سوره یونس [10] - صفحه 2
صفحه 2 از 5 نخستنخست 1234 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 42

موضوع: سوره یونس [10]

  1. #11
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره یونس

    (آيه 23)- «اما هنگامى كه خدا آنها را رهايى مى‏بخشد و به ساحل نجات مى‏رسند شروع به ظلم و ستم در زمين مى‏كنند» (فَلَمَّا أَنْجاهُمْ إِذا هُمْ يَبْغُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ).

    ولى «اى مردم (بدانيد) هرگونه ظلم و ستمى مرتكب شويد و هر انحرافى از حق پيدا كنيد زيانش متوجه خود شماست» (يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّما بَغْيُكُمْ عَلى‏ أَنْفُسِكُمْ).

    آخرين كارى كه مى‏توانيد انجام دهيد اين است كه «چند روزى از متاع زندگى دنيا بهره‏مند شويد» (مَتاعَ الْحَياةِ الدُّنْيا).

    «سپس بازگشت شما به سوى ماست» (ثُمَّ إِلَيْنا مَرْجِعُكُمْ).

    «آنگاه ما شما را از آنچه انجام مى‏داديد آگاه خواهيم ساخت» (فَنُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ).

    (آيه 24)- دورنماى زندگى دنيا: در آيات گذشته اشاره‏اى به ناپايدارى زندگى دنيا شده بود، در اين آيه اين واقعيت ضمن مثال جالبى تشريح شده تا پرده‏هاى غرور و غفلت را از مقابل ديده‏هاى غافلان و طغيانگران كنار زند.

    «مثل زندگى دنيا همانند آبى است كه از آسمان نازل كرده‏ايم» (إِنَّما مَثَلُ الْحَياةِ الدُّنْيا كَماءٍ أَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ).

    اين دانه‏هاى حياتبخش باران بر سرزمينهاى آماده مى‏ريزند، «و به وسيله آن گياهان گوناگونى كه بعضى قابل استفاده براى انسانها، و بعضى براى حيوانات است، مى‏رويند» (فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الْأَرْضِ مِمَّا يَأْكُلُ النَّاسُ وَ الْأَنْعامُ).

    اين گياهان علاوه بر خاصيتهاى غذايى كه براى موجودات زنده دارند سطح زمين را مى‏پوشانند و آن را زينت مى‏بخشند، تا آنجا كه «زمين بهترين زيبايى خود را در پرتو آن پيدا كرده و تزيين مى‏شود» (حَتَّى إِذا أَخَذَتِ الْأَرْضُ زُخْرُفَها وَ ازَّيَّنَتْ).

    در اين هنگام شكوفه‏ها، شاخساران را زينت داده و گلها مى‏خندند، دانه‏هاى غذايى و ميوه‏ها كم كم خود را نشان مى‏دهند، و صحنه پرجوشى را از حيات و زندگى به تمام معنى كلمه مجسم مى‏كنند، كه دلها را پر از اميد و چشمها را پر از شادى و سرور مى‏سازند، آن چنان كه «اهل زمين مطمئن مى‏شوند، كه مى‏توانند از مواهب اين گياهان بهره گيرند» هم از ميوه‏ها و هم از دانه‏هاى حيات بخششان (وَ ظَنَّ أَهْلُها أَنَّهُمْ قادِرُونَ عَلَيْها).

    «اما ناگهان فرمان ما فرا مى‏رسد (سرماى سخت و يا تگرگ شديد و يا طوفان درهم كوبنده‏اى بر آنها مسلط مى‏گردد) و آنها را چنان درو مى‏كنيم كه گويا هرگز نبوده‏اند»! (أَتاها أَمْرُنا لَيْلًا أَوْ نَهاراً فَجَعَلْناها حَصِيداً كَأَنْ لَمْ تَغْنَ بِالْأَمْسِ).

    در پايان آيه براى تأكيد بيشتر مى‏فرمايد: «اين چنين آيات خود را براى افرادى كه تفكر مى‏كنند تشريح مى‏كنيم» (كَذلِكَ نُفَصِّلُ الْآياتِ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ).

  2. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    Soham 313 (06-10-2013)

  3. #12
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره یونس

    (آيه 25)- اين آيه با يك جمله كوتاه اشاره به نقطه مقابل اين گونه زندگى كرده و مى‏فرمايد: «خداوند به دار السلام، خانه صلح و سلامت و امنيت دعوت مى‏كند» (وَ اللَّهُ يَدْعُوا إِلى‏ دارِ السَّلامِ).

    به آنجا كه نه از اين كشمكشهاى غارتگران دنياى مادى خبرى است، و نه از مزاحمتهاى احمقانه ثروت اندوزان از خدا بى‏خبر، و نه جنگ و خونريزى و استعمار و استثمار.

    سپس اضافه مى‏كند: «خدا هر كس را بخواهد (و شايسته و لايق ببيند) به سوى راه مستقيم (همان راهى كه به دار السلام و مركز امن و امان منتهى مى‏شود) دعوت مى‏كند» (وَ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ).

    (آيه 26)- رو سفيدان و رو سياهان! در آيات گذشته اشاره به سراى آخرت و روز رستاخيز شده بود، به همين مناسبت، اين آيه و آيه بعد سرنوشت نيكوكاران و آلودگان به گناه را در آنجا تشريح مى‏كند.

    نخست مى‏گويد: «كسانى كه كار نيك انجام دهند پاداش نيك و زياده بر آن دارند» (لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا الْحُسْنى‏ وَ زِيادَةٌ).

    منظور از «زِيادَةٌ» در اين جمله ممكن است پاداشهاى مضاعف و فراوانى باشد كه گاهى ده برابر و گاهى هزاران برابر بر آن افزوده مى‏شود.

    سپس اضافه مى‏كند: نيكوكاران در آن روز چهره‏هاى درخشانى دارند «و تاريكى و ذلت، صورت آنها را نمى‏پوشاند» (وَ لا يَرْهَقُ وُجُوهَهُمْ قَتَرٌ وَ لا ذِلَّةٌ).

    و در پايان آيه مى‏فرمايد: «اين گروه ياران بهشتند و جاودانه در آن خواهند ماند» (أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيها خالِدُونَ).

    (آيه 27)- در اين آيه سخن از دوزخيان به ميان مى‏آيد كه در نقطه مقابل گروه اولند مى‏گويد: «كسانى كه مرتكب گناهان مى‏شوند جزاى بدى به مقدار عملشان دارند» (وَ الَّذِينَ كَسَبُوا السَّيِّئاتِ جَزاءُ سَيِّئَةٍ بِمِثْلِها).

    در اينجا سخنى از «زياده» در كار نيست، چرا كه در پاداش، «زياده» فضل و رحمت است اما در كيفر، عدالت ايجاب مى‏كند كه ذره‏اى بيش از گناه نباشد.

    ولى آنها به عكس گروه اول چهره‏هايى تاريك دارند «و ذلت، صورت آنها را مى‏پوشاند» (وَ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ).

    و اين خاصيت و اثر عمل است كه از درون جان انسان به بيرون منعكس مى‏گردد.

    به هر حال ممكن است بدكاران گمان كنند راه فرار و نجاتى خواهند داشت و يا بتها و مانند آنها مى‏توانند برايشان شفاعت كنند اما جمله بعد صريحا مى‏گويد:

    «هيچ كس و هيچ چيز نمى‏تواند آنها را از مجازات الهى دور نگه دارد» (ما لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ عاصِمٍ).

    تاريكى چهره‏هاى آنها به اندازه‏اى زياد است كه «گويى پاره‏هايى از شب تاريك و ظلمانى، يكى پس از ديگرى بر صورت آنها افكنده شده است» (كَأَنَّما أُغْشِيَتْ وُجُوهُهُمْ قِطَعاً مِنَ اللَّيْلِ مُظْلِماً).

    «آنها اصحاب آتشند و جاودانه در آن مى‏مانند» (أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ).

  4. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    Soham 313 (06-11-2013)

  5. #13
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره یونس

    (آيه 28)- يك صحنه از رستاخيز بت پرستان! اين آيه نيز بحثهاى گذشته را در زمينه «مبدأ» و «معاد» و وضع مشركان دنبال مى‏كند.

    نخست مى‏گويد: به خاطر بياوريد «روزى را كه همه بندگان را جمع و محشور مى‏كنيم» (وَ يَوْمَ نَحْشُرُهُمْ جَمِيعاً).

    «سپس به مشركان مى‏گوييم شما و معبودهايتان در جاى خود باشيد» تا به حسابتان رسيدگى شود (ثُمَّ نَقُولُ لِلَّذِينَ أَشْرَكُوا مَكانَكُمْ أَنْتُمْ وَ شُرَكاؤُكُمْ).

    سپس اضافه مى‏كند: «ما اين دو گروه (معبودان و عابدان) را از يكديگر جدا مى‏كنيم» (فَزَيَّلْنا بَيْنَهُمْ).

    و از هر كدام جداگانه سؤال مى‏نماييم- همان گونه كه در تمام دادگاهها اين مسأله معمول است كه از هر كس جداگانه بازپرسى به عمل مى‏آيد.

    از بت پرستان سؤال مى‏كنيم به چه دليل اين بتها را شريك خدا قرار داديد و عبادت كرديد؟ و از معبودان نيز مى‏پرسيم به چه سبب شما معبود واقع شديد و يا تن به اين كار داديد؟

    «در اين هنگام شريكانى را كه آنها ساخته بودند، به سخن مى‏آيند و مى‏گويند:

    شما هرگز ما را پرستش نمى‏كرديد» (وَ قالَ شُرَكاؤُهُمْ ما كُنْتُمْ إِيَّانا تَعْبُدُونَ). شما در حقيقت هوى و هوسها و اوهام و خيالات خويش را مى‏پرستيديد.

    (آيه 29)- سپس براى تأكيد بيشتر مى‏گويند: «همين بس كه خدا گواه ميان ما و شماست كه ما به هيچ وجه از عبادات شما آگاه نبوديم» (فَكَفى‏ بِاللَّهِ شَهِيداً بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمْ إِنْ كُنَّا عَنْ عِبادَتِكُمْ لَغافِلِينَ).

    (آيه 30)- به هر حال همان گونه كه قرآن در اين آيه مى‏گويد: «در آن هنگام هر كس اعمال خويش را كه قبلا انجام داده است مى‏آزمايد» (هُنالِكَ تَبْلُوا كُلُّ نَفْسٍ ما أَسْلَفَتْ).

    و نتيجه بلكه خود آن را مى‏بيند چه عبادت كنندگان و چه معبودهاى گمراهى كه مردم را به عبادت خويش دعوت مى‏كردند، چه مشركان و چه مؤمنان از هر گروه و از هر قبيل.

    «و در آن روز همگى به سوى «اللّه» كه مولى و سرپرست حقيقى آنان است باز مى‏گردند» و دادگاه محشر نشان مى‏دهد كه تنها حكومت به فرمان اوست (وَ رُدُّوا إِلَى اللَّهِ مَوْلاهُمُ الْحَقِّ).

    «و سر انجام تمام بتها و معبودهاى ساختگى كه به دروغ آنها را شريك خدا قرار داده بودند، گم و نابود مى‏شوند» (وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا يَفْتَرُونَ).

    چرا كه آنجا عرصه ظهور و بروز تمام اسرار مكتوم بندگان است و هيچ حقيقتى نمى‏ماند مگر اين كه خود را آشكار مى‏سازد.

  6. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    Soham 313 (06-11-2013)

  7. #14
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره یونس

    (آيه 31)- در اين آيه سخن از نشانه‏هاى وجود پروردگار و شايستگى او براى عبوديت است.

    نخست مى‏فرمايد: به مشركان و بت پرستانى كه در بيراهه سرگردانند «بگو:

    چه كسى شما را از آسمان و زمين روزى مى‏دهد؟» (قُلْ مَنْ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ).

    البته زمين تنها به وسيله مواد غذايى خود ريشه گياهان را تغذيه مى‏كند و شايد به همين دليل است كه در آيه فوق سخن از ارزاق آسمان و سپس ارزاق زمين به ميان آمده است (به تفاوت درجه اهميت).

    سپس به دو قسمت از مهمترين حواس انسان كه بدون آن دو، كسب علم و دانش براى بشر امكان پذير نيست اشاره كرده، مى‏گويد: و بگو «چه كسى است كه مالك و خالق گوش و چشم و قدرت دهنده اين دو حس آدمى است»؟ (أَمَّنْ يَمْلِكُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ).

    بعد، از دو پديده مرگ و حيات كه عجيب‏ترين پديده‏هاى عالم آفرينش است سخن به ميان آورده، مى‏گويد: «و چه كسى زنده را از مرده و مرده را از زنده خارج مى‏كند»؟ (وَ مَنْ يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَ يُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ).

    اين همان موضوعى است كه تاكنون عقل دانشمندان و علماى علوم طبيعى و زيست شناسان در آن حيران مانده است كه چگونه موجود زنده از موجود بى‏جان به وجود آمده است؟

    آيه فوق علاوه بر مرگ و حيات مادى مرگ و حيات معنوى را نيز شامل مى‏شود، زيرا انسانهاى هوشمند و پاكدامن و با ايمان را مى‏بينيم كه گاهى از پدر و مادرى آلوده و بى‏ايمان متولد مى‏شوند، عكس آن نيز مشاهده شده است.

    بعد اضافه مى‏كند: «و چه كسى است كه امور اين جهان را تدبير مى‏كند»؟

    (وَ مَنْ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ).

    در حقيقت نخست سخن از آفرينش مواهب، سپس سخن از حافظ و نگهبان و مدبر آنهاست.

    بعد از آن كه قرآن اين سؤالات سه گانه را مطرح مى‏كند بلافاصله مى‏گويد: «آنها به زودى در پاسخ خواهند گفت: خدا» (فَسَيَقُولُونَ اللَّهُ).

    از اين جمله به خوبى استفاده مى‏شود كه حتى مشركان و بت پرستان عصر جاهليت خالق و رازق و حياتبخش و مدبر امور جهان هستى را خدا مى‏دانستند.

    و در آخر آيه به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله دستور مى‏دهد: «به آنها بگو: آيا با اين حال تقوا را پيشه نمى‏كنيد» (فَقُلْ أَ فَلا تَتَّقُونَ).

  8. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    Soham 313 (06-11-2013)

  9. #15
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره یونس

    (آيه 32)- پس از آن كه نمونه‏هايى از آثار عظمت و تدبير خداوند را در آسمان و زمين بيان كرد و وجدان و عقل مخالفان را به داورى طلبيد و آنها به آن معترف گرديدند، در اين آيه با لحنى قاطع مى‏فرمايد: «اين است اللّه، پروردگار بر حق شما»! (فَذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمُ الْحَقُّ). نه بتها، و نه ساير موجوداتى را كه شريك خداوند در عبوديت قرار داده‏ايد و در برابر آنها سجده و تعظيم مى‏كنيد.

    سپس نتيجه‏گيرى مى‏كند: «اكنون (كه حق را به روشنى شناختيد) آيا بعد از حق چيزى جز ضلال و گمراهى وجود دارد»؟ (فَما ذا بَعْدَ الْحَقِّ إِلَّا الضَّلالُ).

    «با اين حال چگونه از عبادت و پرستش خدا روى گردان مى‏شويد» با اين كه مى‏دانيد معبود حقى جز او نيست؟! (فَأَنَّى تُصْرَفُونَ).

    اين آيه در حقيقت يك راه منطقى روشن را براى شناخت باطل و ترك آن پيشنهاد مى‏كند، و آن اين كه نخست بايد از طريق وجدان و عقل براى شناخت حق گام برداشت، هنگامى كه حق شناخته شد، هر چه غير آن و مخالف آن است باطل و گمراهى است، و بايد كنار گذاشته شود.

    (آيه 33)- در اين آيه براى بيان اين نكته كه چرا آنها با وضوح مطلب و روشنايى حق به دنبال آن نمى‏روند مى‏گويد: «اين گونه فرمان خدا در باره اين افراد كه (از روى علم و عمد برخلاف عقل و وجدان) سر از اطاعت پيچيده‏اند صادر شده كه آنها ايمان نياورند» (كَذلِكَ حَقَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ عَلَى الَّذِينَ فَسَقُوا أَنَّهُمْ لا يُؤْمِنُونَ).

    در واقع اين خاصيت اعمال نادرست و مستمر آنهاست كه قلبشان را چنان تاريك و روحشان را چنان آلوده مى‏كند كه با وضوح و روشنى حق آن را نمى‏بينند و به بيراهه مى‏روند.

    (آيه 34)- يكى از نشانه‏هاى حق و باطل: قرآن همچنان استدلالات مربوط به مبدأ و معاد را تعقيب مى‏كند نخست به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله دستور مى‏دهد «به آنها بگو: آيا هيچ يك از اين معبودهايى كه شما شريك خدا قرار داده‏ايد مى‏تواند آفرينش را ايجاد كند و سپس بازگرداند» (قُلْ هَلْ مِنْ شُرَكائِكُمْ مَنْ يَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ).

    بعد اضافه مى‏كند «بگو: خداوند آفرينش را آغاز كرده و سپس باز مى‏گرداند» (قُلِ اللَّهُ يَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ).

    «با اين حال چرا از حق روى گردان (و در بيراهه سرگردان) مى‏شويد» (فَأَنَّى تُؤْفَكُونَ).

  10. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    Soham 313 (06-11-2013)

  11. #16
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره یونس

    (آيه 35)- بار ديگر به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله دستور مى‏دهد «به آنها بگو: آيا هيچ يك از معبودهاى ساختگى شما هدايت به سوى حق مى‏كند»؟ (قُلْ هَلْ مِنْ شُرَكائِكُمْ مَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ).

    زيرا معبود بايد رهبر عبادت كنندگان خود باشد، آن هم رهبرى به سوى حق، در حالى كه معبودهاى مشركان اعم از بتهاى بى‏جان و جاندار هيچ كدام قادر نيستند بدون هدايت الهى كسى را به سوى حق رهنمون گردند.

    لذا بلافاصله اضافه مى‏كند: «بگو تنها خداوند هدايت به سوى حق مى‏كند» (قُلِ اللَّهُ يَهْدِي لِلْحَقِّ).

    با اين حال «آيا كسى كه هدايت به سوى حق مى‏كند شايسته‏تر براى پيروى است يا آن كس كه خود هدايت نمى‏شود مگر آن كه هدايتش كنند» (أَ فَمَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لا يَهِدِّي إِلَّا أَنْ يُهْدى‏).

    و در پايان آيه با بيانى توبيخ آميز و سرزنش بار مى‏گويد: «شما را چه مى‏شود؟ چگونه قضاوت مى‏كنيد»؟ (فَما لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ).

    (آيه 36)- و در اين آيه اشاره به سر چشمه و عامل اصلى انحرافات آنها، كرده، مى‏گويد: «اكثر آنها جز از پندار و گمان پيروى نمى‏كنند، در حالى كه گمان و پندار هرگز انسان را بى‏نياز از حق نمى‏كند و به حق نمى‏رساند» (وَ ما يَتَّبِعُ أَكْثَرُهُمْ إِلَّا ظَنًّا إِنَّ الظَّنَّ لا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئاً).

    سر انجام با لحنى تهديد آميز نسبت به اين گونه افرادى كه تابع هيچ منطق و حسابى نيستند مى‏فرمايد: «خداوند به آنچه آنها انجام مى‏دهند عالم است» (إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِما يَفْعَلُونَ).

  12. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    Soham 313 (06-12-2013)

  13. #17
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره یونس

    (آيه 37)- عظمت و حقانيت دعوت قرآن: در اينجا قرآن به پاسخ قسمت ديگرى از سخنان نارواى مشركان مى‏پردازد، چرا كه آنها تنها در شناخت مبدأ گرفتار انحراف نبودند، بلكه به پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله نيز افترا مى‏زدند، كه قرآن را با فكر خود ساخته و به خدا نسبت داده است.

    آيه مى‏گويد: «شايسته نيست كه اين قرآن بدون وحى الهى به خدا نسبت داده شده باشد» (وَ ما كانَ هذَا الْقُرْآنُ أَنْ يُفْتَرى‏ مِنْ دُونِ اللَّهِ).

    سپس به ذكر دليل بر اصالت قرآن و وحى آسمانى بودنش پرداخته، مى‏گويد:

    «ولى اين قرآن كتب آسمانى پيش از خود را تصديق مى‏كند» (وَ لكِنْ تَصْدِيقَ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ).

    يعنى تمام بشارات و نشانه‏هاى حقانيتى كه در كتب آسمانى پيشين آمده بر قرآن و آورنده قرآن كاملا منطبق است و اين خود ثابت مى‏كند كه تهمت و افترا بر خدا نيست و واقعيت دارد.

    سپس دليل ديگرى بر اصالت اين وحى آسمانى ذكر كرده، مى‏گويد: «و اين قرآن شرح كتب اصيل انبياء پيشين و بيان احكام اساسى و عقائد اصولى آنها است و به همين دليل شكى در آن نيست كه از طرف پروردگار عالميان است» (وَ تَفْصِيلَ الْكِتابِ لا رَيْبَ فِيهِ مِنْ رَبِّ الْعالَمِينَ).

    و به تعبير ديگر هيچ گونه تضادى با اصول برنامه انبياء گذشته ندارد، بلكه تكامل آن تعليمات و برنامه‏ها در آن ديده مى‏شود، و اگر اين قرآن مجعول بود حتما مخالف و مباين آنها بود.

    (آيه 38)- در اين آيه دليل سومى بر اصالت قرآن ذكر كرده، مى‏گويد: «آنها مى‏گويند اين قرآن را پيامبر صلّى اللّه عليه و آله به دروغ به خدا نسبت داده، به آنها بگو: اگر راست مى‏گوييد شما هم مثل يك سوره آن را بياوريد، و از هر كس مى‏توانيد غير از خدا براى همكارى دعوت كنيد» ولى هرگز توانايى بر اين كار را نخواهيد داشت، به همين دليل ثابت مى‏شود كه اين وحى آسمانى است (أَمْ يَقُولُونَ افْتَراهُ قُلْ فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ).

    اين آيه از جمله آياتى است كه با صراحت اعجاز قرآن را بيان مى‏كند نه تنها همه قرآن را بلكه حتى اعجاز يك سوره را، و از همه جهانيان بدون استثناء دعوت مى‏كند كه اگر معتقديد اين آيات از طرف خدا نيست همانند آن و يا لااقل همانند يك سوره آن را بياوريد.

  14. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    Soham 313 (06-12-2013)

  15. #18
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره یونس

    (آيه 39)- در اين آيه اشاره به يكى از علل اساسى مخالفتهاى مشركان كرده، مى‏گويد: آنها قرآن را به خاطر اشكالات و ايرادهايى انكار نمى‏كردند «بلكه تكذيب و انكارشان به خاطر اين بود كه از محتواى آن آگاهى نداشتند» (بَلْ كَذَّبُوا بِما لَمْ يُحِيطُوا بِعِلْمِهِ).

    در حقيقت آنها هيچ گونه دليلى بر نفى مبدأ و معاد نداشتند و تنها جهل و بى‏خبرى ناشى از خرافات و عادت به مذهب نياكان سدّ راهشان بود.

    و يا جهل به اسرار احكام، جهل به مفهوم بعضى از آيات متشابه، و جهل به درسهاى عبرت انگيزى كه هدف نهايى ذكر تاريخ پيشينيان بوده است.

    مجموع اين جهالتها و بى‏خبريها، آنها را وادار به انكار و تكذيب مى‏كرد. «در حالى كه هنوز تأويل و تفسير و واقعيت مسائل مجهول براى آنها روشن نشده بود» (وَ لَمَّا يَأْتِهِمْ تَأْوِيلُهُ).

    قرآن سپس اضافه مى‏كند كه اين روش نادرست، منحصر به مشركان عصر جاهليت نيست بلكه «اقوام گمراه گذشته نيز (به همين گرفتارى مبتلا بودند، آنها نيز بدون اين كه تحقيق در شناخت واقعيتها بكنند و يا انتظار براى تحقق آنها بكشند) حقايق را انكار و تكذيب مى‏كردند» (كَذلِكَ كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ).

    در حالى كه عقل و منطق حكم مى‏كند كه انسان چيزى را كه نمى‏داند، هرگز انكار نكند، بلكه به جستجو و تحقيق بپردازد.

    و در پايان آيه روى سخن را به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله كرده، مى‏گويد: «پس بنگر عاقبت كار اين ستمكاران به كجا كشيد» (فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الظَّالِمِينَ).

    يعنى اينها نيز به همان سرنوشت گرفتار خواهند شد.

    (آيه 40)- در اين آيه اشاره به دو گروه عظيم مشركان كرده، مى‏گويد: اينها همگى به اين حال باقى نمى‏مانند بلكه «گروهى از آنان (كه روح حق طلبى در وجودشان نمرده است سر انجام) به اين قرآن ايمان مى‏آورند، در حالى كه گروهى ديگر (همچنان در جهل و لجاجت پافشارى كرده و) ايمان نخواهند آورد» (وَ مِنْهُمْ مَنْ يُؤْمِنُ بِهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ لا يُؤْمِنُ بِهِ).

    روشن است كه اين گروه مردم، افراد فاسد و مفسدى هستند و به همين دليل در پايان آيه مى‏فرمايد: «پروردگار تو مفسدان را بهتر مى‏شناسد» (وَ رَبُّكَ أَعْلَمُ بِالْمُفْسِدِينَ).

    اشاره به اين كه افرادى كه زير بار حق نمى‏روند، در فاسد كردن نظام جامعه نقش مؤثرى دارند.

    (آيه 41)- بحثى كه در آيات گذشته در زمينه انكار و تكذيب لجوجانه مشركان گذشت همچنان دنبال مى‏شود و در اين آيه طريق جديدى براى مبارزه به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله تعليم داده، مى‏گويد: «اگر آنها تو را تكذيب كنند به آنان بگو عمل من براى من و عمل شما براى خودتان باشد» (وَ إِنْ كَذَّبُوكَ فَقُلْ لِي عَمَلِي وَ لَكُمْ عَمَلُكُمْ).

    «شما از آنچه من انجام مى‏دهم بيزاريد، و من هم از اعمال شما بيزارم» (أَنْتُمْ بَرِيئُونَ مِمَّا أَعْمَلُ وَ أَنَا بَرِي‏ءٌ مِمَّا تَعْمَلُونَ).

    اين اعلام بيزارى و بى‏اعتنايى كه توأم با اعتماد و ايمان قاطع به مكتب خويشتن است به منكران لجوج مى‏فهماند كه با عدم تسليم در مقابل حق، خود را به محروميت مى‏كشانند و تنها به خويشتن ضرر مى‏زنند.

  16. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    Soham 313 (06-12-2013)

  17. #19
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره یونس

    (آيه 42)- كوران و كران! در اين آيه اشاره به دليل انحراف و عدم تسليم آنها در برابر حق كرده، مى‏گويد: براى هدايت يك انسان تنها تعليمات صحيح و آيات تكان دهنده و اعجاز آميز و دلائل روشن كافى نيست، بلكه آمادگى و استعداد پذيرش و شايستگى براى قبول حق نيز لازم است، همان گونه كه براى پرورش سبزه و گل تنها بذر آماده كافى نمى‏باشد، زمين مستعد نيز لازم است.

    لذا نخست مى‏گويد: «گروهى از آنها گوش به سوى تو فرا مى‏دهند» اما گويى كرند (وَ مِنْهُمْ مَنْ يَسْتَمِعُونَ إِلَيْكَ).

    با اين حال كه آنها گوش شنوايى ندارند «آيا تو مى‏توانى صداى خود را به گوش كران برسانى هر چند درك نكنند» (أَ فَأَنْتَ تُسْمِعُ الصُّمَّ وَ لَوْ كانُوا لا يَعْقِلُونَ).

    (آيه 43)- «و گروهى ديگر از آنان چشم به تو مى‏دوزند و اعمال تو را مى‏نگرند» كه هر يك نشانه‏اى از حقانيت و صدق گفتار تو را در بر دارد، اما گويى كورند و نابينا (وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنْظُرُ إِلَيْكَ).

    «آيا با اين حال تو مى‏توانى اين نابينايان را هدايت كنى هر چند فاقد بصيرت باشند» (أَ فَأَنْتَ تَهْدِي الْعُمْيَ وَ لَوْ كانُوا لا يُبْصِرُونَ).

    (آيه 44)- ولى اين نارسايى فكر و نديدن چهره حق و ناشنوايى در برابر گفتار خدا، چيزى نيست كه با خود از مادر به اين جهان آورده باشند، و خداوند به آنها ستمى كرده باشد، بلكه اين خود آنها بوده‏اند كه با اعمال نادرستشان و دشمنى و عصيان در برابر حق روح خود را تاريك و چشم بصيرت و گوش شنوايشان را از كار انداختند «چرا كه خداوند به هيچ كس از مردم ستم نمى‏كند، ولى مردمند كه به خويشتن ستم روا مى‏دارند» (إِنَّ اللَّهَ لا يَظْلِمُ النَّاسَ شَيْئاً وَ لكِنَّ النَّاسَ أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ).

    (آيه 45)- به دنبال شرح بعضى از صفات مشركان در آيات گذشته، در اينجا اشاره به وضع دردناكشان در قيامت كرده، مى‏گويد: «به خاطر بياور آن روز را كه خداوند همه آنها را محشور و جمع مى‏كند در حالى كه چنان احساس مى‏كنند كه تمام عمرشان در اين دنيا بيش از ساعتى از يك روز نبوده، به همان مقدار كه يكديگر را ببينند و بشناسند» (وَ يَوْمَ يَحْشُرُهُمْ كَأَنْ لَمْ يَلْبَثُوا إِلَّا ساعَةً مِنَ النَّهارِ يَتَعارَفُونَ بَيْنَهُمْ).

    سپس اضافه مى‏كند: در آن روز به همه آنها ثابت مى‏شود «افرادى كه روز رستاخيز و ملاقات پروردگار را تكذيب كردند، زيان بردند»، و تمام سرمايه‏هاى وجود خود را از دست دادند بى‏آنكه نتيجه‏اى بگيرند (قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِلِقاءِ اللَّهِ).

    «و اينها (به خاطر اين تكذيب و انكار و اصرار بر گناه و لجاجت) آمادگى هدايت نداشتند» (وَ ما كانُوا مُهْتَدِينَ). چرا كه قلبشان تاريك و روحشان ظلمانى بود.

  18. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    Soham 313 (06-12-2013)

  19. #20
    بنیانگذار کانون تفسیر قرآن امیرحسین آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    8,629
    می پسندم
    3,005
    مورد پسند : 3,788 بار در 2,619 پست
    نوشته های وبلاگ
    20
    میزان امتیاز
    274

    RE: سوره یونس

    (آيه 46)- در اين آيه به عنوان تهديد كفار و تسلى خاطر پيامبر صلّى اللّه عليه و آله چنين مى‏گويد: «اگر ما قسمتى از مجازاتهايى را كه به آنها وعده داده‏ايم به تو نشان دهيم (و در زمان حيات خود عذاب و مجازات آنها را ببينى) و يا اگر (پيش از آن كه به چنين سرنوشتى گرفتار شوند) تو را از اين دنيا ببريم به هر حال بازگشتشان به سوى ماست. سپس خداوند شاهد و گواه اعمالى است كه انجام مى‏دادند» (وَ إِمَّا نُرِيَنَّكَ بَعْضَ الَّذِي نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّيَنَّكَ فَإِلَيْنا مَرْجِعُهُمْ ثُمَّ اللَّهُ شَهِيدٌ عَلى‏ ما يَفْعَلُونَ).

    (آيه 47)- در اين آيه يك قانون كلى در باره همه پيامبران و از جمله پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله و همه امتها از جمله امتى كه در عصر پيامبر صلّى اللّه عليه و آله مى‏زيسته‏اند بيان كرده، مى‏گويد: «هر امتى رسول و فرستاده‏اى از طرف خدا دارد» (وَ لِكُلِّ أُمَّةٍ رَسُولٌ).

    «هنگامى كه فرستاده آنها آمد (و ابلاغ رسالت كرد و گروهى در برابر حق تسليم شدند و پذيرفتند و گروهى به مخالفت و تكذيب برخاستند) به عدالت در ميان آنها داورى مى‏شود و به هيچ كس ستمى نمى‏شود»، مؤمنان و نيكان مى‏مانند و بدان و مخالفان يا نابود مى‏شوند و يا محكوم به شكست (فَإِذا جاءَ رَسُولُهُمْ قُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ).

    همان گونه كه در باره پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله و امت معاصرش چنين شد.

    بنابراين قضاوت و داورى كه در اين آيه به آن اشاره شده همان قضاوت تكوينى و اجرايى در اين دنياست.

    (آيه 48)- به دنبال تهديدهايى كه در آيات سابق راجع به عذاب و مجازات منكران حق ذكر شد در اين آيه از قول آنها چنين نقل مى‏كند كه از روى استهزاء و مسخره و انكار «مى‏گويند: اين وعده‏اى كه در مورد نزول عذاب مى‏دهى اگر راست مى‏گويى چه موقع است»؟! (وَ يَقُولُونَ مَتى‏ هذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ).

    آنها با اين تعبير مى‏خواستند بى‏اعتنايى كامل خود را به تهديدهاى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله نشان دهند.

  20. کاربر مقابل پست امیرحسین عزیز را پسندیده است:

    Soham 313 (06-12-2013)

صفحه 2 از 5 نخستنخست 1234 ... آخرینآخرین

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •