دل عزراییل برای این دو نفر سوخت!
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

موضوع: دل عزراییل برای این دو نفر سوخت!

  1. #1
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    دل عزراییل برای این دو نفر سوخت!

    دل عزراییل برای این دو نفر سوخت!

    روزی رسول خدا (صل الله علیه و آله) نشسته بود که عزراییل به زیارت آن حضرت آمد. پیامبر(صل الله علیه و آله) از او پرسید: ای برادر! چندین هزار سال است که تو مأمور قبض روح انسان ها هستی، آیا در هنگام جان کندن آنها دلت برای کسی سوخته است؟

    روزی رسول خدا (صل الله علیه و آله) نشسته بود که عزراییل به زیارت آن حضرت آمد. پیامبر(صل الله علیه و آله) از او پرسید: ای برادر! چندین هزار سال است که تو مأمور قبض روح انسان ها هستی، آیا در هنگام جان کندن آنها دلت برای کسی سوخته است؟عزارییل گفت در این مدت دلم برای دو نفر سوخت:

    1- روزی دریا طوفانی شد و امواج سهمگین آن یک کشتی را در هم شکست همه سر نشینان کشتی غرق شدند، تنها یک زن حامله نجات یافت او سوار بر پاره تخته کشتی شد و امواج ملایم دریا او را به ساحل آورد و در جزیره‌ای افکند و در همین هنگام فارغ شد و پسری از وی متولد شد، من مأمور شدم که جان آن زن را بگیرم، دلم به حال آن پسر سوخت.

    2- هنگامی که شداد بن عاد سالها به ساختن باغ بزرگ و بی نظیر خود پرداخت و همه توان و امکانات و ثروت خود را در ساختن آن صرف کرد و خروارها طلا و جواهرات برای ستونها و سایر زرق و برق آن خرج نمود تا تکمیل نمود. وقتی خواست به دیدن باغ برود همین که خواست از اسب پیاده شود و پای راست از رکاب به زمین نهد، هنوز پای چپش بر رکاب بود که فرمان از سوی خدا آمد که جان او را بگیرم، آن تیره بخت از پشت اسب بین زمین و رکاب اسب گیر کرد و مرد، دلم به حال او سوخت بدین جهت که او عمری را به امید دیدار باغی که ساخته بود سپری کرد اما هنوز چشمش به باغ نیفتاده بود اسیر مرگ شد.

    در این هنگام جبرئیل به محضر پیامبر (صل الله علیه و آله) رسید و گفت: ای محمد! خدایت سلام می‌رساند و می‌فرماید: به عظمت و جلالم سوگند شداد بن عاد همان کودکی بود که او را از دریای بیکران به لطف خود گرفتیم و از آن جزیره دور افتاده نجاتش دادیم و او را بی مادر تربیت کردیم و به پادشاهی رساندیم، در عین حال کفران نعمت کرد و خود بینی و تکبر نمود و پرچم مخالفت با ما بر افراشت، سر انجام عذاب سخت ما او را فرا گرفت، تا جهانیان بدانند که ما به آدمیان مهلت می دهیم ولی آنها را رها نمی کنیم

    منبع: مجله شبانه باشگاه خبرنگاران

    پرستویی که مقصد را در کوچ میبیند از ویرانی لانه اش نمی هراسد.
    م.ا

  2. 3 کاربر پست امیرحسین عزیز را پسندیده اند .

    پرواز (07-27-2012), آســـــمان (07-20-2012), حسین زاده (07-27-2012)

موضوعات مشابه

  1. زنان آخرالزمان در آیینه روایات
    توسط yalda930 در انجمن عصر آخرالزمان
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: 04-27-2013, 01:22 PM
  2. ما شیعه زهراییم ؟...(این الفاطمیون)
    توسط طاهره وحیدیان در انجمن اهل بیت(ع)
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: 03-11-2012, 07:27 PM
  3. ما می آییم
    توسط پرواز در انجمن بحث آزاد
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: 02-11-2012, 07:41 PM
  4. عکس / آیینه دق دوستان آمریکا
    توسط امیرحسین در انجمن عطر شهید
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 02-08-2012, 10:27 AM
  5. سوال پیامبر(صلی الله علیه وآله) از حضرت عزرائیل
    توسط طاهره وحیدیان در انجمن اهل بیت(ع)
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 01-27-2012, 02:11 PM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •