پذيرفت (و هر كدام به سرنوشت و پاداش و كيفر قطعى خود رسيدند) به پيروان خود چنين مى‏گويد: خداوند به شما وعده حق داد و من نيز به شما وعده دادم (وعده‏اى پوچ و بى‏ارزش چنانكه خودتان مى‏دانستيد) سپس از وعده‏هاى خود تخلف جستم» (وَ قالَ الشَّيْطانُ لَمَّا قُضِيَ الْأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَكُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَ وَعَدْتُكُمْ فَأَخْلَفْتُكُمْ).

    و به اين ترتيب شيطان نيز با ساير مستكبرانى كه رهبران راه ضلالت بودند هم آواز شده و تيرهاى ملامت و سرزنش خود را به اين پيروان بدبخت نشانه‏گيرى مى‏كند.

    و بعد اضافه مى‏كند: «من بر شما تسلط و اجبار و الزامى نداشتيم، تنها اين بود كه از شما دعوت كردم، شما هم با ميل و اراده خود پذيرفتيد» (وَ ما كانَ لِي عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلَّا أَنْ دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِي).

    «بنابراين مرا هرگز سرزنش نكنيد، بلكه خويشتن را سرزنش كنيد» كه چرا دعوت شيطنت آميز و ظاهر الفساد مرا پذيرفتيد (فَلا تَلُومُونِي وَ لُومُوا أَنْفُسَكُمْ).

    خودتان كرديد كه لعنت بر خودتان باد! به هر حال «نه من مى‏توانم (در برابر حكم قطعى و مجازات پروردگار) به فرياد شما برسم و نه شما مى‏توانيد فريادرس من باشيد» (ما أَنَا بِمُصْرِخِكُمْ وَ ما أَنْتُمْ بِمُصْرِخِيَّ).

    «من اكنون (اعلام مى‏كنم كه) از شرك شما در باره خود كه از قبل داشتيد (و اين كه اطاعت مرا هم رديف اطاعت خدا قرار داديد) بيزارم و كافرم» (إِنِّي كَفَرْتُ بِما أَشْرَكْتُمُونِ مِنْ قَبْلُ).

    اكنون فهميدم كه اين «شرك در اطاعت» هم مرا بدبخت كرد و هم شما را، همان بدبختى و بيچارگى كه راهى براى اصلاح و جبران آن وجود ندارد.

    بدانيد «براى ستمكاران قطعا عذاب دردناكى است» (إِنَّ الظَّالِمِينَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ).

    از اين آيه به خوبى استفاده مى‏شود كه وسوسه‏هاى شيطان هرگز اختيار و آزادى اراده را از انسان نمى‏گيرد بلكه او يك دعوت كننده بيش نيست، و اين انسانها هستند كه با اراده خودشان دعوت او را مى‏پذيرند.

  4. #14
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره ابراهيم [14]

    (آيه 23)- در اين آيه به دنبال بيان حال جباران عنيد و بى‏ايمان و سرنوشت دردناك آنها، به ذكر حال مؤمنان و سر انجام آنها پرداخته، مى‏گويد: «و آنها را كه ايمان آوردند و عمل صالح انجام دادند به باغهاى بهشت وارد مى‏كنند باغهايى كه نهرها از زير درختانش جارى است» (وَ أُدْخِلَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ).

    «جاودانه به اذن پروردگارشان در آن (باغهاى بهشت) مى‏مانند» (خالِدِينَ فِيها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ).

    «و تحيت آنان در آنجا سلام است» (تَحِيَّتُهُمْ فِيها سَلامٌ).

    سلامت از هرگونه ناراحتى و گزند روحى و جسمى.

    (آيه 24)- شجره طيبه و شجره خبيثه: در اينجا صحنه ديگرى از تجسم حق و باطل، كفر و ايمان، طيب و خبيث را ضمن يك مثال جالب و بسيار عميق و پرمعنى بيان كرده، و بحثهاى آيات گذشته را كه در اين زمينه بود تكميل مى‏كند.

    نخست مى‏فرمايد: «آيا نديدى چگونه خدا مثالى براى كلام پاكيزه زده، و آن را به شجره طيبه و پاكى تشبيه كرده است»؟ (أَ لَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ).

    سپس به ويژگيهاى اين شجره طيّبه (درخت پاكيزه و پربركت) مى‏پردازد و به تمام ابعاد آن ضمن عبارات كوتاهى اشاره مى‏كند.

    1- موجودى است داراى رشد و نمو «شجره» نه بى‏روح، و نه جامد و بى‏حركت.

    2- اين درخت پاك است و «طيب» از هر نظر، ميوه‏اش شكوفه و گلشن و نسيمى كه از آن برمى‏خيزد همه پاكيزه است.

    3- اين شجره داراى نظام حساب شده‏اى است ريشه‏اى دارد و شاخه‏ها و هر كدام مأموريت و وظيفه‏اى دارند.

    4- «اصل و ريشه آن ثابت و مستحكم است» بطورى كه توفانها و تند بادها نمى‏تواند آن را از جا بركند (أَصْلُها ثابِتٌ).

    5- شاخه‏هاى اين شجره طيبه در يك محيط پست و محدود نيست بلكه بلند آسمان جايگاه اوست، اين شاخه‏ها سينه هوا را شكافته و در آن فرو رفته، آرى «شاخه‏هايش در آسمان است» (وَ فَرْعُها فِي السَّماءِ).

    روشن است هر قدر شاخه‏ها برافراشته‏تر باشند از آلودگى گرد و غبار زمين دورترند و ميوه‏هاى پاكترى خواهند داشت.

  5. #15
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره ابراهيم [14]

    (آيه 25)- ششم: اين شجره طيبه شجره‏اى پربار است نه همچون درختانى كه ميوه و ثمرى ندارند بنابراين مولد است و «ميوه خود را مى‏دهد» (تُؤْتِي أُكُلَها).

    7- اما نه در يك فصل يا دو فصل، بلكه در هر فصل، يعنى «در هر زمان» كه دست به سوى شاخه‏هايش دراز كنى محروم بر نمى‏گردى (كُلَّ حِينٍ).

    8- ميوه دادن او نيز بى‏حساب نيست بلكه مشمول قوانين آفرينش است و طبق يك سنت الهى «و به اذن پروردگارش» اين ميوه را به همگان ارزانى مى‏دارد (بِإِذْنِ رَبِّها).

    اكنون درست بينديشيم و ببينيم اين ويژگيها و بركات را در كجا پيدا مى‏كنيم؟

    مسلما در كلمه توحيد و محتواى آن، و در يك انسان موحد و با معرفت.

    مردان بزرگ و با ايمان اين كلمات طيبه پروردگار، حياتشان مايه بركت است، مرگشان موجب حركت، آثار آنها و كلمات و سخنانشان و شاگردان و كتابهايشان و تاريخ پرافتخارشان، و حتى قبرهاى خاموششان همگى الهام بخش است و سازنده و تربيت كننده.

    آرى «خداوند براى مردم مثلهايى مى‏زند شايد متذكر شوند» (وَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ).

    (آيه 26)- و از آنجا كه يكى از بهترين راهها براى تفهيم مسائل استفاده از روش مقابله و مقايسه است بلافاصله نقطه مقابل «شجره طيبه» را چنين بيان مى‏كند: اما «مثل كلمه خبيثه و ناپاك همانند درخت خبيث و ناپاك و بى‏ريشه است كه از روى زمين كنده شده (و در برابر طوفانها هر روز به گوشه‏اى پرتاب مى‏شود و) قرار و ثباتى براى آن نيست» (وَ مَثَلُ كَلِمَةٍ خَبِيثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبِيثَةٍ اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ ما لَها مِنْ قَرارٍ).

    جالب اين كه در وصف «شجره طيّبه» قرآن با تفصيل سخن مى‏گويد و اما به هنگام شرح «شجره خبيثه» با يك جمله كوتاه از آن مى‏گذرد.

    اين يك نوع لطافت بيان است كه انسان در مورد ذكر «محبوب» به همه خصوصيات بپردازد اما هنگامى كه به ذكر «مبغوض» مى‏رسد با يك جمله كوبنده از آن بگذرد!

  6. #16
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره ابراهيم [14]

    (آيه 27)- از آنجا كه در آيات گذشته در دو مثال گويا، حال «ايمان» و «كفر» و «مؤمن» و «كافر» و بطور كلى «هر پاك» و «ناپاك» تجسم يافت، در اين آيه به نتيجه كار و سرنوشت نهايى آنها مى‏پردازد.

    نخست مى‏گويد: «خداوند كسانى را كه ايمان آورده‏اند به خاطر گفتار و اعتقاد ثابت و پايداريشان ثابت قدم مى‏دارد هم در اين جهان و هم در جهان ديگر» و برزخ كه امكان لغزش كم و بيش در آن وجود دارد (يُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ فِي الْآخِرَةِ).

    چرا كه ايمان آنها يك ايمان سطحى و متزلزل و شخصيت آنها يك شخصيت كاذب و متلون نبوده است.

    در اينجا در برابر مشكلات و وسوسه‏ها، در ايمان و پاكى ثابت مى‏مانند و دامانشان از ننگ آلودگيها مبرّا خواهد بود، و در آنجا در نعمتهاى بى‏پايان خدا جاودان خواهند ماند.

    سپس به نقطه مقابل آنها پرداخته، مى‏گويد: «و خداوند ظالمان را گمراه مى‏سازد و خدا هر چه بخواهد انجام مى‏دهد» (وَ يُضِلُّ اللَّهُ الظَّالِمِينَ وَ يَفْعَلُ اللَّهُ ما يَشاءُ).

    بارها گفته‏ايم هر جا سخنى از هدايت و ضلالت است و به خدا نسبت داده مى‏شود، گامهاى نخستين آن از ناحيه خود انسان برداشته شده است، كار خدا همان تأثيرى است كه در هر عمل آفريده، و نيز كار خدا اعطاء مواهب و نعمتها يا سلب نعمتهاست كه به مقتضاى شايستگى و عدم شايستگى افراد مقرر مى‏دارد.

    (آيه 28)- سر انجام كفران نعمتها: در اينجا روى سخن به پيامبر است و در حقيقت ترسيمى از يكى از موارد «شجره خبيثه» در آن به چشم مى‏خورد.

    نخست مى‏فرمايد: «آيا نديدى كسانى را كه نعمت خدا را تبديل به كفران كردند» (أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ كُفْراً).

    «و سر انجام قوم خود را به دار البوار و سرزمين هلاكت و نيستى فرستادند» (وَ أَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دارَ الْبَوارِ).

    اينها همان ريشه‏هاى شجره خبيثه و رهبران كفر و انحرافند.

    گرچه مفسران گاهى اين نعمت را به وجود پيامبر صلّى اللّه عليه و آله تفسير كرده‏اند، و گاهى به ائمه اهل بيت عليهم السّلام و كفران كنندگان اين نعمت را گاهى «بنى اميه» و «بنى مغيره» و گاهى همه كفار عصر پيامبر صلّى اللّه عليه و آله معرفى نموده‏اند، ولى مسلما مفهوم آيه وسيع است و اختصاص به گروه معينى ندارد و همه كسانى را كه نعمتى از نعمتهاى خدا را كفران كرده و از آن سوء استفاده كنند شامل مى‏شود.

  7. #17
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره ابراهيم [14]

    (آيه 29)- قرآن سپس «دار البوار» را چنين تفسير مى‏كند: «جهنم است كه در شعله‏هاى سوزانش فرو مى‏روند و بدترين قرارگاههاست» (جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَها وَ بِئْسَ الْقَرارُ).

    (آيه 30)- در اين آيه به يكى از بدترين انواع كفران نعمت كه آنها مرتكب مى‏شدند اشاره كرده، مى‏گويد: «و آنها براى خدا شريكهايى قرار دادند تا (مردم را به اين وسيله) از راه او گمراه سازند» (وَ جَعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً لِيُضِلُّوا عَنْ سَبِيلِهِ).

    و چند روزى در سايه اين شرك و كفر و منحرف ساختن افكار مردم از آيين و طريق حق بهره‏اى از زندگى مادى و رياست و حكومت بر مردم ببرند.

    اى پيامبر! «به آنها بگو: (از اين زندگى دنيا و بى‏ارزش مادى) بهره بگيريد اما (بدانيد) سر انجام كار شما به سوى آتش (دوزخ) است» (قُلْ تَمَتَّعُوا فَإِنَّ مَصِيرَكُمْ إِلَى النَّارِ).

    با اين كه نه اين زندگى شما زندگى است كه بدبختى است و نه اين رياست و حكومت شما ارزشى دارد كه تبهكارى و دردسر و مصيبت است.

    (آيه 31)- عظمت انسان از ديدگاه قرآن: در تعقيب آيات گذشته كه از برنامه مشركان و كسانى كه كفران نعمتهاى الهى كردند سخن مى‏گفت، در اينجا سخن از برنامه بندگان راستين و نعمتهاى بى‏انتهاى اوست كه بر مردم نازل شده.

    نخست مى‏گويد: «به بندگان من كه ايمان آورده‏اند بگو: نماز را بر پاى دارند و از آنچه به آنها روزى داده‏ايم در پنهان و آشكار انفاق كنند» (قُلْ لِعِبادِيَ الَّذِينَ آمَنُوا يُقِيمُوا الصَّلاةَ وَ يُنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَ عَلانِيَةً).

    چرا كه ايمان در صورتى ريشه‏دار است كه در عمل متجلّى شود و انسان را از يك سو به خدا نزديك كند و از سوى ديگر به بندگانش! «پيش از آن كه روزى فرا رسد كه نه در آن خريد و فروش است و نه دوستى» نه با مال مى‏توانند از كيفر خدا رهايى يابند و نه با پيوندهاى مادى! (مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ لا بَيْعٌ فِيهِ وَ لا خِلالٌ).

  8. #18
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره ابراهيم [14]

    (آيه 32)- سپس به معرفى خدا از طريق نعمتهايش مى‏پردازد، آن گونه معرفى كه عشق او را در دلها زنده مى‏كند، و انسان را به تعظيم در برابر عظمت و لطفش وا مى‏دارد زيرا اين يك امر فطرى است كه انسان نسبت به كسى كه به او كمك كرده و لطف و رحمتش شامل اوست علاقه و عشق پيدا مى‏كند و اين موضوع را ضمن آياتى چند چنين بيان مى‏دارد:

    «خداوند همان كسى است كه آسمانها و زمين را آفريده است» (اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ).

    «و از آسمان آبى فرستاد كه به وسيله آن ميوه‏هاى مختلف را خارج ساخت و از آنها به شما روزى داد» (وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَراتِ رِزْقاً لَكُمْ).

    «و كشتى را مسخّر شما ساخت» (وَ سَخَّرَ لَكُمُ الْفُلْكَ).

    هم از نظر مواد ساختمانيش كه در طبيعت آفريده است و هم از نظر نيروى محركش كه بادهاى منظم سطح اقيانوسهاست.

    «تا اين كشتيها بر صفحه اقيانوسها به فرمان او به حركت در آيند» (لِتَجْرِيَ فِي الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ). و سينه آبها را بشكافند و به سوى ساحل مقصود پيش روند، و انسانها و وسائل مورد نيازشان را از نقطه‏اى به نقاط ديگر به آسانى حمل كنند.

    همچنين «نهرها را در تسخير شما درآورد» (وَ سَخَّرَ لَكُمُ الْأَنْهارَ).

    تا از آب حياتبخش آنها زراعتهايتان را آبيارى كنيد، و هم خود و دامهايتان سيراب شويد، و هم در بسيارى از اوقات، صفحه آنها را به عنوان يك جاده هموار مورد بهره‏بردارى قرار داده، با كشتيها و قايقها از آنها استفاده كنيد، و هم از ماهيان آنها و حتى از صدفهايى كه در اعماقشان موجود است، بهره گيريد.

    (آيه 33)- نه تنها موجودات زمين را مسخّر شما ساخت بلكه «خورشيد و ماه را كه دائما در كارند سرگشته فرمان شما قرار داد» (وَ سَخَّرَ لَكُمُ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ دائِبَيْنِ).

    نه فقط موجودات اين جهان، بلكه حالات عارضى آنها را نيز به فرمان شما آورد، همان گونه كه «شب و روز را مسخّر شما ساخت» (وَ سَخَّرَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ).

    خلاصه انسان از ديدگاه قرآن آن قدر عظمت دارد كه همه اين موجودات به فرمان «اللّه» مسخر او گشته‏اند يعنى، يا زمام اختيارشان به دست انسان است، و يا در خدمت منافع انسان حركت مى‏كنند.

  9. #19
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره ابراهيم [14]

    (آيه 34)- و قسمتى از هر چيزى كه از او تقاضا كرديد و (از نظر جسم و جان فرد و اجتماع و سعادت و خوشبختى) به آن نياز داشتيد در اختيار شما قرارداد» (وَ آتاكُمْ مِنْ كُلِّ ما سَأَلْتُمُوهُ).

    و به اين ترتيب «اگر نعمتهاى الهى را بخواهيد بشمريد هرگز نمى‏توانيد شماره كنيد» (وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لا تُحْصُوها).

    چرا كه نعمتهاى مادى و معنوى پروردگار آنچنان سر تا پاى وجود و محيط زندگى شما را فراگرفته كه قابل احصا نيستند.

    اما با اين همه لطف و رحمت الهى «باز اين انسان ستمگر است و كفران كننده نعمت» (إِنَّ الْإِنْسانَ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ).

    نعمتهايى كه اگر به درستى از آنها استفاده مى‏كرد مى‏توانست سراسر جهان را گلستان كند.

    در حقيقت قرآن مى‏گويد اى انسان! همه چيز به قدر كافى در اختيار توست، اما به شرط اين كه ظلوم و كفار نباشى، به حق خود قناعت كنى و به حقوق ديگران تجاوز ننمايى!

    (آيه 35)- دعاهاى سازنده ابراهيم بت شكن: از آنجا كه در آيات گذشته از يك سو بحث از مؤمنان راستين و شاكران در برابر نعمتهاى خدا در ميان بود، به دنبال آن در اينجا گوشه‏اى از دعاها و درخواستهاى ابراهيم بنده مقاوم و شاكر خدا را بيان مى‏كند تا سرمشق و الگويى باشد براى آنها كه مى‏خواهند از نعمتهاى الهى بهترين بهره را بگيرند.

    نخست مى‏گويد: «و (به خاطر بياوريد) زمانى را كه ابراهيم (به پيشگاه خدا) عرضه داشت، پروردگارا! اين شهر «مكّه» را سرزمين امن و امان قرار ده» (وَ إِذْ قالَ إِبْراهِيمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدَ آمِناً).

    چرا كه نعمت «امنيت» نخستين شرط براى زندگى و سكونت انسان در يك منطقه است.

    (آيه 36)- چرا كه من مى‏دانم بت پرستى چه بلاى بزرگ و خانمانسوزى است، و با چشم خود قربانيان اين راه را ديده‏ام «پروردگارا! اين بتها بسيارى از مردم را گمراه ساخته‏اند» (رَبِّ إِنَّهُنَّ أَضْلَلْنَ كَثِيراً مِنَ النَّاسِ).

    آن هم چه گمراهى خطرناكى كه همه چيز خود حتى عقل و خرد خويش را در اين راه باخته‏اند.

    خداوندا! من دعوت به توحيد تو مى‏كنم، و همه را به سوى تو مى‏خوانم، «پس هر كس از من پيروى كند او از من است، و هر كس نافرمانى من كند (اگر قابل هدايت و بخشش است در باره او محبت كن چرا كه) تو بخشنده و مهربانى» (فَمَنْ تَبِعَنِي فَإِنَّهُ مِنِّي وَ مَنْ عَصانِي فَإِنَّكَ غَفُورٌ رَحِيمٌ).

    در حقيقت ابراهيم با اين تعبير مى‏خواهد به پيشگاه خداوند چنين عرض كند كه حتى اگر فرزندان من از مسير توحيد منحرف گردند، و به بت توجه كنند از من نيستند، و اگر بيگانگان در اين خط باشند آنها همچون فرزندان و برادران منند.

    اين دعاى ابراهيم، همه موحدان و مبارزان راه توحيد را شامل مى‏شود.

  10. #20
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره ابراهيم [14]

    (آيه 37)- سپس دعا و نيايش خود را اين چنين ادامه مى‏دهد: «پروردگارا! من بعضى از فرزندانم را در سرزمين بى‏آب و علفى، در كنار خانه‏اى كه حرم تو است ساكن ساختم تا نماز را برپاى دارند» (رَبَّنا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتِي بِوادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنا لِيُقِيمُوا الصَّلاةَ).

    پس از آن كه خداوند به ابراهيم، پسرى از كنيزش «هاجر» داد و نامش را «اسماعيل» گذاشت، حسادت همسر نخستينش «ساره» تحريك شد و نتوانست حضور هاجر و فرزندش را تحمل كند، از ابراهيم خواست كه آن مادر و فرزند را به نقطه ديگرى ببرد، و ابراهيم طبق فرمان خدا در برابر اين درخواست تسليم شد.

    اسماعيل و مادرش هاجر را به سرزمين مكّه كه در آن روز يك سرزمين خشك و خاموش و فاقد همه چيز بود آورد، و در آنجا گذارد، و با آنها خداحافظى كرد و رفت.

    سپس ابراهيم دعاى خودش را اين چنين ادامه مى‏دهد:

    خداوندا! اكنون كه آنها در اين بيابان سوزان براى احترام خانه بزرگ تو مسكن گزيده‏اند «تو قلوب گروهى از مردم را به آنها متوجه ساز و مهر آنها را در دلهايشان بيفكن» (فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ).

    «و آنها را از انواع ميوه‏ها (ثمرات مادى و معنوى) بهره‏مند كن، شايد شكر نعمتهاى تو را ادا كنند» (وَ ارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَراتِ لَعَلَّهُمْ يَشْكُرُونَ).

    (آيه 38)- و از آنجا كه يك انسان موحد و آگاه مى‏داند كه علم او در برابر علم خداوند محدود است و مصالح او را تنها خدا مى‏داند، و گاهى مطالبى در درون جان اوست كه نمى‏تواند همه را بر زبان آورد، لذا به دنبال تقاضاهاى گذشته چنين عرض مى‏كند: «پروردگارا! تو آنچه را كه ما پنهان مى‏داريم و يا آشكار مى‏سازيم به خوبى مى‏دانى» (رَبَّنا إِنَّكَ تَعْلَمُ ما نُخْفِي وَ ما نُعْلِنُ).

    «و هيچ چيز در زمين و آسمان بر خدا مخفى نمى‏ماند» (وَ ما يَخْفى‏ عَلَى اللَّهِ مِنْ شَيْ‏ءٍ فِي الْأَرْضِ وَ لا فِي السَّماءِ).

    اگر من از فراق فرزند و همسرم غمگين هستم تو مى‏دانى، و اگر قطره‏هاى اشكم آشكارا از چشمم سرازير مى‏شود تو مى‏بينى.

    و اگر به هنگام جدايى از همسرم، به من مى‏گويد: الى من تكلنى «مرا به كه مى‏سپارى»؟! تو از همه اينها آگاهى، و آينده اين سرزمين و آينده آنها كه سخت به هم گره خورده است همه در پيشگاه علمت روشن است.

صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •