توكل

يكي از اصول اسلامي توكل است. اينكه خدادوند را نه تنها آفريدگار خود بداند بلكه او را ممالك و پروردگار خود نيز بشمارد و نسبت به علم و قدرت خداوندي و مشيت و اراده الهي شك نكند. بسياري از مردم بويژه مومنان خيال مي كنند كه اهل توحيد هستند ولي توحيد جامع و كامل را يا در انديشه و پندار باور ندارند يا در عمل اين گونه نشان مي دهند. توحيد مي بايست در ذات و صفات و فعل باشد چنان كه مي بايست توحيد در عبادت و اولوهيت و ربوبيت نيز باشد. كسي كه اهل توكل است و خدا را وكيل خود مي سازد يا حتي خودش را به خدا واگذار كرده و تفويض مي كند (غافر، آيه 44)، اهل توحيد محض است؛ اما كسي كه در هر كاري به غير خدا مراجعه مي كند و مي گويد اول خدا بعداً شما، گرفتار نوعي شرك در فعل است كه بايد از آن پرهيز كند. امام جواد(ع) فرمودند: من انقطع الي غيرالله و كله الله اليه؛ آن كه به غير خداوند روي آورد، خداوند به همو واگذارش كند. (بحارالانوار، ج 68، ص 551) اينكه خداوند چنين بنده اي را به همان غيرواگذار مي كند خيلي بد است؛ زيرا نمي توان شرايطي بدتر از اين را تصور كرد؛ چرا كه هم كارش به سامان نمي رسد و هم خشم و غضب الهي را به خاطر اين شرك در فعل به جان مي خرد.

منكرستيزي

انسان سالم و عاقل كسي است كه به خوبي ها و نيك ها و پسنديده هاي اخلاقي و عقلاني و شرعي گرايش داشته و خود عامل بدان و نيز دعوت كننده ديگرانم به آن است. در مقابل، ازهرگونه زشتي و پستي و بدي مي گريزد و به خود اجازه نمي دهد كه بدان آلوده شود يا ديگران را در دام و گرفتار آن ببيند. بنابراين، دوستي معروف و انكارمنكر، امري پسنديده و بلكه از ويژگي هاي انسان سالم و عاقل است. اما اگر اينگونه نباشد و نسبت به قبايح و زشتي ها واكنش منفي نشان ندهد مي توان او را انساني بيماردل و غيرعاقل شمرد. برخي از انسانهاي مسلمان خودشان كار زشت را انجام نمي دهند ولي نسبت به آن يا سكوت مي كنند يا حتي زيبا و نيك مي شمارند و درمقالاتي از آن تعريف و تمجيد مي كنند. مثل كساني كه به امام معصوم(ع) اهانت نمي كنند ولي راضي و خشنود مي شوند يا سكوت مي كنند. چنين افرادي با اين شيوه، شريك آن عمل هستند و در حقيقت خودشان مرتكب آن شده اند. خداوند در آيات 165 و 661 سوره اعراف از اصحاب سبت سخن به ميان مي آورد كه سه گروه بودند: گروهي كه مرتكب گناه مي شدند؛ گروهي كه سكوت مي كردند و گروهي كه به امر به معروف و نهي از منكر مي پرداختند. خداوند دو گروه ساكتين و گناهكاران را تبديل به ميمون كرد و عذاب نمود و تنها آمران به معروف را نجات داد؛ چرا كه ساكتين را هم جزو گناهكاران قلمداد و مجازات كرد. امام جواد(ع) فرمودند: من استحسن قبيحا كان شريكا فيه؛ هركه كار زشتي را نيك بشمارد؛ در آن كار شريك است. (بحارالانوار، ج75، ص 28)

اينها تنها گوشه اي از اصول اخلاقي است كه امام جواد(ع) به عنوان پيشواي الهي و در مقام اسوه و الگو بيان كرده است و عمل به همين ها مي تواند زندگي ما را دگرگون كند. مطالعه و تحقيق ديگر آموزه هاي آن حضرت(ع) نيز از چنين جايگاه و ارزش و اهميتي برخوردار است. پس لازم است كه آنها را شناخته و براساس آن عمل كنيم.

صراط