سوره یونس [10]
صفحه 1 از 5 123 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 42

موضوع: سوره یونس [10]

  1. #1
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    سوره یونس [10]

    سوره يونس [10]

    اين سوره در «مكّه» نازل شده و داراى 109 آيه است.

    محتوا و فضيلت اين سوره:

    اين سوره كه به گفته بعضى از مفسران بعد از سوره اسراء و قبل از سوره هود نازل شده است روى چند مسأله اصولى و زير بنايى تكيه مى‏كند، كه از همه مهمتر مسأله «مبدأ» و «معاد» است.

    منتها نخست از مسأله وحى و مقام پيامبر صلّى اللّه عليه و آله سخن مى‏گويد، سپس به نشانه‏هايى از عظمت آفرينش مى‏پردازد، بعد مردم را به ناپايدارى زندگى مادى دنيا و لزوم توجه به سراى آخرت متوجه مى‏سازد.

    و به تناسب همين مسائل قسمتهاى مختلفى از زندگى پيامبران بزرگ از جمله نوح و موسى و يونس عليهم السّلام را بازگو مى‏كند و به همين مناسبت نام سوره يونس بر آن گذارده شده است.

    و بالأخره براى تكميل بحثهاى فوق در هر مورد مناسبى از بشارت و انذار، بشارت به نعمتهاى بى‏پايان الهى براى صالحان و انذار و بيم دادن طاغيان و گردنكشان، استفاده مى‏كند.

    لذا در روايتى از امام صادق عليه السّلام مى‏خوانيم كه فرمود: «كسى كه سوره يونس را در هر دو يا سه ماه بخواند بيم آن نمى‏رود كه از جاهلان و بى‏خبران باشد، و روز قيامت از مقربان خواهد بود».- و اين به خاطر آن است كه آيات هشدار دهنده و بيدار كننده در اين سوره فراوان است.

    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ به نام خداوند بخشنده بخشايشگر

    (آيه 1)- در اين سوره بار ديگر با «حروف مقطعه» قرآن رو برو مى‏شويم كه به صورت «الف- لام- راء» (الر). ذكر شده است.

    به دنبال آن نخست اشاره به عظمت آيات قرآن كرده، مى‏گويد: «آنها آيات كتاب حكيم است» (تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ الْحَكِيمِ).

    توصيف قرآن به «حكيم» اشاره به اين است كه آيات قرآن داراى آن چنان استحكام و نظم و حسابى است كه هرگونه باطل و خرافه و هزل را از خود دور مى‏سازد، جز حق نمى‏گويد و جز به راه حق دعوت نمى‏كند.

  2. 2 کاربر پست امیرحسین عزیز را پسندیده اند .

    Soham 313 (06-08-2013), محمدابراهیم نامدار (07-19-2013)

  3. #2
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره یونس

    (آيه 2)- رسالت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله: اين آيه به تناسب اشاره‏اى كه در آيه قبل به قرآن مجيد و وحى آسمانى شده، يكى از ايرادات رائج مشركان را نسبت به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله بيان مى‏كند، همان اشكالى كه بطور مكرر در قرآن مجيد آمده و آن اين كه چرا وحى آسمانى از ناحيه خدا بر انسانى نازل شده، چرا فرشته‏اى مأموريت اين رسالت بزرگ را به عهده نگرفته است؟! قرآن در پاسخ اين گونه سؤالات مى‏گويد: «آيا تعجبى براى مردم دارد كه ما وحى به مردى از آنان فرستاديم» (أَ كانَ لِلنَّاسِ عَجَباً أَنْ أَوْحَيْنا إِلى‏ رَجُلٍ مِنْهُمْ).

    سپس به محتواى اين وحى آسمانى اشاره كرده، آن را در دو چيز خلاصه مى‏كند: نخست اين كه به او وحى فرستاديم كه: «مردم را انذار كن و از عواقب كفر و گناه بترسان» (أَنْ أَنْذِرِ النَّاسَ).

    ديگر اين كه: «به افراد با ايمان بشارت ده كه براى آنان در پيشگاه خدا قدم صدق است» (وَ بَشِّرِ الَّذِينَ آمَنُوا أَنَّ لَهُمْ قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَ رَبِّهِمْ).

    تعبير «قَدَمَ صِدْقٍ» يا اشاره به آن است كه ايمان «سابقه فطرى» دارد و يا اشاره به مسأله معاد و نعمتهاى آخرت است و يا اين كه قدم به معنى پيشوا و رهبر است، يعنى براى مؤمنان پيشوا و رهبرى صادق فرستاده شده است.
    و ممكن است بشارت به همه اين امور، هدف از تعبير فوق بوده باشد.

    باز در پايان آيه به يكى از اتهاماتى كه مشركان كرارا براى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله ذكر مى‏كردند اشاره كرده، مى‏گويد: «كافران گفتند اين مرد ساحر آشكارى است» (قالَ الْكافِرُونَ إِنَّ هذا لَساحِرٌ مُبِينٌ).

    اين گونه تعبيرها كه از ناحيه دشمنان پيامبر صلّى اللّه عليه و آله صادر مى‏شد خود دليل روشنى است بر اين كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله كارهاى خارق العاده‏اى داشته كه افكار و دلها را به سوى خود جذب مى‏كرده است، مخصوصا تكيه كردن روى سحر در مورد قرآن مجيد خود گواه زنده‏اى بر جاذبه فوق العاده اين كتاب آسمانى است كه آنها براى اغفال مردم آن را زير پرده سحر مى‏پوشاندند.

    (آيه 3)- خداشناسى و معاد: قرآن پس از اشاره به مسأله وحى و نبوت در نخستين آيات اين سوره، به سراغ دو اصل اساسى تعليمات همه انبياء يعنى «مبدأ» و «معاد» مى‏رود، و اين دو اصل مهم را در ضمن عباراتى كوتاه و گويا بيان مى‏كند.

    نخست مى‏گويد: «پروردگار شما همان خداوندى است كه آسمانها و زمين را در شش روز (دوران) آفريد» (إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ).

    «سپس بر تخت قدرت قرار گرفت، و به تدبير كار جهان پرداخت» (ثُمَّ اسْتَوى‏ عَلَى الْعَرْشِ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ).

    پس از آن كه روشن شد خالق و آفريدگار «اللّه» است و زمام اداره جهان هستى به دست اوست و تدبير همه امور به فرمان او مى‏باشد معلوم است كه بتها اين موجودات بى‏جان و عاجز و ناتوان هيچ گونه نقشى در سرنوشت انسانها نمى‏توانند داشته باشند لذا در جمله بعد مى‏فرمايد: «هيچ شفاعت كننده‏اى جز به اذن و فرمان او وجود ندارد» (ما مِنْ شَفِيعٍ إِلَّا مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ).

    آرى! «اين چنين است «اللّه» پروردگار شما، او را پرستش كنيد» نه غير او (ذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ).

    «آيا با اين دليل روشن متذكر نمى‏شويد؟» أَ فَلا تَذَكَّرُونَ).

  4. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    Soham 313 (06-08-2013)

  5. #3
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره یونس

    (آيه 4)- سپس در اين آيه سخن از معاد مى‏گويد و در جمله‏هاى كوتاهى هم اصل اين مسأله و هم دليل و هم هدف آن را بيان مى‏دارد.

    نخست مى‏گويد: «بازگشت همه شما به سوى خداست» (إِلَيْهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعاً).

    سپس روى اين مسأله مهم تأكيد كرده، اضافه مى‏كند: «اين وعده قطعى خداوند است» (وَعْدَ اللَّهِ حَقًّا).

    بعد اشاره به دليل آن كرده، مى‏گويد: «خداوند آفرينش را آغاز كرد و سپس تجديد مى‏كند» (إِنَّهُ يَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ).

    آيات مربوط به معاد در قرآن نشان مى‏دهد كه علت عمده ترديد مشركان و مخالفان، اين بوده كه در امكان چنين چيزى ترديد داشته‏اند و با تعجب سؤال مى‏كردند آيا اين استخوانهاى پوسيده و خاك شده بار ديگر لباس حيات و زندگى در بر مى‏كند و به شكل نخست باز مى‏گردد؟ لذا قرآن مى‏گويد: همان گونه كه شما را در آغاز ايجاد كرد باز مى‏گرداند.

    سپس سخن از هدف معاد به ميان مى‏آيد كه اين برنامه «براى آن است كه خداوند افرادى را كه ايمان آورده و عمل صالح انجام داده‏اند به عدالت پاداش دهد» (لِيَجْزِيَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ بِالْقِسْطِ).

    بى‏آنكه كوچكترين اعمال آنها از نظر لطف و مرحمت او مخفى و بى‏اجر بماند.

    «و آنها كه راه كفر و انكار پوييدند (و طبعا عمل صالحى نيز نداشتند زيرا ريشه عمل خوب اعتقاد خوب است مجازات دردناك، و) نوشيدنى از آب گرم و سوزان و عذاب اليم به خاطر كفرشان در انتظارشان است» (وَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَهُمْ شَرابٌ مِنْ حَمِيمٍ وَ عَذابٌ أَلِيمٌ بِما كانُوا يَكْفُرُونَ).

    (آيه 5)- گوشه‏اى از آيات عظمت خدا: در آيات گذشته اشاره كوتاهى به مسأله مبدأ و معاد شده بود، ولى از اين به بعد اين دو مسأله اصولى كه مهمترين پايه دعوت انبياء بوده است بطور مشروح مورد بحث قرار مى‏گيرد.

    نخست اشاره به قسمتهايى از آيات عظمت خدا در جهان آفرينش كرده، مى‏گويد: «او كسى است كه خورشيد را ضياء و روشنى و قمر را نور قرار داد» (هُوَ الَّذِي جَعَلَ الشَّمْسَ ضِياءً وَ الْقَمَرَ نُوراً).

    خورشيد با نور عالمگيرش نه تنها بستر موجودات را گرم و روشن مى‏سازد بلكه در تربيت گياهان و پرورش حيوانات سهم عمده و اساسى دارد و اگر روزى اين اشعه حياتبخش از كره خاكى ما قطع شود در فاصله كوتاهى تاريكى و سكوت و مرگ همه جا را فرا خواهد گرفت.

    ماه با نور زيبايش چراغ شبهاى تار ماست، و روشنايى ملائمش براى همه ساكنان زمين مايه آرامش و نشاط است.

    سپس به يكى ديگر از آثار مفيد وجود ماه اشاره كرده، مى‏گويد: «خداوند براى آن منزل‏گاههايى مقدر كرد تا شماره سالها و حساب زندگى و كار خويش را بدانيد» (وَ قَدَّرَهُ مَنازِلَ لِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِينَ وَ الْحِسابَ).

    يعنى يك تقويم بسيار دقيق و زنده طبيعى است كه عالم و جاهل مى‏توانند آن را بخوانند و حساب تاريخ كارها و امور زندگى خود را نگهدارند و اين اضافه بر نورى است كه ماه به ما مى‏بخشد.

    سپس اضافه مى‏كند: اين آفرينش و اين گردش مهر و ماه سرسرى و از بهر بازيگرى نيست «خداوند آن را نيافريده است مگر به حق» (ما خَلَقَ اللَّهُ ذلِكَ إِلَّا بِالْحَقِّ).

    و در پايان آيه تأكيد مى‏كند كه: «خدا آيات و نشانه‏هاى خود را براى آنها كه مى‏فهمند و درك مى‏كنند شرح مى‏دهد» (يُفَصِّلُ الْآياتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ).

    اما بى‏خبران بى‏بصر چه بسيار از كنار همه اين آيات و نشانه‏هاى پروردگار مى‏گذرند و كمترين چيزى از آن درك نمى‏كنند.

  6. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    Soham 313 (06-09-2013)

  7. #4
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره یونس

    (آيه 6)- در اين آيه به قسمتى ديگر از نشانه‏ها و دلائل وجودش در آسمان و زمين پرداخته، مى‏گويد: «درآمد و شد شب و روز و آنچه خداوند در آسمان و زمين آفريده است نشانه‏هايى است براى گروه پرهيزكاران» (إِنَّ فِي اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ وَ ما خَلَقَ اللَّهُ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَّقُونَ).

    يعنى تنها كسانى اين آيات را درك مى‏كنند كه در پرتو تقوا و پرهيز از گناه، صفاى روح و روشن بينى يافته‏اند اگر نور آفتاب يكنواخت و بطور مداوم بر زمين مى‏تابيد مسلما درجه حرارت در زمين به قدرى بالا مى‏رفت كه قابل زندگى نبود و همچنين اگر شب بطور مستمر ادامه مى‏يافت همه چيز از شدت سرما مى‏خشكيد ولى خداوند اين دو را پشت سر يكديگر قرار داده تا بستر حيات و زندگى را در كره زمين آماده و مهيا سازد.

    (آيه 7)- بهشتيان و دوزخيان: از اين آيه به بعد نيز شرحى پيرامون معاد و سرنوشت مردم در جهان ديگر آمده است.

    نخست مى‏فرمايد: «كسانى كه اميد لقاى ما را ندارند و به رستاخيز معتقد نيستند و به همين دليل تنها به زندگى دنيا خشنودند و به آن اطمينان مى‏كنند ...» (إِنَّ الَّذِينَ لا يَرْجُونَ لِقاءَنا وَ رَضُوا بِالْحَياةِ الدُّنْيا وَ اطْمَأَنُّوا بِها).

    «و همچنين آنها كه از آيات ما غافلند و در آنها انديشه نمى‏كنند» تا قلبى بيدار و دلى مملو از احساس مسؤوليت پيدا كنند ... (وَ الَّذِينَ هُمْ عَنْ آياتِنا غافِلُونَ).

    (آيه 8)- «اين هر دو گروه جايگاهشان آتش است، به خاطر اعمالى كه انجام مى‏دهند» (أُولئِكَ مَأْواهُمُ النَّارُ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ).

    در حقيقت نتيجه مستقيم عدم ايمان به معاد همان دلبستگى به اين زندگى محدود و مقامهاى مادى و اطمينان و اتكاء به آن است.

    همچنين غفلت از آيات الهى، سر چشمه بيگانگى از خدا، و بيگانگى از خدا سر چشمه عدم احساس مسؤوليت، و آلودگى به ظلم و فساد و گناه است، و سر انجام آن چيزى جز آتش نمى‏تواند باشد.

    (آيه 9)- سپس اشاره به حال گروه ديگرى مى‏كند كه نقطه مقابل اين دو گروه مى‏باشند، مى‏گويد: «كسانى كه ايمان آوردند و عمل صالح انجام دادند، خداوند به كمك ايمانشان آنها را هدايت مى‏كند» (إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ يَهْدِيهِمْ رَبُّهُمْ بِإِيمانِهِمْ).

    اين نور هدايت الهى كه از نور ايمانشان سر چشمه مى‏گيرد، تمام افق زندگانى آنها را روشن مى‏سازد، در پرتو اين نور آن چنان روشن بينى پيدا مى‏كنند كه جار و جنجالهاى مكتبهاى مادى، و وسوسه‏هاى شيطانى، و زرق و برقهاى گناه، و زر و زور، فكر آنها را نمى‏دزدد، و از راه به بيراهه گام نمى‏نهند.

    اين حال دنياى آنان و در جهان ديگر خداوند قصرهايى به آنها مى‏بخشد كه «از زير آنها در باغهاى بهشت نهرها جارى است» (تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهارُ فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ).

  8. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    Soham 313 (06-09-2013)

  9. #5
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره یونس

    (آيه 10)- آنها در محيطى مملو از صلح و صفا و عشق به پروردگار و انواع نعمتها به سر مى‏برند.

    هر زمان كه جذبه ذات و صفات خدا وجودشان را روشن مى‏سازد «گفتار و دعاى آنها در بهشت اين است كه: پروردگارا! منزه و پاك از هر گونه عيب و نقصى» (دَعْواهُمْ فِيها سُبْحانَكَ اللَّهُمَّ).

    و هر زمان به يكديگر مى‏رسند سخن از صلح و صفا مى‏گويند: «و تحيت آنها در آنجا سلام است» (وَ تَحِيَّتُهُمْ فِيها سَلامٌ).

    و سر انجام هرگاه از نعمتهاى گوناگون خداوند در آنجا بهره مى‏گيرند به شكر پرداخته «و آخرين سخنشان اين است كه: حمد و سپاس مخصوص پروردگار عالميان است» (وَ آخِرُ دَعْواهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ).

    (آيه 11)- انسانهاى خودرو! در اين آيه نيز همچنان سخن پيرامون مسأله پاداش و كيفر بدكاران است.

    نخست مى‏گويد: «اگر خداوند مجازات مردم بدكار را سريعا و در اين جهان انجام دهد و همان گونه كه آنها در به دست آوردن نعمت و خير و نيكى عجله دارند، در مجازاتشان تعجيل كند، عمر همگى به پايان مى‏رسد و اثرى از آنها باقى نمى‏ماند» (وَ لَوْ يُعَجِّلُ اللَّهُ لِلنَّاسِ الشَّرَّ اسْتِعْجالَهُمْ بِالْخَيْرِ لَقُضِيَ إِلَيْهِمْ أَجَلُهُمْ).

    ولى از آنجا كه لطف خداوند همه بندگان حتى بدكاران و كافران و مشركان را نيز شامل مى‏شود، در مجازاتشان عجله به خرج نمى‏دهد، شايد بيدار شوند و توبه كنند، و از بيراهه به راه بازگردند.

    و در پايان آيه مى‏فرمايد: مجازاتشان همين بس كه «افرادى را كه ايمان به رستاخيز و لقاى ما ندارند به حال خود رها مى‏كنيم تا در طغيانشان حيران و سرگردان شوند»، نه حق را از باطل بشناسند، و نه راه را از چاه (فَنَذَرُ الَّذِينَ لا يَرْجُونَ لِقاءَنا فِي طُغْيانِهِمْ يَعْمَهُونَ).

  10. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    Soham 313 (06-09-2013)

  11. #6
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره یونس

    (آيه 12)- آنگاه اشاره به وجود نور توحيد در فطرت و عمق روح آدمى كرده، مى‏گويد: «هنگامى كه به انسان زيانى مى‏رسد، و دستش از همه جا كوتاه مى‏شود، دست به سوى ما دراز مى‏كند و ما را (در همه حال) در حالى كه به پهلو خوابيده يا نشسته يا ايستاده است مى‏خواند» (وَ إِذا مَسَّ الْإِنْسانَ الضُّرُّ دَعانا لِجَنْبِهِ أَوْ قاعِداً أَوْ قائِماً).

    آرى! خاصيت مشكلات و حوادث دردناك، كنار رفتن حجابها از روى فطرت پاك آدمى است، و براى مدتى، هر چند كوتاه درخشش اين نور توحيدى آشكار مى‏گردد.

    سپس مى‏گويد: اما اين افراد، چنان كم ظرفيت و بى‏خردند كه «به مجرد اين كه بلا و ناراحتى آنها را برطرف مى‏سازيم، آن چنان در غفلت فرو مى‏روند كه گويا هرگز از ما تقاضايى نداشتند» و ما نيز به آنها كمكى نكرديم (فَلَمَّا كَشَفْنا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ كَأَنْ لَمْ يَدْعُنا إِلى‏ ضُرٍّ مَسَّهُ).

    «آرى! اين چنين اعمال مسرفان در نظرشان جلوه داده شده است» (كَذلِكَ زُيِّنَ لِلْمُسْرِفِينَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ).

    خداوند اين خاصيت را در اعمال زشت و آلوده آفريده كه هر قدر انسان به آنها بيشتر آلوده شود، بيشتر خو مى‏گيرد و نه تنها قبح و زشتى آنها تدريجا از ميان مى‏رود بلكه كم كم به صورت عملى شايسته در نظرش مجسم مى‏گردد! و اما چرا در آيه فوق اين گونه افراد به عنوان «مسرف» (اسرافكار) معرفى شده‏اند؟ به خاطر اين است كه چه اسرافى از اين بالاتر كه انسان مهمترين سرمايه وجود خود يعنى عمر و سلامت و جوانى و نيروها را بيهوده در راه فساد و گناه و عصيان و يا در مسير به دست آوردن متاع بى‏ارزش و ناپايدار اين دنيا به هدر دهد، و در برابر اين سرمايه چيزى عايد او نشود.

  12. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    Soham 313 (06-09-2013)

  13. #7
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره یونس

    (آيه 13)- ستمگران پيشين و شما: در اين آيه نيز اشاره به مجازاتهاى افراد ستمگر و مجرم در اين جهان مى‏كند و با توجه دادن مسلمانان به تاريخ گذشته به آنها گوشزد مى‏نمايد كه اگر راه آنان را بپويند به همان سرنوشت گرفتار خواهند شد.

    نخست مى‏گويد: «ما امتهاى قبل از شما را هنگامى كه دست به ستمگرى زدند و با اين كه پيامبران با دلائل و معجزات روشن براى هدايت آنان آمدند هرگز به آنها ايمان نياوردند، هلاك و نابود ساختيم» (وَ لَقَدْ أَهْلَكْنَا الْقُرُونَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَمَّا ظَلَمُوا وَ جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ وَ ما كانُوا لِيُؤْمِنُوا).

    و در پايان آيه مى‏افزايد: اين برنامه مخصوص جمعيت خاصى نيست «اين چنين مجرمان را كيفر مى‏دهيم» (كَذلِكَ نَجْزِي الْقَوْمَ الْمُجْرِمِينَ).

    (آيه 14)- در اين آيه مطلب را صريحتر بيان مى‏كند و مى‏گويد: «سپس شما را جانشين آنها در زمين قرار داديم تا ببينيم چگونه عمل مى‏كنيد» (ثُمَّ جَعَلْناكُمْ خَلائِفَ فِي الْأَرْضِ مِنْ بَعْدِهِمْ لِنَنْظُرَ كَيْفَ تَعْمَلُونَ).

    از جمله «وَ ما كانُوا لِيُؤْمِنُوا» (چنان نبود كه ايمان بياورند) استفاده مى‏شود كه خداوند تنها آن گروهى را به هلاكت كيفر مى‏دهد كه اميدى به ايمان آنها در آينده نيز نباشد، و به اين ترتيب اقوامى كه در آينده ممكن است ايمان بياورند مشمول چنين كيفرهايى نمى‏شوند.

    (آيه 15)-

    شأن نزول:

    اين آيه و دو آيه بعد از آن در باره چند نفر از بت پرستان نازل شده، چرا كه خدمت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله آمدند و گفتند: آنچه در اين قرآن در باره ترك عبادت بتهاى بزرگ ما، لات و عزى و منات و هبل و همچنين مذمت از آنان وارد شده براى ما قابل تحمل نيست، اگر مى‏خواهى از تو پيروى كنيم، قرآن ديگرى بياور كه اين ايراد در آن نباشد! و يا حدّ اقل اين گونه مطالب را در قرآن كنونى تغيير ده!

    تفسير:

    اين آيات نيز در تعقيب آيات گذشته پيرامون مبدأ و معاد سخن مى‏گويد، نخست به يكى از اشتباهات بزرگ بت پرستان اشاره كرده، مى‏گويد:

    «هنگامى كه آيات آشكار و روشن ما بر آنها خوانده مى‏شود، آنها كه به رستاخيز و لقاى ما ايمان ندارند مى‏گويند: قرآن ديگرى غير از اين بياور و يا لااقل اين قرآن را، تغيير ده» (وَ إِذا تُتْلى‏ عَلَيْهِمْ آياتُنا بَيِّناتٍ قالَ الَّذِينَ لا يَرْجُونَ لِقاءَنَا ائْتِ بِقُرْآنٍ غَيْرِ هذا أَوْ بَدِّلْهُ).

    اين بى‏خبران بينوا، پيامبر صلّى اللّه عليه و آله را براى رهبرى خود نمى‏خواستند، بلكه او را به پيروى از خرافات و اباطيل خويش دعوت مى‏كردند.

    قرآن با صراحت آنها را از اين اشتباه بزرگ در مى‏آورد، و به پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله دستور مى‏دهد كه به آنها «بگو: براى من ممكن نيست كه از پيش خود آن را تغيير دهم» (قُلْ ما يَكُونُ لِي أَنْ أُبَدِّلَهُ مِنْ تِلْقاءِ نَفْسِي).

    سپس براى تأكيد اضافه مى‏كند: «من فقط پيروى از چيزى مى‏كنم كه بر من وحى مى‏شود» (إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا ما يُوحى‏ إِلَيَّ).

    نه تنها نمى‏توانم تغيير و تبديلى در اين وحى آسمانى بدهم، بلكه «اگر كمترين تخلفى از فرمان پروردگار بكنم، از مجازات آن روز بزرگ (رستاخيز) مى‏ترسم» (إِنِّي أَخافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ).

  14. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    Soham 313 (06-09-2013)

  15. #8
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره یونس

    (آيه 16)- در اين آيه به دليل اين موضوع مى‏پردازد و مى‏گويد به آنها بگو:

    من كمترين اراده‏اى از خودم در باره اين كتاب آسمانى ندارم «و اگر خدا مى‏خواست اين آيات را بر شما تلاوت نمى‏كردم و از آن آگاهتان نمى‏ساختم» (قُلْ لَوْ شاءَ اللَّهُ ما تَلَوْتُهُ عَلَيْكُمْ وَ لا أَدْراكُمْ بِهِ).

    به دليل اين كه «سالها پيش از اين در ميان شما زندگى كردم» (فَقَدْ لَبِثْتُ فِيكُمْ عُمُراً مِنْ قَبْلِهِ). و هرگز اين گونه سخنان را از من نشنيده‏ايد، اگر آيات از ناحيه من بود لابد در اين مدت چهل سال از فكر من بر زبانم جارى مى‏شد و حد اقل گوشه‏اى از آن را بعضى از من شنيده بودند.

    «آيا مطلبى را به اين روشنى درك نمى‏كنيد» (أَ فَلا تَعْقِلُونَ).

    (آيه 17)- باز براى تأكيد اضافه مى‏كند كه من به خوبى مى‏دانم بدترين انواع ظلم و ستم آن است كه كسى بر خدا افتراء ببندد «چه كسى ستمكارتر است از كسى كه دروغى را به خدا نسبت بدهد» (فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى‏ عَلَى اللَّهِ كَذِباً).

    بنابراين چگونه چنين گناه بزرگى را ممكن است من مرتكب بشوم.

    «همچنين كار كسى كه آيات الهى را تكذيب مى‏كند» نيز بزرگترين ظلم و ستم است (أَوْ كَذَّبَ بِآياتِهِ).

    اگر شما از عظمت گناه تكذيب و انكار آيات حق بى‏خبريد من بى‏خبر نيستم، و به هر حال اين كار شما جرم بزرگى است، و «مجرمان هرگز رستگار نخواهند شد» (إِنَّهُ لا يُفْلِحُ الْمُجْرِمُونَ).

    (آيه 18)- معبودهاى بى‏خاصيت: در اين آيه نيز بحث «توحيد»، از طريق نفى الوهيت بتها، تعقيب شده است، و با دليل روشنى بى‏ارزش بودن بتها اثبات گرديده: «آنها غير از خدا معبودهايى را مى‏پرستند كه نه زيانى به آنان مى‏رساند (كه از ترس زيانشان آنها را بپرستند) و نه سودى مى‏رساند» كه به خاطر سودشان مورد، عبادت قرار دهند (وَ يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَضُرُّهُمْ وَ لا يَنْفَعُهُمْ).

    سپس به ادعاى واهى بت پرستان پرداخته، مى‏گويد: «آنها مى‏گويند: اين بتها شفيعان ما در پيشگاه خدا هستند» (وَ يَقُولُونَ هؤُلاءِ شُفَعاؤُنا عِنْدَ اللَّهِ).

    يعنى مى‏توانند از طريق شفاعت، منشأ سود و زيانى شوند، هر چند مستقلا از خودشان كارى ساخته نباشد.

    اعتقاد به شفاعت بتها يكى از انگيزه‏هاى بت پرستى بود.

    قرآن در پاسخ اين پندار مى‏گويد: «آيا شما خداوند را به چيزى خبر مى‏دهيد كه در آسمانها و زمين سراغ ندارد» (قُلْ أَ تُنَبِّئُونَ اللَّهَ بِما لا يَعْلَمُ فِي السَّماواتِ وَ لا فِي الْأَرْضِ).

    كنايه از اين كه اگر خدا چنين شفيعانى مى‏داشت، در هر نقطه‏اى از زمين و آسمان كه بودند، از وجودشان آگاه بود.

    و در پايان آيه براى تأكيد مى‏فرمايد: «خداوند منزه، و برتر است از شريكهايى كه براى او مى‏سازند» (سُبْحانَهُ وَ تَعالى‏ عَمَّا يُشْرِكُونَ).

  16. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    Soham 313 (06-10-2013)

  17. #9
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره یونس

    (آيه 19)- اين آيه به تناسب بحثى كه در آيه قبل در زمينه نفى شرك و بت پرستى گذشت اشاره به فطرت توحيدى همه انسانها كرده، مى‏گويد: «در آغاز همه افراد بشر امت واحدى بودند» و جز توحيد در ميان آنها آيين ديگرى نبود (وَ ما كانَ النَّاسُ إِلَّا أُمَّةً واحِدَةً).

    اين فطرت توحيدى كه در ابتدا دست نخورده بود با گذشت زمان بر اثر افكار كوتاه و گرايشهاى شيطانى، دستخوش دگرگونى شد، گروهى از جاده توحيد منحرف شدند و به شرك روى آوردند و طبعا «جامعه انسانى به دو گروه مختلف تقسيم شد» گروهى موحد و گروهى مشرك (فَاخْتَلَفُوا).

    بنابراين شرك در واقع يك نوع بدعت و انحراف از فطرت است، انحرافى كه از مشتى اوهام و پندارهاى بى‏اساس سر چشمه گرفته است.

    در اينجا ممكن بود اين سؤال پيش بيايد كه چرا خداوند اين اختلاف را از طريق مجازات سريع مشركان بر نمى‏چيند.

    قرآن بلافاصله براى پاسخ به اين سؤال اضافه مى‏كند: «و اگر فرمانى از طرف پروردگارت (در باره عدم مجازات سريع آنان) از قبل صادر نشده بود، در ميان آنها در آنچه اختلاف داشتند داورى مى‏شد» و سپس همگى به مجازات مى‏رسيدند (وَ لَوْ لا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ فِيما فِيهِ يَخْتَلِفُونَ).

    (آيه 20)- معجزات اقتراحى: دگر بار قرآن به بهانه جوييهاى مشركان به هنگام سرباز زدن از ايمان و اسلام پرداخته، مى‏گويد: «مشركان چنين مى‏گويند كه چرا معجزه‏اى از ناحيه خداوند بر پيامبر نازل نشده است» (وَ يَقُولُونَ لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ).

    البته منظور آنها اين بوده كه هر وقت معجزه‏اى به ميل خود پيشنهاد كنند فورا آن را انجام دهد! لذا بلافاصله به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله چنين دستور داده مى‏شود كه «به آنها بگو:

    معجزه مخصوص خدا (و مربوط به جهان غيب و ماوراء طبيعت) است» (فَقُلْ إِنَّمَا الْغَيْبُ لِلَّهِ).

    بنابراين چيزى نيست كه در اختيار من باشد و من بر طبق هوسهاى شما هر روز معجزه تازه‏اى انجام دهم، و بعدا هم با عذر و بهانه‏اى از ايمان آوردن خوددارى كنيد.

    و در پايان آيه با بيانى تهديدآميز به آنها مى‏گويد: «اكنون كه شما دست از لجاجت برنمى‏داريد در انتظار باشيد، من هم با شما در انتظارم» (فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ).

    شما در انتظار مجازات الهى باشيد، و من هم در انتظار پيروزيم!

  18. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    Soham 313 (06-10-2013)

  19. #10
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره یونس

    (آيه 21)- در اين آيه باز سخن از عقايد و كارهاى مشركان است.

    نخست اشاره به يكى از نقشه‏هاى جاهلانه مشركان كرده، مى‏گويد:

    «هنگامى كه مردم (را براى بيدارى و آگاهى، گرفتار مشكلات و زيانهايى مى‏سازيم سپس آن را برطرف ساخته) طعم آرامش و رحمت خود را به آنها مى‏چشانيم به جاى اين كه متوجه ما شوند در اين آيات و نشانه‏ها نيرنگ مى‏كنند» و يا با توجيهات نادرست در مقام انكار آنها بر مى‏آيند (وَ إِذا أَذَقْنَا النَّاسَ رَحْمَةً مِنْ بَعْدِ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُمْ إِذا لَهُمْ مَكْرٌ فِي آياتِنا). و مثلا بلاها، و مشكلات را به عنوان غضب بتها و نعمت و آرامش را دليل بر شفقت و محبت آنان مى‏گيرند و يا بطور كلى همه را معلول يك مشت تصادف مى‏شمرند اما خداوند به وسيله پيامبرش به آنها هشدار مى‏دهد كه «به آنها بگو: خدا از هر كس در چاره‏انديشى و طرح نقشه‏هاى كوبنده قادرتر و سريعتر است» (قُلِ اللَّهُ أَسْرَعُ مَكْراً).

    و به تعبير ديگر او هر زمان اراده مجازات و تنبيه كسى كند بلافاصله تحقق مى‏يابد، در حالى كه دگران چنين نيستند.

    سپس آنها را تهديد مى‏كند كه گمان نبريد اين توطئه‏ها و نقشه‏ها فراموش مى‏گردد، «فرستادگان ما (يعنى فرشتگان ثبت اعمال) تمام نقشه‏هايى را كه (براى خاموش كردن نور حق) مى‏كشيد مى‏نويسند» (إِنَّ رُسُلَنا يَكْتُبُونَ ما تَمْكُرُونَ).

    و بايد خود را براى پاسخگويى و مجازات، در سراى ديگر آماده كنيد.

    (آيه 22)- در اين آيه دست به اعماق فطرت بشر انداخته و توحيد فطرى را براى آنها تشريح مى‏كند كه چگونه انسان در مشكلات بزرگ و به هنگام خطر، همه چيز را جز خدا فراموش مى‏نمايد.

    نخست مى‏گويد: «او خدايى است كه شما را در صحرا و دريا سير مى‏دهد» (هُوَ الَّذِي يُسَيِّرُكُمْ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ).

    «تا هنگامى كه در كشتى‏ها قرار مى‏گيريد و (كشتى‏ها) سرنشينان را به كمك بادهاى موافق آرام آرام به سوى مقصد حركت مى‏دهند و همه شادمان و خوشحالند» (حَتَّى إِذا كُنْتُمْ فِي الْفُلْكِ وَ جَرَيْنَ بِهِمْ بِرِيحٍ طَيِّبَةٍ وَ فَرِحُوا بِها).

    «اما ناگهان طوفان شديد و كوبنده‏اى مى‏وزد، و امواج از هر سو به طرف آنها هجوم مى‏آورد، آن چنان كه مرگ را با چشم خود مى‏بينند و دست از زندگانى مى‏شويند» (جاءَتْها رِيحٌ عاصِفٌ وَ جاءَهُمُ الْمَوْجُ مِنْ كُلِّ مَكانٍ وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ أُحِيطَ بِهِمْ).

    درست در چنين موقعى به ياد خدا مى‏افتند «و او را از روى اخلاص مى‏خوانند و آيين خود را براى او از هرگونه شرك و بت پرستى خالص مى‏كنند»! (دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ).

    در اين هنگام دست به دعا بر مى‏دارند و مى‏گويند: «خداوندا! اگر ما را از اين مهلكه رهايى بخشى سپاسگزار تو خواهيم بود» نه ستم مى‏كنيم و نه به غير تو روى مى‏آوريم (لَئِنْ أَنْجَيْتَنا مِنْ هذِهِ لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ).

    با اين كه اين بيدارى موقتى، اثر تربيتى در افراد فوق العاده آلوده ندارد حجت را بر آنها تمام مى‏كند، و دليلى خواهد بود بر محكوميتشان.

    ولى افرادى كه آلودگى مختصرى دارند در اين گونه حوادث معمولا بيدار مى‏شوند و مسير خود را اصلاح مى‏كنند.

  20. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    Soham 313 (06-10-2013)

صفحه 1 از 5 123 ... آخرینآخرین

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •