کتاب منازل الاخره / شیخ عباس قمی
صفحه 1 از 4 123 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 40

موضوع: کتاب منازل الاخره / شیخ عباس قمی

  1. #1
    پاسخگوی مسائل مذهبی طاهره وحیدیان آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2011
    محل سکونت
    روی زمین خدا جایی در این غربتکده...جایی در همین نزدیکی...
    نوشته ها
    4,275
    می پسندم
    220
    مورد پسند : 2,271 بار در 1,502 پست
    نوشته های وبلاگ
    9
    میزان امتیاز
    156

    کتاب منازل الاخره / شیخ عباس قمی

    
    در ذکر چند مثلى که موجب تنبه مؤ منان است





    
    در ذکر چند مثلى که موجب تنبه مؤ منان است




    ۱- بلوهر گفته که شنیده ام که مردى را فیل مستى در قفا بود. او مى گریخت و فیل از پى او مى شتافت تا آنکه به او رسید. آن مرد مضطر شد، خود را در چاهى آویخت و چنگ زد به دو شاخه که در کنار چاه روئیده بود. پس ناگاه دید که دو موش بزرگ که یکى سفید است و دیگرى سیاه مشغول به قطع کردن ریشه هاى آن دو شاخه مى باشند. پس نظر در زیر پاى خود افکند دید که چهار افعى سر از سوراخهاى خود بیرون کرده اند، چون نظر به قعر چاه انداخت دید که اژدهایى دهان گشوده است که چون در چاه افتد او را ببلعد چون سر بالا کرد، دید که در سر آن دو شاخه اندکى از عسل آلوده است پس ‍ مشغول شد به لیسیدن آن عسل و لذت و شیرینى آن عسل او را غافل ساخت از آن مارها که نمى داند چه وقت او را خواهند گزید و از مکر آن اژدها که نمى داند وقتى که در کام او بیفتد حالش چگونه خواهد شد.
    اما این چاه ، دنیاست که پر از آفتها و بلاها و مصیبت هاست و آن دو شاخ عمر آدمى ، و آن دو موش سیاه و سفید شب و روزند که عمر آدمى را پیوسته قطع مى کنند. و آن چهار افعى اخلاط چهارگانه اند که به منزله زهرهاى کشنده اند از سوداء و صفراء و بلغم و خون که نمى داند آدمى که در چه وقت به هیجان مى آیند که صاحب خود را هلاک کنند، و آن اژدها مرگ است که منتظر است و پیوسته در طلب آدمى است و آن عسل که فریفته آن شده بود و او را از همه چیز غافل گردانیده بود لذتها و خواهشها و نعمتها و عیشهاى دنیاست .(1)
    مؤ لف گوید که از براى غفلت آدمى از مرگ و اهوال بعد از آن و اشتغالش به لذات فانیه دنیا، مثلى بهتر از این در انطباق آن با ممثل آن ذکر نشده پس ‍ شایسته است که خوب تاءمل در آن شود تا شاید سبب تنبه از خواب غفلت شود.
    ویرایش توسط طاهره وحیدیان : 08-17-2012 در ساعت 12:59 PM
    اِلهی قَوِّ عَلی خِدمَتِکَ جَوارِحی.....

  2. 4 کاربر پست طاهره وحیدیان عزیز را پسندیده اند .

    محمدابراهیم نامدار (08-19-2013), امیرحسین (08-17-2012), حسین زاده (08-17-2012), داوود (02-17-2013)

  3. #2
    پاسخگوی مسائل مذهبی طاهره وحیدیان آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2011
    محل سکونت
    روی زمین خدا جایی در این غربتکده...جایی در همین نزدیکی...
    نوشته ها
    4,275
    می پسندم
    220
    مورد پسند : 2,271 بار در 1,502 پست
    نوشته های وبلاگ
    9
    میزان امتیاز
    156
    و در خبر است که حضرت امیرالمؤ منین داخل بازار بصره شد و به مردمى که مشغول خرید و فروش بودند نظر افکند پس از گریه سختى فرمود: اى بندگان دنیا و عمال آن ، هر گاه شما روزها مشغول سوگند خوردن و سوداگرى باشید، و شبها در رختخواب باشید و در این بینها از آخرت غافل باشید پس چه زمانى زاد و توشه براى سفر خود مهیا مى کنید و فکرى براى معاد خود مى نمائید؟!
    مؤ لف گوید: مناسب دیدم این چند شعر را در اینجا ذکر کنم :
    اى به غفلت گذرانیده همه عمر عزیز***تا چه دارى و چه کردى عملت کو و کدام
    توشه آخرتت چیست در این راه دراز*** که تو را موى سفید از اجل آورد پیام
    مى توانى که فرشته شوى از علم و عمل*** لیک از همت دون ساخته اى با دَد(2) و دام
    چون شوى همره حوران بهشتى که تو را***همه در آب و گیاه است نظر چون انعام
    جهد آن کن که نمانى ز سعادت محروم***کار خود ساز که اینجا دو سه روزیست مقام
    ویرایش توسط طاهره وحیدیان : 08-17-2012 در ساعت 01:00 PM
    اِلهی قَوِّ عَلی خِدمَتِکَ جَوارِحی.....

  4. 3 کاربر پست طاهره وحیدیان عزیز را پسندیده اند .

    امیرحسین (08-17-2012), حسین زاده (08-17-2012), داوود (02-17-2013)

  5. #3
    پاسخگوی مسائل مذهبی طاهره وحیدیان آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2011
    محل سکونت
    روی زمین خدا جایی در این غربتکده...جایی در همین نزدیکی...
    نوشته ها
    4,275
    می پسندم
    220
    مورد پسند : 2,271 بار در 1,502 پست
    نوشته های وبلاگ
    9
    میزان امتیاز
    156
    و شیخ نظامى گفته است :
    حدیث کودکى و خودپرستى***رها کن کان خمارى بود و مستى
    چو عمر از سى گذشت و یا که از بیست***نمى شاید دگر چون غافلان زیست
    نشاط عمر باشد تا چهل سال***چهل رفته فرو ریزد پر و بال
    پس از پَنجَه نباشد تندرستى*** بصر کندى پذیرد پاى سستى
    چو شصت آمد نشست آمد پدیدار*** چو هفتاد آمد افتاد آلت از کار
    به هشتاد و نود چون در رسیدى***بسا سختى که از گیتى کشیدى
    از آنجا گر به صد منزل رسانى***بود مرگى به صورت زندگانى
    سگ صیاد کاهوگیر گردد***بگیرد آهویش چون پیر گردد
    چو در موى سیاه آمد سفیدى***پدید آمد نشان ناامیدى
    ز پنبه شد بنا گوشت کفن پوش***هنوز این پنبه بیرون نارى از گوش(3)
    ویرایش توسط طاهره وحیدیان : 08-17-2012 در ساعت 01:00 PM
    اِلهی قَوِّ عَلی خِدمَتِکَ جَوارِحی.....

  6. 2 کاربر پست طاهره وحیدیان عزیز را پسندیده اند .

    حسین زاده (08-17-2012), داوود (02-17-2013)

  7. #4
    پاسخگوی مسائل مذهبی طاهره وحیدیان آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2011
    محل سکونت
    روی زمین خدا جایی در این غربتکده...جایی در همین نزدیکی...
    نوشته ها
    4,275
    می پسندم
    220
    مورد پسند : 2,271 بار در 1,502 پست
    نوشته های وبلاگ
    9
    میزان امتیاز
    156
    قال رسول الله صلى الله علیه و آله : ابناء الاربعین زرع قد دنى حصاده ، ابناء الخمسین ماذا قدمتم و ماذا اخرتم ، ابناء الستین هلموا الى الحساب ، ابناء السبعین عدوا انفسکم فى الموتى .
    رسول خدا صلى الله علیه وآله فرمود: چهل ساله ها همانند زراعتى هستند که درو کردن آن نزدیک شده است و به پنجاه ساله ها باید گفت چه چیزى از پیش براى خود فرستاده اید و چه چیزى گذاشته اید؟ اى شصت ساله ها براى حساب بشتابید و هفتاد ساله ها خود را جزء مردگان بشمار آورید.
    و در خبر است که خروس در ذکر خود مى گوید: اى غافلان ذکر خدا کنید و در یاد او باشید؛

    هنگام سفیده دم خروس سحرى***دانى که چرا همى کند نوحه گرى
    یعنى که نمودند در آئینه صبح***کز عمر شبى گذشت و تو بى خبرى
    و شیخ جامى گفته است :
    دلا تا کى در این کاخ مجازى***کنى مانند طفلان خاکبازى
    توئى آن دست پرور مرغ گستاخ***که بودت آشیان بیرون از این کاخ
    چرا زان آشیان بیگانه گشتى***چو دونان مرغ این ویرانه گشتى
    بیفشان بال و پر ز آمیزش خاک***بپر تا کنگره ایوان افلاک
    ببین در قصر ازرق طیلسانان***رداى نور بر عالم فشانان
    همه دور جهان روزى گرفته***به مقصد راه فیروزى گرفته
    خلیل آسا درِ ملک یقین زن***نداى لا احب الآفلین زن
    اِلهی قَوِّ عَلی خِدمَتِکَ جَوارِحی.....

  8. 3 کاربر پست طاهره وحیدیان عزیز را پسندیده اند .

    محمدابراهیم نامدار (09-10-2013), حسین زاده (08-17-2012), داوود (02-17-2013)

  9. #5
    پاسخگوی مسائل مذهبی طاهره وحیدیان آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2011
    محل سکونت
    روی زمین خدا جایی در این غربتکده...جایی در همین نزدیکی...
    نوشته ها
    4,275
    می پسندم
    220
    مورد پسند : 2,271 بار در 1,502 پست
    نوشته های وبلاگ
    9
    میزان امتیاز
    156
    ​۲- بلوهر گفت شهرى بود که عادت مردم آن بود که مرد غریبى را که از احوال ایشان اطلاع نداشت پیدا مى کردند، و بر خود یکسال پادشاه و فرمانفرما مى کردند، و آن مرد چون بر احوال ایشان مطلع نبود گمان مى برد که همیشه پادشاه ایشان خواهد بود، چون یکسال مى گذشت او را از شهر خود عریان و دست خالى و بى چیز بیرون مى کردند و به بلا و مشقتى مبتلا مى شد که هرگز به خاطرش خطور نکرده بود و پادشاهى در آن مدت موجب وبال و اندوه و مصیبت او بود و مصداق این شعر مى گشت :
    اى کرده شراب حب دنیا مستت***هشیار نشین که چرخ سازد پستت
    مغرور جهان مشو که چون مثل حنا***بیش از دو سه روزى نبود در دستت
    پس در یک سال اهل آن شهر مرد غریبى را بر خود امیر و پادشاه کردند. آن مرد به فراستى که داشت ، دید که در میان ایشان بیگانه و غریب است ؛ به این سبب با ایشان انس نگرفت و مردى را طلب کرد که از مردم شهر خودش ‍ بود و از احول آن شهر باخبر بود در باب معامله خود با اهل آن شهر با او مصلحت کرد.
    آن مرد گفت که بعد از یکسال این جماعت تو را از این شهر بیرون خواهند کرد و به فلان مکان خواهند فرستاد صلاح تو در آن است که آنچه مى توانى و استطاعت دارى از اسباب و اموال خود در این عرض سال به آن مکان فرستى که تو را بعد از سال به آنجا خواهند فرستاد که چون به آنجا روى اسباب عیش و رفاهیت تو مهیا باشد و همیشه در راحت و نعمت باشى پس پادشاه به گفته آن شخص عمل نمود و چون سال گذشت و او را از شهر بیرون کردند از اموال خود منتفع گردید و به عیش و نعمت ، روزگار مى گذرانید.
    مولف گوید که حق تعالى در قرآن مجید فرمود:
    و َمَن عَمِلَ صالِحَاً فَلِاَنفُسِهِم یَمهَدوُِن (4) یعنى کسانى که عمل صالح به جا مى آورند براى آسایش و راحت نفسهاى خود مى گسترانند.
    ویرایش توسط طاهره وحیدیان : 08-17-2012 در ساعت 01:26 PM
    اِلهی قَوِّ عَلی خِدمَتِکَ جَوارِحی.....

  10. 2 کاربر پست طاهره وحیدیان عزیز را پسندیده اند .


  11. #6
    پاسخگوی مسائل مذهبی طاهره وحیدیان آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2011
    محل سکونت
    روی زمین خدا جایی در این غربتکده...جایی در همین نزدیکی...
    نوشته ها
    4,275
    می پسندم
    220
    مورد پسند : 2,271 بار در 1,502 پست
    نوشته های وبلاگ
    9
    میزان امتیاز
    156
    حضرت صادق (علیه السلام) فرموده که عمل صالح مقدمه اى براى رفتن صاحبش به بهشت مى شود همانطور که خدمتگذار براى صاحب خود وسایل رفاهى فراهم مى کند و حضرت امیرالمؤ منین در کلمات قصار خود فرمود: یابن آدم کن وصى نفسک و اعمل فى مالک ما تؤ ثر ان یعمل فیه من بعدک ؛ یعنى اى فرزند آدم خودت وصى خودت باش و از مال خود آنچه مى خواهى استفاده کن زیرا پس از تو مال وارثان است که در آن تصرف مى کنند.
    پس اى عزیز من :
    برگ عیشى به گور خویش فرست***کس نیارد ز پس تو پیش ‍ فرست
    خور و پوش و بخشاى و راحت رسان***نگه مى چه دارى ز بهر کسان
    زر و نعمت اکنون بده کان تست*** که بعد از تو بیرون ز فرمان تست
    تو با خود ببر توشه خویشتن***که شفقت نیاید ز فرزند و زن
    غم خویش در زندگى خور که خویش***به مرده نپردازد از حرص ‍ خویش
    به غمخوارگى چون سر انگشت تو***نخارد کسى در جهان پشت تو
    قال رسول الله صلى الله علیه و آله : واعلموا ان کل امرى ء على ما قدم قادم و على ما خلف نادم .
    از امالى مفید نیشابورى و تاریخ بغداد نقل شده که وقتى حضرت امیرالمؤ منین (علیه السلام) حضرت خضر را در خواب دید، از او نصیحتى طلب فرمود. او کف دست خود را به آن حضرت نشان داد، دید به خط سبزى در آن نوشته شده :

    قد کنت میتا فصرت حیا***و عن قلیل تعود میتا
    فابن لدار البقاء بیتا***ودع لدار الفناء بیتا(5)

    پی نوشت:
    1- ((عین الحیات ))، علامه مجلسى ، ۱ / ۵۲۶.
    2- دَد: جانوران درنده اند چون شیر و پلنگ و غیر اینها، دام عکس آن است مانند آهو و غیر و به معنى زخارف دنیویه نیز آمده (شیخ عباس قمى (ره ))
    ۳- ((خمسه نظامى ))، ص ۱۴۵، تصحیح : دستگردى ، داستان خسرو و شیرین ، با مختصر تفاوت در الفاظ.
    4 سوره روم (۳۰)، آیه ۴۴.
    5- مرده بودى زنده شدى و طولى نمى کشد مى میرى براى آخرت خود خانه اى مهیا کن و براى دنیاى خود خانه اى بجا بگذار.
    اِلهی قَوِّ عَلی خِدمَتِکَ جَوارِحی.....

  12. کاربر مقابل پست طاهره وحیدیان عزیز را پسندیده است:


  13. #7
    پاسخگوی مسائل مذهبی طاهره وحیدیان آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2011
    محل سکونت
    روی زمین خدا جایی در این غربتکده...جایی در همین نزدیکی...
    نوشته ها
    4,275
    می پسندم
    220
    مورد پسند : 2,271 بار در 1,502 پست
    نوشته های وبلاگ
    9
    میزان امتیاز
    156
    حضرت صادق (علیه السلام) فرموده که عمل صالح مقدمه اى براى رفتن صاحبش به بهشت مى شود همانطور که خدمتگذار براى صاحب خود وسایل رفاهى فراهم مى کند و حضرت امیرالمؤ منین در کلمات قصار خود فرمود: یَابنَ آدَم کُن وَصىِّ نَفسَکَ وَ اعمَل فى مالَکَ ما تُؤ ثَرَ اَن یَعمَل فِیهِ مِن بَعدِک ؛ یعنى اى فرزند آدم خودت وصى خودت باش و از مال خود آنچه مى خواهى استفاده کن زیرا پس از تو مال وارثان است که در آن تصرف مى کنند.
    پس اى عزیز من :
    برگ عیشى به گور خویش فرست***کس نیارد ز پس تو پیش ‍ فرست
    خور و پوش و بخشاى و راحت رسان***نگه مى چه دارى ز بهر کسان
    زر و نعمت اکنون بده کان تست*** که بعد از تو بیرون ز فرمان تست
    تو با خود ببر توشه خویشتن***که شفقت نیاید ز فرزند و زن
    غم خویش در زندگى خور که خویش***به مرده نپردازد از حرص ‍ خویش
    به غمخوارگى چون سر انگشت تو***نخارد کسى در جهان پشت تو
    قال رسول الله صلى الله علیه و آله : واعلموا ان کل امرى ء على ما قدم قادم و على ما خلف نادم .
    از امالى مفید نیشابورى و تاریخ بغداد نقل شده که وقتى حضرت امیرالمؤ منین (علیه السلام) حضرت خضر را در خواب دید، از او نصیحتى طلب فرمود. او کف دست خود را به آن حضرت نشان داد، دید به خط سبزى در آن نوشته شده :

    قد کنت میتا فصرت حیا***و عن قلیل تعود میتا
    فابن لدار البقاء بیتا***ودع لدار الفناء بیتا(6)
    اِلهی قَوِّ عَلی خِدمَتِکَ جَوارِحی.....

  14. کاربر مقابل پست طاهره وحیدیان عزیز را پسندیده است:


  15. #8
    پاسخگوی مسائل مذهبی طاهره وحیدیان آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2011
    محل سکونت
    روی زمین خدا جایی در این غربتکده...جایی در همین نزدیکی...
    نوشته ها
    4,275
    می پسندم
    220
    مورد پسند : 2,271 بار در 1,502 پست
    نوشته های وبلاگ
    9
    میزان امتیاز
    156
    ۳- نقل است که پادشاهى بود در نهایت عقل و فطانت ، با رعیت خود مهربان بود، و پیوسته در اصلاح ایشان مى کوشید و به کارهایشان مى رسید. و آن پادشاه وزیرى داشت موصوف به راستى و صلاح و در اصلاح امور رعیت به او کمک مى نمود و محل اعتماد و مشورت او بود، و پادشاه هیچ امرى را از او مخفى نمى داشت و وزیر نیز با پادشاه بر این منوال بود، و لیکن وزیر به خدمت علماء و صلحا و نیکان بسیار رسیده بود و سخنان حق از ایشان فرا گرفته بود، و محبت ایشان را به جان و دل قبول کرده بود، و به ترک دنیا راغب بود، و از جهت تقیه از پادشاه و حفظ نفس خود از ضرر او، هر گاه به خدمت او مى آمد، به ظاهر سجده بتان مى کرد و تعظیم آنها مى نمود و به خاطر مهرى که به آن پادشاه داشت پیوسته از گمراهى و ضلالت او دلگیر و غمگین بود و منتظر فرصتى بود که در محل مناسبى او را نصیحت کند و او را هدایت نماید. تا آنکه شبى از شبها بعد از آنکه مردم همگى به خواب رفته بودند پادشاه به وزیر گفت که بیا سوار شویم و در این شهر بگردیم و ببینیم که احوال مردم چون است و مشاهده نمائیم آثار بارانهائى را که در این ایام برایشان باریده است .

    اِلهی قَوِّ عَلی خِدمَتِکَ جَوارِحی.....

  16. کاربر مقابل پست طاهره وحیدیان عزیز را پسندیده است:


  17. #9
    پاسخگوی مسائل مذهبی طاهره وحیدیان آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2011
    محل سکونت
    روی زمین خدا جایی در این غربتکده...جایی در همین نزدیکی...
    نوشته ها
    4,275
    می پسندم
    220
    مورد پسند : 2,271 بار در 1,502 پست
    نوشته های وبلاگ
    9
    میزان امتیاز
    156
    ​وزیر گفت : بلى ، بسیار نیک است و هر دو وارد شدند و در نواحى شهر مى گشتند و در اثناى سیر، به مزبله اى رسیدند، نظر پادشاه به روشنائى افتاد که از طرف مزبله مى تافت . به وزیر گفت که از پى این روشنایى باید رفت که خبر آن را معلوم کنیم ؛ پس از مرکب فرود آمدند و روان شدند تا رسیدند به نقبى که از آن جا روشنایى مى تافت چون نظر کردند مرد درویش و بدقیافه اى را دیدند که جامه هاى بسیار کهنه پوشیده ، از جامه هایى که در مزبله ها مى اندازند، پوشیده و متکایى از فضله و سرگین براى خود ساخته و بر آن تکیه زده است و در پیش روى او ابریقى سفالین پر از شراب گذاشته و طنبورى در دست گرفته و مى نوازد و زنى به زشتى خلقت و بدى هیئت و کهنگى لباس شبیه به خودش در برابرش ایستاده و هر گاه که شراب مى طلبد آن زن ساقى او مى شود، و هر گاه که طنبور مى نوازد آن زن برایش رقص ‍ مى کند و چون شراب مى نوشد، زن او را تحیت مى کند و ثنا مى گوید به نوعى که پادشاهان را ستایش مى کنند و آن مرد نیز زن خود را تعریف مى کند و سیده النساء مى خواند و او را بر جمیع زنان برترش مى شمارد و آن هر دو یکدیگر را به حسن و جمال مى ستایند و در نهایت سرور و فرح و خنده و طرب عیش مى کنند.
    پادشاه و وزیر مدتى برپا ایستاده و در حال ایشان نظر مى کردند و از لذت و شادى ایشان از آنحال کثیف تعجب مى کردند، بعد از آن برگشتند. پادشاه به وزیر گفت گمان ندارم که براى من و تو در تمام عمر این قدر لذت و خوشحالى دست داده باشد که این مرد و زن در امشب با هم دارند، و گمان دارم که هر شب کارشان همین باشد.
    اِلهی قَوِّ عَلی خِدمَتِکَ جَوارِحی.....

  18. کاربر مقابل پست طاهره وحیدیان عزیز را پسندیده است:


  19. #10
    پاسخگوی مسائل مذهبی طاهره وحیدیان آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2011
    محل سکونت
    روی زمین خدا جایی در این غربتکده...جایی در همین نزدیکی...
    نوشته ها
    4,275
    می پسندم
    220
    مورد پسند : 2,271 بار در 1,502 پست
    نوشته های وبلاگ
    9
    میزان امتیاز
    156
    ​پس وزیر چون این سخنان را از پادشاه شنید فرصت را غنیمت شمرده و گفت : اى پادشاه ، مى ترسم که این دنیاى ما و پادشاهى تو و این بهجت و سرورى که به این لذتهاى دنیا داریم در نظر آن جماعتى که پادشاهى را دائمى مى دانند مثل این مزبله و این دو شخص نماید و خانه هاى ما که سعى در بناء و استحکامش مى کنیم در نظر آن جماعتى که مساکن سعادت و منازل باقیه آخرت را در نظر دارند چنان نماید که این غار در نظر ما مى نماید و بدنهاى ما نزد کسانى که پاکیزگى و نظافت و حسن و جمال معنوى را فهمیده اند چنان نماید که این دو بدقیافه زشت در نظر ما مى نمایند، و تعجب آن سعادتمندان از لذت و شادى ما به عیشهاى دنیا مانند تعجب ما باشد از لذت این دو شخص که به حال ناخوش دارند.
    پادشاه گفت : آیا مى شناسى جمعى را که به این صفت که بیان کردى موصوف باشند؟ وزیر گفت : بلى . پادشاه گفت : کیستند؟ وزیر گفت : ایشان جمعى اند که به دین الهى گرویده اند و ملک و پادشاهى آخرت و لذت آن را دانسته اند و پیوسته طالب سعادتهاى آخرتند. پادشاه گفت که ملک آخرت کدام است ؟ وزیر گفت : آن ، نعیم و لذتى است که شدت و جفا بعد از آن نمى باشد، و غنائى است که بعد از آن فقر و احتیاج نمى باشد؛ پس فى الجمله صفات ملک آخرت را بیان کرد تا آنکه پادشاه گفت که آیا براى داخل شدن به آن منزل و کسب رستگارى راهى و وسیله اى مى دانى ؟ وزیر گفت : بلى ، آن خانه مهیا است براى هر که آن را از راهش طلب نماید.
    پادشاه گفت : که چرا تو پیش از این مرا به چنین خانه راه نمى نمودى و اوصاف آن را براى من بیان نمى کردى ؟ وزیر گفت : که از جلالت و هیبت پادشاهى تو حذر مى کردم . پادشاه گفت که اگر این امرى که تو وصف کردى تحقق یابد سزاوار نیست که ما او را ضایع کنیم و سعى در تحصیل آن ننمائیم بلکه باید جهد کنیم تا خبر آن را مشخص نمائیم و به آن ظفر یابیم . وزیر گفت که رخصت مى فرمائى که مکرر وصف آخرت براى شما بیان کنم تا یقین شما زیاده گردد پادشاه گفت که بلکه تو را امر مى کنم که شب و روز در این کار باشى و نگذارى که من به امر دیگرى مشغول گردم ، و دست از این سخن بر ندارى به درستى که این امر، عجیب و غریب است که آن را سهل نمى توان شمرد و از چنین امر عظیمى غافل نمى توان شد و بعد از این سخنان ، وزیر و پادشاه راه نجات پیش گرفته به سعادت ابدى فائز گردیدند.
    اِلهی قَوِّ عَلی خِدمَتِکَ جَوارِحی.....

  20. کاربر مقابل پست طاهره وحیدیان عزیز را پسندیده است:


صفحه 1 از 4 123 ... آخرینآخرین

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •