امام سجاد علیه السلام از كربلا تا شهادت - صفحه 2
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 16 , از مجموع 16

موضوع: امام سجاد علیه السلام از كربلا تا شهادت

  1. #11
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274
    امام سجاد در مجلس يزيد
    يزيد بن معاويه - لعنة الله عليه - كه از پيروزى سرمست و خود را فاتح نهضت كربلا مى‏دانست، دستور برپايى مجلسى را داد تا با تشريفات خاصى اسيران اهل‏بيت‏عليهم السلام را وارد كنند و او اهل بيت را تحقير كند. ماموران دربار موظف شدند كه قافله اسرا را با ريسمان به يكديگر ببندند و على بن الحسين عليهما السلام را كه بزرگ ايشان بود، با زنجير ببندند و (28) وارد مجلس يزيد كنند. مراسم اجرا شد. كاروان اسيران، وارد مجلس يزيد شدند. غبار غم و اندوه و درد بر چهره اسرا نشسته، لبخند غرور و شادى بر چهره يزيد و اطرافيانش نمايان بود. امام زين‏العابدين عليه السلام سكوت را جايز ندانست. همين كه چشم مباركش به چهره خبيث‏يزيد افتاد فرمود:

    «انشدك الله يا يزيد ما ظنك برسول الله لو رانا على هذه الحالة; (29) اى يزيد تو را به خدا سوگند، اگر رسول خدا ما را بر اين حال مشاهده كند با تو چه خواهد كرد؟»

    امام عليه السلام با كوتاه‏ترين جمله، بلندترين پيام را به حاضرين در مجلس يزيد منتقل مى‏كند.

    مردم شام كه يزيد را خليفه رسول الله‏صلى الله عليه وآله مى‏دانستند و براى پيامبرصلى الله عليه وآله احترام قائل بودند، با اين فرمايش امام عليه السلام از خود مى‏پرسند: مگر ميان اسيران با پيامبر نسبتى هست؟

    سخنان امام سجاد عليه السلام چنان ضربه‏اى بر اركان حكومت‏يزيد وارد كرد كه سبب رسوايى او شد و او دستور داد غل و زنجير از دست و پا و گردن امام زين‏العابدين‏عليه السلام باز كنند.

    يزيد همچنان مست غرور است. چون ماموران سر سيدالشهداء را پيش يزيد گذاردند، به شعر حصين بن حمام مرى تمثل جست:

    «يغلقن هاما من رجال اعزة

    علينا و هم كانوا اعق و اظلما;

    [شمشيرها] سر مردانى را مى‏شكافند كه نزد ما گرامى هستند [ولى چه مى‏توان كرد كه] آنان در دشمنى و كينه‏توزى پيش‏دستى كردند!»

    پرستویی که مقصد را در کوچ میبیند از ویرانی لانه اش نمی هراسد.
    م.ا

  2. #12
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274
    امام سجاد عليه السلام در جواب يزيد فرمود: «اى يزيد! به جاى شعرى كه خواندى، اين آيه را از قرآن بشنو كه خداوند مى‏فرمايد:

    «ما اصابكم من مصيبة فى الارض و فى انفسكم الا فى كتاب من قبل ان نبراها ان ذلك على الله يسير. لكيلا تاسوا على ما فاتكم و لا تفرحوا بما آتاكم و الله لايحب كل مختال فخور»; (30) «نرسد هيچ مصيبتى در زمين و نه در جان‏هاى شما مگر آن كه در لوح محفوظ است پيش از آن كه آن را پديد آريم. به درستى كه آن بر خدا آسان است، تا بر آنچه از شما فوت شد غمگين نشويد و به آنچه به شما داد شاد نشويد، خدا متكبران را دوست ندارد.»

    يزيد كه منظور امام عليه السلام و پيام آيه را دريافته بود، به شدت خشمگين شد و در حالى كه با ريش خود بازى مى‏كرد، گفت: آيه ديگرى هم در قرآن هست كه سزاوار تو و پدر توست: «و ما اصابكم من مصيبة فبما كسبت ايديكم و يعفوا عن كثير»; (31) «هر مصيبتى كه به شما برسد، نتيجه دست‏آوردهاى خود شماست و خدا بسيارى را عفو مى‏كند.»

    و سپس خطاب به على بن الحسين عليهما السلام گفت: على، پدرت، پيوند خويشاوندى را بريد و حق مرا نديده گرفت و بر سر قدرت با من به ستيز برخاست، خدا با وى آن كرد كه ديدى. (32)

    امام سجاد عليه السلام مجددا آيه «ما اصابكم من مصيبة ...» را تلاوت كرد.

    يزيد به پسرش (خالد) گفت: پاسخ او را بگو. خالد ندانست چه بگويد و يزيد مجددا آيه‏اى را خواند كه قبلا متعرض آن شده بود.

    يزيد انتظار داشت كه امام سجاد عليه السلام در برابر اهانت‏ها و كردار زشت او سكوت كند، ولى حضرت پيش رفت و در برابر يزيد ايستاد و فرمود:

    «طمع نداشته باشيد كه ما را خوار كنيد و ما شما را گرامى بداريم. شما ما را اذيت كنيد و ما از اذيت‏شما دست‏برداريم. خدا مى‏داند ما شما را دوست نداريم و اگر شما ما را دوست نداريد، سرزنشتان نمى‏كنيم.» (33)

    يزيد كه به بن‏بست رسيده بود، گفت: راست گفتى ليكن پدر و جد تو خواستند امير باشند. سپاس خدا را كه آنان را كشت و خونشان را ريخت. سپس سخن قبلى خود را تكرار كرد كه: على، پدرت، خويشاوندى را رعايت نكرد و حق مرا ناديده گرفت و در سلطنت من با من به نزاع برخاست و خدا چنان كرد كه ديدى.

    على بن الحسين عليهما السلام فرمود: «اى پسر معاويه و هند و صخرا! پيش از اين كه به دنيا بيايى پيغمبرى و حكومت از آن پدر و نياكان من بوده است. روز بدر، احد و احزاب، پرچم رسول الله‏صلى الله عليه وآله در دست پدر من بود و پدر و جد تو پرچم كفار را در دست داشتند. سپس فرمود: اى يزيد! اگر مى‏دانستى چه كرده‏اى و بر سر پدر و برادر و عموزاده‏ها و خاندان من چه آورده‏اى به كوه‏ها مى‏گريختى و بر ريگ‏ها مى‏خفتى و بانگ و فرياد بر مى‏داشتى.» (34)

    پرستویی که مقصد را در کوچ میبیند از ویرانی لانه اش نمی هراسد.
    م.ا

  3. #13
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274
    يزيد از خطيب دربار خواست تا بر منبر رود و از امام حسين عليه السلام و حضرت على‏عليه السلام بد بگويد و او طبق دستورش عمل كرد.

    امام سجاد عليه السلام از گستاخى خطيب برآشفت و فرمود: «خداوند جايگاهت را آتش دوزخ قرار دهد.»

    هنگامى كه سخنان خطيب مزدور به پايان رسيد، امام سجاد عليه السلام خطاب به يزيد گفت: «سخنگوى شما آن چه را خواست، به ما نسبت داد. به من هم اجازه بده تا با مردم سخن بگويم.»

    ابتدا يزيد رضايت نداد تا اين كه بنا به اصرار اطرافيان و حاضران در مجلس و يكى از فرزندان خليفه، يزيد به امام عليه السلام اجازه داد و گفت: منبر برو و از آن چه پدرت كرد، معذرت بخواه.

    پرستویی که مقصد را در کوچ میبیند از ویرانی لانه اش نمی هراسد.
    م.ا

  4. #14
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274
    خطبه معروف امام عارفان
    امام سجاد عليه السلام از پله منبر بالا رفت و خطبه‏اى را با نواى گرم توحيدى بيان كرد كه در اين جا به فرازى از آن خطبه مى‏پردازيم:

    «انا بن مكة و منى، انا بن الزمزم و الصفا; انا بن محمد المصطفى; انا بن على المرتضى; انا بن فاطمة الزهراء ...; (35)

    من فرزند مكه و منايم; من فرزند زمزم و صفايم; من فرزند محمد مصطفايم; من فرزند على مرتضايم; من فرزند فاطمه زهرايم ... . »

    امام زين‏العابدين همچنان به معرفى خويش ادامه داد، تا آن جا كه صداى مردم به گريه بلند شد و اركان كاخ يزيد به لرزه درآمد و يزيد از تحت تاثير قرار گرفتن مردم سخت‏بيمناك شد، از اين رو براى قطع كردن سخنان امام عليه السلام به مؤذن دستور اذان داد.

    مؤذن دربار برخاست و با صدايى كه همه مى‏شنيدند، اذان گفت.

    وقتى به اشهد ان محمدا رسول الله‏صلى الله عليه وآله رسيد، امام كه هنوز بر بالاى منبر قرار داشت، خطاب به يزيد فرمود: «اى يزيد! اين محمدصلى الله عليه وآله كه هم اكنون نامش را مؤذن بر زبان آورد و به پيامبرى او گواهى داد، جد توست‏يا جد من است؟ اگر بگويى پيامبرصلى الله عليه وآله جد توست، دروغ گفته‏اى و كفر ورزيده‏اى و اگر باور دارى كه پيامبرصلى الله عليه وآله جد من است، پس چرا و به چه جرمى خاندان او را كشتى؟» (36)

    آرى بزرگ مبلغ نهضت عاشورا رسالت‏خويش را به نحو شايسته ايفا نمود و چهره مجلس را با تبليغ رساى خود دگرگون كرد و مجلس يزيد با رسوايى خاندان بنى‏اميه و يزيد بن معاويه پايان يافت.

    پرستویی که مقصد را در کوچ میبیند از ویرانی لانه اش نمی هراسد.
    م.ا

  5. #15
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274
    بازتاب خطبه امام سجاد عليه السلام
    سخنان بزرگ مبلغان اسلام; حضرت سجادعليه السلام و زيبب كبرى‏عليها السلام چنان در روحيه مردم شام تاثير گذاشت كه انقلاب به پا كرد. شاميان دريافتند كسانى كه با چنين وضع فجيعى در كربلا شهيد شدند، شورشى نبودند. آنان خاندان كسى هستند كه يزيد به نام وى بر مسلمانان حكومت مى‏كند.

    مؤذن دربار به يزيد اعتراض كرد و با شگفتى پرسيد: «تو كه مى‏دانستى اين‏ها فرزندان پيامبر هستند، به چه علت آنان را كشتى و دستور دادى اموال آنان را غارت كنند؟» (37)

    عالم يهودى كه در مجلس يزيد بود، پس از شنيدن سخنان امام سجادعليه السلام از يزيد پرسيد: «اين جوان كيست؟» يزيد گفت: «فرزند حسين‏عليه السلام.» يهودى گفت: «كدام حسين؟...» آن قدر پرسيد تا دانست اين‏ها از خاندان پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله هستند. حسين كسى است كه مظلومانه در كربلا به شهادت رسيده و او فرزند دختر رسول الله‏صلى الله عليه وآله است. يزيد را مورد سرزنش قرار داد و گفت: «شما ديروز از پيامبرتان جدا شديد و امروز فرزندش را كشتيد!» (38)

    عكس‏العمل يزيد
    يزيد در برابر سرزنش ديگران مجبور شد تا از موضع جابرانه و ظالمانه خود دست‏بردارد و از آن چه نسبت‏به خاندان پيامبرصلى الله عليه وآله انجام داده است، معذرت خواهى كند (39) و مسؤوليت‏شهادت امام حسين‏عليه السلام و يارانش را به گردن فرماندار كوفه يعنى، عبيدالله بن زياد پسر مرجانه بيندازد. (40) ضمن اظهار ندامت از عملكرد خود و لعنت‏بر پسر مرجانه، از امام سجادعليه السلام مى‏خواهد كه اگر درخواست‏يا پيشنهادى دارد، بنويسد تا آن را انجام دهد. (41)

    بديهى مى‏نمايد كه نخستين تقاضاى امام سجادعليه السلام و ديگر اسراى كربلا، سوگوارى براى شهيدان به خاك آرميده‏شان در سرزمين گلگون نينوا و بازگشت‏به شهر پيامبرصلى الله عليه وآله، مدينه، شهر خاطره‏هاى زنده شهيدانشان باشد.

    مدت توقف امام سجادعليه السلام واسراى خاندان پيامبرصلى الله عليه وآله را در شام از ده روز تا يك ماه نوشته‏اند. (42)

    شهادت امام سجاد عليه السلام
    اسوه علم و حلم، امام زين‏العابدين‏عليه السلام، پس از يك عمر مجاهدت در راه خدا و پس از ابلاغ پيام عاشورا به جوامع بشرى، به دست هشام و يا وليدبن عبدالملك مسموم (43) و در (25 محرم سال 95 ه ق) به شهادت رسيد و بدن مطهرش را در كنار تربت پاك امام حسن مجتبى‏عليه السلام در بقيع به خاك سپردند.

    پرستویی که مقصد را در کوچ میبیند از ویرانی لانه اش نمی هراسد.
    م.ا

  6. #16
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274
    پى‏نوشت‏ها:

    1) طبقات ابن سعد، ج 5، ص 163; زندگانى امام زين العابدين، سيد محسن امين، حسين وجدانى، ص 70.
    2) ارشاد شيخ مفيد، ص 254.
    3) طبقات ابن سعد، ج 5، ص 163.
    4) رياض القدس بحدائق الانس، ج 2، ص 227.
    5) مقتل الحسين، مقدم، ص 355 و بحار الانوار، ج 45، صص 114 و 196.
    6) بحار الانوار، ج 45، ص 132.
    7) ارشاد، ج 2، ص 123; انساب الاشراف، ج 3، ص 206 و امالى شيخ طوسى، ج 1، ص 90.
    8) ناسخ، ج 3، ص 30.
    9) امام حسين و ايران، ص 480.
    10) لهوف، صص 66 و 67.
    11) همان.
    12) زمر/ 42.
    13) آل عمران/ 145.
    14) تاريخ طبرى، ج 4، ص 350; انساب الاشراف، ج 3، ص 206 و طبقات ابن سعد، ج 5، ص 757.
    15) انساب الاشراف، ج 3، ص 206.
    16) تاريخ طبرى، ج 4، ص 252.
    17) بحارالانوار، ج 45، ص 184.
    18) امام حسين و ايران، صص 485 - 492.
    19) همان.
    20) ينابيع المودة، ص 352.
    21) همان.
    22) شورى/ 22.
    23) اسراء/ 26.
    24) انفال/ 41.
    25) احزاب/ 33.
    26) مقتل خوارزمى، صص 61 و 62 و احتجاج طبرسى، ج 2، ص 305.
    27) امالى شيخ طوسى، ج 2، ص 290.
    28) سير اعلام النبلا، ج 3، ص 216.
    29) بحارالانوار، ج 45، ص 131.
    30) حديد، 22 - 23.
    31) شورى/ 30.
    32) تاريخ طبرى، ج 7، ص 376 و بلاذرى، ج 2، ص 220.
    33) بحارالانوار، ج 45، ص 175.
    34) تاريخ ابن اثير، ج 2، ص 86.
    35) مقاتل الطالبين، ج 2، ص 121; احتجاج طبرسى، ج 2، ص 310 و مقتل خوارزمى، ج 2، ص 69.
    36) همان.
    37) ترجمه مقتل ابى مخنف، ص 197.
    38) بحارالانوار، ج 45، ص 139.
    39) طبقات ابن سعد، ج 5، ص 157.
    40) ترجمه مقتل ابى مخنف، ص 198.
    41) تاريخ طبرى، ج 7، ص 378 و احتجاج، ج 2، ص 311.
    42) امام سجادعليه السلام، جمال نيايشگران، احمد ترابى، ص 135.
    43) دلائل الامامه، ص 80 و فصول المهمة، ص 208.

    *منبع:نشريه مبلغان،شماره 27

    پرستویی که مقصد را در کوچ میبیند از ویرانی لانه اش نمی هراسد.
    م.ا

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •