RE: مناظره خواندني امام جواد(ع) با يحييبن اكثم
* مختصري درباره يحييبن اكثم
يحيي يكي از دانشمندان نامي زمان مأمون خليفه عباسي بود كه شهرت علمي او در رشتههاي گوناگون علوم آن زمان، زبانزد خاص و عام بود، او در علم فقه تبحر فوق العادهاي داشت و با آنكه مأمون خود از نظر علمي وزنه بزرگي بود ولي چنان شيفته مقام علمي يحيي بود كه اداره امور مملكت را به عهده او گذاشت و با حفظ سمت، مقام قضاء را نيز به وي واگذار نمود. يحيي علاوه بر اينها ديوان محاسبات و رسيدگي به فقراء را نيز عهدهدار بود.
خلاصه آنكه تمام كارهاي كشور زير نظر او بود و چنان در دربار مأمون تقرب يافته بود كه گويي نزديكتر از او به مأمون كسي نبود. اما متاسفانه يحيي با آن مقام بزرگ علمي، از شخصيت معنوي برخوردار نبود. او علم را براي رسيدن به مقام و شهرت و به منظور فخرفروشي و برتريجويي فراگرفته بود. هر دانشمندي به ديدار او ميرفت، از علوم گوناگون از وي سؤال ميكرد تا طرف به عجز خود در مقابل وي اقرار كند.
يحيي 21 ساله بود كه به مقام قضاوت رسيد. بزرگان «بصره» او را مورد استهزاء قرار دادند و خواستند او را آزمايش كنند، به اين منظور از وي پرسيدند: سن قاضي چقدر بايد باشد؟ گفت به اندازه سن «عتاببن اسيد» كه پيغمبر(ص) بعد از فتح مكه او را به اداره امور مكه منصوب كرد. يحيي در روزهاي اول قضاوت، شاهد نميپذيرفت تا اينكه قضاوت مختل شد.
يحيي، حق فقرا را پايمال ميكرد تا اينكه فقرا جمع شدند و حق خودشان را مطالبه كردند، در جواب گفت: آيا مأمون چيزي پيش من گذاشته كه شما مطالبه ميكنيد؟ او به حرف آنها گوش نداد و دستور بازداشت آنان را صادر كرد.